جوان: امام خامنهاي در ديدار هزاران نفر از مردم استان مازندران فرمودند:«امريكاييها ميگويند 45 ميليون دلار بودجه تصويب كردهاند تا از طريق اينترنت جمهوري اسلامي ايران را شكست دهند كه اين نشاندهنده اوج درماندگي دشمن است، زيرا آنها تاكنون دهها 45 ميليون دلار صرف مقابله با نظام اسلامي از طريق كار ديپلماسي، تحريم، اعزام جاسوس، استخدام مزدور و روشهاي ديگر كردهاند، ولي به هيچ نتيجهاي نرسيدهاند.» با يك جستوجوي ساده ميتوان دريافت اهميت فعاليت جوانها در فضاي مجازي از منظر مقام معظم رهبري تا چه اندازه مهم است. برخي ديگر از فرمايشات مقام معظم رهبري در اين زمينه عبارت است از:«جنگ نرم، صحنه رويارويي دروغهاي بزرگ با واقعيتهاي ترديدناپذيراست... . در ميدان تنظيم شده از سوي دشمن بازي نكنيد... چون چه ببريد، چه ببازيد، به نفع اوست.... در اين جنگ نرم، كافي است هواداران جبهه حق بيدار باشند و بيكار ننشينند، چراكه زبان حق هميشه مؤثرتر از زبان باطل است... جنگ نرم يعنى ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاى مردم... . براي مقابله اصولي و برنامهريزي شده با اين تهاجم دشمن، لازم است مديريت متمركز و هدايتكنندهاي در امور
فرهنگي به وجود آيد.»
با عنايت به هشدارها و فرمايشات روشنگرانه رهبري و با توجه به حضور روز افزون ايرانيها در فضاي مجازي و به ويژه فعاليت بيشتر جوانان در اين حوزه برآن شديم با يك كارشناس فضاي مجازي گفتوگو و راهكارهاي مصون ماندن از تهاجم نرم دشمن را بررسي كنيم. سيدجواد هاشمي دهكردي كه بيش از 10 سال سابقه فعاليت كاملاً تخصصي و حرفهاي در فضاي مجازي دارد و مديريت رسانه و گروههاي مختلف در شبكههاي كاملاً ايراني را عهدهدار بوده و است در اين باره توضيح داده است. مطالبي كه در بخشهاي مختلف اين صفحه ميخوانيد بر اساس يافتههاي اين پژوهشگر تنظيم شده است.
هردم از این باغبری میرسد
ما يك حجم ميليوني كاربر در داخل كشور داريم كه هميشه سرگردان هستند. يك زماني اين حجم ميليوني رفتند و لاين نصب كردند، بعد ديدند اپليكيشني به اسم وايبر آمده كه قابليت گروه سازي دارد. همه يك نسخه تانگو نصب كردند. تانگو با همه مزيتهايش با موقعيت منطقهاي كه تعريف كرده بود فضاي سوءاستفاده بسياري داشت پس بهسرعت كمرنگ شد و توجهها به سمت وايبر رفت. بعد از اينكه به همه ثابت شد وايبر شماره تماس همه را حتي داخل گروه در اختيار بقيه ميگذارد و اين ريسك مزاحمتها را بالا ميبرد يكدفعه همين چند ميليون كاربر رفتند تلگرام نصب كردند. ما در فضاي كشورمان يك حجم ميليوني كاربراني داريم كه در ميان سايتها و اپليكيشنها سرگردان هستند پس با اين اوصاف اگر فردا اپليكيشن ديگري از نوع خارجي با قابليت و تنوع بيشتر وارد بازار شود همه به سمت آن هجوم ميبرند.
اين كاربران هستند كه يك فضا را قوي يا ضعيف ميكنند. اگر امروز ميبينيم يا ميشنويم فلان اپليكيشن خارجي قوي شده است به خاطر اين نيست كه ذاتاً قوي بوده، نه به اين خاطر است كه ما در آن حضور داريم وگرنه زماني وايبر هم قوي بود چه شد كه ضعيف شد؟ وقتي ما وايبر را ترك كرديم بدون حضور ما وايبر ضعيف شد و اين روزها با حضور ميليوني ما تلگرام قوي شده است. يكي از علتهاي مهم قوي شدن هر اپليكيشن حضور همين بيش از 15 ميليون كاربر است.
