پژوهش، حلقه گم شده نظام آموزشی کشور
يکي از عوامل اساسي پيشرفت در کشورهاي توسعه يافته توجه خاص به امر پژوهش است. در دنیای امروز رشد و پیشرفت كشورها بر مبناي دانش و پژوهش استوار است و میزان پژوهشهای انجام شده در هر جامعه شاخص توسعه یافتگی آن محسوب می گردد.
هفته نامه با شما نوشت: يکي از عوامل اساسي پيشرفت در کشورهاي توسعه يافته توجه خاص به امر پژوهش است. در دنیای امروز رشد و پیشرفت كشورها بر مبناي دانش و پژوهش استوار است و میزان پژوهشهای انجام شده در هر جامعه شاخص توسعه یافتگی آن محسوب می گردد. در یک تعریف کلی پژوهش را می توان سلسله تلاش هاي قاعده مند، هدف دار و علمي نامید که مي تواند به عقلاني کردن و در نتيجه کارآمد ساختن عناصر مختلف علم و آگاهی بينجامد. پژوهش به دليل بافت منطقی و مستدلي که دارد، مي تواند به ارائه تبييني روشن از يک موضوع، يا اینکه توصیفی دقيق و منظم از کارکرد پدیده ها و نظامات مختلف بينجامد. برای بررسی وضعیت پژوهش و دستیابی به درکی صحیح از آن، باید عناصر اصلی حاضر در چرخه پژوهش و عوامل موثر بر آنها را بررسی کرد. در یک نظام علمی ابتدا سه عنصر اصلی تشکیل دهنده استاد، دانشجو، محتوای آموزشی وجود دارند اما علاوه بر این سه عنصر دو عامل دیگر نیز در فرایند علم و پژوهش بسیار مؤثر و تعیین کننده اند که از آنها به عنوان عوامل سازمانی و عوامل فرهنگی- اجتماعی نام می برند. در ادامه به بررسی هر یک از این عناصر در وضعیت نظام علمی کشور می پردازیم. وضعیت کشور در حوزه پژوهش علیرغم وجود سوابق بزرگ و روشن علمی گذشته، در حال حاضر کشور در قیاس با جایگاه گذشته خود بسیار تنزل کرده است. البته در سال های اخیر رتبه کشور از نظر تعداد تولید مقالات علمی رشد قابل توجهی کرده و در حال حاضر در رتبه 16 دنیا هستیم، اما طبق همان آمار، تنها یک نفر از اساتید کشور با رتبه زیر 2000 در میان اساتید پر استناد جهان است. این میزان استنادات پایین نشان دهنده کاربردی نبودن مقالات تولیدی در نظام دانشگاهی کشور و به معنای عدم پیگیری علم نافع است؛ که در روایات و احادیث به آن توجه جدی شده است. با توجه به این آمار باید گفت که استاد و دانشجو به عنوان دو عنصر اصلی در تهیه مقاله علمی، در فرآیند پژوهشی کشور عملکرد خود را به خوبی انجام نمی دهند و صرفاً با معیار قرار دادن کمیت، به تولید انبوه مقالات اشتغال دارند. البته نباید همه تقصیر را بر گردن استاد و دانشجو انداخت، زیرا این خود، معلول توسعه مبتنی بر عوامل ظاهری و معیارهای تشویق و توبیخ براساس ظواهر است. یعنی کسانی که به معیارهای ظاهری دست یابند، تشویق و کسانی که به کیفیت و محتوا بپردازند، عقب می مانند. مصداق کامل این معیارها را در معیارهای ارتقای اساتید در دانشگاه ها و جذب دانشجوی دکتری شاهد هستیم که افراد را ترغیب به افزایش کمی تعداد مقالات خود می کند. لذا مشکل کشور در علم و در دانشگاه در آن است که هرکسی وارد دانشگاه میشود، چه دانشجو و چه استاد، به ندرت برای علم و بیشتر برای فخراست و عشق و علاقه علمی در این مدل جایی ندارد. از نظر محتوای آموزشی متأسفانه باید گفت که از گذشته و با ورود مدارس به کشور، نظام آموزشی هیچ گاه در مسیر بالا بردن خلاقیت و افزایش کیفی مهارت های آموزشی نبوده و بیشتر به دنبال ارائه غیر نقادانه متن دروس بوده است. در این سیستم، قدرت حافظه بیشترین نقش را در موفقیت دانش آموزان و دانشجویان پیدا می کند؛ فلذا از فردی که از دوره ابتدایی تا دانشگاه بیشتر با محفوظات سر و کار داشته و با فرآیندهای تحقیق، کار تیمی، استنباط و ... بیگانه بوده، نمی توان انتظار داشت که در محیط دانشگاهی به کلی متحول شود و به یک پژوهشگر مفید برای جامعه تبدیل گردد. البته این را هم از نظر نباید دور داشت که اگر چه در دانشگاه فرصت برای پژوهش بیشتر از مدرسه است، اما باز هم محتوای آموزشی تدریس شده در دانشگاه ها، اغلب حافظه افراد را هدف گذاری کرده است. عامل سازمانی نیز در کشورمان وضعیت مطلوبی ندارد. حاکميت قوانين دست و پاگير اداري و مالي، ناکارآمدی در مديريت علمي، عدم توجه به اولويت ها و نيازهاي تحقيقاتي، فقدان نظام نظارت و ارزيابي بر روند توسعه تحقيقات از یک طرف و از سوی دیگر انتخاب روسای دانشگاه ها و مراکز علمی بر اساس گرایش های سیاسی و در نتیجه انتخاب روسای دانشگاه ضعیف، مزید بر علت برای استمرار وضعیت موجود شده است. بدیهی است که وقتی یک رئیس چندان قوی نباشد، معاونین او نیز افرادی به مراتب ضعیف تر از او خواهند شد. در این صورت روشن است که از این طریق چه بلایی بر سر دانشمندان، دانشجویان و حوزه پژوهش در کشور می آید. عوامل فرهنگی اجتماعی که به احساس نیاز به پژوهش در صنعت کشور و همچنین تعامل سازنده دانشگاه ها با صنعت اشاره دارد نیز وضعیت مناسبی ندارد. ارتباط صنعت و دانشگاه در کشورمان بسیار محدود است و تلاش های مختلفی که در چندین سال گذشته برای تقویت این ارتباط صورت گرفته، به نتیجه مطلوب نرسیده است که این را می توان یکی از علل اصلی وضعیت نامناسب پژوهش در کشور دانست. زیرا در صورت شکل گیری ارتباط مناسب بین صنعت و دانشگاه، نه تنها تحقیقات جنبه کاربردی پیدا می کند بلکه با برون سپاری پروژه های صنعتی به دانشگاه ها بودجه پژوهش خارج از نهاد حاکمیتی تأمین می گردد؛ همانطور که در کشورهای پیشرو در حوزه پژوهش می بینیم. به طور مثال در کشورهای صنعتی و پیشرفته اروپایی، با توجه به فراهم بودن زمینه فعالیت پژوهشی در صنعت، کشاورزی، تجارت و خدمات و وجود یک ارتباط بسیار قوی و تنگاتنگ میان صنعت و دانشگاه، دانشگاه بخش اعظم بودجه پژوهشی خود را از این طریق تأمین می کند. اما در ایران به دلیل ضعف این ارتباط، دانشگاهیان همیشه از سرانه پایین پژوهش در دانشگاه ها گلایه دارند و از نسبت بالای سهم پژوهش به تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف می گویند. طبق آمار اعلام شده، نسبت پژوهش به تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف عددی بسیار بیشتر از نیم درصد است که سالانه در کشور ما صرف می شود؛ مثلاً در آلمان 3 تا 3.5 درصد، فرانسه 3 تا 3.5 درصد و حتی در ترکیه 1.1 درصد و در مالزی 1 درصد است. ولی همانطور که گفته شد یکی از علل پایین بودن این نسبت ها را باید به ضعف ارتباط بین صنعت و دانشگاه دانست و گرنه در کشورهای با سرانه بالا نیز بخش کمی از این بودجه توسط دولت تأمین می شود. این همه در حالی است که وضعیت کشور از نظر نیروی انسانی دانشگاهی وضعیت مطلوبی است و تقریباً 4.5 میلیون دانشجو در حال تحصیل داریم و اگر از این ظرفیت با برنامه ریزی درست و مدیریت صحیح استفاده شود، می تواند راه حل بسیاری از مشکلات کشور در حوزه های مختلف توسط تحقیقات این دانشجویان ارائه شود. راه حل رسیدن به نقطه مطلوب چیست؟ سیستم آموزشی در دانشگاه های ما از آمریکا الگو برداری شده و البته یک الگو برداری ناقص. با توجه به سالیان درازی که این مدل در دانشگاه های کشور آزموده شده، نشان داده که به علت شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی در ایران، برای نظام آموزشی ما مناسب نیست و کارایی لازم را ندارد و ما باید بر اساس شرایط و ویژگی های بومی و نیازهای کشور، نظام آموزشی مطلوب خود را باز طراحی کنیم. در این زمینه، ما نیاز به خودباوری و پرهیز از حیرت زدگی و خود باختگی در برابر غرب داریم. اگر این ویژگی در دست اندر کاران اجرایی وجود داشته باشد، می توانیم با همکاری نهاد آموزشی دینی که با تجربه بالای 1000 سال در حوزه آموزش دینی هنوز مشغول به فعالیت است، سیستم و نظام آموزشی را مبتنی بر نیاز های کشور و بر اساس اقتضائات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بومی سازی کنیم. بر اساس تحقیقی که دکتر رفیع پور، استاد جامعه شناسی انجام داده است در سیستم مطلوب آموزشی باید: کنترل تحقیقات توسط وزارتخانه علوم به نقش هدایت تحقیقات تبدیل گردد، به نسل جوان و استعداد های آنان بها داده شود، شیوه آموزش همان شیوه پژوهش باشد، درزمینه ارتقا و گسترش پژوهش باید استادان را تشویق نمود تا در رشته های تخصصی با پژوهشهای جدید و نظریات جدید آشنا شوند و خود را بروز نگه دارند، شیوه آموزش به صورت شیوه پژوهش درآید و دانشجو خود به بررسی مباحث علمی و نحوة تدوین آن بپردازد. و در نهایت با نهادینه کردن پژوهش در برنامه تحصیلی دانشآموزان، از همان سال¬های اولیه تحصیل زمینه برای رشد و شکوفایی، بروز خلاقیت و نوآوری در نوجوانی و بزرگسالی فراهم را فراهم کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید