روایت پرچم داران مقابله با نفوذ از صفویه تا پهلوی

کد خبر: 483320

در بررسی پدیده نفوذ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب در ایران به نظر می رسد باید تا اوایل قرن شانزدهم میلای عقب رفت و از آنجا شروع به تحلیل و کنکاش نمود. چرا که درست در این برهه تاریخی است که غرب در پی انقلاب اقتصادی-اجتماعی، از قدرت صنعتی- تجاری نسبتاً قابل ملاحظه ای نسبت به دیگر نقاط جهان برخوردار می گردد و فرهنگ و روحیه سرمایه داری که اساس پیشرفت صنعتی آنها بوده است، شکل می گیرد.

هفته نامه نبض استان زنجان :

در بررسی پدیده نفوذ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب در ایران به نظر می رسد باید تا اوایل قرن شانزدهم میلای عقب رفت و از آنجا شروع به تحلیل و کنکاش نمود. چرا که درست در این برهه تاریخی است که غرب در پی انقلاب اقتصادی-اجتماعی، از قدرت صنعتی- تجاری نسبتاً قابل ملاحظه ای نسبت به دیگر نقاط جهان برخوردار می گردد و فرهنگ و روحیه سرمایه داری که اساس پیشرفت صنعتی آنها بوده است، شکل می گیرد. صفویه و اولین تجربه نفوذ در ایران یکی از ویژگی های سرمایه داری که از همان بدو شکل گیری در ذات آن بود، رابطه بهره کشانه و سوداگری و به طور کلی استعمار و استثمار بود. تاریخ به خوبی نشان می دهد که غرب چگونه با حرص و ولع تمام چتر استعمار خود را بر سراسر دنیا گستراند و به غارت اموال ملل دیگر پرداخت. در کشور ایران این تحولات در غرب تقریبا مقارن با شکل گیری حکومت صفوی است. اگرچه صفویه، اولین حکومت مستقل بعد از اسلام بود که تمامیت ارضی کشور را حفظ کرده بود و مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی برگزیده بود، اما زیر ساختهای لازم فکری و اقتصادی و اجتماعی برای مواجهه با غرب هنوز در آن شکل نگرفت. بنابراین اولین برخورد ما با غرب تسلط آنها بر تجارت خارجی ایران را به همراه داشت؛ به گونه ای که تنها شش سال بعد از استقرار صفویه، پرتغالی ها بر هرمز مسلط شدند و حاکم هرمز را عزل کردند و در آنجا به غارت و کشتار پرداختند. در این زمان صفویه به جای مقابله به نفوذ غرب درگیر مناقشات ایلی و طایفه ای خود بود. شیوه ای دیگر از نفوذ غربی ها در این دوران مسافرانی بودند که به عنوان سیاح یا جهانگرد به ایران سفر می کردند، اما این گروه ضمن بررسی ظرفیت های بازار ایران برای شرکتهای تجاری و صنعتی خود به تهیه گزارشهای سیاسی نیز مبادرت می کردند. افرادی چون جان نیوبری، اولئاریوس و مانسلو از جمله این افراد بودند. این مستشرقان زمینه ساز شکل گیری جریانات شبه دینی مانند بهاییت در ایران بودند. آنها در واقع معرفت مورد نیاز غرب را در جهت چگونگی نفوذ و گسترش سلطه فراهم می آوردند و تخریب اندیشه و تفکر یکی از مهمترین مجراهای نفوذ آنان بود. در دوره صفویه چون نهاد روحانیت به نوعی با حکومت در هم تنیده بود، چندان موضعی در مقابل پدیده نفوذ از سوی روحانیت دیده نمی شود بلکه تلاش روحانیت و مجتهدان در این دوره بیشتر معطوف به درونی کردن و باورپذیری اندیشه سیاسی تشیع برای مردم و حاکمان بود. جهانگردان و سفرا، عوامل نفوذ در دوره قاجار اما روند آمد و رفت غربیها به ایران در دوران قاجار با شدت بسیار بیشتری ادامه یافت. ورود افرادی چون سرجان ملکم و بسیاری نمایندگان دیگر کشورها مانند فرانسه، انگلیس آلمان و روسیه حکایت از تعیین کنندگی نقش این افراد برای اجرای پروژه نفوذ دارد. در این دوره نیز روند سفرنامه نویسی جهت آشنایی غرب با جزییات ایران همچنان ادامه داشت. در دوران قاجار، که نفوذ همه جانبه غرب در قالب جهانگرد و مستشرق و مستشار و سفیر در ایران شکل گرفته بود روحانیت اولین سردمداران مقابله با نفوذ غرب بودند. دولت قاجار بدون مشاركت و حضور فعال روحانيت شكل گرفت و به هيچ وجه سؤالي درباره نقش و حدود اختيارات سياسي روحانيت مطرح نبود. روحانيون در دوره قاجار، همانند بسیاری از گروه های مردمی، از وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور ناراضی بودند. روحانیون و روحانیت در دوره قاجارها، در حاشیه قرار داشتند. در دوره قاجارها امور اصلی کشور در اختیار نظامیان بود. عواملی چون مقابله با نفوذ روس ها و رویارویی با فرقه های رقیب زمینه ساز ورود روحانیونی مانند آقا سيد محمد، حاجي ملا جعفر استرآبادي، آقا سيد نصراله استرآبادي، حاجي سيد محمد تقي قزويني، سيد عزيزالله طالشي، حاجي ملا احمد نراقي كاشاني و حاجي ملا عبدالوهاب قزويني بود که به ميدان آمدند و صفحه ای ديگر بر پرونده سياسي روحانيت عصر قاجار افزودند. در این دوره جریانها روشنفکری نیز در ایران شکل می گیرد که هر کدام جهت گیری خاص خود را دارند. عده ای همچون ملکم خان و طالبوف و آخوند زاده بدون توجه به پدیده نفوذ خواهان ورود بدون چون و چرا و قید و شرط مدرنیته به ایران هستند. آنها که عمدتا اروپا رفته اند، بدون آگاهی از مبانی مدرنیته و ساختارهای جامعه ایران به مقایسه شرایط ایران با غرب پرداخته و زمینه ساز نفوذ شده اند. عده ای دیگر نیز به مانند امیر کبیر و عباس میرزا خواهان اصلاحات در کشور هستند اما این حرکت را با در نظر گرفتن نفوذ اقتصادی اجتماعی غرب و چگونگی مقابله با آن پیگیری می کنند. در واقع این طیف پیشرو نوسازی سیاسی از درون هستند. آگاهی امیرکبیر و تدبیر سید جمال الدین؛ سدی در برابر نفوذ امیر کبیر با شناخت دقیق از جوهر غرب زدگی، اقدامات خود را برای استقلال در زمینه های مختلف شروع کرد. وی به مانند قائم مقام به عمق فرمول های تجاری، مالی و صنعتی غرب پی برده بود و از پدیده نفوذ به خوبی آگاه بود. بنابراین می توان گفت در دوران قاجار نسلی از روشنفکران به همراه روحانیت سردمداران مقابله با نفوذ عمدتا فکری غرب هستند. در این دوره سید جمال الدین اسد آبادی تنها روشنفکری است که به طور آشکارا ضمن ضدیت با استبداد داخلی به نفوذ عناصر خارجی نیز اشاره می کند. او، راه نجات اسلام و میهن را اتحاد اسلام می داند. با مراجعه به منابعی که از او باقی مانده، می توان گفت که رسالت اصلی سید جمال، تجدید حیات اسلامی و دستیابی به عزت مسلمانان است. او وحدت مسلمین را عامل این غزت می داند. اکثر مورخان، سید جمال الدین اسدآبادی را سر سلسله جنبان نهضت بیدارگری اسلامی در جهان اسلام دانسته اند. به عنوان مثال در مسأله تنباكو به دنبال واگذاري حق انحصاري تجارت تنباكو به انگليسي ها، در مقابل دريافت سالانه پنجاه هزار تومان، حركتي همه جانبه صورت گرفت. سرمايه داري ايران در کنار روحانیون نسبت به این قرارداد واکنش نشان دادند. شهر شیراز به علت اینکه مرکز تنباکوی ایران بود، در این مبارزه پیشرو شد. اصفهان، کرمان، آذربایجان، خراسان و بسیاری دیگر از نقاط کشور نیز به این حرکت اعتراضی پیوستند. این اعتراضات مانع از ورود کمپانی رژی به ایران شد. فتوای میرزای شیرازی که در آن زمان مرجع بزرگ شیعیان بود، مانعی جدی در برابر نفوذ کمپانی رژی به کشور شد. سيد جمال الدين اسدآبادي، سيدعلي اكبر فال اسيري در شيراز، حاج ميرزا جوادآقا مجتهد تبريزي در آذربايجان، حاج شيخ محمدتقي معروف به آقا نجفي در اصفهان، حاج شيخ محمدتقي بجنوردي و حاج ميرزا حبيب مجتهد شهيدي و عده اي ديگر در مشهد و ميرزا حسن آشتياني مجتهد پايتخت در صف مخالفان جدي امتياز قرار داشتند. تفاوت سید جمال و امیرکبیر و قائم مقام و عباس میرزا با ملکم خان و آخوند زاده و طالبوف در نوع نگاهی است که به ایران و جهان دارند. نسل دیگری از پیشگامان مقابله با نفوذ به دوران مشروطه و بعد از آن مربوط می شود که پرچمدار آنها شیخ فضل الله نوری است. شیخ فضل الله نفوذ فرهنگی و سیاسی غرب در قالب مشروطه و دموکراسی و آزادی را به خوبی متوجه شده است و بحث مشروطه مشروعه را پیش می کشد. ستارخان و باقرخان، میرزا کوچک خان، نایینی، طباطبایی و بهبهانی از دیگر شخصیت هایی هستند که به مقابله با نفوذ عمدتا اقتصادی غرب ئر این دوره می پردازند و قراردادها و معاهده های تجاری از جمله قرارداد رویتر را که زمینه ساز گسترش نفوذ غرب در کشور هستند، به چالش می کشند. نوسازی رضاخانی؛ مسیری هموار برای نفوذ پس از مشروطه و با وجود روی کار آمدن رژیم سیاسی جدید به نام پهلوی باز مسئله نفوذ همچنان پابرجا بود. چرا که نوسازی رضاخانی بیش از هر زمان دیگری این امکان را به غرب می داد که به بهانه های مختلف سیاسی اقتصادی و فرهنگی در ایران نفوذ کنند. رویکرد رضاخان به غرب در این دوران گویی ادامه تز میرزا حسن خان سپهسالار بود که می خواست تمدن غرب را بدون هیچ اصلاح و کم و کاستی به ایران آورد. این دوره نهایت ذلت در تاریخ ایران است که برای اولین بار شاه را نیز بیگانگان تعیین می کردند. در این دوره نیز، سردمداران مقابله با غرب شامل روحانیانی از جمله آیت الله مدرس و البته محمد مصدق بودند. برنامه اصلی دولت مصدق در فضای توطئه و نفوذ بیگانگان استیفای حقوق ملت ایران با ملی کردن نفت و سامان دادن به اقتصاد کشور بود. او مخالف با دادن هر گونه امتیاز به بیگانگان بود و مبارزه با امپریالیسم را در تمام وجوه دنبال می کرد. در زمان پهلوی دوم، ایران به جولانگاه غرب تبدیل شده بود و آنها بیش از هر زمان دیگری در تمامی ابعاد اقتصادی سیاسی و اجتماعی ایران نفوذ کرده بودند و شبه مدرنیسمی را در ایران بنیان نهاده بودند که منافع شان را به خوبی تضمین می کرد. شاه به عنوان آلت دست آنها حتی عزل و نصب هایش را به دستور غرب انجام می داد که در این زمان، روحانیت و مراجعی همچون آیت الله بروجردی و در نهایت امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی را کلید می زنند که برای همیشه دست غرب را از سر این مرز و بوم کوتاه کنند. با پیروزی انقلاب اسلامی غرب ناامید از نفوذ سیاسی- اقتصادی روی به منازعه مستقیم آورد و جنگ تحمیلی را علیه ایران به راه انداخت و پس از آن نیز هرگاه روزنه ای دیده اند سعی در ورود به فضای کشور داشته اند. اما اکنون فضای سیاسی اقتصادی پسا توافق و پسا تحریم بیش از هر زمان دیگری آنها را امیدوار کرده است که بتوانند ادامه پروژه نفوذ خود را که سی و چند سال به تعویق افتاده است، پیگیری کنند. درست به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در این برهه حساس، کلیدواژه مهم نفوذ را مطرح نمودند و لزوم اگاهی بیشتر توسط دولت و مردم را خواستار هستند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت