اگر از «شاهزاده روم» حمايت كنند سينماي دنيا را غافلگير مي‌كنيم

کد خبر: 467698

اخبار رسانه‌هاي كشور حاكي از اين است كه انيميشن شاهزاده روم همچنين توانسته پس از فيلم محمد رسول‌الله در رتبه دوم فروش هفتگي فيلم‌هاي سينماي ايران قرار گيرد و نكته جالب توجه اينكه اين فيلم توانسته تا هفته سوم اكران خود نزديك به 650 ميليون تومان فروش كند

جوان: اين روزها استقبال مخاطبان از شاهزاده روم نشان از اين دارد كه عوامل اين فيلم تا جايي كه توانسته‌اند موفق عمل كرده و به راحتي توانسته‌اند هم توجه منتقدين و هم مخاطبان اهالي سينما را به خود جلب كنند. اخبار رسانه‌هاي كشور حاكي از اين است كه انيميشن شاهزاده روم همچنين توانسته پس از فيلم محمد رسول‌الله در رتبه دوم فروش هفتگي فيلم‌هاي سينماي ايران قرار گيرد و نكته جالب توجه اينكه اين فيلم توانسته تا هفته سوم اكران خود نزديك به 650 ميليون تومان فروش كند. شاهزاده‌ روم در بُعد فني و اجرايي يك غافلگيري بزرگ و دستاوردي بديع براي صنعت نوپاي انيميشن ماست. كيفيت بالاي اجرايي و فني اين اثر در برخي بخش‌ها دست‌كمي از توليدات روز كمپاني‌هاي بزرگ انيميشن‌سازي جهان ندارد و حتي در بخش‌هايي نيز به توليدات بازارپُركن استوديوهاي اروپايي- آسيايي و حتي شركت‌هاي كوچك‌تر هاليوودي طعنه خواهد زد. اين تعريف با توجه به اين واقعيت است كه هزينه‌ ساخت اين اثر، به احتمال زياد به اندازه‌ پول دستمزد چند نفر از عوامل و تيم توليدي اين‌گونه آثار هم نباشد.
مهم‌ترين نكته در ساخت انيميشن شاهزاده روم اين است كه اين اثر كاملاً در بخش خصوصي توليد شده بدون اينكه كمكي از ارگاني يا نهادي گرفته باشد. چند جوان خوش‌ذوق و با‌استعداد كنار هم جمع شدند و اين انيميشن را توليد كردند كه به اذعان خيلي‌ها توانسته راهي جديد در انيميشن ايران باز كند و يك پله صنعت انيميشن كشور را بالا ببرد؛ فيلم سينمايي انيميشن كه به كارگرداني هادي محمديان و تهيه‌‌كنندگي حامد جعفري است. براي آشنايي بيشتر با فيلم انيميشن شاهزاده روم با عوامل توليد آن به گفت‌و‌گو نشسته‌ايم.
آقاي محمديان! يك كاري كه در بخش خصوصي انجام مي‌شود به هر حال مزيت آن اين است كه عوامل توليد آن تمام تلاششان را براي اينكه فيلمشان ديده شود مي‌كنند اما عواملي هم هستند كه هيچ تلاشي براي ديده شدن آثارشان نمي‌كنند و اصلاً با رسانه‌ها و مطبوعات مصاحبه هم نمي‌كنند. يعني كسي كه در يك سيستم دولتي بوده است اصلاً برايش فرقي نمي‌كند كه فيلمش بفروشد يا نه. اخيراً هم هزينه تبليغات فيلم‌هاي مختلف از فروش فيلم بيشتر شده است. دليل اينكه شاهزاده روم اين چنين زيبا خود را پرزنت (Present) كرده است، چيست؟
به نظر من بزرگ‌ترين آرزوي فيلمساز ديده شدن فيلمش است. دقيقاً مثل اين است كه شما تابلوي نقاشي‌اي را كشيده و بسته‌بندي كرده باشيد اما آن را در انباري خانه‌تان قرار دهيد. خب در واقع اين امر هيچ لطفي ندارد. در اين كار هم تمام تلاش ما اين بود كه كار ديده شود. از زماني كه استارت اين كار زده شد، هدف اين بود كه مخاطبين اين كار را ببينند.
خب اگر قرار بود كار جشنواره‌اي توليد شود اصلاً چه نيازي به اين همه زحمت بود؟ مي‌شد كارهاي كوتاه ساخت و در جشنواره‌هاي متعدد هم شركت كرد. من اين طور تصور مي‌كنم كه حداقل هدف تيمي كه اين كار را انجام دادند تنها ساخت شاهزاده روم نبود اما در واقع شروع يك حركت بود. شايد اين حرف، حرف اغراق‌آميزي باشد اما بايد قبول داشت كه ما يك مهره از اين پازل هستيم و آن هم احياي سينماي كودك است. شاهزاده روم همچون ديگر آثار كه در اين حوزه فعاليت مي‌كنند تلاش مي‌كند تا بتواند روزهاي طلايي را به سينماي كودك برگرداند.
به خاطر همين هم ما فكر مي‌كنيم كه در واقع اين شروع يك حركت است و شاهزاده روم در كنار دوستان ديگر سعي مي‌كند تا اين كار را انجام دهد. به خاطر همين تلاشش را مي‌كند و هر جايي كه نياز داشته باشد تا از اين كار حمايت شود، مي‌شود.
چيزي كه شما مي‌گوييد درست است احياي سينماي كودك است اما احساس مي‌كنم شاهزاده روم به نوعي احياي انيميشن نيز هست. يعني صرفاً اين نيست كه ما بگوييم تنها خواسته‌ايم احياي سينماي كودك را انجام دهيم. بحث من اين است كه ما سال‌ها صنعت انيميشن داشته‌ايم، آن هم با قدمت زيادي كه اين صنعت دارد، در واقع در سينماي بلند انيميشن نيز گام‌هايي برداشته شد، آن هم با سر و صداهاي خيلي زياد و هزينه‌هاي خيلي زياد. به عنوان مثال رستم و سهراب كه هزينه زيادي را هم در برداشت.
در اصل آنها خيز برداشته‌اند تا اينكه نقطه‌اي را ايجاد كنند و سينماي انيميشن ما مخاطب ايجاد و خودش را اثبات كند اما با هيچ يك از آن كارها نشد. آن هم با اينكه با اين همه پروپاگاندا بود، با اينكه بازيگرها را آوردند و چهره زدند اما در آن چيزي كه نمايش داده شد هيچ كدام از اتفاقاتي كه براي شاهزاده روم اتفاق افتاد براي آنها نيفتاد. يعني حتي يك سرخوردگي اجتماعي نيز به جامعه برگرداند. پس ما هنوز خيلي عقبيم و هنوز خيلي فاصله داريم.
مي‌خواهم بدانم شاهزاده روم چطور توانست ديدگاه منتقدين را در حوزه انيميشن عوض كند و فروش خوبي داشته باشد؟
بعضاً در حوزه سينماي كودك آن چيزي كه شايد مثلاً مهم باشد لم دادن روي بودجه دولتي است. هر پروژه‌اي كه روي بودجه دولتي لم داده عملاً با مشكل مواجه شده است. يعني خونسردي ناشي از اينكه پولم را درآوردم، يعني هزينه‌اي كه كرده بودم را درآوردم. شاهزاده روم تمامي پارامترهايي را كه دستگاه فرهنگي بخواهد آن را بسنجد، داشت ولي هيچ دستگاه دولتي يا غير‌دولتي فرهنگي از اين كار ايراد نگرفت. چه اتفاقي براي ما افتاد؟ ما در اصل ديديم كه اين وسط بايد دستمان را روي زمين گذاشته و خودمان بلند شويم. ما در پروسه توليد گاهاً پيش مي‌آمد كه سر يك موضوعي براي اينكه مجاب شويم كه يك سري هزينه‌ها را انجام دهيم يا ندهيم ساعت‌ها بحث مي‌كرديم يا اينكه اگر اين كار را بكنيم چه فوايدي براي ما خواهد داشت. با گفتن اين مسائل مي‌خواهم اين نكته را يادآور شوم كه وظيفه تهيه‌كننده اين است كه بين زمان، كيفيت و هزينه يك نقطه اپتيمم پيدا كند كه پروژه تمام شود. وقتي شما در بخش خصوصي هستيد اين نقطه اپتيمم به كف هزينه نزديك است. يعني مثلاً وقتي كه من از بودجه دولتي حقوق بگيرم شايد منافع خودم و سودم را هم در آن ببينم. يعني اين طور كه مثل سير و سركه دلمان مي‌جوشد كه مثلاً فروش‌مان چقدر بوده و چه كار بايد كرد. چرا؟ چون كه ما براي ذره ذره اين هزينه‌ها زحمت كشيده‌ايم. براي جمع‌آوري‌شان زحمت كشيده‌ايم و براي بازگشت‌شان بايد پاسخگو باشيم.
مسئله‌اي كه شما عارض هستيد را بنده مي‌پذيرم اما بايد توجه داشت كه چيزي كه شما به آن اشاره مي‌كنيد از لحاظ فني است. مي‌خواهم اين را بدانم كه از لحاظ سياسي و تكنيكي، اگر شما آن پول را داشتيد آيا كيفيت‌تان بدتر مي‌شد؟ چطور شد كه اين كار از لحاظ تكنيكالي به اين خوبي در‌نيامد؟ شما شايد الان بگوييد كه من آن موقع دوست داشتم به من پول بدهند كه كار بهتري انجام بدهم اما الان خوشحالم كه آن پول را نگرفته‌ام. مي‌خواهم متذكر اين مطلب شوم كه ممكن است فردا‌روزي سرمايه‌داري به شما پيشنهاد كار به همراه پول و سرمايه بدهد. مهم آن تكنيكي است كه به آن رسيده‌ايد. اينكه چطور به تكنيكي كه قبل از شاهزاده روم نداشتيم رسيديد؟
ما سابقه همكاري با هم داريم و آن چيزي كه هدف همه ما در شاهزاده روم بود، بالا بردن Level كار بود. از نگاه انيميشن‌هاي كشور به ما مي‌گفتند كه چه فضيلتي دارد كه اين كار را توليد كنيد؟ پس بايد اين را يك سطح بالاتر مي‌برديم و براي اين كار همه تلاش كرديم. آقاي محمديان در اين حوزه جنگيد و آقاي پاكدل نيز زمان گذاشت و بقيه اعضاي تيم هم هر كدام به اندازه خودشان در اين حوزه زحمت كشيدند. كارهايي كه از دست من ساخته بود اين بود كه در آن جاهايي كه اين كار از لحاظ هزينه مقرون به صرفه بود و... در آنجاها كوتاه بيايم. به نظر من شايد اگر ما بودجه دولتي مي‌گرفتيم تا اين حد تلاش نمي‌كرديم.
من حرف شما را قبول دارم. اما نكته مدنظر من اين است كه شاهزاده روم ما را در انيميشن يك پله به سمت جلو برده است. يعني اين تلاش شماست كه باعث شده كه انيميشن شاهزاده روم نسبت به انيميشن‌هاي ديگر ما را به جلو ببرد. همه اينها به نظر من لطف خدا بود و سپس تلاش دوستان.
قطعاً همين طور است استاد اما در رابطه با بحث‌هايي كه افراد مختلف در رابطه با شاهزاده روم اظهار نظر كرده‌اند حالا يك بحث آن محتوا بوده كه بعداً به آن مي‌رسيم. در انيميشن هر كشوري سبك خودش را دارد. ما سبك خودمان را داريم و امريكا و ژاپن و... هم سبك خودشان را.
ما مي‌خواهيم بدانيم الگوي شما براي اين جهش پله‌اي چه الگوي انيميشني بود؟ مثلاً نگاهتان به يك انيميشن مثلاً ژاپني بود يا نه نگاهتان به توليداتي مثل انيميشن پيكسار؟ كه به نظر من انگار يك مقدار سر و شكل كار شبيه به كارهاي پيكسار هست. هم در طراحي شخصيت، هم قصه‌هاي شاهزاده و پريا و...
من فكر مي‌كنم در بحث فني اين موضوع به خاطر محدوديت‌هاي مالي و زماني كه وجود داشت در شاهزاده روم تمام پتانسيل و تمام توان موجود استفاده نشد. ما خيلي دوست داشتيم كه كار متفاوت‌تر هم بشود و بتوانيم با فيلم‌هاي روز دنيا هم رقابت بكنيم اما واقعاً به لحاظ زمان و بودجه اصلاً امكانش نبود.
يعني هنوز هم آن توان را داريد؟
بله. هنوز هم دانش فني آن وجود دارد. يعني واقعاً اين پتانسيل وجود دارد. من حالا نمي‌خواهم بگويم بودجه دولتي. همان بخش خصوصي اگر حمايت كند، حمايت‌هايي كه ما جلوتر به آن اشاره خواهيم كرد، از طريق آن مي‌توانيم سينماي دنيا را غافلگير كنيم. حالا نه فقط هنر پويا بلكه حركت انيميشن ايران. چون در كنار ما دوستان ديگري هم هستند كه دارند فعاليت مي‌كنند. ولي نكته مهم در رابطه با اين مهم كه چرا شاهزاده روم به اين تكنيك رسيد كه قبل از آن وجود نداشت اين است كه چند پارامتر براي ما خيلي مهم بود و به قول آقاي جعفري ما براي آن مهم‌ها جنگيديم. يكي از نكات اين بود كه مخاطب را كودك و نوجوان قرار دهيم، شايد يكي از مواردي كه برنامه‌هاي قبل از ما به آن نپرداخته بودند. اين اشتباه بزرگي است كه فيلمساز كودك و نوجوان را مخاطب قرار ندهد، آن هم براي اينكه گيشه داشته باشند و به نظر من يك استراتژي اشتباه است. در واقع كودكان و نوجوانان مخاطبان اصلي كار انيميشن هستند. به اين معني كه وقتي شما يك انيميشن مي‌سازيد و معني انيميشن به آن اطلاق مي‌شود اما فضاي كار براي بزرگسالان است، قطعاً آن كار را نه بزرگسال مي‌پسندد و نه كودك.
اگر شما تصميم مي‌گرفتيد براي فضاها، طراحي كاراكترها و ديگر چيزها كه ايراني شود. اصلً ما چنين چيزي داريم؟ مثلاً ما يك الگويي داريم كه وقتي مي‌خواهيم كار كنيم برسيم به آن.
هيچ كس تا به حال نشسته كه كار كارشناسي بكند؟ حالا اين را خيلي به ما مي‌گويند كه كاراكترهايمان ايراني نيستند. البته نبايد هم ايراني باشد ولي در رابطه با اينكه شرقي نيستند، من مي‌گويم آيا تا به حال اتفاق افتاده دوستاني كه كار انيميشن مي‌كنند براي يك بار هم كه شده دور هم بنشينند و به صورت يك تيم اين تجربه را كسب كنند و درباره آن تحقيق كنند كه كار‌هايي كه فضاي كاري شرقي يا ايراني دارند داراي چه ويژگي‌هايي هستند؟ تا به حال اين كار تحقيقاتي انجام نشده و از طرف ديگر هم نكته‌اي وجود دارد كه بايد بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد. اينكه در ايران اين اجازه را نمي‌دهند كه كار تحقيقاتي انجام شود. يعني در واقع شاهزاده روم دارد آزمون وخطا مي‌كند و ما اگر انيميشن ايراني را يك ساختماني در نظر بگيريم كه يك طبقه آن ساخته شده است، اگر يك تيم ديگر بيايد و بخواهد يك طبقه ديگر را روي همان طبقه بسازد، مجبور است دوباره براي اين كار پي‌ريزي بكند. يعني در واقع تجربه آن هم به صورت گروهي از يك تيم به تيم ديگر منتقل نمي‌شود. تجربه درست شكل نمي‌گيرد. خب اگر فيلمي مثل شاهزاده روم وجود داشته باشد كه مخاطبين آن كودك و ويژگي سرگرم‌كنندگي داشته باشد و بخواهيم آن را در سينما ببينيم، قطعاً تيم‌هاي ديگر هم به اين كار مجبورند. خب آنها مي‌توانند از اين امر درس بگيرند. آنها مي‌گويند ما موفق بوده‌ايم و كارمان خاصيت جذب داشته است. پس قطعاً ادامه خواهيم داد. آنها وقتي نقاط ضعف ما را مي‌بينند نزد خود مي‌گويند اينها ضعف‌هاي اين پروژه است و به دليل بروز همين نقاط ضعف اين عوامل مخاطبين خود را از دست داده است پس بياييم و اين نقطه ضعف را تكرار نكنيم. قبل از شاهزاده تجربه‌اي نبود كه ما از آن بستر استفاده كنيم. در واقع آمديم و از صفر شروع كرديم و اين ساختمان را بنا كرديم و طبقه اولش را هم ساختيم.
خب وقتي شما يك فريم از انيميشن را مي‌بينيد، متوجه مي‌شويد كه كار ژاپني است، هندي يا پاكستاني است. با اينكه ژاپن يا امريكا نزديك به صد سال است كه انيميشن دارند اما با اين حال قدمت انيميشن ما نيز كم نيست ولي هيچ وقت به يك كار بلند و بازاري و تجاري نرسيده‌ايم. به خاطر اينكه به نظر من خود شاهزاده روم هم نقطه ضعفي كه در فضاسازي كار دارد، به كارهاي امريكايي و پيكساز و ديزني شبيه‌تر است. مثلاً ما اگر انيميشني با زبان انگليسي بسازيم كسي نمي‌فهمد كه كار، كار ايراني‌ها است يا اينكه آمده‌اند و از زير مجموعه پيكسار كاري را ساخته‌اند.
اتفاقاً ما يك تعمدي هم بر اين قضيه داشتيم و مي‌خواستيم استايل كار شبيه كارهاي روز دنيا باشد و اين مقايسه اتفاق بيفتد. ممكن بود محكوم به اين شويم كه امضاي كار شرقي نداريم و اين در مرحله اول براي ما مهم نبود و ما مي‌خواستيم از back ground ذهني مخاطب براي اين كار استفاده كنيم. در واقع اين حركت قبلاً در دنيا جواب داده و گيشه را گرفته است. ما مي‌خواستيم روي اين بستر حركت كنيم. وقتي شما مي‌خواهيد ماشيني را توليد كنيد ابتدا بايد ماشينتان شبيه ماشيني باشد كه مردم آن را به عنوان يك ماشين بپذيرند. يعني اگر يك دوچرخه داشته باشيد آنها مي‌گويند كه ماشين نيست. اول بايد اين چهار تا چرخ وجود داشته باشد و بعد آرام آرام به سمتي برويم كه يك سري تغييرات و اتفاقاتي كه مد نظرمان هست را در آن اعمال كنيم. آقاي محمديان خيلي ايده‌آل فكر مي‌كنند و بنده دنبال توليد هستم. هماهنگي لازم و تجربه‌هاي قبلي بين من و آقاي محمديان ايجاد شد و من در كار شاهزاده روم تنها مي‌خواستم ديد و نظر آقاي محمديان را به عنوان كارگردان كار در نظر بگيرم. گاهي اوقات جزئيات به قدري بالاتر مي‌رفت و تصاوير به قدري جذاب‌تر مي‌شد كه وقتي بيننده نگاه مي‌كرد، هر قاب عكس‌مان مي‌شد يك پوستر و سخت‌افزار موجود در كشور به ما اين توانايي را نمي‌داد. وقتي من كشورهاي صاحب سبكي را مي‌بينم كه پيكسار ديزني را در امريكا كار مي‌كنند آنها مي‌روند و كامپيوترهاي ناسا را شبانه براي رندر كرايه مي‌كنند اما ما هنوز جايي كه اينقدر دستگاه رندر داشته باشد را نداريم. از23 هزار نت در كامپيوترهايي كه ما آنجا ديديم استفاده شده بود. بهترين كامپيوترهايي كه ما در اينجا استفاده مي‌كرديم 200 تا بودند. يعني چيزي معادل هزار كامپيوتر شخصي داخل خانه براي رندنر كردن كه صد شبانه‌روز بتواند استفاده كند. ما تمام تلاشمان را كرديم كه كار را به آن ايده‌آلي كه مي‌خواستيم برسانيم. اين توانايي در عوامل ما هست كه بيننده از كار پس نزند. يعني وقتي نشست خسته نشود از اينكه الان دو نفر با هم حرف مي‌زنند اما در Back ground كار هيچ اتفاقي نمي‌افتد. شما اگر به عنوان مثال تصوير خفاشي را ببينيد كه يك پرنده را دنبال مي‌كند خواهيد ديد كه تصوير پس‌زمينه زنده است. من آنجا سعي كردم كه خواسته كارگردان را اجرا كنم. يعني شهر را شهر زنده و پويايي قرار بدهم و بگويم كه روم شرقي شهري بوده با هزاران نفر جمعيت و با المان‌هاي خاص خود. ما خواستيم كه انيميشن را از خشكي در‌بياوريم و انيميت‌ها را خيلي شاد و شنگول گرفتيم كه مثلاً اگر بچه‌اي اين كار ما را ديد نگويد كه اگر اين كار را مي‌كردند بهتر بود و....
بحث اصلي انيميشن همان فضاي فانتزي آن است؟
بله همين طور است. اين فضاي فانتزي ايجاد شد كه اين اتفاق بيفتد. اينها همه خواسته‌هاي كارگردان بود و ما آن چيزي كه در توانمان بود و تا آنجايي كه مي‌شد را انجام داديم. اين تجربه اول سينمايي ما بود و بازخوردها را نمي‌دانستيم. من حتي مي‌ديدم كه وقتي سريال‌هايي كه پخش مي‌شد بچه‌ها از كدام قسمت‌ها خوششان نمي‌آمد و مي‌رفتند. اما در سينما به قول استاد طهماسب كه مي‌گفت شما بايد دست بيننده را بگيريد و او را بكشانيد و بنشانيد سر آن فيلم و وقتي كه بيننده نشست ديگر تا آخر فيلم مي‌نشيند و فيلم شما را تماشا مي‌كند. اين به قول آقاي محمديان تمام توان ما نيست. ان‌شاءالله در پروژه‌هاي بعدي كارهاي خيلي بهتر و با كيفيت بهتر به همراه اتفاقات شيرين‌تر انجام مي‌دهيم چون من خودم دوست دارم فرزندم در آينده بگويد كه فلان انيميشن كارتوني ايراني را ديده و فلان شخص يا استايل كار آن را مي‌پسندد. دوست دارم همان طور كه ما خودمان با كارتون‌هاي فلان دهه بزرگ شديم فرزندمان نيز با اين كارتون‌ها بزرگ شود و از من تقاضاي خريد استيكرهاي كارتون‌هاي مختلف را داشته باشد. ان‌شاءالله كه لطف خدا شامل حال ما شود و بتوانيم كارهاي بعدي‌مان را بهتر پيش ببريم.
آقاي پاكدل! در رابطه با بحث ساختاري و فني من يك سؤال دارم. اينكه اكثر كارهايي كه ما تا قبل از اين داشتيم، جدا از كارهاي طراحي و گرافيك و... وقتي كه مي‌ديديم كار تو ذوق مي‌زند، حركت كاراكترها بود، سكته‌دار بود و ما احساس يك حركت روان را نمي‌كرديم ولي در شاهزاده روم اين اتفاق نيفتاد و ما ديگر شاهد اين سكته‌ها نبوديم. من مي‌خواهم به اين نكته برسم كه آيا اين به بحث طراحي‌ها و نرم‌افزارها و سخت‌افزارهاي گرافيكي كه استفاده مي‌كرديد برمي‌گردد؟
ما در كارهاي قبلي‌مان براي آن قرص زماني كه داشتيم كارگردان گفت كه از
Motion capture (ضبط حركت) استفاده كنيم. بعد از استفاده از اين حركت ديديم كه آن يك حركت رئاليست را داخل كامپيوتر مي‌برد و ما همان بازي‌اي كه يك بازيگر مي‌تواند در فيلم سينمايي انجام دهد را در انيميشن داريم. اين چيز جذابي نيست. چون من تمام فيلم‌هاي انيميشن دنيا را هر روز پيگيري مي‌كنم. حتي فيلم‌هاي رئال را هم پيگيري مي‌كنم و آنهايي كه رئال هستند را بيشتر نمي‌بينم. چون 12 قانون اصلي انيميشن در آنها رعايت نشده است. مثلاً حالاتي را كه يك بيننده دوست دارد در فيلم كسي كه راه مي‌رود زمين بخورد و بلند شود و هيچ اتفاقي هم برايش نيفتد در دنياي رئال و در دنياي سينما اين اتفاق نمي‌افتد اما در انيميشن شما با حركت دست، با انيميت دستي مي‌توانيد اين را انجام بدهيد. اين دغدغه ما بود. تجربه قبلي‌ام به من مي‌گفت نه! آقاي محمديان اين را دوست نداشتند. ما مجبور شديم از 35 متخصص انيماتور استفاده كنيم و انيميت‌هايي كه در فر گروند اتفاق مي‌افتاد، يعني انيميت‌هايي كه بيننده جلوي تصوير مي‌ديد كه دو نفر يا سه نفر با هم اكت داشتند و آن فرگروند تصوير ما توسط اين 35 انيماتور باز طراحي مي‌شد. به صورتي كه آنها به ما يك كار را تحويل مي‌دادند و ما بعد از اينكه آن فيلم را مي‌ديديم آن را تأييد مي‌كرديم و مي‌گفتيم كه اين حس يا اين پلان آن در‌آمده يا در‌نيامده و آن را كاملاً فرم فرم به داخل كامپيوتر انتقال مي‌دادند. اينها فقط بازي فر گروند بود و تمام كارهايي كه مي‌كرديم تنها جهت حفظ پويايي كار بود. اين فقط به خاطر سليقه و اينكه ما از دوستان مي‌خواستيم كه كار بهتر از قبل باشد، بود. ما تمام سعي‌مان اين بود كه براي شاهزاده روم بهترين انيميت را بزنيم. اينها فقط و فقط زحمات بچه‌هاي توليد بود و كيفيت خواست آقاي كارگردان.
در بعد فني نرم‌افزاري و سخت‌افزاري اين كار ما چقدر نسبت به انيميشن روز دنيا فاصله داريم؟ خب مسلماً اگر حتي گروه، گروه كاملي هم كه باشد باز اگر سخت‌افزار يا نرم‌افزار مورد نياز نباشد و اگر ما بخواهيم در كشورمان يك كار خوبي را انجام دهيم، به لحاظ سخت‌افزاري وجود موتورهاي قوي طراحي، موتورهاي رندر و... نسبت ما با سينماي روز انيميشن دنيا كجاست؟
من از زاويه ديد خودم مي‌گويم و در اين باره بقيه دوستان هم مي‌توانند توضيح دهند. به نظر من ما در بخش آيتم‌هاي بخش هنري چيزي كم نداريم. به خصوص در شركت‌هاي بزرگي كه در دنيا هستند. در بحث فني هم به نظر من آنقدر امكانات در كشور هست كه بشود اين استفاده را كرد. خيلي از سخت‌افزارها را دانشگاه‌هاي كشور دارند اما مهم اين است كه ما بدانيم اين ظرفيت به كار‌مان خواهد آمد. يعني بپذيرند دستگاه‌هايي كه اين سيستم‌ها را دارند آنها را در اختيارشان بگذارند. نكته مهم‌تر اينكه متأسفانه دستگاه‌هاي فرهنگي ما فكر مي‌كنند كه اين دستگاه‌ها دستگاه‌هايي با اصطلاك بسيار بالا هستند.
انيميشن چطور مي‌تواند يك تحول اجتماعي و فرهنگي بزرگ را در جهان ايجاد كند كه بچه‌اي كه دو ساله است با آن شخصيت داخل انيميشن بزرگ مي‌شود و دوست دارد كه تمام وسيله‌هايش مرتبط با شخصيت انيميشني او باشد؟
به نظر من خيلي از انيميشن‌ها همچون باب اسفنجي وجود دارند كه هيچ رقيبي ندارند. ما قصد نداشتيم در شاهزاده روم يك كار بي‌نقص را توليد كنيم و به تمام مشكلاتي كه در اين مسير با ما همراه بود اشراف داشتيم. ما در شاهزاده روم قصدمان اين بود كه با آن توانايي فني و توانايي و استعداد موجود در كشور نشان دهيم كه تنها هماني نيستيم كه مردم ما را ديدند و انتظار دارند ولي خب هدف‌گذاري‌هاي ديگري نيز داريم. متاسفانه ايده‌ها در انيميشن‌ها تكراري شده است. يعني شما انيميشني نمي‌بينيد كه متفاوت‌تر از ديگري باشد و مخاطب را جذب خود كند. يعني در واقع قصه‌ها همان قصه‌هاي ديزني هستند و مدام تكرار شده‌اند. ما در معارف، در ادبيات‌مان قصه‌هايي داريم كه براي دنيا ناشناخته است. ما نه تنها مي‌توانيم در دنيا موفق بوده و براي مخاطبين خود خوراك مناسبي داشته باشيم بلكه براي مردم دنيا هم مي‌توانيم يك حرف متفاوت داشته باشيم آن هم با زاويه كاري متفاوت. حتم دارم كه اين اتفاق به زودي در دنياي انيميشن كشور اتفاق خواهد افتاد و قطعاً در پي آن جهان غافلگير از كار و موفقيت روزافزون ما خواهد بود. ما امروز از آن دروازه‌هاي تكنيكي عبور كرده‌ايم و ايده تكنيك چيزي نيست كه ما بخواهيم و نتوانيم آن را انجام دهيم. بايد جهاني فكر كرد و براي جهاني شدن و ساختن قصه يك نگاهي هم به مخاطبين جهاني انداخت. خود جهاني شدن نيز ملزوماتي دارد. ما تكنيك را عبور كرده‌ايم ولي اينكه اگر شما بخواهيد يك قصه جهاني بنويسيد آن هم با ساختارهاي دراماتيكي كه آنها دارند، اين كار سختي است. ضعفي كه ما در فيلمنامه‌نويسي در سينماي ايران داريم، انيميشن قطعاً بيشتر دارد. چون كاملاً فضا متفاوت است ولي به نظر من اين واقعاً شعار نيست چراكه اگر كارهاي خارجي را ببينيد در بعضي از جاهاي حساس كار ايراني است و سوپروايزر يا همان ناظر آن نيز ايراني است. ما هيچ نقصي در بعد دانش فني يا تكنيك كار انيميشن نداريم و تنها يك سري ملزومات داريم. به معناي واقعي كلمه هيچ بعد فاصله‌اي در كشور ما وجود ندارد و تنها چيزي كه براي انيميشن‌سازها نياز است حمايت است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت