زیستن سیاسی یا سیاست زیست محیطی

کد خبر: 414814

از نجات دریاچه ارومیه شروع شد؟ از انقراض قریب الوقوع یوز ایرانی و یا خشکی دریاچه ها و تالاب ها؟ از احداث جاده جنگل ابر – که بنا به اصرار و درخواست یکی از نمایندگان استان گلستان توسط وکلای ملت! به امضا رسید- و یا از آلودگی هوا و ریزگردهایی که دیگر برای مردم به خبری عادی تبدیل شده است؟

تریبون مستضعفین: از هر کجا شروع شده باشد، فرقی نمی کند، زنگ های خطر خیلی وقت است برای محیط زیست ایران به صدا درآمده است.این مقال می کوشد با نیم نگاهی به عملکرد دولت یازدهم در عرصه محیط زیست، به چالش های فراروی سازمان متولی این حوزه بپردازد .اگر چه معتقدیم بسیاری از گفته ها، تکرار مکرراتی تلخ و گزنده است که تا کنون هیچ مسئولی کلیدی برای گشایش حل مشکلاتش نیافته است .

زیستن سیاسی یا سیاست زیست محیطی

بدون شک بروز خشکسالی ، به دلیل عوامل آب و هوایی و فعالیت های انسانی، که چند گاهی است خبر آن را می شنویم و جدی نمی گیریم، افراط در برداشت گونه های گیاهی و جانوری و خطر انقراض گونه های منحصر به فرد، خشک شدن تالاب ها، مرگ تدریجی دریاچه ی ارومیه، احداث جنگل ابر، معدوم شدن جنگل های بلوط زاگرس، آلودگی هوا، ریزگردها، بحران آب و ... ایران را در حلقه ای از مشکلات زیست محیطی گرفتار کرده است.

دور از انصاف است اگر همه مشکلات کنونی - آنچه ذکر شد و بسیاری دیگر که ذکر نشده و از حوصله این مقال خارج است - را نتیجه عملکرد دولت یازدهم در این حوزه بدانیم اما این هم یک واقعیت است که مردم از دولتی که با شعار تدبیر و امید روی کار آمده، انتظار عملکردی قاطع و قابل دفاع داشته باشند.

یکی از مهمترین اقدامات در ابتدای دولت یازدهم، راه اندازی دوباره شورای عالی محیط زیست به ریاست رییس جمهور بود که دولت احمدی نژاد آن را منحل کرده بود. پس از را ه اندازی این شورا انتظار می رفت راه حل عاجلی برای موضوعاتی از جمله ریزگردها، دریاچه ارومیه و تالاب ها یافت شود اما بارش باران اسیدی در اهواز در آبان سال 92 و سپس موضوع ریزگردها در استان خوزستان دراواخر سال جاری و نیز آلودگی 66 برابری در این استان نشان داد که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیار است.

مدیر کل محیط زیست خوزستان پس از آن که بسیاری از هموطنان اهوازی راهی بیمارستان شدند، با تاخیری چند روزه لب به سخن گشود و علاوه بر باران اسیدی، فعالیت 10 میدان نفتی در شهر اهواز، کشت و صنعت نیشکرخوزستان، شبکه‌های آبیاری زهکشی و 20 پتروشیمی در ماهشهر را از جمله پروژه‌های عمرانی برشمرد که محیط زیست این شهر ر ابه خطر انداخته است.

آخرین اخبار مربوط به مواجهه اهواز با ریزگردها هم از ناکارآمدی سازمان محیط زیست در این حوزه حکایت می کند.

عدم حضور به موقع ابتکار در میان اهوازی ها و سفرحسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان نماینده ی رییس جمهوری برای بازدید از وضعیت شهر اهواز و بررسی مشکل مردم استان در این خصوص، موجی جدید از انتقادات را علیه رییسی به همراه آورد که به گمان بسیاری از منتقدین، در حال حاضر رییسی سیاسی برای دولت یازدهم محسوب می شود.

اخلاق زیر پای انتقاد

این انتقادات صورت های ناخوشایندی هم به خود گرفت، انتقاداتی که بوی سازندگی از آن به مشام نمی رسید و بیش از هر چیز سعی داشت با تخریب رییس این سازمان، به جای کمک به حل مشکل، برخی دغدغه های سیاسی را مطرح کند.

دعوت ابتکار به خانه ماندن و آشپزی برای اهل خانه به جای ریاست بر سازمان محیط زیست، از جمله این اظهار نظرهای تنگ نظرانه است که هیچ قرابتی با نقدی عالمانمه و سازنده ندارد.

اگر چه باید پذیرفت تحرکات و سخنرانی های ابتکار در ماه های اخیر، عاملی برای تشدید این گمانه ها مبنی بر سیاسی بودن این مدیر زیست محیطی بوده است ولی این دلیلی بر فراموش کردن اخلاق و رواج بی اخلاقی در جامعه نمی شود.

توضیحات وزیر بهداشت پس از سفر به اهواز، در خصوص خشکسالی 25 ساله و تغییرشرایط آب و هوایی در وقوع پدیده ریزگردها و سعی در دفاع از عملکرد سازمان محیط زیست هم نتوانست از درد مردم 22 استان درگیر با این پدیده مرموز، بکاهد.

امضای دو سند یادداشت تفاهم همکاری و یک بیانیه ی مشترک میان ایران و عراق به عنوان رهاورد سفر معاون اول رییس جمهور و سفر وزیر بهداشت، نوشداروی پس از مرگ سهراب است که البته خیلی پیشتر از این ها می توانست اتفاق بیفتد. این بهانه که اقدامات این چنینی نیازمند برنامه ریزی های دراز مدت است، مشکل خوزستان ر احل نمی کند. امروز هم دیر است، وعده های فردا به کار مردم نمی آید. اگر چه متخصصان حوزه محیط زیست بر این باورند که چشمه از جایی دیگر گل آلود است.

حسین آخانی استاد دانشگاه تهران معتقد است: برخلاف آنچه بسیار گفته شده، منشاء این ریزگردها بیش از آن‌که خارجی باشد، داخلی و نتیجه اقدامات و سیاست‌های خودمان است.

وی درباره دلایل به‌وجود آمدن ریزگردها در خوزستان گفته بود: "طبق تحقیقاتی که من در دوران جنگ (سال 1365) و در 4 سال اخیر بر روی این منطقه انجام دادم، به‌وجود آمدن ریزگردهای خوزستان دلایل بسیاری داشته‌اند. منطقه جنوب خوزستان در حور شادگان، مابین ماهشهر و هندیجان و تالاب هورالعظیم طی این سال‌ها مورد دخالت‌های بسیاری واقع شده‌اند. قطع منابع آبی، انجام زهکشی‌های بزرگ توسط وزارت کشاورزی که دشت‌های شور این منطقه را خشک کرد، جاده‌سازی‌هایی که توسط وزارت راه در این منطقه انجام شد، صادر کردن مجوز بهره‌برداری از خاک این منطقه توسط وزارت صنایع و معادن، کشاورزی‌های ناموفق در این منطقه و ... بخشی از اقداماتی بودند که سبب خشکسالی خوزستان شدند."

با این احتساب ،تشکیل دفاتر محیط زیستی در وزارتخانه‌ها و نیز تشکیل کارگروه ملی مدیریت یکپارچه زیست‌بوم‌های حساس و شکننده که از ابتکارات ابتکار، رییس سازمان محیط زیست به شمار می رود نیز در وادی عمل، اقدامی عاجل و کارگشا - از همان جنس که مردم از دولت تدبیر و امید انتظار دارند- نبود.

این همه ر ابه آلودگی هوای کلان شهرها از جمله تهران اضافه کنیم که هنوز هیچ اقدام عملی مبنی بر حل مشکلات انجام نپذیرفته است.

سازمانی زیست محیطی با مدیریتی سیاسی

احداث جاده ابر اگر چه چالشی در حوزه محیط زیست محسوب می شود اما به وجود آمدن آن را نمی توان تنها به سازمان محیط زیست نسبت داد، زیرا که نمی توان از اصرار نمایندگان و امضای 150 تن از ایشان زیر نامه ای که بر احداث این جاده حکایت می کرد، به راحتی گذشت.

از این رو حذف بودجه 60 میلیارد تومانی سازمان محیط زیست از بودجه سال 93 که در واقع پاسخ دندان شکن مجلس به پدیده ریزگردها در مجلس بود را نمی توان توجیهی کارشناسی شده قلمداد کرد. این اقدام در واقع، پیامی سیاسی به رییس سیاسی از جنس محیط زیست بود، حال آن که در این وادی هر کس به سهم خود مقصر است.

دولت روحانی به تکرار بر اهمیت حفظ محیط زیست، تاکید کرده بود و در گفتگویی تلویزیونی اظهار داشت:"محیط زیست یکی از طرح هایی است که شخصا آن را دنبال می کنم. این مساله سلامت مردم را به خطر می اندازد و مشکلات بسیاری ایجاد می کند. دولت یازدهم حفاظت از محیط زیست را جزو اولویت ها و برنامه های اصلی خود می داندبه دنبال رفع مشکلات هرچه بیشتر این حوزه و تلاش برای توقف وضعیت بحرانی به وجود آمده، بوده است."

این اظهارات اما با اقدامی که سازمان میراث فرهنگی و رییس آن به عنوان معاون رییس جمهور در صدد اجرای آن در آشورا ده است، در تناقضی جدی و آشکار قرار دارد.

تبدیل آشورا ده به مکانی سیاحتی و گردشگری، درشرایطی که نه تنها گونه های مختلف گیاهی و جانوری را درمعرض انقراض قرار می دهد بلکه در زندگی مردم این ناحیه نیز مشکلاتی را ایجاد می کند، از همان دست کارهایی است که احداث جاده در جنگل ابر را توجیه می کرد. آن از سوی مجلس، این از سوی دولت!

کورسوی امید

دولت یازدهم در کنار این ناکامی ها البته نکات قابل دفاعی نیز دارد. لغو فروش پارک پردیسان که از آن به عنوان تنفس گاه تهران یاد می کنند، از آن جمله است. اکو پارکی با مساحت 270 هکتاری که در دولت احمدی نژاد - به رغم مخالفت شورای شهر وقت - بخش هایی از آن برای فروش گذاشته شده بود، در دولت یازدهم به شهرداری تهران سپرده شد.

حذف بنزین پتروشیمی ها که بسیاری از کارشناسان زیست محیطی از آن به عنوان پاشنه آشیل این صنعت یاد می کنند، نیز از دیگر افتخارات این سازمان محسوب می شود. بنزین پتروشیمی، بنزینی است که حاوی برخی حلال‌هاست که به دلیلی بنزن بالا سرطان زا هستند.

البته از اول هم پتروشیمی ها وظیفه تولید بنزین را برعهده نداشتند بلکه به دلیل تحریم ها، دولت ناچار به استفاده از این ظرفیت جدید برای تولید بنزین شد.این که این راهکار - که قرار بود تا زمان احداث پالایشگاه ها به انجام برسد - تا چه اندازه مفید به فایده بود، موضوع مورد بحث ما نیست اما به هر حال دولت مقرر کرد بنزین با استاندارد یورو 5 وارد کشور شود و با بنزین یورو 4 تولید داخل ،مخلوط و به دست مصرف کننده برسد تا مخلوط این دو نوع بنزین موجب بالا رفتن کیفیت بنزین تولید داخل شود.

با این همه هنوز هم از وقتی پای آلودگی هوا به میان می آید، بنزین یکی ازارکان مهم آن محسوب می شود وقصه کی بود کی بود من نبودم آغاز می شود.

احیای دریاچه ارومیه هم به عنوان یکی از شعارهای تبلیغاتی روحانی، به دل مردم نشست و به خصوص هموطنان ما در خطه آذربایجان را ذوق زده کرد. این همه در حالی است که دریاچه ارومیه موضوعی ملی محسوب می شود چه، خشک شدن این دریاچه استان های همجوار و حتی استان های دور نظیر تهران راهم تحت تاثیر قرارمی دهد.

تشکیل کارگروهی با هدف نجات این دریاچه در 25 مهرماه سال گذشته اقدامی پسندیده از سوی سازمان محیط زیست به شمار می رفت. طبق آخرین اخبار، سطح آب دریاچه ی ارومیه 31 سانتیمتر بالا آمده است و 600 میلیون مترمکعب آب وارد دریاچه شد. با این همه قاضی پور نماینده مردم ارومیه و یکی از اعضای کارگروه معتقد است که هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است و حال دریاچه خراب است! این یعنی اقدامات کافی نیست.

با توجه به بحرانی بودن 70 درصد تالاب ها از جمله هامون، گاوخونی و بختگان در استان فارس یا آلاگل، آلماگل و آجی گل در استان گلستان ،تدوین لایحه حفاظت از تالاب ها هم اقدامی قابل دفاع بود اما هنوز نتایج عملی آن به رسانه ها نرسیده است.

اخذ مجوز چاپ تصویر یوز ایرانی بر روی پیراهن تیم ملی فوتبال ایران و نیز اجرای طرح شکار ممنوع نیز از جمله اقدامات قابل دفاع این سازمان به شمار می رود.

به گفته ی «احمد علی کیخا» معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، مسوولان محیط زیست به این نتیجه رسیده اند که برای حفظ حیات وحش کشور باید به مدت 5 سال به حیات وحش و به مدت 3 سال به پرندگان در کشور استراحت داده شود و در این مدت شکار ممنوع خواهد بود. این طرح البته با همراهی مجلس هم مواجه شد.

در مظان اتهام

با این همه مجلسی ها هنوز هم از ابتکار و سازمان محیط زسیت گلایه های فراوان دارند.

شاهد این ادعا هم طرح تحقیق و تفحص از سازمان محیط زیست است که از مهر ماه سال جاری به جریان افتاد . بحرانی شدن وضعیت جنگل ها و مراتع و زمین های کشاورزی، موضوع آلودگی هوا، کشته شدن محیط بانان، رها شدن پسماندها در رودخانه ها، آتش سوزی وسیع جنگل ها و به خطر افتادن مسایل امنیتی، اقتصادی و محیطی از مهمترین محورهای آن تلقی می شد.

این طرح اما با تغییراتی، اسفند ماه سال جاری با امضای 21 نفر از سوی کمیسیون کشاورزی به معصومه ابتکار رییس سازمان محیط زیست ابلاغ شد.

در این طرح موضوع ریزگردها مورد تاکید قرار گرفته و نمایندگان می خواهند بدانند چه اقدامات پژوهشی ،تحقیقی نظارتی و اجرایی توسط سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص ریزگردها انجام شده، نحوه هزینه کرد بودجه های تخصیص یافته در حوزه ریزگردها چگونه بوده است والبته در خصوص مجوزهای صادره و یا مسامحه در خصوص خشکی تالاب ها که منجر به تشدید ریزگردها شده است نیز سوالاتی بر جای است که ابتکار و مجوعه متبوعش باید به آن ها پاسخ گویند.

گفتنی است این طرح در حالی به ابتکار ابلاغ شد که تلاش های بسیاری خصوصا از سوی اعضای فراکسیون محیط زیست به ریاست تابش برای توقف آن صورت گرفت.

سخن آخر را از زبان پروفسورپرویز کردوانی جغرافی دان ایرانی بشنویم که وقتی رییس جمهور وی رابه برگزاری نشستی دعوت می کند، وی در این جلسه حاضر نمی شود و در یک برنامه تلویزیونی سخنی با این مضمون می گوید که " بروم که چه بشود؟ وقتی هیچکس به حرف های ما گوش نمی کند!"

کردوانی می گوید: در این دوره بی آبی می توان به جای کاشت چمن - که آب زیادی مصرف می کند - درخت کاشت تا مردم حداقل از سایه آن بهره مند شوند ولی مسئولین حتی به این کوچکترین حرف هم بی توجهند. به چه کسی باید گفت؟

راستی چه آینده ای در انتظار محیط زیست ایران است؟

منبع: هفته نامه امانت استان آذربایجان غربی

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت