خارج كردن جسد جگركی از چاه 8 متری

کد خبر: 435062

«نان داغ، كباب داغ»؛ اين تابلوي مغازه جگركي پسر جواني است كه روز گذشته جسدش از عمق چاه هشت متري مغازه همسايه بيرون كشيده شد. مقتول كه به ياشار معروف بود، وقتي براي سرمايه‌گذاري پا به مغازه دوستش گذاشت، قرباني جنايتي شد كه قاتل براي سرقت پول‌هاي او طراحي كرده بود.

به گزارش خبرنگار ما، متهم پرونده هشت ماه قبل ياشار را به مغازه‌اش كشاند و بعد از قتل، 95 ميليون تومان پولي را كه همراهش بود، سرقت كرد و جسد وي را به عمق چاه هشت متري فرستاد كه براي اجراي نقشه‌اش آن را حفر كرده بود. او در حالي كه فكر مي‌كرد با اجراي نقشه موفق به فرار از دست قانون شده يك ماه قبل به دام پليس افتاد. مرد جوان به مدت يك ماه هم موفق شد با اظهارات خود مسير تحقيقات را منحرف كند اما سرانجام شامگاه جمعه با هوشياري قاضي سعيد احمدبيگي، بازپرس ويژه قتل لب به اعتراف گشود. قاتل گفت: وقتي فهميدم ياشار، 95 ميليون تومان پول دارد، وسوسه شدم پول‌هايش را سرقت كنم. روز حادثه او را به مغازه دعوت كردم تا درباره سرمايه‌گذاري راهنمايي‌اش كنم. از قبل چاه هشت متري را در مغازه‌ام كندم و تفنگي هم براي قتل خريدم. وقتي وارد مغازه شد، او را به قتل رساندم و جسدش را داخل چاه دفن و روي آن را سراميك كردم. پس از اعتراف متهم، تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي به دستور قاضي احمدبيگي شامگاه شنبه به محل دفن جسد رفتند تا با كندن چاه، جسد را خارج كنند. صبح ديروز چند دقيقه به ساعت 7 صبح روز يك‌شنبه مانده است. ضلع شرقي خيابان آيت‌الله سعيدي، ابتداي پاسگاه نعمت‌آباد، مردم زيادي نزديك مغازه جگركي جمع شده‌اند. خيلي‌ها از ساعت 12 شب، زماني كه اولين خودروي پليس در اين محل متوقف شد، خود را به اينجا رساندند. مأموران پليس با بستن نوارهاي هشدار سعي مي‌كنند تا انبوه جمعيت را كنترل كنند. سرهنگ حجت‌الله مرادي، رئيس كلانتري 161 ابوذر و مأموران كلانتري هم تلاش مي‌كنند تا نظم را برقرار كنند. نگاه‌ها مدام به تابلوي مغازه‌اي دوخته مي‌شود كه روي آن نوشته نان داغ، كباب داغ. از صبح خبر دهان به دهان گشته بود. خيلي‌ها خبر قتل ياشار را در روزنامه‌هاي صبح خوانده‌ بودند. مي‌دانند كه جسد صاحب اين مغازه حالا در قعر چاهي در مغازه همسايه است و كارگران داخل مغازه مشغول حفر چاه هستند تا جسد را خارج كنند. عمو، دايي، خاله، عمه، پدر بزرگ و مادر بزرگ مقتول گريه‌كنان از راه مي‌رسند. در حالي كه دو كارگر افغاني مشغول كندن چاه هستند، قاضي احمد بيگي، بازپرس با تحقيق‌هاي ميداني مدام ماجرا را مديريت مي‌كند. هر لحظه به موج جمعيت اضافه مي‌شود و ترافيك صبحگاهي شكل ديگري به خودش مي‌گيرد. فضاي كم باعث مي‌شود تا خيلي‌ها خودشان را به روي پل عابرپياده برسانند. يكي از كارآگاهان اداره مبارزه با آدم‌ربايي پليس آگاهي مي‌گويد دو كارگر افغاني از نيمه‌شب در حال كندن چاه هستند. مأموران آتش‌نشاني هم به محل حادثه آمدند. آنها در حالي كه ماسكي به صورت زده‌‌اند نظاره‌گر ماجرا هستند و كاري نمي‌‌كنند. در حالي كه بيرون مغازه چشم‌ها به انتظار نشسته‌‌اند، صداي يكي از كارگران از ته چاه به گوش مي‌رسد كه جسد را يافته است. كارگر خودش را به بالاي چاه مي‌رساند و مي‌گويد هواي سمي چاه كشنده است و جايي براي نفس كشيدن نمانده است. آتش‌نشانان تنها كاري كه مي‌كنند كپسول هوا را به دوش مرد افغاني بسته و او را به قعر چاه مي‌فرستند. پس از گذشت حدود 9 ساعت كار، جسد از داخل چاه بيرون كشيده مي‌شود و داخل كاور سياه‌رنگي قرار مي‌گيرد. خبر كه به بيرون راه پيدا مي‌كند، همهمه در جمعيت مي‌پيچد. بستگان مقتول سعي مي‌كنند به مغازه وارد شوند اما مأموران پليس مانع مي‌شوند. بعد از آن جسد به دستور بازپرس به آمبولانس منتقل و راهي پزشكي قانوني مي‌شود. حرف‌هاي همسايه يكي از همسايه‌هاي مقتول مي‌گويد: ياشار 20 سال داشت و قاتل 30 ساله است. خانواده مقتول و قاتل از 30 سال قبل همسايه هستند. ياشار از پنج سال قبل با جهانگير دوست صميمي بود و ما هر گز فكر نمي‌كرديم كه جهانگير دست به قتل زده باشد. جهانگير بعد از اينكه ياشار مفقود شد، هميشه مغازه جگركي‌اش را باز و از مشتريانش پذيرايي مي‌كرد. بعضي وقت‌ها هم از او درباره ياشار سؤال مي‌كرديم چون با هم دوست بودند، اما او مي‌گفت كه خبري ندارد و احتمال دارد با پول‌هايش به خارج از كشور رفته است. يكي از بستگان مقتول هم مي‌گويد: متهم به قتل و پدرش چندين سال يكي از مغازه‌هاي پدر ياشار را اجاره كرده و جگركي زده بودند تا جايي كه خودشان مغازه خريدند. پدر قاتل حدود 10 ميليون تومان به پدر ياشار بدهكار بود اما قرضش را نمي‌داد تا اينكه ياشار ناپديد شد و بعد فهميديم پدر متهم 10 ميليون تومان بدهي‌اش را به پدر ياشار داده است و الان فهميديم كه قاتل بعد از قتل ياشار قرض پدرش را با پول سرقتي مقتول پرداخت كرده است. يكي ديگر از همسايه‌هاي مقتول به خبرنگار ما مي‌گويد: ياشار پسر خوبي بود او اهل حساب و كتاب بود. او به قاتل اطمينان داشت به همين خاطر هم با او درباره سرمايه‌گذاري مشورت كرده بود. ‌وقتي فهميدم داخل مغازه‌اش چاه كنده است به او مشكوك نشدم و حتي مدتي بعد هم كه مقدار زيادي خاك با خودرو آورد و چاه را پر كرد باز هم مشكوك نشدم چون آنها با هم دوست صميمي بودند. منبع : روزنامه جوان

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت