مشق مبارزه با مصرف‌گرایی

کد خبر: 371018
سرویس اجتماعی « فردا »:

تولید یکی از شاخصه‌های اصلی سلامت اجتماعی است، جامعه سالم جامعه‌ای است که مردمان آن پایه زندگی فردی و اجتماعی خود را بر مبنای کار و تولید بنا می‌کنند. زندگی سنتی ایرانی و تاریخ طولانی ایران مفهوم کار، تولید و خلاقیت را به عنوان جوهره اصلی خود تعریف می‌کند. اغلب گردشگران و مستشرقانی که پای به ایران زمین گذاشته‌اند از دیدن قنات‌های ایرانی ابراز تعجب کرده‌اند یا در مواجهه با بازار آن را مجموعه‌ای کامل از چرخه تولید ارزیابی کرده‌اند. اکنون اما چرخ‌های تولید به کندی می‌چرخد و سیاستگذاری‌های اشتباه در سال‌های گذشته قطار را از ریل خارج کرده است. در این راستا دولت بارها دست یاری به سوی مردم، بخش خصوصی و سازمان‌های مردم نهاد دراز کرده و از همه مردم برای بازگرداندن این قطار به ریل کمک خواسته است. کمپین «آری به تولید ملی» که به ابتکار مجتبی حسینخانی و مصطفی حسینی از فعالان اجتماعی در عرصه سازمان‌های مرد نهاد در فضای مجازی شکل گرفت نمونه‌ای از پاسخ اجتماعی به درخواست دولت بود. حرکتی که به سرعت توانست نظر برخی اقتصاددانان و چهره‌های برجسته دانشگاهی را نیز با خود همراه کند. دکتر حسین راغفر اقتصاددان، نویسنده و استاد دانشگاه یکی از نخبگانی است که اکنون به عنوان مشاور کمپین آری به تولید ملی این کمپین را همراهی می‌کند. این سه‌چهره صاحبنظر با شرکت در میزگرد ابعاد اجتماعی این حرکت را که ظاهری اقتصادی دارد کاویده‌اند. قبل از این‌که به مفهوم تولید ملی بپردازیم ابتدا بگویید نقطه صفر کمپین آری به تولید ملی از کجا شروع شد این ایده چگونه شکل گرفت و بر پایه چه نیازهایی بود؟ حسین راغفر: سال‌ها است که در مورد نقش و اهمیت توسعه صحبت می‌کنیم و این امکان پذیر نیست مگر با توسعه صنعتی و توسعه صنعتی نیز بدون تولید امکان پذیر نیست. سابقه تاریخی نشان می‌دهد اصولاً در ایران صنعت همواره مسأله ثانوی بوده به این معنا که حداقل در یکصد سال گذشته بویژه بعد از پیدایش نفت و درآمدهای نفتی عمدتاً تجارت مطرح بوده و در سال‌های اخیر بویژه از سال 1352به بعد از آن‌که درآمدهای نفتی به یکباره افزایش پیدا می‌کند. عمده مسائل در تجارت هم به واردات بسنده می‌شود این ساخت اقتصادی یک ساخت سیاسی متناسب با خودش را شکل داده و منافع گروه‌های خاصی در آن شکل گرفته که می‌توان رد پای آن را در بسیاری از نهادهای اقتصادی و اجتماعی کشور دید. ادامه این روند اقتصاد کشور را متلاشی می‌کند بنابراین توجه به تولید تنها گزینه‌ای است که به عنوان راه حل خروج از بحران مطرح می‌شود. خوشبختانه درسال‌های اخیر بویژه در دستورالعمل‌ها و احکام ابلاغی به تولید توجه شده اما علی‌رغم همه تأکیداتی که در بسته سیاستی دولت به عنوان اقتصاد مقاومتی استفاده می‌شود به سیاست تبدیل نشده و به نظرم فقط برای تزئین است و کارکرد عملی ندارد. مادامی که به این کاستی‌ها پاسخ داده نشود همواره خطر رشد بی‌رویه بخش تجارت بویژه بخش واردات وجود دارد. یعنی شما با تجارت مخالفید؟ خیر، ما با تجارت مخالف نیستیم، تجارت بخشی از اقتصاد یک کشور است اما تجارتی که معطوف به صادارت باشد قطعاً مقبول و پسندیده است. در کشور ما متأسفانه بیشتر جنبه وارداتی تجارت تقویت می‌شود. بخش‌هایی که تحت عنوان تولید مثلاً در بخش صنعت و استخراج منابع نفتی از آن نام برده می‌شود تولید نیست و از طرفی عمدتاً با کمک متخصصین خارجی انجام می‌شود. این منابع درآمدهای بادآورده‌ای هستند که منشأ بسیاری از گرفتاری‌های اقتصاد ایران را رقم می‌زنند. به عبارت دیگر شیوه مدیریت منابع طبیعی اصلی‌ترین مشکل بحران اقتصاد ایران است. شما به شیب تند واردات در دولت نهم و دهم اشاره کردید آیا عمق آسیب به اندازه‌ای بوده که در حال حاضر دولت نمی‌تواند قطاری را که از ریل خارج شده به مسیر برگرداند؟ حسین راغفر: به نظرم منافع گروه‌های منتفع خیلی قدرتمندتر از مصوبات دولت‌ها است. فشار‌های موجود تأثیراتش را می‌گذارد. به عنوان مثال واردات خودرو در سال 92 نسبت به سال پیش دو برابر افزایش داشته که فاجعه است. باید مشکل را در مناسبات غلط و فساد در اقتصاد کشور جست‌و‌جو کرد به عنوان مثال تحمیل کردن 700مدیر در بخش صنعت که در دولت پیش صورت گرفت شیوه غلط مدیریتی است و محصولی که از آن بیرون می‌آید اقتصاد ناکارآمد است. این در حالی است که ما 15 سال پیش به ترکیه منسوجات صادر می‌کردیم و امروز یکی از اصلی‌ترین وارد‌کننده‌های منسوجات ترکیه هستیم. علت این است که هزینه تولید در کشور به نحو بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است از سوی دیگر تولید‌کننده مخیر است بین تولید و تجارت انتخاب کند. وقتی وارد تجارت می‌شود سودهای زیادی به دست می‌آورد که نه تنها می‌تواند از مالیات فرار کند بلکه به سهولت منابع را هم از کشور خارج می‌کند. در واقع تمامی ریسک‌هایی که تولید‌کننده با آن روبه رو است در بخش تجارت دیده نمی‌شود. به این خاطردر همه جای دنیا مثلاً امریکا، ترکیه، اروپای غربی و چین دولت‌ها از تولید حمایت می‌کنند و بسته‌های حمایتی دارند. کشور چین بدون حمایت دولت امکان ندارد بتواند برای تمام دنیا تولید کند. نگاه غلطی که در اقتصاد ایران وجود دارد این است که آنهایی که مخالف اقتصاد دولت هستند همواره در دولت حضور سیاسی دارند و تصمیم‌گیری می‌کنند. در دولت گذشته نه تنها بخشی از کارخانه‌ها تعطیل شد و برخی هم با نیمی از ظرفیت ادامه حیات دادند بخشی از تولید‌کننده‌ها هم متأسفانه از کشور خارج شدند و حالا با برند ایرانی در کشورهای دیگر کالا تولید می‌کنند. با توجه به این‌که می‌گویید تولید در کشور معنایش را از دست داده، حمایت از تولید از چه جایگاهی برخوردار است؟ مصطفی حسنی: بعد از آن‌که کمپین نه به یارانه را راه‌ندازی کردیم در این میان نظرات تولید کنندگان داخلی را هم که عمدتاً تولید‌کننده متوسط بودند در مورد تولید داخلی جویا شدیم. تولیدکننده‌های داخلی می‌گفتند «ما عشق به تولید و اشتغال داریم و این کار را با همه سختی‌هایش انجام می‌دهیم ولی متأسفانه برندهای خارجی اجازه نمی‌دهند کالای داخلی دیده شود. برای مثال اقتصاد کشور کره باز است و دیگر کشورها کالاهای خود را به آن صادر می‌کنند ولی نکته جالب این است که مردم این کشور کالاهای وارداتی را نمی‌خرند و به کالای خودشان لبخند می‌زنند. در کمپین آری به تولید ملی هدف، لبخند به تولید ملی است. بازار مارک فروش‌ها در تهران مثال خوبی برای حمایت نکردن از تولید ملی است. لباس‌هایی که در ایران تولید می‌شود و جنس بسیار خوبی هم دارند به خاطر این‌که حس خرید کالای ایرانی در جامعه ضعیف است با مارک‌های خارجی به فروش می‌رسند. وقتی مردم به آسانی کالای ایرانی را رد می‌کنند تمام امید تولید‌کننده را از بین می‌برند. به همین خاطر است که تولید‌کننده‌های متوسط معتقدند امیدی برای تولید ندارند. اگرچه نمی‌توان یک شبه به نتیجه مطلوب رسید ولی این نوع گفتمان بتدریج باعث می‌شود حداقل به تولید داخلی لبخند بزنیم تا کسانی که استعداد تولید کردن دارند بتوانند به جایگاه واقعی برگردند. تمامی کشورهایی که در تولید صاحب نام شده‌اند از این کوچه عبور کرده‌اند. امروزه 13درصد ثروت دنیا در اختیار برندهاست و ایران هیچ نقشی درآن ندارد چون جامعه نگاهی مبتنی به تولید داخلی ندارد پس چگونه می‌توان از این مسیر عبور کرد و در دنیامطرح شد؟ کمپین چگونه عضوگیری می‌کند؟ مجتبی حسینخانی: کمپین آری به تولید ملی در راستای ایجاد امید و نگاه مثبت مردم به تولیدات داخلی بعد از کارهای مطالعاتی، بهمن ماه سال گذشته شکل گرفت. در این راستا با یکسری از اقتصاددانان، هنرمندان و استادان مطرح دانشگاه مانند دکتر راغفر مشورت‌هایی انجام شد و حدود 15 نفر از فعالان حوزه‌های مختلف رسانه، هنری، ورزشی، اقتصادی و فرهنگی عضو شدند. در حال حاضر این کمپین در حوزه مجازی فعالیت می‌کند و جلسه‌های پرسش و پاسخ ادامه دارد و حمایت‌ها به‌صورت منسجم از کمپین اعلام می‌شود همچنان که تعدادی از تولید‌کنندگان داخلی به کمپین روی خوش نشان داده‌اند. نگاه مثبت به تولید ملی زمانی ایجاد می‌شود که علاوه بر حمایت‌های مردمی حاکمیت و دولت هم بسته حمایتی اقتصادی درست و هدف‌گذاری شده‌ای را در خدمت تولید‌کنندگان قرار دهد. در حال حاضر برخی از تولید‌کننده‌ها به اسم تولید داخلی، کالاهای مونتاژ شده‌ای تولید می‌کنند یا برخی از تولید‌کنندگان قاچاقی وسایل‌شان را وارد کشور می‌کنند در حالی که هدف کمپین آری به تولید ملی،حمایت از تولید با کیفیت و پاک است. کسانی که قصد دارند به اسم کالای ایرانی آبروی بقیه تولید‌کننده‌های داخلی را ببرند هرگز در سبد حمایتی ما جایی ندارند. از دولت می‌خواهیم سنگ‌هایی که جلوی پای تولید کنندگان را سد کرده، بردارند. مافیای واردات در کشور بسیار قدرتمند است. با وجود چنین وارد‌کننده‌هایی که سالانه چند میلیارد هزینه تبلیغات شان است چگونه تولید‌کننده داخلی می‌تواند رقابت کند؟بدون شک این کار با کمک مردم و دولت امکان پذیر است البته تلاش‌های زیادی در این زمینه انجام شده و حتی مقام معظم رهبری سال 91 را سال حمایت از تولید ملی نامگذاری کردند، حالا کمپین قصد دارد این ایده را با فرهنگ‌سازی میان مردم عمومی کند. به نظر شما وضع تولید تا این اندازه خراب است که باید برای جلب نظر سیاستگذاران و مردم کمپین راه انداخت؟ حسین راغفر: همواره مسائل و مشکلات برای همه روشن نیست. در کشور ما برای آشنا شدن با مسائل باید بگذاریم بحران شود تا این‌که مسأله شناخته شود، به نظرم متأسفانه به این مرحله رسیده‌ایم. 25 سال پیش وقتی دولت سازندگی به نام تولید شروع به کار کرد به طور مثال در بخش پتروشیمی شعار راه‌اندازی صنایع ارز آور بود و هدف‌گیری این سیاست توسعه مبتنی بر صادرات. با این حال متأسفانه امروز به جایی رسیده‌ایم که صنایع پتروشیمی یکی از معضلات اقتصاد کشور است، یعنی مادامی که دولت به این بخش خوراک ارزان ندهد و یارانه نپردازد امکان حضور ندارند به همین دلیل است وقتی قیمت انرژی و گاز را مجلس در بهمن ماه تصویب کرد بلافاصله این صنایع و بازار سهام فرو ریخت. علت این بود که بزرگترین سهم سود متعلق به پتروشیمی‌ها بود و از طرفی این سود نه از طریق بهره‌وری و کارایی و ابتکار عمل حاصل می‌شد بلکه از طریق یارانه‌های بی‌حساب و کتابی که دولت‌ها پرداخت می‌کرده‌اند، به دست می‌آمد. همچنین این صنایع 82 درصد از محصولات شان را صادر می‌کردند و در بسیاری اوقات ارز را وارد نمی‌کردند و از سوی دیگر حامیان‌شان برای افزایش قیمت ارز تلاش کردند و بعد از آن‌که به 4 هزار تومان رسید وارد بازار کردند. نقش درآمدهای ارزی پتروشیمی در تحریم بازار ارز کشور موضوعی جدی است که باید به آن رسیدگی شود. ولی متأسفانه هنوز به این مسأله توجهی نشده و اقتصاد کشور به این مرحله رسیده است. اگر 20 سال پیش نقشه راهی برای انرژی کشور ترسیم می‌شد که مثلاً صنعت نفت که نزدیک به 100 سال است اقتصاد کشور را تغذیه می‌کند چه آینده‌ای دارد وضع این‌گونه نبود. در حال حاضر دولت 100میلیارد دلار بسته سیاستی را در لایحه‌ای به مجلس داده و درخواست سرمای‌گذاری در بخش صنعت نفت کرده بدون این‌که یک خط جایی نوشته شود که این برای چیست تمام شواهد و قرائن نشان می‌دهد صنعت نفت و صنایع پتروشیمی باید محرک اصلی توسعه صنعتی کشور باشند اگر این امر محور قرار بگیرد و زنجیره ارزش افزوده‌ای را که در این بخش می‌تواند شکل بگیرد تکمیل کنیم به یقین ایران یکی از قدرت‌های صنعتی دنیا خواهد شد اما چرا این موضوع شکل نمی‌گیرد پاسخش روشن است زیرا عده‌ای مصالح ملی کشور را به گروگان گرفته‌اند و فسادی را در این حوزه شکل داده‌اند که متأسفانه کل مجموعه را از تصمیم گیری‌های قاطع عملاً عاجز کرده است. از طرف دیگر تبدیل نشدن ایران به قدرت صنعتی جزو منافع کشورهای خارجی است. در نقش نفوذ قدرت‌های خارجی هم برای این‌که ایران صنعتی نشود، تردیدی نیست. حامیان این تفکر کسانی هستند که می‌گویند خودرو‌سازی ورشکسته و عاجز است در حالی که ممکن است خودور‌سازی کنونی به دلایلی که ریشه در فساد اداری و اقتصادی دارد ناتوان شده باشد، اما معنایش این نیست که کشور از تولید داخلی خودرو ناتوان است. همچنان که کشور ما تولید پیکان را با کره‌ای‌ها شروع کرد، امروز آن‌ها همه دنیا را گرفتند و ما پیکان را به موزه فرستادیم. مطالعات نشان می‌دهد کره جنوبی از دهه 60 و در دوره مشابهی با ایران نصف سرمایه‌گذاری خارجی داشته یعنی میزان ارز وارداتی در صنایع آن‌ها نصف میزان ارزی بوده که ما از منابع نفت و گاز حاصل کرده و وارد کشور کردیم اما این‌که چرا کره‌ای ها توانستند از ارزشان به نحوی استفاده کنند که این کارآمدی را داشته باشد ولی ما نتوانستیم؟چرا ما گاز و نفت را هزاران کیلومتر به کره جنوبی صادر می‌کنیم و آن‌ها بعد از اعمال ارزش افزوده دوباره به ایران صادر می‌کنند و کالای آن‌ها ارزان‌تر است؟ این‌ها سؤال‌های جدی است که باید توجه شود. بنابراین عموم مردم باید نسبت به مشکلات و مصائبی که واردات کالا به همراه دارد، آگاه شوند و با تولید کار در کشور به یکی از اصلی‌ترین نگرانی خانواده‌ها یعنی بیکاری جوانان پایان دهند. شما به تولید و واردات اشاره کردید ولی هنوز از مصرف بحث نشده است. ما گاهی مردم را از مصرف و مصرف‌گرایی می‌ترسانیم در حالی که مصرف چرخ تولید را می‌چرخاند، نظر شما در این رابطه چیست؟در این کمپین مردم را به چه نوع مصرفی هدایت می‌کنید و ارتباط مصرف و تولید داخلی در این کمپین به چه شکلی است؟ مصطفی حسنی: از ابتدای این طرح هدف این بود که ایرانی بخریم و ایرانی بفروشیم. ما با مقوله مصرف‌گرایی کاری نداریم اعتقاد داریم آنچه در ذهن مردم توسعه پیدا کرده، فرهنگ است. در فرهنگ ما نزدیک شدن به کالای داخلی نوعی کسر کلاس تلقی می‌شود یعنی کسی که کالای ایرانی می‌خرد، انگار از سطح اجتماعی پایینی برخوردار است بنابراین بازگرداندن و تغییر این ذهنیت به جایگاه واقعی کاری است که کمپین در جهت تحقق آن تلاش می‌کند. البته برای این منظور نیاز به ابزارهایی داریم به طور مثال اگر جشنواره‌ای با عنوان تولید ملی شکل بگیرد و فیلم‌های کوتاهی در این باره ساخته شود حرف‌های قشنگی در آن می‌شود زد، اما حقیقت امر این است که جامعه ما خیلی آسان به تولید داخلی نه می‌گوید و به عناوین مختلفی خودش را به کالای خارجی نزدیک می‌کند و در نهایت خودش متضرر می‌شود. حسین راغفر: بین مصرف‌گرایی و مصرف تفاوت وجود دارد همواره در هر جامعه‌ای مصرف وجود داشته و مصرف محرک تولید است که نکته بسیار مهمی است. مصرف‌گرایی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن عمده نیازهای جامعه نیازهای القایی و نه نیاز‌های اساسی است یعنی یکسری خواسته‌هایی به جامعه تزریق می‌شود که منشأ آن سود تولیدکننده است. مصرف‌گرایی به معنای مصرف ابتذال و اتلاف منابع همیشه وجود داشته است مانند جامعه اشرافی که با استفاده از کلاه‌ها و لباس‌های عجیب و غریب نشان می‌دادند نیازی به کار کردن ندارند اما امروزه در علوم اجتماعی مصرف‌گرایی به وجهی اطلاق می‌شود که نوع مصرف عمومی می‌شود. پس می‌توانیم بگوییم که واردات به جای تولید منجر به فرهنگ مصرف‌گرایی شده است؟ حسین راغفر: بله همیشه در طول تاریخ اینگونه بوده است مثلاً در دهه 1920 حدود 50 درصد جامعه امریکا که زن‌ها بودند، سیگار نمی‌کشیدند. شرکت سیگار برای این‌که سود شرکت را افزایش دهد، با استفاده از ترفندهایی تابوی سیگار کشیدن زن‌ها را در جامعه می‌شکند و بعد از آن ظرفیتی برای تجارت و سرمایه درست می‌کند. آن‌ها پشت این قضیه شعارهای سیاسی مطرح می‌کردند و می‌گفتند کبریتی که زن‌ها برای روشن کردن سیگار در دست می‌گیرند همان شعله آزادی است. بدین ترتیب شرکت‌های بزرگ خودشان را به جامعه تحمیل کردند و تقاضاهایی را که نیاز جامعه نبود، القا کردند. یا این‌که در سال 1902 تولید خودرو فورد در سال دویست هزار بود که با شکل‌گیری خط مونتاژ این رقم به 2میلیون می‌رسد ولی نکته مهم، بحث تقاضای خودرو بود. باید تقاضای خودرو از گروه‌های متوسط به بالا به طبقات کارگری سرایت می‌کرد. از این رو تبلیغاتی صورت گرفت که به تقاضا در جامعه منجر می‌شد. در نمونه دیگر می‌بینیم سطح متوسط مسکن در کره جنوبی، چین و ژاپن 25 متر است. در این کشورها مردم کم مصرف می‌کنند، تراکم و انباشت سرمایه وجود دارد و در مقابل زیاد تولید می‌کنند. بنابراین فرهنگ نقش بسیار تعیین کننده‌ای در مصرف‌گرایی دارد. کمپین آری به تولید ملی قصد آگاهی‌بخشی به جامعه را دارد تا مردم دنبال تقاضاهای القایی نروند و کم مصرف کنند. نمونه دیگر این نوع فرهنگ‌سازی انگلستان است. در این کشور به خاطر گران بودن انرژی همه خانواده‌ها چراغ‌هایشان را در شب خاموش می‌کنند و از نور تلویزیون استفاده می‌کنند در حالی که در کشور ما قشر نخبه که دانشجویان هستند، چراغ‌های همه کلاس‌ها و سالن‌ها را روشن می‌گذارند و حساسیتی به اسراف منابع ملی نشان نمی‌دهند. خود من هر شب در دانشگاه چند هزار لامپ خاموش می‌کنم بعد به منزل می‌روم. قاعدتاً فرهنگ مصرف نیز به فرهنگ متناسبی نیاز دارد و این زمانی حاصل می‌شود که مردم در تولید آن کالا زحمت بکشند. هدف قطع کم کاری‌های اقتصادی کشور و وابستگی‌ها است و این امکانپذیر نیست مگر این‌که تولید در کشور صورت بگیرد. در هیچ کجای دنیا تولیدکننده‌ای را نمی‌توان دید که پورشه سوار شود زیرا کسانی که پورشه، مازراتی و رولز رویس سوار می‌شوند، کسانی هستند که پول‌های بادآورده‌ای دارند و ارزشش را نمی‌دانند در حالی که در دوره دولت‌های نهم و دهم به اسم دفاع از عدالت و طبقه پایین 400 دستگاه پورشه و سال بعد 550 دستگاه و بعد مازراتی وارد شد و به رقابت در مصرف‌گرایی دامن زد. اصلاً امکانپذیر نیست جوان 25 ساله‌ای الا این‌که پدرش درآمدهای بادآورده‌ای داشته باشد سوار پورشه شود این شیوه مصرف‌گرایی آرزوهایی را در جامعه بین جوانان رقم می‌زند و به رشد جرایمی در کشور منجر می‌شود که خطرناک است. آقای حسینخانی! شما گفتید قبل از تشکیل کمپین با تولیدکنندگان صحبت کردید و دکتر راغفر هم اشاره کردند که منابع ملی با شعار عدالت تقسیم شد و از بین رفت بعد هم شاهد بودیم 40 یا 50 درصد از کارخانه‌ها تولیداتشان افت کرد یا تعطیل شدند. شما در مشاهدات میدانی چه دیدید و به چه ارزیابی رسیدید؟ مجتبی حسینخانی: در 8 سالی که شعار عدالت داده شد، خیلی مشکلات پدید آمد که مردم بیشتر شاهدش بودند یکی از بخش‌هایی که آسیب دید، بخش تولید بود. دولت نهم و دهم به عنوان این‌که می‌خواهند به تولیدکنندگان کمک کنند، منابع خوبی را در اختیار برخی افراد قرار داد. اگر با حسن نیت به این مسأله نگاه کنیم، می‌بینیم قرار شد دولت وام‌های کلانی به تولیدکننده‌ها تزریق کنند تا بتوانند با ایجاد خط‌های تولید به افزایش اشتغال کمک کنند. هدف از آن راه‌اندازی بنگاه‌های کوچک زودبازدهی بود که در دولت‌های پیشین مطرح شده بود تا مثلاً با در اختیار گذاشتن وام 3 میلیونی با یک ساز و کار حساب شده‌ای بخش تولید راه‌اندازی شود در این طرح پول‌های کلان رد و بدل نمی‌شد تا مفاسد کلانی صورت بگیرد اما در دولت نهم افکار با واقعیات جامعه همخوانی نداشت و به جای این‌که پله به پله بالا بروند از پله اول به پله دهم صعود می‌کردند؛ تولیدکننده‌هایی بودند که ارزش مالی واحد تولیدی‌شان مثلاً 500 میلیون تومان بوده بانک‌ها طبق این سرمایه و برای تضمین‌شان 300 میلیون وام می‌دادند ولی چون مفسده در کار بود، قیمت واحد تولیدی را به جای 500 میلیون، 2 میلیارد تومان ارزشگذاری می‌کردند و تولیدکننده به جای این‌که پول را وارد بخش تولید کند، تبدیل به واردکننده می‌شد و به کارهای دلالی و ساخت و ساز می‌پرداخت. در مقابل کسانی هم بودند که با همان میزان واقعی وام وارد تولید شدند که با بالا و پایین رفتن ارز ضرر کردند. در هر دو صورت آنچه بازنده شد، بخش تولید بود. با توجه به این‌که بالاترین درآمدهای نفتی تاریخ را در دولت نهم و دهم داشتیم، چرا وضعیت تولید به اینجا رسید و راهکار شما چیست؟ مجتبی حسینخانی: متأسفانه دولتی سر کار بود که حتی برای مسافرت هم برنامه‌ریزی نمی‌کرد چه رسد به این‌که برای اقتصاد کار کارشناسی داشته باشد. حتی سال 85 اقتصاددانان نامه‌ای در این باره نوشتند که دولت دارد به بیراهه می‌رود اما با این عنوان که کارشناسی کیلویی چند، مدارک را کاغذ پاره نامیدند. امیدواریم اقصاد کشور اصلاح شود ولی آن 8 سال چیزی است که شاید اصلاح آن حداقل 20 سال طول بکشد در دولت تدبیر این عزم دیده می‌شود و ما هم از طریق بدنه اجتماعی سعی می‌کنیم دید مثبتی به تولید داخلی در مردم ایجاد کنیم. علاوه بر تولید داخلی مشهود برخی ظرفیت‌های نامشهود مانند سفر داخلی نیز وجود دارد که باید با حمایت از صنعت گردشگری مردم را به سفر و تفریح در کشور تشویق کنیم. سفرهای خارجی در واقع خارج کردن ارز از کشور است و این امر به تعطیلی هتل‌ها و رشد بیکاری کمک می‌کند. مصطفی حسنی: من چون در حوزه برندسازی کار می‌کنم در سفری که به ترکیه داشتم می‌دیدم دانشجویان هوس زیادی برای نشان دادن و به رخ کشیدن پرچم کشورشان دارند. این حس نقطه اشتراکی را درست می‌کند و به نگاه مثبت مردم نسبت به تولید داخلی کمک می‌کند. این حس باید بین مردم ما نیز بوجود بیاید. موضوع اینجاست که اگر بخواهیم خیلی نقد کنیم و نگاه منفی داشته باشیم، شرایط پیچیده‌تر می‌شود اما نکته مثبت اینجاست که دولت کنونی علی رغم مشکلاتی که دارد، نگاهش به بخش تولید داخلی مثبت است. مردم هم در کنار آن می‌توانند کمک کنند. مثلاً اگر مفهوم پرچم مقدس ایران در ذهن مردم بیشتر جا باز کند و برایشان اهمیت داشته باشد، زمینه برای توسعه و تولید کالای داخلی هم باز می‌شود. نگوییم این حس در مردم مرده است همچنان که شادی و غرور مردم را در والیبال به عنوان کالای ورزشی می‌بینیم، اگر این اتفاق در بخش کالای تولیدی بیفتد بیشتر لذت خواهند برد و این در اوضاعی که بوی بهبود شنیده می‌شود شدنی است. پس اگر می‌خواهیم ریزش مشاغل بوجود نیاید مردم باید به تولید ملی لبخند بزنند اگرچه همه چیز یک شبه اتفاق نمی‌افتد و کالاهای داخلی رقابت پذیر نیستند اما مادامی که تولید‌کننده داخلی را قهرمان ببینیم، کار بزرگی کرده‌ایم. در شرایطی که صدا و سیما در سریال‌های مختلف کارخانه‌دار داخلی را فردی فاسد نشان می‌دهد، واقعاً چه انتظاری می‌توان از مردم داشت؟ در تولید، سرمایه‌گذاری روی مزیت‌های نسبی مطرح است آیا اساساً امکانپذیر است که ما در انواع محصولات کشاورزی از گندم گرفته تا هندوانه خودکفا باشیم و از طرف دیگر در صنعت و فناوری و... یا این‌که باید جایی هم روی واردات حساب باز کنیم؟ مصطفی حسنی: آشنایی تعریف می‌کرد با رشد اقتصادی واژه بچه پولدار را به واژه بچه پولساز بین دوستانش تبدیل کرده است .وقتی وارد وادی باطل و مسیر اشتباه می‌شویم همه چیز به اشتباه ساخته می‌شود. در نظر بگیرید زمان دولت آقای‌هاشمی جمعیت 45 میلیون بود و جمعیتی که مستقیم با صنعت فرش درگیر بودند به 8 میلیون نفر می‌رسید اما در حال حاضر طراحان صنعتی فرش ایران بیکار هستند. واقعیت این است که اگر مردم بخواهند به تولید بها بدهند دولت هم مجبور می‌شود به این مسیر برگردد. هنگام ایجاد این کمپین بعد از آن‌که جنبش‌های دانشجویی از طرح مان حمایت کردند به ادامه راه دلگرم شدیم آن‌ها می‌گفتند: «ما تولید داخلی می‌خریم تا در آینده برای خودمان شغل ایجاد شود.» مسیری که در حال حاضر پیش روی‌مان قرار دارد با کمک تولید‌کنندگان داخلی می‌تواند به نقطه خوبی برسد انتظاری هم که از صدا و سیما داریم این است که فیلم‌هایی بسازد که ارزش‌ها در آن درست تعریف شوند. حسین راغفر: قطعاً هیچ کشوری نمی‌تواند همه کالاهایش را تولید کند. در فرایندهای توسعه جنوب شرق آسیا می‌بینیم صنعت فولاد در این کشورها برای رونق صنایع دیگر بنا می‌شود و در مقابل تیر آهن را برای ساختمان‌سازی وارد می‌کنند زیرا مقرون به صرفه نیست اما در کشور ما استراتژی توسعه صنعتی‌مان روشن نیست. مثلاً تولید فولاد در کشور به منظور مصرف ساخت سازه‌های بتنی است نه تولید. در توسعه صنعتی معمولاً به چند صنعت خاص تأکید می‌کنند و سرمایه گذاری‌های اصلی روی آن صنایع صورت می‌گیرد و به طور طبیعی در حاشیه این صنایع بقیه صنایع دیگر شکل می‌گیرند ضمن این‌که ضرورتی ندارد همه چیز را تولید کنیم قطعاً هر کسی آنچه را تولید می‌کند که مزیت نسبی در آن هست و می‌تواند یک نگاه با ثبات و بلند مدتی نسبت به آن داشته باشد. چیزی که در ایران نداریم چشم‌انداز به آینده صنعت و تکنولوژی است بنابراین لازم است به خاطر تغییر تکنولوژی نیروی انسانی را برای 20سال آینده تأمین و تربیت کنیم. برای دفاع از مزیت‌های نسبی هدف گذاری خاصی در کمپین دارید مثلاً از کالاهای خاص داخلی حمایت کنید یا این‌که شعارتان کلی است؟ مصطفی حسنی: واقعیت امر این است که ما سعی می‌کنیم وارد جزئیات کالاها نشویم و دید مثبتی ایجاد کنیم. حتی اگر کالاهایی که تولیدشان الزاماً به نفع کشور نباشد، ساخته شوند هم به نوعی با کار ما مرتبط می‌شود. واردات کالا‌ها به ضرر تولید ملی است اما تولید ملی آنقدر گسترده و قوی نیست که بگوییم مقدارشان را کم و زیاد کنیم. حسین راغفر: البته از کمپین انتظار نمی‌رود وارد این قلمروها شود به نظرم وظیفه این کمپین فرهنگ‌سازی و کمک به ارتقای فرهنگ ملی است. مثلاً در صنعت چرم می‌بینیم چینی‌ها چرم آماده ایران را می‌خرند و بعد از اعمال ارزش افزوده آن را به همه دنیا صادر می‌کنند و اشتغال هم ایجاد می‌کنند یا در بخش سنگ آهن نیز می‌بینیم این بخش دست کارگران چینی است و کارگران ما بیکار هستند و واحدهای تولیدی ما تعطیل شده‌اند. این‌ها فجایع بزرگی هستند که به حمایت دولت نیاز دارند. هدف کمپین؛ آگاهی‌سازی عمومی و توجه به کاستی‌هایی است که در نگاه سیاستگذاران وجود دارد. در واقع کمپین می‌تواند صدایی باشد تا به بخش‌های مختلف صنعت ملی کمک کند. مجتبی حسینخانی: دکتر روحانی در انتخابات یک شعار داشتند و این موضوع را مطرح کردند که تولید‌کننده ایرانی را بیچاره و برای کارگران کارخانه چین اشتغال ایجاد کردید. از این طریق از دولت تدبیر خواهش می‌کنیم علاوه بر این‌که شعارهای انتخاباتی و قول‌هایی را که به مردم وعده داده‌اند، انجام می‌دهند و به آن‌ها پایبند هستند، به شعار حمایت از تولید ملی نیز توجه ویژه‌ای کنند و دست مافیای واردات را از کشور کوتاه کنند و همان‌طور که مردم به تولید ملی آری خواهند گفت دولت نیز به تولید ملی آری و به واردات نه بگوید تا شاید بستری برای توسعه تولید ملی فراهم شود. منبع: روزنامه ایران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت