توقف ساخت سد، تنها راه نجات چشمه بل
این هم از عجایب سرزمین ما است که میخواهند دهانهی چشمهای را به زیر آب ببرند، و آب آن را از عمق صد متری دریاچهی سد "نجات" دهند!
چشمهی پرآب و شگفتانگیز کانیبل (چشمه بل) که به عنوان یک اثر ارزشمند در فهرست آثار ملی هم ثبت شده، با آبگیری سد داریان در دریاچهی سد غرق خواهد شد و تولید طبیعی سالانه 150 میلیون مترمکعب آشامیدنی درجه یک از دست خواهد رفت. اینک اما، خوشبختانه به جایی رسیدهایم که وزیر نیرو، استاندار کردستان، مدیران کل محیط زیست کردستان و کرمانشاه، و نمایندگان دو استان در مجلس، همنوا با مدافعان غیردولتی محیط زیست و میراث فرهنگی، خواستار نجات این "شناسنامه"ی طبیعی- فرهنگی منطقه هستند. حتی شرکت کارفرمای سد هم ظاهرا متقاعد شده که باید چشمه را نجات داد - که البته این شرکت به شیوهی سازهای و هزینهبر، قصد این کار را دارد. روش شرکت، به طور خلاصه عبارت است از زدن یک شفت (چاه) در کوه بالاسر چشمه، بستن دهانهی چشمه با بتن، و انتقال آب چشمه (که به ادعای آنان در شفت جمع خواهد شد) به بالا. برای آن که دریابیم این طرح غیرعملی است، کافی است بدانیم که چشمه بل و تقریبا کل محدودهای که میتوان برای آبراهههای آن تجسم کرد، با آبگیری سد به زیر بیش از صد متر آب دریاچه خواهد رفت. همچنین باید دانست که کوههای منطقه، کارستی (یعنی از جنس سنگ آهکی بسیار متخلخل) و پر گسل هستند که در نتیجهی آن، آب دریاچهی سد قطعا با آب چشمه مخلوط خواهد شد.
با عملیات یادشده، کانیبل نجات نمییابد، بلکه فقط بخشی از آب عمق دریاچهی سد، با هزینهی بسیار به سطح دریاچه منتقل خواهد شد! به نظر میرسد که بستن دهانهی چشمه، فقط عملیاتی است برای نجات دریاچهی سدی که نباید در اینجا ساخته میشد؛ با این کار، میخواهند فرار آب را از درزها و دالانهای چشمه بگیرند. در واقع، بعید است که مدیران سد ندانند که نجات آب چشمه از زیر دریاچهی سد، در این ساختگاه بسیار نفوذپذیر، مانند این است که بخواهیم از مخلوط شدن چند قطره آب که بر روی یک اسفنج خیس میریزیم، با آبهای دیگر موجود در اسفنج جلوگیری کنیم.
هماینک، دوستداران چشمهی بل خواهان توقف کامل عملیات سد داریان و انجام "مهندسی ارزش" در این مورد هستند. منظور از مهندسی ارزش این است که سود و زیان آبگیری کردن یا نکردن سد، به دست گروههای مستقل و در فضایی فارغ از فشار برای جمع کردن قضیه و به پایان رساندن پروژه، برآورد گردد. با این کار، میتوان دریافت که منافع تعریف شده برای احداث سد (مثلا: کشاورزی در دشتهای گرمسیری کرمانشاه یا ایلام، و تولید برق) در کفهی ترازو، در برابر عدمالنفع ناشی از نابود شدن میلیونها مترمکعب آب معدنی که هر سال صدها میلیارد تومان سود در پی دارد، و در برابر نابود شدن صدها هکتار باغ و مرتع، جابجا شدن صدها خانوار، برهم خوردن سامانهی زیستبومی و هیدرولوژیک منطقه، و از میان رفتن یک اثر طبیعی خارقالعاده، چه ترازی دارد.
چند روز پیش، در دیداری که با مدیر پروژهی سد داریان در شرکت توسعهی منابع آب داشتم، به نظرم رسید که ایشان و همکارانشان نیز با حسن نیت در پی نجات چشمه بل هستند، اما گویا آنان همچنان روش مالوف ساخت و ساز و دستکاری گسترده در سامانهی خلقت را تنها راه مدیریت آب میدانند. از سوی دیگر، مجری ساخت سد میپندارد که نجات چشمه یعنی بهرهبرداری از آب آن، حال آنکه کانیبل کلیتی یکپارچه شامل آب و دهانه و محیط اطراف را در بر میگیرد. اگر بر فرض بتوان از آب چشمه، با کیفیتی نزدیک به کیفیت عالی کنونیاش، پس از آبگیری دریاچه هم بهرهبرداری کرد (چیزی که بنا به نظر بسیاری از مهندسان آب و زمینشناسان محال است) باز هم چشمه از بین رفته خواهد بود.
جا دارد مسوولان کشور، از آبگیری نشدن سد (که بدنهی آن مراحل نهایی ساخت را میگذراند) هراسی به خود راه ندهند؛ "اعتراف به اشتباه، نیمی از بخشش را در پی دارد" و البته، این اشتباهی بوده که دولت کنونی نقشی در آن نداشته است... .
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید