سخت نگیر، می​گذرد!

کد خبر: 370258

سرویس اجتماعی « فردا »: 1- همین امروز... از خیابان جنت‌آباد به سمت بالا حرکت می‌کنم. شاخه‌های هرس نشده درخت‌ها و بوته‌های وسط بلوار به خیابان راه یافته‌اند و در مسیری که به دلیل توقف کامل یا کوتاه خودروهای دیگر، چاره‌ای جز حرکت از منتهی‌الیه چپ برای رانندگان نمانده، شاخ و برگ های هرس نشده و راه یافته به خیابان تنه خودروها را خراش می‌دهند و رانندگانی که ناگاه به خود می‌آیند چهره در هم می‌کشند و دهانشان کلماتی را بیرون می‌دهد که شنیده نمی‌شود، اما معلوم است چه محتوایی دارند! با خودم می‌گویم: یعنی هیچ مسئولی به فکر هرس این درختان نیست؟ یعنی هیچ‌کس با سازمان مربوط تماسی نگرفته؟ اصلا آیا مسئولان یادشده باید منتظر تماس و اطلاع و شکایت شهروندان باشند تا به «مسئولیت خود» عمل کنند؟

2- همین دیروز... از کوچه ای می گذشتم که بخش زیادی از آن را مصالح ساختمان در حال ساخت اشغال کرده بود؛ تصویری که در بسیاری از معابر می توان دید. بالای ساختمان کارگری ابزار فرز به دست گرفته بود و جرقه های حاصل از پرتاب براده های داغ آهن به سطح خیابان می ریخت؛ نه پیاده میل حرکت داشت نه سواره! با خودم گفتم: یعنی کسی نیست که اعتراضی کند و بگوید اگر نمی توانی آن آهن را طوری بگذاری که براده ها بر سر مردم نریزد، حداقل پوششی، حفاظی، مانعی جلوی آن قرار بده؟ یعنی اگر این آقا به فکرش نرسید، پیمانکار یا سازنده نباید گوشزد کند؟ جواب را خودم می دهم: لابد کارگر هم می گوید تو اول آن مصالح را از مسیر حرکت مردم بردار بعد به من گیر بده! به چهره شهروندان نگاه می کنم که کلماتی نامفهوم اما با محتوایی مشخص را بر زبان می آورند و دوباره می پرسم یعنی کسی نیست که به «مسئولیت خود» در این زمینه عمل کند؟

3- همین سه روز پیش ... مردی که کلافگی و ناراحتی از چهره برافروخته اش مشخص بود به کارمند نشسته در پشت میز می گفت: آقا شما رو توی قبر من می ذارن؟ من رو توی قبر شما می ذارن؟ نه والله! اما به مسئولت بگو: به ولله، روز قیامت حتما می پرسند درباره کاری که مسئولش هستین و هر چی می رم و میام از زیرش شونه خالی می کنید!

4- همین چهار روز پیش خودم تماس گرفته ام با 137. پشت منزل ما بنایی در حال ساخت است. تمام سقف خودروها و حیاط و فضای پارکینگ پر شده از تکه های بزرگ و کوچک سیمان و سیم مفتول و آجر و چوب و... هر چه همسایه ها اعتراض کرده اند که باید حفاظ توری نصب شود و با پوششی بدون درز نه تنها جلوی به زحمت افتادن دیگران گرفته شود، بلکه از خطر سقوط مصالح روی خودروها نیز جلوگیری شود، بی فایده بوده! از صبح علی الطلوع کارگران با سروصدا مشغول کار می شوند تا پاسی مانده به غروب، علی الدوام. مسئول مربوط شماره پیگیری می دهد و قول برخورد.

5- امروز تماس گرفته ام تا پیگیری کنم. می گوید: شماره پیگیریتان؟ می گویم: 232737595. می گوید: همکاران نوشته اند، گفته ایم توجهی نکردند! می گویم: خب این چه جوابی است؟! یعنی الان باید چه کرد؟ می گوید: می سپرم مجددا همکاران ناحیه مراجعه کنند. می گویم: حالا آمدیم 10 بار دیگر هم مراجعه شد توجهی هم نشد! چه باید کرد؟ می گوید: دیگر مسئولیتش با ما نیست!

همکارم که در کنارم نشسته و در جریان این ماجراهاست به شوخی یا شاید هم جدی می گوید: خیلی سخت نگیر، می گذرد!

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت