حفاظت یا حمایت از محیط زیست؟

کد خبر: 367462

سرویس اجتماعی « فردا »: امروزه مطالعات محیط زیست بستر تصمیم گیری و برنامه ریزی در دنیای بحرانی محیط زیستی ، سیاسی و اجتماعی در تمام امور عمده انسانی مانند سیاست ، صنعت ، اقتصاد ، فرهنگ ، اقتصاد و طبیعت است ( کاپون 1992 ) در هزاره سوم از اهداف مطلوب سیاستگذاری ، حمایت محیط زیست است که بطور مکرر تحت عنوان توسعه پایدار همه جا گیر شده است. و حمایت محیط زیست و به تبع آن انجام توسعه مبتنی بر حمایت محیط زیست یا توسعه پایدار و در خور، بخاطر بروز آثار تخریبی محیط زیست در دهه های اخیر است، ابعاد، شدت و شتاب تخریب محیط زیستی در کشور ما چقدر است ؟ جاری شدن سیلهای سالهای اخیر در کشور ما ، آلودگی شهرهای بزرگ ما، از بین رفتن سطح وسیعی از جنگلها ، رشد بی رویه شهرها ، بیابانزائی گسترده در کشور ما متروکه ماندن کشتزارهای ما بخاطر مهاجرت روستائیان به شهرها و واردات چند میلیاردی مواد غذائی و منابع طبیعی به کشور، خشک شدن دهها تالاب و دریاچه بخاطر سد سازی های متعدد و عدم توجه به حقابه آنها آتش سوزی های وسیع در جنگلها و اراضی منابع طبیعی ، نمونه های ملی از هرج و مرج جهانی در کشور ماست.

کارشناسان اکولوژی طبیعی ایران میزان تخریب سطح جنگلها و مراتع کشور را 360 متر مربع در ثانیه برآورد می کنند. میزان فرسایش آبی سالیانه بیشتر از 2 میلیارد تن و میانگین آن 33 تن خاک در هکتار است. سالانه یک میلیون هکتار به وسعت بیابانهای ایران افزوده می شود ( مخدوم 1387 ) میزان رسوبات ورودی به سه سد مهم کشور ( کارون، دز، سفید رود ) بیش از 50 میلیون متر مکعب در سال است ( وزارت نیرو سال 1374 ) تازه این رخدادها در کشوری روی می دهد که 52% آن کمتر از 200 میلی متر در سال بارندگی دارد و 70 درصد وسعت آن فاقد رودخانه دائمی است. به نظر می رسد که آثار تخریبی محیط زیست کشور ما دست کمی از وخامت اوضاع جهان ندارد.

بروز این آثار مخرب در محیط زیست چیست یا کیست ؟

برخی تکنولوژی را مسئول و بانی خرابی محیط زیست می دانند ( کاهن 1995 ) بعنوان نمونه ایالات متحده آمریکا را مثال می زنند که به واسطه استفاده از تکنولوژی برتر سالانه 17 تن در هکتار فرسایش خاک دارد . ( پی منتل 1995 ) . اگر رقم 17 تن در هکتار با رقم 33 تن در هکتار ایران مقایسه شود دیده می شود که تکنولوژی برتر توانسته است رقم فرسایش را به نصف کاهش دهد. برخی اضافه بار جمعیت را مسئول می دانند که در بعضی جهات بی معنا هم نیست. اما بانی اصلی ، توسعه اقتصادی و جمعیت رو به رشد جهان و فعالیتهای اقتصادی سنتی است. علیرغم وجود شواهد عینی دال بر نفی رشد اقتصادی و رفاه جامعه توسط اغلب اقتصاد دانان و تمام سیاستمداران هنوز مترادف همدیگر محسوب می شوند و باید بین رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی تفاوت گذاشت. توسعه اقتصادی یعنی ارتقاء و بهبود رفاه فردی و جامعه که وقوع آن ممکن است مستلزم رشد اقتصادی و یا نیازمند محدود کردن رشد اقتصادی باشد. (پی منتل 1995) .

در یک بررسی همه جانبه و گسترده از جانب دانشمندان محیط زیست جهان جملگی به این نتیجه رسیدند که با تهیه و تدوین و اجرای برنامه های آمایش سرزمین و یا برنامه ریزی محیط زیست میتوان به بازسازی خرابیها پرداخت و از بروز پیامدهای ناگوار دیگر پیشگیری کرد. برنامه ریزی محیط زیست یعنی برنامه ریزی برای حفظ توسعه محیط زیست در سرزمین بعنوان الگوهای فضائی اکوسیستم ها با هدف نگهداری ظرفیت پایداری طبیعت و حمایت از زیبائی منظرهای آن است ( بارش 2002 ) .

برای دستیابی به هدفهای برنامه ریزی محیط زیست و برنامه ریزی توسعه در محیط زندگی رویکرد توسعه پایدار مورد نظر است بعبارتی ماهیت کلی توسعه پایدار عبارت است از سلوک بهم پیوسته جنبه های اکولوژیکی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی تغییر در دراز مدت توسعه پایدار محیط زیستی یک اجبار اخلاقی یعنی عدالت در استفاده مشترک از محیط زیست را القاء می کند. به بیان دیگر برقراری توازن دین کیفیت محیط زیست و استفاده از منابع یکی از عناصر اساسی است و چیزی بیش از حمایت و حفاظت محیط زیست بشمار می آید. تداوم اکولوژیکی ، بازدهی اقتصادی و عدالت اجتماعی سه اصل خدشه ناپذیر توسعه پایدار محیط زیستی اند که مکمل یکدیگر محسوب می شوند. متخصصین واقعی محیط زیست بر این باورند که بدون توسعه اساسا زندگی و حیات معنائی ندارد باید در طبیعی دست اندازی کنیم تا زنده بمانیم. که این باید تابع اصول ، قواعد و قانون مندی های طبیعت باشد و با نیازهای اقتصادی ، اجتماعی و اقتصادی انسان ساکن در آن طبیعی مطابقت کند. از این رو حدی برای توسعه قائل است تا آن نوع توسعه بتواند پایدار باشد.

اغلب کشورهای در حال توسعه مانند ایران تخریب و تباهی محیط زیست ناشی از برخورد شعاری با محیط زیست و توسعه پایدار و عدم بهره گیری از برنامه ریزی در توسعه پایدار مطرح است . برای این منظور باید به ارزیابی توان اکولوزیکی در چارچوب یک برنامه ریزی منطقه ای توجه ویژه داشت ( مخدوم 1992 ) . به عبارت ساده تر آدمی باید از سرزمین چنان بهره بگیرد که ویژگیهای طبیعی ( اکولوژیکی ) سرزمین یاد شده دیکته می کند و آنگاه باید این ویژگیها را با نیازهای اقتصادی ، اجتماعی خود سازگار کند مثلا در زمینی که شیب زمین از 12 درصد بیشتر است امکان کشاورزی فشرده و پرتولید وجود ندارد. و یا در جائی که بستر زمین آن مارن است نمیتوان شهری را بنا کرد و توقع نفوذ فاضلاب بصورت اصولی و نبودن گنداف فاضلاب را داشت همانند مشکل فاضلاب در شهر پردیش که هروقت از جاده بوم هند به پردیس عبور می کنیم آن بوی مشمئز کننده شما را آزار می دهد. ارزیابی توان اکولوژیکی اول به یافتن مناسبترین مکان برای بر پائی انواع توسعه به دست انسان می پردازد و هنگامی که مکان تمام انواع توسعه و با بهره برداری ممکن مشخص شد به آراستن آن در ارتباط به یکدیگر در چارچوب برنامه ریزی و یا برنامه ریزی محیط زیست اقدام می کند.

در چند ساله اخیر به همراه واژه محیط زیست حفاظت یا حمایت از محیط زیست در رسانه های عمومی بکار گرفته می شود. باید اذعان کرد که تفاوت محتوای علمی این دو واژه که هر دو ازفرهنگ غرب وارد شده و خوب هم جا افتاده بسیار فراتر از تفاوت محتوای زبانی آنهاست. برای روشن شدن تفاوت معنا این مثال را می آورم . سطح کره زمین دو سوم آب و یک سوم خشکی است آدمهای روی کره زمین دارای حدود 13 مییارد هکتار خشکی و 1400 میلیون کیلومتر مکعب آب هستند. در نگاه اول این ارقام در مقایسه با جمعیت فعلی کره زمین 6/6 میلیارد نفر بسیار زیاد به نظر می رسد یعنی به هر نفر از جمعیت کره زمین 2 هکتار زمین و حدود 240 هزار لیتر آب می رسد چنین محاسبه ساده گرایانه اقتصادی دانان را دچار این اشتباه کرد که کره زمین برای تامین نیازهای حدود 50 میلیارد نفر منابع طبیعی دارد. اشتباه از آنجا ناشی می شود که اندوخته های طبیعی را با منابع طبیعی یکی می گیرند. که از دیدگاه علم ارزیابی و برنامه ریزی محیط زیست بین اندوخته و منابع تفاوت معنی داری برخوردار است تمام 13 مییارد هکتار خشکی زمین جزو اندوخته های طبیعی است نه منابع طبیعی.

در یک دریاچه طبیعی حداکثر میتوان تا 45 درصد از ماهیان آن بهره برداری کرد نه بیشتر اگر بیشتر بهره برداری کنیم از سرمایه خوردیم. یا مثلا اگر در یک هکتار جنگل 200 اصل درخت وجود اشته باشد که سالیانه 5 متر مکعب رشد کند میتوانیم هر سال تنها 5 متر مکعب از این یک هکتار بهره برداری کنیم نه بیشتر . به بیان س اده اگر بخواهیم اندوخته طبیعی تبدیل به منابع طبیعی شود باید با در نظر گرفتن : منابع مالی ، فناوری و نیروی انسانی و توان طبیعی تولیدی برنامه ریزی را تهیه و تدوین کرد. و روشن است که بدون برخورداری از چنین اطلاعاتی و تجزیه و تحلیل و سپس برنامه ریزی برای این اطلاعات نمیتوان منابع طبیعی تجدید پذیر در اختیار داشت تا بشود به بازده آن امیدوار بود. اساس ناهنجاری های محیط زیست ، فقدان آن طرح بهره برداری یا بهره وری از اندوخته هاست که استفاده از اندوخته بدون برنامه یزی یعنی ممکن است از اصل سرمایه بخوریم و یا سرمایه را به حال خود رها کنیم.

پس ما هنگامی که قادریم از اندوخته های محیط زیست جهان بهره برداری یا بهره وری کنیم و اندوخته های طبیعی را به منابع طبیعی تبدیل کنیم که برای این بهره برداری برنامه ریزی کنیم و صاحب طرح شویم . در فرهنگستان علوم بعد از طرف ماهها وقت و حوصله 12 استاد عالیرتبه مدتها زحمت کشیدند و طرح و برنامه SOE ) ) محیط زیست کشور را با کمترین هزینه حدود 10 میلیون تومان تنها با عرق عشق و علاقه به محیط زیست میهن خود اجرا کردند که متاسفانه به دلایل واهی آن برنامه و طرح برنامه روی زمین ماند و دوباره در سازمان محیط زیست عده ای نه با آن دانش و خرد اساتید فن حتی با هزینه صد برابری دوباره درصدد اجرا و نوشتن آن برنامه هستند و یا متاسفانه اخیرا در تغییرات مدیرایتی که در ادارات مختلف محیط زیست استان تهران مشاهده می شود که افرادی که اهل فن محیط زیست و طبیعی بودند و سالها درتماس با طبیعی تجربه ها اندوخته اند بر کنار و افرادی که فقط در محدوده مدیریت شهری بعنوان مدیر ادارات مختلف محیط زیست تهران گمارده شده اند که صد در صد در میزان بهره بری و انجام آن ناتوان خواهند بود و اینها در اصل بهره وری در محیط زیست مقایر است. تجربه افراد دانای محیط زیست همانند اندوخته طبیعی در مقایسه با منابع طبیعی می مانند . حمایت از محیط زیست یعنی بدون در اختیار داشتن طرح و برنامه و تنها از اندوخته نگهبانی کردن حال آنکه حفاظت از محیط زیست یعنی اندوخته طبیعی را با طرح ریزی تبدیل به منابع طبیعی کنیم. پس میتوان گفت که در شمال کشور که 607 هزار هکتار منابع طبیعی با توان تجدید پذیری داریم و یک میلیون و 293 هزار هکتار منابع طبیعی با توان تجدید پذیری داریم که از آنها حمایت محیط زیست بعمل می آید. بنابر این سطح کل منابع طبیعی حفاظت شده شمال کشور هفت هزار هکتار است.

منبع:‌ خبرآنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت