فانی: هم کمبود نیرو داریم، هم مازاد

کد خبر: 442379

«با توجه به جایگاه آموزش و پرورش و معلمان در آینده‌ کشور، هرگونه هزینه در این بخش، در واقع سرمایه‌گذاری است.» این جمله‌ای کلیدی از آخرین دیدار معلمان با مقام معظم رهبری، در اردیبهشت سال 94 است که اگر مراجعه‌ای به وزارتخانه آموزش و پرورش داشته باشید، جلوی چشمتان می‌نشیند.

ایسنا: علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش به مناسبت هفته دولت درخصوص دستاوردهای آموزش و پرورش دولت یازدهم به گفت‌وگو با پایگاه اطلاع رسانی دولت (پاد)پرداخته که مشروح آن در زیر می‌آید.

1.5 سال پیش سه هفته قبل از رای اعتماد در همین اتاق خدمت شما بودیم؛ آن زمان برنامه های زیادی اعلام کردید که قرار است انجام شود. شرایط آموزش و پرورش را مطرح کردید و .. در این مدت شما یک استیضاح را هم از سر گذراندید. شما یکی از فرهنگیان با سابقه هستید. الان هم یک 1.5 سال برای این وزارت خانه زحمت کشیدید؛‌ چه میزان از آن برنامه‌هایی که برایش به آموزش و پرورش آمدید و آن سیاست هایی که داشتید اجرا شد؟ ‌چه مقدار وسط راه اجراست و فکر می‌کنید چه میزانش ممکن است تا پایان سال چهارم دولت اجرایی نشود؟

ما همان اول، راهبرد کیفیت بخشی به آموزش و پرورش را اعلام کردیم. در سند تحول نظام آموزشی هم راهبرد اصلی همین کیفیت بخشی است. ذیل این راهبرد، برای مدیریت آموزش و پرورش پنج سیاست اعلام کردیم و هنوز پایبند به آن پنج سیاست هستیم. اقدامات خوبی انجام شد، اما هنوز آن سیاست ها به نتیجه نهایی و یا به انتها نرسیده است. یکی از این سیاستها،‌ سیاست ساماندهی نیروی انسانی است. روزی که وزارت خانه را تحویل گرفتیم حدود یک میلیون و 50 هزار نفر همکار فرهنگی داشتیم. ما بزرگترین دستگاه کشور به لحاظ همکاران فرهنگی و پرمخاطب ترین دستگاه کشور هستیم. 105 هزار مدرسه در سراسر کشور داریم. در روستاهایی حضور داریم که هیچ دستگاه دولتی دیگری وجود ندارد. پرچم جمهوری اسلامی بالای سر مدرسه ما هست و از دستگاه های دیگر در خیلی از جاها خبری نیست.

13 میلیون دانش آموز در مدارس، یک میلیون همکار فرهنگی، 26 میلیون اولیای دانش آموزان که مجموع اینها 40 میلیون نفر می شود؛ در واقع مخاطب مستقیم ما 40 میلیون نفر جمعیت کشور هستند. حالا اگر برادر، خواهر، عمه، خاله و دایی این بچه ها را هم حساب کنید همه جامعه می شود. هیچ وزارت خانه ای مخاطبی به این گستردگی ندارد. بنابراین این وزارت خانه با این حجم، این وسعت و حضور بیش از یک میلیون نفر همکار فرهنگی، نیاز به ساماندهی و بهسازی منابع انسانی دارد.

در آموزش و پرورش فضای آموزشی، تجهیزات، ‌بودجه، ‌مقررات آموزشی و .. همه موثرند، اما آنچه بیشتر از همه اینها تعیین کننده است معلم است. معلم ستون فقرات آموزش و پرورش است. ما به دنبال یک سیاست، بحث ساماندهی و بهسازی نیروی انسانی آموزش و پرورش را مبنا قرار دادیم و اقدامات خوبی هم انجام دادیم. در سال 93، 25 هزار همکار فرهنگی ما بازنشست شدند. امسال نیز 38 هزار نفر به سن بازنشستگی می رسند و از سیستم خارج می شوند. این در حالی است که نه در سال گذشته و نه امسال حتی یک نفر به نیروی انسانی ما اضافه نشده است. دانشجو - معلم هایی که در دانشگاه فرهنگیان از 3-4 سال پیش کار تحصیلشان را شروع کرده اند، هنوز دانشجو هستند و حتی مهر امسال هم وارد آموزش و پرورش نخواهند شد. با ساماندهی بقیه نیروی انسانی توانستیم مدارس را در مهر 93 بازگشایی کنیم.

با برنامه ریزی هایی که هشت ماه پیش یعنی از بهمن سال گذشته شروع کردیم، آمادگی کامل برای بازگشایی مدارس در سال 94 نیز داریم. این کار در حالی صورت می گیرد که تعداد دانش آموزان ما اضافه شده است. همین تعداد دانش آموزی که اضافه شده است 15 هزار نفر نیروی انسانی جدید می خواهد؛ ولی ما با استفاده بهینه از منابع و با افزایش بهره وری منابع انسانی تلاش کردیم و الحمدالله این تلاش جواب داد. این مسئله نیز از مصادیق تدبیر است که شعار دولت یازدهم است. در کنار ساماندهی نیروی انسانی، بحث بهسازی منابع انسانی در دستور کار قرار گرفت. اعتقاد داریم که نیروی انسانی هم به لحاظ کمّی باید ساماندهی شود و هم به لحاظ کیفی باید ارتقا پیدا کند، ‌اطلاعاتش به روز شود و توان پاسخگویی اش به نیاز دانش آموز افزایش پیدا کند.

بنابراین اولین برنامه ما که ساماندهی نیروی انسانی بود،‌ هم شروع شده،‌ هم نتیجه داده و هم ادامه دارد.

یکی از سیاست های دیگر ما در مدیریت آموزش و پرورش، توسعه مشارکت است. آن چیزی که در جلسه رای اعتماد آبان ماه سال 92 اعلام کردیم این بود که آموزش و پرورش به تنهایی قادر به اداره این تعداد دانش آموز در این گستره جغرافیایی نیست. آموزش و پرورش باید از توان و پتانسیل سایر دستگاه ها و مردم و نهادهای مردم نهاد استفاده کند. در همین راستا اقدامات بسیار خوبی انجام می شود. ما با بیش از 20 دستگاه دولتی و غیردولتی موافقت نامه همکاری و تفاهم نامه امضا کردیم. تفاهم نامه ها برکات بسیار خوبی برای کشور و آموزش و پرورش داشتند. یکی از تفاهم نامه های ما با مناطق آزاد بود؛ 1.7 درصد دانش آموزان ما در مناطق آزاد درس می خوانند و تجهیز مدارس مناطق آزاد نیاز به اعتباراتی دارد که ما در اعتباراتمان این توان بالا را نداریم. مناطق آزاد آمدند و برای ما مدارس را تجهیز کردند،‌ تعمیراتش را انجام دادند و مناطق آزاد در خیلی از کارها به لحاظ مالی به ما کمک کردند. مدارس آبادان و خرمشهر 4 هزار کلاس درس دارد. دو سه ماه گذشته که به منطقه اروند در خوزستان رفته بودم، مناطق آزاد آنجا قبول کردند که این 4 هزار کلاس درس را کولر گازی بگذارند در حالی که ما خودمان قادر به این کار نبودیم.

در تامین زمین برای مسکن فرهنگیان در مناطق، استان ها و شهرستان هایی که زمین در اختیار این وزارت خانه است، تفاهم نامه ای با وزارت راه و شهرسازی امضا کردیم و الحمدلله در بعضی از استان ها و مناطق این زمین ها گرفته شد و دارد روی آنها کار می شود. تفاهم نامه های دیگر ما با وزارت ورزش و جوانان، وزارت صنعت معدن و تجارت و با معاونت علمی رییس جمهور بود.

با معاونت علمی چه تفاهمی داشتید؟

برای مثال 64 آزمایشگاه نانو توسط معاونت علمی رییس جمهور در پژوهش سراهای دانش آموزی ما نصب شده است. هر کدام از این آزمایشگاه ها 400 میلیون تومان هزینه اش می شود و ما واقعا در آموزش و پرورش قادر به تامین آن نیستیم. با سازمان محیط زیست نیز تفاهم نامه امضا کردیم و از امکانات خودمان و محیط زیست برای آموزش بچه ها در مباحث زیست محیطی استفاده کردیم. این یک بخشی از مشارکت بود؛ بخش دیگری از مشارکت توسعه مدارس غیر دولتی است. روزی که ما آمدیم، دانش آموزانی که در مدارس غیر دولتی درس می خواندند 8.5 درصد کل دانش آموزان ما را تشکیل می دادند، الان حدودا 11.2 درصد هستند. در همین مدت کوتاه توانستیم این درصد را افزایش دهیم. اعتقاد داریم که استفاده از توان بخش غیردولتی در ارائه خدمات آموزشی می تواند موثر باشد. یکی از سیاست هایی که در بحث توسعه مشارکت دنبال کردیم، خرید صندلی های خالی مدارس غیر دولتی بود. برای مثال موسس یک مدرسه ایجاد کرده است و خدمات ارائه می دهد، اما الان ظرفیتش خالی است. ما این ظرفیت خالی را با قیمت بسیار نازلی در همان سال 93 خریداری کردیم و با پرداخت دولت بیش از 40 هزار دانش آموز در مدارس غیر دولتی درس خواندند. این سیاست توسعه مشارکت همچنان ادامه دارد.

آخرین تفاهم نامه ای که ما امضا کردیم، با سازمان زندان ها بود. ما قبول کردیم که برای آموزش به زندانیان بی سواد و ادامه تحصیل زندانیان قبل از دیپلم کمک کنیم تا بتوانند ارتقا پیدا کنند. قبول کردیم که به فرزندان زندانیان که پدر و مادرشان در حبس هستند، خدمات مشاوره ای و خدماتی از این دست ارائه دهیم. توسعه مشارکت همچنان ادامه داد و ما از این موضوع خیلی بهره بردیم. مشارکت با حوزه علمیه و مدرسه عالی شهید مطهری و سازمان تبلیغات اسلامی برای توسعه مدارس معارف اسلامی اقدامات خوبی بود که انجام دادیم.

در قانون اساسی آمده است تحصیل در آموزش و پرورش باید از اول تا آخر رایگان باشد؛ در بحث مشارکت، انتقادی که به ماهیت آموزش و پرورش وارد است و زیاد می بینیم که مردم آن را مطرح می کنند، همین مسئله است. شما بحث مشارکت را مطرح کردید و این که الان حدود سه درصد مدرسه غیر دولتی افزایش داشته است. این با ماهیتی که مبنی بر رایگان بودن تحصیل برای همه وجود دارد ، مغایرت دارد. به این تناقض چطور می شود پاسخ داد؟ چهارسال دیگر می گویند دولت یازدهم پولی بودن و غیر دولتی بودن تحصیلی را که رایگان بود سه درصد افزایش داد و این جز عملکرد دولت می شود.

اینجا یک خلط موضوع شده است. مدارس دولتی ما وجود دارد و دانش آموز مخیر است که در مدرسه دولتی درس بخواند و یا غیردولتی. زمانی است که شما تمام مدارس دولتی را کلا جمع می کنید و می گویید که همه بروند در مدارس غیردولتی ثبت نام کنند و شهریه بدهند؛ در این صورت این فرمایش شما درست است. در حالی که در همه مناطقمان مدارس دولتی و غیردولتی وجود دارد و مردم انتخاب می کنند. بنابراین هیچ مغایرتی با اصل 30 قانون اساسی ندارد. وقتی می گوییم تحصیل رایگان است؛ ‌این به این معنا نیست که از صفر تا صد خدمات آموزشی باید توسط دولت انجام شود. دولت می تواند خرید خدمات آموزشی کند. کاری که ما سال قبل کردیم و امسال هم در بودجه سال 94 پیش بینی شده است و مجلس محترم هم تصویب کرده است. اگر تراکم کلاس در یک مدرسه شهری بالاست و برای مثال یک کلاسی 40 نفر دانش آموز دارد، می توانیم ده نفر از این 40 نفر را از این کلاس پرتراکم کم کنیم و به مدرسه غیردولتی‌ای بفرستیم که دو خیابان آن طرف تر هست و پولش را دولت بپردازد. این نکته خیلی ظریف است. در برخی از روزنامه ها و سایت ها نوشته شده است آموزش و پرورش افرادی را به مدارس غیر انتفاعی فرستاده و آنها را وادار به پرداخت شهریه کرده است. در حالی که اینطور نیست و کل هزینه اش را ما خودمان پرداخت کردیم. سالی که گذشت حدود 180 هزار نفر از این طریق سر کلاس رفتند و اولیایشان ریالی هم پرداخت نکردند. بنابراین سیاست خرید خدمات آموزشی توسط دولت یک سیاست پذیرفته شده در دنیاست. این چیزی نیست که ما از خودمان درآورده باشیم. هیچ مغایرتی هم با تحصیلات رایگان و اصل 30 قانون اساسی ندارد.

‌ اعلام می شود آموزش و پرورش نیروی مازاد دارد. از طرف دیگر آزمون استخدامی هست و از سویی اعلام می کنید که امسال 38 هزار نفر بازنشسته می شوند. در ماجرای نیروی انسانی یک تناقض وجود دارد. ماجرای نیروی مازاد،‌ آزمون استخدامی و بازنشسته ها را توضیح می دهید؟

به نکته مهمی اشاره کردید؛ نیروی انسانی ما خوب توزیع نشده است. در برخی از مناطق با تورم نیروی انسانی مواجه هستیم. در این تورم سه عامل برای ما مهم است؛ یکی جنسیت. من که نمی توانم یک خانم معلم را بفرستم در یک دبیرستان پسرانه درس بدهد. پس جنسیت مهم است. یکی رشته؛ نمی توانیم معلم ادبیات فارسی را بفرستیم به بچه ها ریاضی درس دهد. یکی دیگر هم موقعیت جغرافیایی است؛ نمی توانم معلمی را که در تهران اضافی است به بشاگرد هرمزگان بفرستم و بگویم برو آنجا درس بده. این سه عامل نیروی انسانی باعث شده است که ما در بعضی از جاها با تراکم نیرو و در برخی از جاها با کمبود نیروی انسانی مواجه شویم. علتش این است که در سال های قبل افرادی را از یک جایی برای یک جای دیگر استخدام کرده اند. خاطرم می آید سال 64 که من معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش بودم یک سفر به گاوبندی در استان هرمزگان رفته بودم؛ شب مهمان یک تعدادی از معلم هایی که آنجا درس می دادند و در یک خانه با هم زندگی می کردند بودم. آنها معلمین گیلانی بودند. از استان گیلان برای هرمزگان استخدام شده اند. کسی که از گیلان به هرمزگان استخدام شده است بالاخره یا با ضابطه، یا با رابطه و یا هر برنامه دیگری خودش را به گیلان منتقل می کند. نتیجه این که حالا هرمزگان همچنان کسری نیرو و گیلان نوعی تورم دارد. در شهر تهران ما در متوسطه دو هزار و 300 نفر نیروی خانم اضافه داریم. در حالی که هر کدام از این خانم ها اگر امکان بود که بروند در یک منطقه محروم؛‌ آن منطقه از محرومیت خارج می شد؛ اما نمی توانند بروند. روز جمعه لار بودم؛ با روسای آموزش و پرورش شش منطقه جنوب استان فارس جلسه داشتیم. یک رییس منطقه می گفت اگر ما یک دبیر فیزیک داشته باشیم مشکلمان حل است. یعنی یک شهرستان و یک منطقه آموزشی یک دبیر فیزیک خانم داشته باشد مشکل دبیرستان هایش حل می شود و ندارد. نیروی انسانی ما خوب توزیع نشده است. چینش نیروی انسانی حساب شده نبوده است. نیروی انسانی بومی استخدام نشده و عوارض اینها امروز به ما رسیده است.

یکی از مشکلاتی که ما همیشه در تابستان با آن مواجه هستیم نقل و انتقال است. همین حالا می توانم نامه هایی که دیروز به من دادند نشان دهم که چه تعداد آن مربوط به نقل و انتقال است. نقل و انتقال نیروهایی که بومیِ جای دیگری هستند و در جای دیگر مشغول به کارند. ما صراحتا اعلام کردیم که کشور را به بوم هایی تقسیم می کنیم و از این به بعد برای دانشگاه فرهنگیان و استخدام های آموزش و پرورش از هر بوم برای همان بوم می گیریم. جوانی که می خواهد جذب دانشگاه فرهنگیان شود اگر اهل بوم هست برای همین بوم پذیرش می شود. ما این سیاست را از سال قبل شروع کردیم. پارسال پذیرشمان بر همین مبنا بوده است و امسال هم که دارند رشته انتخاب می کنند و می خواهند برای سال تحصیلی جدید وارد دانشگاه فرهنگیان شوند، بر همین مبناست.

مجوز 50 هزار نفر استخدام که اخیرا اعلام کردیم و 27 شهریور ماه آزمونش برگزار می شود هم همینطور است. ما قصد داریم بحث نیروی انسانی مان را مبنایی حل کنیم. در خیلی از جاها سهمیه استخدامی نداریم. چون با تورم مواجه بودیم. یعنی با این استخدام هایی که به این شکل انجام می دهیم و با پذیرش دانشگاه فرهنگیان، به جاهایی سهمیه می دهیم که مشکل کمبود نیروی انسانی داشته باشند. سهمیه به جاهایی که با تورم نیروی انسانی مواجه هستند، نمی دهیم. اجازه می دهیم که ظرف 4 الی 5 سال آینده نیروهای مازاد این مناطق که بازنشسته می شوند به یک تعادلی از لحاظ نیروی انسانی برسند.

یکی از برنامه های شما این بود که برای اقتصاد آموزش و پرورش یک معاونت اقتصادی درست کنید. باور عموم این است که آموزش و پرورش بودجه‌خوار است و هر چقدر بودجه به آن بدهند راهی برای خرج کردنش دارد. در سال گذشته هم عدد بزرگی را علاوه بر بودجه مصوب گرفته بود. امسال هم همین اتفاق می افتد. سیاستی که برای اقتصاد آموزش و پرورش داشتید به نتیجه رسید؟

ما همچنان موضوع را منتفی ندانستیم؛ اما ضوابط دولت و کشور طوری است که هر وزارت خانه ای یک تعداد معاون بیشتر نمی تواند داشته باشد. اگر بخواهیم یک معاونت جدید ایجاد کنیم باید مجوزهای لازم را بگیریم و مراحلی دارد که دنبالش هستیم. به موازات معاونت اقتصادی که دنبالش بودیم، یک مشاور اقتصادی به کار گرفتیم. اتفاقا این طرح های افزایش بهره وری در آموزش و پرورش حاصل این حرکت است. چند ماه پیش که یک جشنواره بهره وری در کشور برگزار شد؛‌ وزارت آموزش و پرورش تنها وزارت خانه ای بود که تندیس و لوح وزارت خانه برتر در افزایش بهره وری را گرفت. راه بهره‌ور شدن یا حداقل یکی از راه های بهره‌ور شدن وزارت خانه ای که حدود 99 درصد بودجه اش را حقوق پرداخت می کند؛ ساماندهی نیروی انسانی است که من در سیاست ها اعلام کردم. ساماندهی نیروی انسانی، نه یک ضرورت که یک امر واجب در آموزش و پرورش است که الحمدلله در آن توفیقاتی داشتیم. در تامین منابع در آموزش و پرورش علاوه بر منابع دولتی اقدامات خوبی انجام دادیم. روزی که دولت را تحویل گرفتیم در آموزش و پرورش، ‌سهم آموزش و پرورش از بودجه دولت 9.1 درصد بود. ظرف همین دوسال ما سهم آموزش و پرورش از بودجه دولت را از این میزان به 11.2 درصد افزایش دادیم. یعنی سهم آموزش و پرورش از بودجه دولت را 2.1 درصد افزایش دادیم. این درصد برای دو سال نسبت خیلی خوبی است.

دو تا پیام دارد یکی این که ما به عنوان آموزش و پرورش پیگیر قضیه هستیم و دوم این که دولت هم به اهمیت آموزش و پرورش اعتقاد داشته است و به ما کمک کرده است. از سوی دیگر ما به دنبال خلق منابع جدید غیر از دولت هستیم. توسعه مشارکت و توسعه مدارس غیر دولتی در واقع یک نوع خلق منابع جدید برای آموزش و پرورش است. یک کار دیگری که دنبال کردیم و به نتیجه رسید رسوب پول ما در بانک بود. تصور کنید که حدودا در ماه 1700 -1800 میلیارد تومان به همکارانمان حقوق می دهیم. همه که همان روز اول نمی روند حقوقشان را بگیرند و در واقع این مبلغ یک رسوبی در نظام بانکی دارد. ما با بانک ملی که بانک عامل ما برای پرداخت حقوق است وارد مذاکره شدیم و با تفاهم نامه ای که امضا کردیم قرار شد هزار و 200 میلیارد تومان بانک ملی اعتبار برای پرداخت وام کم بهره به همکاران ما اختصاص دهد. بنابراین موفق شدیم در سال گذشته به بیش از 240 هزار کارمند آموزش و پرورش نفری پنج میلیون تومان وام با بهره 12 درصد بدهیم. این کار همچنان ادامه دارد و با بازپرداختی که صورت می گیرد افراد دیگری می توانند وام بگیرند. این حاصل آن مطالعاتی است که مشاوره اقتصادی دنبال کرده است. مورد دیگر بحث تغییر کاربری زمین های آموزش و پرورش از تجاری به اداری که بر خیابان است. اینها برنامه هایی است که هنوز به نتیجه عملی نرسیده، اما مقدماتش فراهم شده و قوانینش در مجلس به تصویب رسیده است. درست است موضوع معاونت اقتصادی هنوز شکل نگرفته است اما از راه های دیگر دارد انجام می شود. البته موضوع معاونت هم نفی نمی شود و انشالله موانعش برطرف می شود.

در مورد وضعیت معیشتی معلمان و بیمه طلایی معلمان هم توضیح دهید و این که چرا با جمعیت گسترده ای که فرهنگیان دارند، بانک فرهنگیان راه اندازی نشده است؟ شایعاتی هست مبنی بر این که خیلی ها مخالف بانک فرهنگیان هستند.

در رابطه با وضعیت معیشتی؛ یکی از برنامه‌هایی که دنبال کردیم این بودکه با صرفه جویی در آموزش و پرورش حقوق همکاران را به تدریج ترمیم کنیم. ساماندهی نیروی انسانی که سال 93 انجام شد برای ما هزار میلیارد تومان صرفه جویی داشت و این هزار میلیارد تومان به خزانه دولت برگشت داده نشد. البته در داخل وزارت خانه صرف فعالیت های دیگر شده است؛ از جمله پرداخت فوق العاده شغل به معلمین ابتدایی. از دی ماه 93 حدود 20 درصد به فوق العاده شغل معلمین ابتدایی اضافه کردیم. از اول فروردین امسال نیز برای بقیه همکاران فرهنگی فوق العاده را اضافه کردیم. از اول تیرماه برای معلمینی که در مناطق مرزی خدمت می کنند، حق نوار مرزی را دایر کردیم. حقی که مدتها مسکوت مانده بود و همه دستگاه ها اجرا می کردند و ما اجرا نمی کردیم. افزایش مرخصی زایمان همکاران فرهنگی از 6 ماه به 9 ماه؛ رقم بالایی از نیروهای ما خانم هستند و ما توانستیم افزایش مرخصی زایمان را از آبان و آذرماه برقرار کنیم.

در آخرین جلسه سال 93 در 27 اسفند ماه مصوبه خوبی مبنی بر رتبه بندی معلمان از دولت گرفتیم. این که معلمان را براساس شاخص هایی که متناسب با وظیفه معلمین هست رتبه بندی کنیم تا بر اساس رتبه ای که قرار می گیرند افزایش حقوق داشته باشند. هم باعث می شود انگیزه معلمان ما افزایش پیدا کند و هم به هر حال برای این که در رتبه بالاتر قرار بگیرند تلاش بیشتری می کنند و این تلاش بیشتر مهارت ها و شایستگی های حرفه ای شان را افزایش می دهد.

برای سال 94، طبق همین مصوبه هزار و 350 میلیارد تومان علاوه بر بودجه آموزش و پرورش برای این کار تصویب شده که از اول مهر ماه 94 اجرا می شود. برای این که بتوانیم رتبه بندی را برای سال آینده هم اجرا کنیم دولت برای سال 95 سه هزار و 500 میلیارد تومان تصویب کرده است. از سال 96 در بحث رتبه بندی براساس سند تحول، تحول بزرگی صورت خواهد گرفت که اینها گام هایی است برای کاهش فاصله حقوق معلم و سایر کارکنان دولت. این یکی از موارد اعتراض معلمین است و ما هم در خیلی از زمینه ها به آنها حق می دادیم. آنها می گفتند که ما از فقر ناراحت نیستیم؛ از فرق ناراحت هستیم. درست هم می گفتند به هر حال این تبعیض در پرداخت ها باید به تدریج در یک بازه زمانی معقولی کم شود و الحمدالله هم دولت کمک هایی داشته است و هم ما تلاش هایی داشتیم.

در رابطه با بیمه طلایی هم می دانید که در سال 91 وضعیت اقتصادی کشور بهم ریخت. در همان سال هم بحث بیمه طلایی دیگر کیفیت قبل خودش را نداشت. ما وقتی دولت را تحویل گرفتیم از دولت قبل یک بدهی به بیمه ایران، که بیمه گر قضیه بوده است، داشته ایم. همین الان که با شما صحبت می کنم قریب 400 میلیارد تومان ما به بیمه ایران بدهکاریم. بیمه ایران با اینکه آمادگی خودش را برای ادامه کار اعلام کرده بود دیگر ادامه نداد و از سوی بیمه گر دیگری کار را ادامه دادیم. خودمان هم خیلی از خدماتی که ارائه شده راضی نیستیم. یک خدماتی را 3 -4 ماه است به روش صندوقی به طور آزمایشی داریم اجرا می کنیم؛ به این صورت که همکار فرهنگی به مراکز درمانی مراجعه می کند فاکتور می آورد و در ظرف دو الی سه هفته مبلغش دریافت می کند. اگر این روش جواب دهد که تا به حال بالنسبه رضایت بخش بوده است، این روش را ادامه می دهیم تا کارها روان تر پیش برود.

یک کار خوب دیگری که انجام دادیم این بود که برخی از همکاران فرهنگی به دلیل بیماری های صعب العلاج ناچار می شوند به شهرهای دیگر از جمله تهران،‌ شیراز،‌ تبریز، یزد و برخی از مراکز استانها که امکانات پزشکی بالایی دارند، سفر کنند. در برنامه مان هست که 10 مرکز برای اسکان همکاران فرهنگی ایجاد کنیم که تا به حال شش مرکز ایجاد کرده ایم. همکاران در این مراکز اسکان پیدا می کنند و خدماتی به آنها ارائه داده می شود تا بتوانند دوره درمانشان را دنبال کنند. اینها همه اقداماتی است که در بخش درمانی صورت گرفته است. بانک سرمایه هم بانک فرهنگیان است.

سود این بانک به جیب فرهنگیان می رود؟

سهام دار عمده این بانک، آموزش و پرورش است و چون ما سرمایه‌دار عمده اش هستیم می توانیم در تصمیمات بانک موثر باشیم. من از سال های پیش در جریان شکل گیری این بانک بوده ام. بانک سرمایه در واقع یکی از زیر مجموعه های صندوق ذخیره فرهنگیان است و منافع آن در اختیار آن صندوق قرار می گیرد و آن صندوق هم برای معلم هاست. سهام داران صندوق ذخیره فرهنگیان در واقع معلم ها هستند. این بانک مشکلاتی داشت که ما تحویل گرفتیم و هنوز هم بعضا مشکلاتی از قبل دارد که در حال جبرانش هستیم.

سال هاست که معلم ها مشکل دارند. معلم ها قشری نیستند که زندگی لوکس بخواهند. قشر ساده ای هستند که زندگی ساده ای می خواهند، اما بی دغدغه. چرا تا به حال هیچ دولتی نتوانسته است مشکلات معلم ها را برطرف کند؟ آن زندگی ساده ای که دارند کمی بهتر شود و نتیجه اش این شود که معلمی شغل جذابی شود و رتبه صد، کنکور دانشگاه فرهنگیان را انتخاب کند نه رتبه بالای هزار؟

پاسخ به این سئوال ابعاد مختلفی دارد ولی به نظر می رسد گیر اصلی اش این است که یک مشکل نگرشی در تصمیم گیرندگان کشور وجود داشته است. آن مشکل نگرشی این است که آموزش و پرورش یک دستگاه هزینه ای است. شما در صحبت هایتان به این مسئله اشاره داشتید. آموزش و پرورش تا وقتی که در ذهن و دل تصمیم گیرندگان اصلی کشور به عنوان یک دستگاه سرمایه ای دیده نشود؛ این مشکل را دارد. الحمدالله مقام معظم رهبری در اردیبهشت ماه امسال فرمایشات بسیار خوبی داشتند و فرمودند در این دستگاه هر گونه هزینه ای که بشود، یک نوع سرمایه گذاری است. ما بچه ها را تربیت می کنیم و این بچه ها سرمایه های آینده کشور هستند. نسبت به قبل دارد این ذهنیت به تدریج جا می افتد که آموزش و پرورش یک نهاد سرمایه ای است. اگر همین یک جمله یقین بشود، مشکلات ما به تدریج حل می شود. آن کشورهایی که وضعیت آموزش و پرورششان بهتر از ماست به این یقین رسیده اند. احساس خودم این است که به تدریج دارد زمینه هایی در مسئولین کشور شکل می گیرد که به این نگرش که نگرش بسیار مهمی است برسند. چرا که نگرش ها رفتار را سامان می دهد،‌ وقتی من می خواهم منابع در اختیار بگذارم اگر نگرشم این باشد که آموزش و پرورش مهم ترین دستگاه است منابع بیشتری در اختیارش می گذارم.

یک سمیناری امسال در کره جنوبی بود و با حضور وزاری آموزش و پرورش تمام دنیا برگزار شد و یکی از بحثها آموزش در سال 2030-2015 بود. آنجا همه مسئولین دنیا چه آموزش و پرورش، چه سازمان ملل و چه یونسکو نگرششان این بود که راه توسعه یافتگی کشورها از مسیر آموزش می گذرد. پیشنهادشان این بود که سهم آموزش از GDP تا سال 2030 به 5-6 درصد برسد. یا سهم آموزش از بودجه دولت به حدود 25 درصد برسد. سهمی که ما زور زدیم و فعلا به 2/11 درصد رسیده است. داریم در برنامه ششم توسعه تلاش می کنیم. اگر بتوانیم احکام اینچنینی در برنامه ششم توسعه پیش بینی کنیم به نظر می رسد که وضعیت آموزش و پرورش رو به بهبود باشد. ضمن این که آموزش و پرورش باید در به کار گیری روش های اجرای آموزش هم تجدیدنظر کند. کما این که ما شروع کردیم؛ خرید خدمات آموزشی،‌ توسعه بخش غیر دولتی، توسعه مشارکت،‌ استفاده از امکانات سایرین برای آموزش؛ اینها هم باید به کمک منابع بیایند. افزایش منابع تا یک حدی برای دولتها امکان پذیر است و برای بقیه اش باید به سراغ افزایش بهره وری که توامان است، برویم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت