نگهداري حيوان، پركردن تنهايي يا پُز اجتماعی؟
نگهداري حيوانات عجيب و غريب در خانه و محيطهاي زندگي شهري به يك پز اجتماعي تبديل شده است كه هيچ ارتباطي با اهداف اصلي اين اقدام و همدردي با حيوانات ندارد. در جاهاي ديگر دنيا حيوانات را به خانه ميآورند تا به ويژه در سنين بالا از تنهايي دربيايند يا براي كودكان به عنوان يك دوست و سرگرمي خوب از اين موجودات استفاده ميشود تا به كودك عاطفه و محبت را بياموزند.
نگهداري حيوانات عجيب و غريب در خانه و محيطهاي زندگي شهري به يك پز اجتماعي تبديل شده است كه هيچ ارتباطي با اهداف اصلي اين اقدام و همدردي با حيوانات ندارد. در جاهاي ديگر دنيا حيوانات را به خانه ميآورند تا به ويژه در سنين بالا از تنهايي دربيايند يا براي كودكان به عنوان يك دوست و سرگرمي خوب از اين موجودات استفاده ميشود تا به كودك عاطفه و محبت را بياموزند. پت يا حيوان خانگي در كشورهاي ديگر عضوي از خانوادههاست كه باعث ميشود همه اعضاي خانواده از بودن در كنار آن احساس خوشايندي به دست آورند. در ايران اما در سالهاي اخير نگهداري حيوان خانگي هم بيشتر به نوعي پز اجتماعي تبديل شده است. نمايش دادن حيوان در ميهمانيها و خيابانها با شئونات جامعه ما همخواني ندارد و در عرف ما هم آوردن و نگهداري اين حيوانات عجيب و غريب به منزل را نميپسنديم. آوردن حيواناتي مانند آفتاب پرست به خانه و نگهداري آن بيشتر جنبه سرگرمكنندگي و نمايش دارد. اگر از كساني كه اين قبيل حيوانات را به خانه ميآورند و نگهداري ميكنند دليل اين حركت آنها پرسيده شود در بهترين حالت شايد بگويند دوست داريم يا اين كار مد است. رفتاري كه اين افراد با حيوانات دارند نشان ميدهد هدف آنها نگهداري و دلسوزي براي حيوان نيست، زيرا بيشتر از آن به عنوان ابزاري براي نمايش در مكانهاي مختلف و امكان جمعي استفاده ميكنند. برخي افراد بهطور سنتي از گذشته برخي حيوانات را نزد خود ميآوردند و اين با افرادي كه يك حيوان را براي چند صباحي نزد خود آورده و بدون توجه به نيازهاي آن و فقط با هدف به نمايش گذاشتن، آن را نگهداري ميكنند، متفاوت است. نگهداري از حيوانات به عنوان يكي از ويژگيهاي عصر جديد كه در تنهايي افراد ريشه دارد در جاهاي مختلف دنيا اقدامي شايع است، اما در ايران به نظر نميرسد هدف افراد از نگهداري حيوان صرفا پركردن تنهايي باشد. حيواني كه با هدف رفع تنهايي به خانه آورده ميشود نميتواند ابزار نمايش شود و اساسا اين افرادي كه در ايران به تازگي سردمدار نگهداري و به خانه آوردن حيوانات شدهاند جواناني هستند كه به واسطه شلوغي زندگي و اموراتشان مجالي براي تنهايي و فكر كردن به آن را ندارند. جوانان به واسطه زندگي و نوع مناسباتشان كه اقتضاي سنشان است بيشتر در جامعه و ارتباط با افراد مختلف هستند و چون استقبال از نگهداري حيوانات خانگي در اين گروه بيشتر است ميتوان گفت اين كار در ايران به يك پز اجتماعي تبديل شده است؛ پز براي جواناني كه دنبال اثبات وجود خود هستند و با نمايش تصاوير اين حيوانات در شبكههاي اجتماعي يا آوردن آن نزد دوستانشان سعي ميكنند براي خود اعتبار كسب كنند. در كشورهاي اروپايي در سنين بالا تمايل زيادي براي نگهداري از حيوانات وجود دارد و نميتوان منكر اين مساله شد كه اين موجودات نقش مهمي در پركردن تنهايي اين افراد دارند. نكتهاي كه شايد جالب باشد و با توجه به شرايط فعلي جامعه ما به نظر ميرسد شايد عاملي براي استقبال از نگهداري و ارتباط با حيوانات باشد اين است كه متاسفانه به ويژه در شرايط فعلي جامعه ما، بسياري از افراد دوست دارند به صورت كلامي ديگران را تحقير كنند تا خودشان را بالاتر از ديگري نشان داده و از اين راه خلاهاي شخصيتي خود را پر كنند، در حالي كه در ارتباط با يك حيوان چنين شرايطي وجود ندارد. حيوانات به دليل اينكه امكان برقراري ارتباط كلامي و چهره به چهره با آدميان را ندارند و ارتباطاتشان به صورت غيرمستقيم و غيركلامي است، براي ما آدمهايي كه از مناسبات اجتماعي و ارتباط با افراد مختلف دچار ياس و سردرگمي هستيم گزينه خوبي براي پركردن اوقات فراغت هستند. آدمها مطمئند ميتوانند با حيوانات رابطه عاطفي برقرار كنند بدون اينكه از طرف آن حيوان مورد تحقير و طردشدگي قرار بگيرند. حيوانات با رفتار خود از نگهداري و توجهي كه انسانها نسبت به آنها دارند تشكر ميكنند و اين آن چيزي است كه انسان به آن نياز دارد. نياز به اينكه بداند بالاخره مورد توجه يك موجود زنده است كه به پاس توجه و مراقبتي كه از او ميكند به او عشق ميورزد و به صورت غير مستقيم تشكر ميكند. ديدن حيوانات و تماشاي آنها چون جزئي از طبيعت هستند مانند تماشاي يك گل يا درخت فرح بخش و آرامش بخش است و نميتوان منكر اين مساله شد. همه ما آدمها نيازمند دوست داشتن و دوست داشته شدن هستيم و نميتوان منكر نقشي شد كه حيوانات خانگي در پر كردن اين نياز دارند. دوست داشته شدن حلقه مفقوده ارتباطات اجتماعي ماست و بسياري از ما درصدد يافتن آن هستيم. شايد خودمان خيليها را دوست بداريم، اما نياز به اينكه يك ديگري يا ديگراني هم ما را دوست بدارند در اجتماع فعلي ما برآورده نميشود و افراد زيادي در حسرت اين دوست داشته شدن هستند. برخي افراد به دليل پز اجتماعي و برخي ديگر براي غلبه بر تنهايي حيوانات را نگهداري ميكنند، در حالي كه افرادي كه براي پركردن تنهايي و برآورده كردن نياز عاطفي حيوان را نگهداري ميكنند هيچ تمايلي در به نمايش گذاشتن آن ندارند. با وجود اين، نميتوان منكر اين مساله شد كه براي يك حيوان، بودن در محيطي تنگ و قفس مانند و شرايطي كه شايد فقط براي انسان خوب باشد، چندان خوشايند نيست. حيوانات به طبيعت تعلق دارند و همه آنها بر اساس غريزه طوري خلق شدهاند كه بايد در محيطي باز و آزاد زندگي كنند و آوردن آنها به خانه و محل زندگي براي خود حيوان چندان خوشايند نيست. همه ما انسانها بر اساس خودخواهي دوست داريم كل طبيعت و همه موجودات آن را به خدمت خود درآوريم و در راستاي تامين نيازهاي خود آن را مورد بهرهبرداري قرار دهيم. فارغ از اينكه همه موجودات طبيعت اعم از گياهان و حيوانات نيز حق و حقوقي دارند و نبايد اين حقوق پايمال شوند. با وجود اين، نميتوان منكر تاثيري كه آوردن و نگهداري حيوانات خانگي در افزايش سلامت اجتماعي و رواني افراد دارد شد، اما اين تاثير بستگي به هدفي دارد كه افراد از آوردن حيوان و نگهداري آن دارند. اگر هدف پركردن خلأ تنهايي و خلاهاي روحي باشد نگهداري حيوان خانگي بهترين گزينه است و از اين نظر پرورش و بزرگ كردن يك يا حتي چند حيوان خانگي در روانشناسي به افراد سالمند يا تنها توصيه ميشود اما نه با هدف نمايش و خودنمايي. اميرمحمود حريرچی جامعهشناس و استاد دانشگاه
دیدگاه تان را بنویسید