چند عامل مهم در تشويق و تحريك مردم به استفاده از نوع خاص اپليكيشنهاي خارجي در داخل كشور تأثيرگذارند، در حقيقت بسياري از اتفاقها و شخصيتها به سليقه اين حجم ميليوني سمت و سو ميدهند. اين جهتدهيها ميتواند با قصد و غرض باشد يا بدون قصد و غرض. مثلاً وقتي رسانهاي تيتر ميزند: «در سال اخير بيشترين حجم دانلود از كافه بازار تلگرام بوده است» يا رسانه ديگري ميآيد و مسئله فيلترينگ يك اپليكيشن را تيتر يك ميكند، اين باعث ميشود حتي كساني كه اسم اپليكيشن را نشنيدهاند هم كنجكاو شوند، نصب كنند، عضو شوند و اين روند با تكرار باعث فراگير شدن اپليكيشن ميشود. نمونهاش همين مصاحبهاي كه اخيراً پررنگ شد. مصاحبه با مدير يكي از گروههاي تلگرامي كه ماهانه 30 ميليون تومان درآمد دارد بود. ما با بزرگ شدن يك مدير و يك انسان مشكلي نداريم اما اين مصاحبه باعث ميشود يك مسير، يك اپليكيشن خطرناك و حتي يك سبك زندگي غلط براي مردم ارزشمند جلوه كند. اين استفاده غلط از ابزار رسانه است.
هموطنانمان مغفول ماندهاند
ما شاهد اين هستيم كه در سايتها، برنامهها و رسانههاي داخلي كمتر از فضاي وطني مجازي سخن به ميان ميآيد. تقريباً يك سال پيش بود كه در برنامهاي به اسم كافه سؤال آن هم فقط براي يكبار در مورد سايتها و اپليكيشنهاي داخلي مثل كلوب و آپارات صحبت شده و تمام شد، همين!
به راستي آيا براي شبكههاي وطني كه هم نسلهاي خودمان ايجادشان ميكنند و كلي زحمت ميكشند تنها بايد پنج دقيقه تبليغ كرد؟ آيا اين انصاف است؟ در مقابل، رسانههاي مكتوب ميآيند با مدير يك گروه تلگرامي دو صفحه مصاحبه ميگيرند و مردم از فردا شروع ميكنند به فعاليت بيشتر در فضاي تلگرام. بهنظر شما وقتي تا اين اندازه بيلطفي شامل نمونههاي وطني فضاي مجازي ميشود اما در مقابل خودمان تبدیل به تريبوني براي تبليغ نمونههاي خارجي شدهايم ميتوانيم به حذف شدن خارجيها اميدوار باشيم؟ قطعاً نه.
يكي از ايرادهايي كه به اپليكيشنها و سايتهاي گروهي داخلي وارد ميشود اين است كه جذابيت ندارند، به روز نيستند و پيشرفت نميكنند و در مقابل، اپليكيشنهاي خارجي هر روز امكانات جديدتر دارند. جواب اين است كه شما خودتان را بگذاريد جاي مديران نمونههاي خارجي مثل تلگرام وقتي ميبينيد كه بيش از 17 ميليون نفر كاربر داريد و هر ماه هزينه هنگفتي به حسابتان واريز ميشود طبيعي است كه كمي هم ابتكار بهخرج دهيد. در مقابل اين هزينه هنگفت امكانات نمونههاي خارجي چندان مناسب نيست اما نمونههاي داخلي با هيچ دارند آبرو داري ميكنند اما كم نميآورند. نمونهاش همين كلوب با همه اين كملطفيها الان جزو پرترافيكترين سايتهاي داخلي است كه در رده C سايتهاي داخلي ايستاده است.
خودمان راه ورود را هموار نكنيم
يكي از مهمترين نقيصه رفتارهاي امروز ما يعني بزرگترين ايراد ما با اتكا كردن به اپليكيشنها و سايتهاي خارجي باز كردن صحنه براي ورود هر نوع تهاجم در فضاي رسانهاي است. ما وقتي ميپذيريم زمان زيادي از روزمان را صرف مطلب و عكس به اشتراك گذاشتن در چنين فضاي بيگانهاي كنيم بايد بدانيم كه ناخواسته و نامحسوس داريم تمام اطلاعات، سلايق و مسائل پراهميتمان را براي غريبهها رو ميكنيم.
فارغ از اينكه سِرور اين برنامهها و سايتها در يك كشور اروپايي، امريكايي يا صهيونيستي است، همين كه سرور چنين فضاي بزرگي با اين همه حجم داده در يك كشور غريبه است قطعاً خطرناك است. فراموش نكنيم چيزي كه براي ما نباشد براي هر كشور ديگري كه باشد به هرحال استفاده كردن از آن به مرور زمان وابستگي در ما ايجاد ميكند و اين وابستگيهاي ميليوني به شدت براي امنيت كشور و فضاهاي داخلي اعم از اقتصادي، سياسي و اجتماعي خطرآفرين است. شما وقتي عكس، مطلب، ويدئو و فايل صوتي را ميخواهيد براي گروه يا فرد ديگري بفرستيد بايد بدانيد كه محتواي پيام شما اول وارد سرور ميشود و بعد به گيرنده تحويل داده ميشود. اين يعني اينكه شما هر روز داريد از پسندها و نظراتتان در مورد مسائل مختلف به يك شخصيت نامعلوم اطلاعات ميدهيد. چرا بايد يك اروپايي، امريكايي يا هر غريبه ديگري بداند كه ايرانيها امروز دغدغه چه چيزي را دارند يا بيشترين حجم اطلاعات به اشتراك گذاشته ايران در فلان روز مربوط به چه موضوعي بوده است؟
به اين فكر كردهايد كه چرا هرازچندگاهي در مجالس و محافل مهم ضدايراني نظراتي مطرح ميشود كه مثلاً اين روزها اكثر ايرانيها پيرو فلان جريان سياسي هستند؟ مشخص است چون رفتار شما را رصد ميكنند و از ريز پسندها و دغدغههايتان اطلاع دارند. وقتي بر فرض مدير تلگرام ميبيند فلان عكس شخصيت سياسي امروز 300 هزار بار در تلگرام ايران به اشتراك گذاشته شده به راحتي ميتواند روي اين مسئله تحليل كند. حالا در مقابل، ما از دغدغههاي امروز جوانان امريكايي چه ميدانيم؟ هيچ! فكر ميكنيد امريكا يا هر كشور اروپايي و امريكايي به خودش اجازه ميدهد كه يك سايت يا اپليكيشن ايراني به همين راحتي در ميان مردم رواج پيدا كند؟ اصلاً محال است بگذارند چنين اتفاقي بيفتد.
چرا بياييم با اين همه خطرناك بودن باز كار پرريسك كنيم؟ شما به اين فكر كردهايد كه اگر مطلبي در همين فضاي تلگرام يا فيسبوك منتشر شود كه به هر دليل جزئي يا كلي براي امنيت كشور خطرآفرين باشد بايد چه كنيد؟ طبيعي است كه بايد درخواستي بنويسيم به مسئول و مدير سايت تا چنين مطلبي را حذف كند اما سؤال من اين است مديري كه براي مشكلات جزئي سايتش پاسخگوي سؤالات نيست شما توقع داريد بيايد مطلبي را به خواست ما حذف كند؟ زهي خيال باطل.
آب به آسياب دشمن نريزيم
اگر بخواهيم در بحث ايرادها و مشكلات فضاي خارجي مجازي نكته مهم ديگري را عنوان كنيم بايد به وجود هزاران پيج «فيك» اشاره كرد. تا حالا متوجه شدهايد كه هرازچندگاهي بازيگران، هنرمندان، ورزشكاران، شخصيتهاي سياسي و اجتماعي مطرح مصاحبهاي ميكنند و ميگويند «من در فيسبوك، اينستاگرام يا... هيچ صفحهاي ندارم و متأسفانه عكسها و نظرات من از سوي كسي كه هويتش معلوم نيست به اشتراك گذاشته ميشود لطفاً فريب نخوريد»؟ اين يكي ديگر از حقايق ناديده گرفته شده فضاي مجازي خارجي است.
ما خودمان هم در اين زمينه دچار شك هستيم، وقتي مثلاً در فضاي فيسبوك صفحهاي را ميبينيم كه عكس يك هنرمند روي آن است و ميخواهيم مطمئن شويم كه پيج خود اوست به تعداد پيگيركنندهها يا اصطلاحاً فالوورها توجه میكنيم كه اگر اين رقم روي هزارتا باشد ميگوييم حتماً صفحه خودش است، اما حقيقت اين است كه ممكن است هزاران نفر هم با تصوري مثل من و شما اين صفحه را دنبال ميكنند و اطمينان ندارند پس ما هم كوركورانه وارد جمع چشم بستهها شدهايم. بماند از اينكه هدف راهاندازي چنين صفحههاي جعلي چيست. در واقع تجربه ثابت كرده كه اين صفحهها وقتي هزاران فالوور پيدا ميكنند تازه ادمين هدف حقيقي خود را از راهاندازي صفحه جعلي نشان ميدهد، اغلب هم اين اهداف سياسي، مغرضانه و عليه نظام و دولت است.
به نظر شما آيا فضا، سايت و اپليكيشني كه هر شخصي بتواند صفحهاي با هويت جعلي شخص ديگر بسازد امن است؟ قطعاً نه و اين اتفاق به وفور در فيس بوك، توئيتر، لاين، اينستاگرام و ساير فضاها رخ ميدهد.
بعضيها ميگويند ممكن است بعضي از مردم ما به خاطر عدم اطمينان به فضاي مجازي داخل كشور به فضاهاي خارجي روي آورده باشند. اصلاً نميخواهيم براي اين موضوع جوابي بدهيم بلكه مثالي ميزنيم تا خود خواننده متوجه جواب سوءظنش شود.
نقل قولهاي معاند نظام و اسلام را كنار بگذاريد. چندبار در دنيا از سوي سازمانهاي اطلاعاتي يا سايتهاي افشاگرانه گفته شده كه در ايران مكالمات شنود ميشود، پيامها كنترل ميشود يا فضاي مجازي تحت رصد است؟ تقريباً هيچ. اما در مقابل هر چند ماه يكبار سازمانهاي مهم اطلاعاتي از شنود و كنترل شدن رفتارهاي مجازي و تلفني مردم كشورهاي مهم دنيا مثل امريكا و آلمان از سوي خود دولت پرده برميدارند. اين ماجرا مثل همان قضيهاي است كه ميگفتند اگر دزدي كردهاي بايد فرياد بزن دزد، دزد را بگيريد و خودبهخود مردم نگاهشان و فكرشان از شما منحرف ميشود.
فرهنگمان را از رفتار مجازي حذف نكنيم
ما گاهي اوقات فراموش ميكنيم شهروند ايراني هستيم و مادامي كه در ايران زندگي ميكنيم، با هر عقيدهاي كه داريم بايد به قوانين كشور احترام بگذاريم. همانطور كه حاكميت نسبت به شهروندان و ايرانيها تعهداتي دارد ايرانيها هم در قبال حكومت و دولت تعهداتي دارند.
فارغ از فضاهاي داخلي و خارجي ما بايد در فضاي مجازي به يكديگر احترام بگذاريم. گروههاي مجازي امروز پر است از كساني كه بحث ميكنند، نظر ميدهند اما حيطه احترام همديگر را هم نگه ميدارند. فراموش نكنيم اگرچه فضايي كه در آن هستيم مجازي است اما ما در آن مجاز به رفتار غلط نيستيم.
ياد بگيريم حتي اگر صفحهاي داريم كه 10 نفر عضو آن هستند حق نداريم نظراتمان را به ديگران اجبار كنيم يا برخلاف پسند جمع مطلب بگذاريم. ما در فضاي مجازي حضور داريم چون انسان جمعگراست و ادب و احترام جزء جدا نشدني رفتارهاي عقلاني انسان است. ما نسبت به همه كساني كه صفحه ما را ميبينند و پيگير هستند مسئوليم. اگر بتوانيم سنگيني اين مسئوليت را درك كنيم هيچ وقت شاهد بياحترامي نسبت به داور مسابقه، فلان بازيگر، هنرپيشه و... نخواهيم بود. كامنتها ويترين شعور آدمهاست. هرچقدر شما دكتر و مهندس باشي وقتي ميآيي كامنت بیادبانهای را زير هر صفحهاي ميگذاري ديگر از نظر بقيه مردم نه تنها دكتر و مهندس نيستي بلكه انسانيت را زير سوال ميبري.
دیدگاه تان را بنویسید