مشکل اصلی ما اولویت​گذاری در مسائل است

کد خبر: 352719

سرویس اجتماعی « فردا »:‌ این روزها صحبت از اقتصاد دانش بنیان است؛ اما به نظر می‌رسد در کشور ما حلقه گمشده‌ای در مسیر ارتباط بین صنعت و دانشگاه وجود دارد که در سال‌های گذشته به‌عنوان یک محدودیت جدی در مسیر رسیدن به اقتصاد دانش‌بنیان مطرح بوده است.

دانشجو از نیاز صنعت هیچ اطلاعاتی در اختیار ندارد و موضوع پژوهش و تحقیق را صرفا براساس سلیقه شخصی انتخاب می کند و این در حالی است که صنعت نیز نمی تواند نیازهایش را با دانشگاه در میان گذاشته و از آنها کمک بخواهد. در این میان به نظر می رسد معاونت پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می تواند ایفاگر نقش این حلقه ارتباطی باشد. وزارت علوم همواره سهم اندک بودجه پژوهشی را به عنوان مقصر اصلی محقق نشدن اهداف این وزارتخانه در این راستا برشمرده است. پژوهش و تولید مقالات در کشور ما وضع بدی ندارد. مشکل اصلی اینجاست که در این مسیر اتفاقاتی روی می دهد که نتیجه تحقیقات و پژوهش ها در زندگی روزمره مردم دیده نمی شود و بیشتر پژوهش ها در مسیر تبدیل به یک ساز و کار اقتصادی در سطح جامعه و در نهایت محقق شدن اقتصاد دانش بنیان با مانع مواجه می شود. دکتر وحید احمدی، معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به پرسش های ما در این زمینه پاسخ می دهد.

یکی از بزرگ ترین دغدغه های معاونت پژوهش و فناوری قاعدتا باید این باشد که دانشگاه ها درباره چه موضوعاتی تحقیق کنند. فرآیند تدوین راهکارهای پژوهشی در وزارت علوم چیست؟

پرسش بسیار خوبی است. اکنون از نظر حجم پژوهشی که در دانشگاه ها انجام می شود یعنی تعداد پژوهش ها و دانشجویان تحصیلات تکمیلی آمار خوبی داریم. براساسی اطلاعات آماری تهیه شده حدود 4.4 میلیون نفر دانشجو در سطح دانشگاه های کشور داریم بیش از 10 درصد این دانشجویان در مقطع تحصیلات تکمیلی تحصیل می کنند که با این حساب حدود 600 هزار دانشجو در مقطع تحصیلات تکمیلی داریم. اگر در نظر بگیریم از مجموع این افراد 10 تا 12 درصد در مقطع دکتری تحصیل کنند می توانیم بگوییم حدود 60 هزار نفر از این دانشجویان در مقطع دکتری هستند. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد حجم قابل توجهی از کار پژوهشی از سوی این گروه از دانشجویان انجام می شود. مشکل ما این است که پژوهش ها در کشور ما هدفمند و سازمان یافته نیست. گرچه حجم این پژوهش ها زیاد است، اما سازماندهی نشده و جهتگیری خاصی ندارد و رسیدگی به این موضوع یکی از برنامه های این معاونت است وقصد داریم در آینده ای نزدیک برنامه ریزی های لازم برای رسیدن به این هدف انجام شود تا بتوانیم پژوهش هایی را که در کشور انجام می شود، سازماندهی کنیم. منظور از سازماندهی این است که در نخستین گام، دانشگاه ها را به سمتی ببریم که در محورها و مسیرهای مشخصی که خودشان در آن تخصص دارند و از ظرفیت لازم برخوردارند، حرکت کنند. پس موضوع اصلی مورد توجه ما به اصطلاح آمایش پژوهش و فناوری در مجموعه آموزش عالی است که از برنامه های اصلی وزارتخانه و شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) است که وظیفه اصلی سیاستگذاری پژوهش و فناوری را طبق قانون به عهده دارد. سیاستگذاری و برنامه ریزی تحقیقات از وظایف قانونی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری است. اکنون یکی از مشکلات اصلی که با آن مواجه هستیم ساماندهی و آمایش پژوهش هاست. برای این کار ما نیازمند پایش هستیم، یعنی باید ابتدا یک ارزیابی انجام دهیم و برای این کار باید سلسله شاخص هایی داشته باشیم که در واقع این شاخص ها به ما می گوید پژوهش ها بخوبی انجام می شود، مسیر مشخصی را طی می کند و به اهداف برنامه منتهی می شود یا خیر. در این فاصله ما مجموعه ای از فرآیندها را ارزیابی کرده ایم، مدل هایی را در نظر گرفته ایم و شاخص هایی را از مجموعه دانشگاه ها و مراکز پژوهشی گرفته ایم و وزارتخانه نیز این شاخص ها را مورد ارزیابی قرار داده است. البته این شاخص ها هنوز نهایی نشده است. اصلی ترین کار ما این است که ابتدا دانشگاه ها را به صنعت مرتبط کنیم تا پژوهش ها تقاضا محور شود. منظور از تقاضا محور این است که ما باید یک هماهنگی با صنعت داشته باشیم و منظور از صنعت دستگاه های متقاضی است و صرفا بخش صنعت را شامل نمی شود. در حوزه علوم انسانی صنعتی وجود ندارد، بنابراین باید بگوییم پژوهش ها باید متناسب با نیاز مجموعه دستگاه های متقاضی باشد. حوزه های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی، دستگاه های قضایی و اجرایی و دستگاه های مختلف مانند صدا و سیما نیز از مراکز و سازمان هایی هستند که حوزه تقاضا تلقی می شوند؛ بنابراین هدف ما این است که به گونه ای در این مسیر برنامه ریزی، دانشگاه ها با تقاضاهای موجود در کشور مرتبط باشند. ما مجموعه تفاهم نامه هایی را با دستگاه هایی مانند وزارتخانه های دفاع، نفت و نیرو امضا کرده ایم یا در حال انجام مذاکره برای توافق های نهایی هستیم. ما یکسری ظرفیت هایی در داخل دانشگاه ها داریم و در مقابل یکسری تقاضاهایی نیز در سطح جامعه داریم و باید اینها را به هم نزدیک کنیم. مشکل هم همینجا بوده است که این ظرفیت ها با تقاضا ها هماهنگ نبوده است. امیدواریم با مذاکرات و نشست هایی که داریم بتوانیم طرح ها را از مجموعه وزارتخانه ها دریافت کرده و انجام آنها را به دانشگاه ها واگذار کنیم. ما اکنون از دانشگاه ها خواسته ایم به جای طرح های پراکنده دانشجویی به هر استادی یک طرح تحقیقاتی اختصاص دهند که در یک بازه زمانی پنج تا ده ساله در این زمینه تحقیقاتی را برای دانشجویان مشخص کند و دانشگاه باید این طرح های تحقیقاتی را تصویب کند به این ترتیب هر استادی فقط می تواند در قالب طرح های تحقیقاتی مصوب دانشجو بگیرد.

این تغییر خوبی است. چون اکنون به نظر می رسد در دانشگاه های ما بیشتر دانشجویان خط پژوهش را مطرح می کنند و ایده ای که از سوی دانشجویان مطرح می شود بدون توجه به نیاز صنعت و صرفا براساس علاقه دانشجو به یک کار پژوهشی تبدیل می شود.

بله، این درست است، اما از این بدتر این که گاهی موضوعات تکراری و ناهماهنگ برای پژوهش هایی که در دانشگاه انجام می گرفت، انتخاب می شد. اکنون بنا را بر این گذاشته ایم که در هر دانشگاهی طرح های پژوهشی متناسب با ظرفیت دانشگاه حمایت شود و مسئولیت اجرای آن به استادان و در نهایت به دانشجویان ارجاع شود. ما هم از دانشگاه ها حمایت می کنیم و این حمایت شد روی دانشگاه هایی متمرکز خواهد که طرح های تحقیقاتی مصوب داشته باشند. چنین رویکردی موجب می شود هر استادی بداند تا پنج سال آینده باید روی چه موضوعی تحقیق کند و دانشگاه و وزارتخانه نیز هر کدام از تکالیفی که به عهده دارند مطلع خواهند شد. این مهم ترین کاری است که اکنون در حال اجرای آن هستیم. البته محقق شدن این کار زمانبر است. اساس کار ما نیز بهره گیری از ابزارهای تشویقی است، یعنی حمایت های ما بیشتر روی طرح هایی که در قالب طرح های تحقیقاتی مصوب است، متمرکز می شود و از طرف دیگر یکسری اولویت ها را نیز مشخص کرده ایم؛ یعنی از یک طرف طرح های صنعتی تصویب شده را وارد دانشگاه ها می کنیم که می تواند طرحی از وزارت دفاع، صنعت یا نفت یا مخابرات باشد. به این ترتیب این طرح ها بتدریج وارد دانشگاه ها می شود. از طرف دیگر ما خودمان در وزارتخانه اولویت های آموزشی و پژوهشی را اعلام می کنیم. امیدواریم به کمک این آیین نامه ها و مصوبات یک همگرایی در این زمینه ایجاد شود.

در بسیاری از پژوهشگاه ها مانند پژوهشگاه صنعت نفت افرادی به عنوان کارمند مشغول فعالیت هستند و هیچ گاه این امکان وجود نداشته است دانشجویی که در این حوزه تحقیق می کند بتواند در این پژوهشگاه ها فعالیت داشته باشد. برای حل این مشکل چه برنامه ای دارید؟

ما اکنون با وزارتخانه های نفت و وزارت صنعت، معدن و تجارت مذاکراتی داشته ایم و آنها درخواست ما را پذیرفته اند و حتی قبول کرده اند معادل اعتباری را که ما برای یک استاد یا دانشجو تامین می کنیم در اختیار این افراد قرار دهند و حتی در پایان این فرصت ما زمانی را هم برای سفر به خارج از کشور و شرکت در یک کنفرانس علمی برای این گروه در نظر می گیریم. وزارت علوم و دیگر وزارتخانه های مرتبط با این موضوع موافقت کرده اند. اقدام بعدی ما دوره های پسادکترای صنعتی است، یعنی همان طور که در خارج از کشور دوره های پسا دکترا داریم، افراد می توانند این دوره را در دانشگاه یا یک واحد صنعتی در خارج از کشور بگذرانند. این دوره ها را می توانیم در صنعت داخلی برگزار کنیم که تفاهم های اولیه انجام شده است و امیدواریم آیین نامه و مقررات مورد نیاز برای اجرایی شدن آن بزودی تهیه و تصویب شود. به این ترتیب هم زمینه کار فراهم می شود و هم مشکل نبود زبان مشترک بین صنعت و دانشگاه برطرف خواهد شد. مشکل صنعت ما این بوده است که زبان علمی برای بیان نیازهای صنعتی و تبدیل این نیازها به طرح هایی انجام شدنی وجود نداشته است مهم ترین مساله صنعت این است که آیا می توان با زبان علمی طرح ها را بیان کرد که یک دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی مسئولیت انجام آن را بپذیرد این مشکل جدی صنعت بوده است که خوشبختانه با ورود متخصصان و افراد تحصیلکرده به بخش صنعتی این ظرفیت در صنعت افزایش یافته است و با این طرح امیدواریم زمینه بیشتری برای رسیدن به این هدف فراهم شود.

شاید علاوه بر سازماندهی طرح های پژوهشی لازم است در رشته های دانشگاهی هم تجدید نظر شود تا در زمینه هایی مانند سلول درمانی هم رشته دانشگاهی متناسب با این نیاز وجود داشته باشد. برنامه ای در این زمینه دارید؟

من فکر می کنم این اهداف با همین تعاملات محقق می شود. وقتی پژوهشگری وارد صنعت می شود می تواند بگوید ما به تخصص خاصی در صنعت نیاز داریم. در کشورهای پیشرفته روند مشابهی وجود دارد صنعت با دانشگاه در تعامل است. ما معتقدیم پژوهش، کار تحقیقاتی و تعامل مشترک آموزش را نیز دچار تحول می کند. اگر ده استاد وارد صنعت نفت یا معدن شوند، متوجه می شوند باید در دوره های آموزشی تجدید نظرشود و سرفصل های آموزشی به چه تغییراتی نیاز دارد. اگر این فاصله وجود داشته باشد استاد همچنان مانند گذشته عمل می کند و صنعت هم راه خودش را می رود و به این ترتیب آموزش و پژوهش متحول نخواهد شد. شرکت های دانش بنیان و مراکز رشد و پارک های علم و فناوری از مراکزی است که می تواند در این مجموعه جای خودش را باز کند. ما از یک طرف دانشگاه را داریم که افراد فارغ التحصیل از دانشگاه خروجی های آن هستند و نقش اصلی را دارند از طرف دیگر صنعت را داریم و می توانیم طرح های صنعتی را وارد دانشگاه کنیم. باید محصولات دانشگاهی که نیروهای تربیت شده و فارغ التحصیلان دانشگاه ها هستند هم اشتغال داشته باشند و این اشتغال باید به تحول در صنعت منتهی شود. اکنون خوشبختانه با وجود قوانین حاکم بر مراکز رشد و پارک های علم و فناوری زمینه لازم برای این تحول فراهم شده است. در واقع در پارک ها فارغ التحصیلان در قالب یک شرکت اشتغال پیدا کرده و محصولی را تولید می کنند که چون بخش خصوصی تلقی می شود انگیزه آنها بیشتر خواهد بود. وزارت علوم و معاونت علمی و فناوری در زمینه مقوله شرکت های دانش بنیان زیر ساخت قوانین و تسهیلات مربوطه را آماده می کنند که فارغ التحصیلان یا استادان بتوانند در بخش خصوصی ایفای نقش کنند. معتقدیم این افراد موتور محرکه قوی تری خواهند بود و رقابت شدیدتر خواهد بود.

به نظر می رسد کار معاونت شما مشابه همان کارهایی است که در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری انجام می شود. آیا اساسا معاونت علمی و فناوری به این دلیل ایجاد شده که وزارت علوم در حوزه پژوهش موفق نبوده است یا این که قرار است مکمل وزارت علوم باشد؟

در گذشته این موازی کاری ها و ناهماهنگی ها وجود داشت و مقابله ها و رقابت های خاص موجب شده بود در اجرای قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان توفیقی نداشته باشیم و اجرای این قانون مدتی متوقف بود. صندوق نوآوری و شکوفایی هم با توجه به رقابتی که بین این دو مجموعه وجود داشت عملا کاری را انجام نداده بود. در دولت فعلی از ابتدا بنابراین بوده است از ظرفیت های دو طرف استفاده کنیم. وزارتخانه اکنون به این نتیجه رسیده است که معاونت علمی و فناوری یک ظرفیت است و این دو مجموعه می توانند همکاری داشته باشند و حتی در قسمت هایی می توانند هم افزایی داشته باشند. در زمینه هایی معاونت می تواند نقش پررنگ تری داشته باشد و در جاهایی که وظیفه قانونی ماست، این کارها را مدیریت می کنیم. کارگروه مشترکی بین دو مجموعه تشکیل شد تا وظایف را تفکیک کرده و مانع از موازی کاری ها شود. در جاهایی که این دو مجموعه بتوانند به هم کمک کنند در کنار هم قرار می گیرند. برای مثال برای خرید تجهیزات آزمایشگاهی مورد نیاز دانشگاه ها، نمایشگاه تجهیزات آزمایشگاهی ساخت داخل را به طور مشترک برگزار کردیم که حجم بزرگی از سرمایه و توان برای کمک به دانشگاه ها و شرکت های دانش بنیان در آن فراهم شد.

همیشه گفته می شود یکی از مشکلات اصلی در پژوهش و فناوری، بودجه پژوهشی است؛ اما در مقابل مردم به دنبال خروجی های این مسیر هستند. به نظر شما چطور می توان بین بودجه پژوهشی درخواستی و پیامد آن در زندگی مردم تعادل ایجاد کرد؟

این حرف درستی است. اما موضوع این است که آیا مشکل اصلی فقط بودجه است یا مدیریت بودجه هم در آن نقش دارد. یا این که مشکل اصلی ما مسیر و اولویت گذاری در مسائل است. معتقدم همه این ها در بروز این مشکلات تاثیرگذار بوده است و نباید صرفا بحث بودجه را مطرح کرد. در مجموعه قسمت های مختلف اعتبارات قابل توجهی را داریم، البته مشکل اعتباری هم داریم. از نظر قانونی قرار بر این بود تا پایان برنامه پنجم توسعه میزان درصد اعتبارات پژوهشی کشور از GDP به 3درصد برسد که البته در دنیای پیشرفته این طور است.در همه کشورهای دنیا هدفگذاری مشابهی انجام می شود، چنانچه در کشورهای در حال توسعه مانند کره و مالزی هم همین طور است. در حقیقت هدف اصلی نهفته در این هدف گذاری این است که بودجه پژوهشی هدایت شود و در جای دیگر صرف نشود. شوربختانه چنین چیزی نه تنها محقق نشده بلکه فاصله زیادی داریم. اکنون که در سال چهارم برنامه پنجم توسعه هستیم کمتر از نیم درصد GDP به پژوهش اختصاص داده شده است. سال 90 نسبت اعتبارات پژوهشی از کل اعتبارات دستگاه ها و مجموعه اعتبارات 0.6 درصد، سال نود و یک 0.67 درصد، سال نود و دو 0.53 درصد و سال نود و سه 0.51 درصد بوده است. بنابراین از هدفگذاری فاصله زیادی داریم.

این مشکل ناشی از مدیریت بودجه است. مدیریت و برنامه ریزی کشور به گونه ای است که نمی توان به این هدف رسید. در دنیای پیشرفته، پژوهش در فرآیند توسعه جایگاه حیاتی دارد. جالب اینجاست که اعتبارات پژوهشی دستگاه های اجرایی از کل اعتبارات تحقیقات کشور 42.17 درصد است. سهم دستگاه ها و مراکز آموزش عالی 9.82 درصد است. دانشگاه ها و مراکز زیرمجموعه وزارت بهداشت 9.25 درصد، مراکز تحقیقاتی وابسته به وزارت علوم 6.26، مراکز فناوری وابسته 1.97 درصد از این بودجه را به خود اختصاص می دهند. یعنی در مجموع سهم مجموعه مراکز آموزش عالی وزارت علوم و وزارت بهداشت عدد قابل توجهی نیست و این بودجه عموما به دستگاه های اجرایی اختصاص داده می شود. این موضوع در شورای عالی عتف مورد بررسی قرار گرفته است.

میزان بودجه و اعتبار تحقیقاتی قراردادهایی که دستگاه های اجرایی با دانشگاه امضا کرده اند حدود 1.7 تا 2 درصد بوده است و این یعنی دستگاه های اجرایی معمولا با بودجه پژوهشی هزینه های داخلی را تامین می کنند. ممکن است این سوال مطرح شود که آیا خروجی داریم یا نداریم. همین بودجه و اعتباری که اختصاص می دهیم این طورمصرف می شود. بودجه دستگاه اجرایی از نظر اسمی بودجه تحقیقاتی است اما بخش قابل توجهی از آن صرف پژوهش نمی شود و هزینه های دیگر را تامین می کنند. دستگاه های اجرایی با دانشگاه ها قراردادی ندارند و معمولا این هزینه صرف پرسنل و ساختمان و اموراجرایی می شود. در حقیقت مامدیریت بودجه درستی نداریم. براساس قانون بودجه یک تا 3 درصد اعتبارات دستگاه ها باید صرف هزینه های پژوهشی شود که متاسفانه این قانون سال 93 از قانون بودجه حذف شد. البته گزارش ها نشان می دهد این کار هم بدرستی انجام نمی شد. درست است که بودجه همه حرف را نمی زند اما مدیریت بودجه هم بدرستی انجام نمی شود. اگر ما بخواهیم در دانشگاه ها هماهنگی انجام دهیم، پروژه ها را هدایت و ارتباط با صنعت را برقرار کنیم به یک مدیریت هماهنگ نیاز داریم که اصطلاحا به آن مدیریت فرآیند یا مدیریت پژوهش یا مدیریت نظام گفته می شود. انجام چنین کاری به بررسی و تحول اساسی نیاز دارد. صحبت های من به این معنی نیست که در گذشته در این زمینه کاری انجام نشده است. کارهای زیادی انجام شده اما چون فاصله تا رسیدن به هدف نهایی زیاد است. به مدیریت هماهنگ نیاز داریم. صنعت ما هم مشکل دارد و یک صنعت وارداتی و وابسته است و محصول نظام علمی خودمان نیست. با هر تحریم و هر مشکلی دچار معضل می شویم. ارتباط صنعت و دانشگاه نیز بخوبی ایجاد نشده است. اگر این ارتباط درست بود و دانشجو درست به کار گرفته می شد این مشکلات وجود نداشت. صنعت ما وارداتی است و توسعه ای نیست و در نهایت هدف این است که همان خودرو با کیفیت در اختیار مصرف کننده قرار گیرد یعنی اثری از توسعه و خلاقیت در صنعت دیده نمی شود. مجموعه اقتصاد ما مبتنی بر دانش نیست و خروجی پژوهش ها در زندگی احساس نمی شود. ما در اینجا عرضه داریم که این عرضه به شکل نیروی متخصص است. اما تقاضا نداریم هدف ما این است که تقاضا افزایش پیدا کند و این عرضه و تقاضا با هم هماهنگ شود.

این که کشور باید به سمت اقتصاد دانش بنیان حرکت کند. «شعار بسیار زیبایی است اما شما به عنوان معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم برای رسیدن به این هدف چه برنامه ای دارید؟»

اقتصاد دانش بنیان مسیر اصلی است و اگر نظام بگوید می خواهد اقتصاد کشور اقتصاد دانش بنیان باشد باید در حوزه های مختلف اعم از آموزشی، سیاسی، برنامه ریزی، ارتباطات و صنعت مدیریت درستی داشته باشد و در قالب مجموعه ای قرار گیرد که مرتبط با هم عمل می کنند. اکنون با این تمرکز فکری و هدفگذاری که به صورت جدی دنبال می شود تا به طرف اقتصاد دانش بنیان حرکت کنیم، مجموعه وزارت علوم و دانشگاه ها به این سمت می رود که محصولات و فناوری های موردنیاز باید با دست متخصصان ساخته شود و برنامه های آموزشی باید بازنگری شود. پژوهش و فناوری باید هدفگذاری شود تا ارتباط با صنعت فراهم شود. باید خلاهای قانونی موجود در زمینه ایجاد تسهیلات و استفاده از شرکت های دانش بنیان برای دانش آموختگان برطرف شود. در همین جهت آیین نامه معافیت های مالیاتی امضا شده است. کارگروهی که مجوز شرکت های دانش بنیان را صادر می کند با کمک معاونت علمی و فناوری فعالیت خود را آغاز کرده است. به پارک ها امتیاز داده می شود و فعالیت آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد تا پارک ها فعال تر شوند. موضوع صادرات نیزمطرح شده و از شرکت هایی که صادرات محصول داشته باشند، حمایت می کنیم. ما در تلاش هستیم مراکز رشد را فعال تر کنیم تا در دانشگاه ها مراکزی که بتوانند محصولات قابل عرضه ارائه کنند، امتیاز بالاتری کسب کنند. اجرای دقیق تر مجموعه قوانین مرتبط با صندوق نوآوری و شکوفایی و افزایش اعتباری که دولت برای آن در نظر گرفته، اختصاص صندوق هایی برای پارک ها و امکان استفاده از صندوق های غیردولتی و خصوصی، استفاده با قوانین تسهیل شده، استفاده از معافیت ها و هدایت مجموعه استادان و دانش آموختگان و دانشجویان و تشویق آنها به فعالیت در قالب مراکز رشد و پارک های علم و فناری از دیگر برنامه هایی است که در نظر گرفته ایم. از طرف دیگر با صنایع صحبت کرده ایم تا پارک های تخصصی نفت، فناوری اطلاعات و صنعت برق ایجاد شود تا صنعت از ظرفیت های این پارک ها بهتر استفاده کند. مرحله بعدی ایجاد کریدور های علم و فناوری یا مناطق ویژه علم و فناوری است مانند کریدور هایی که در مالزی و کشورهای پیشرفته راه اندازی شده است. این کریدور ها مناطق بزرگ ویژه اقتصادی و پژوهشی را به هم مرتبط می کند و صنایع مرتبط می توانند با مراکز پژوهشی این ارتباط را داشته باشند. ما قانون لازم برای این کار را داریم و دنبال این هستیم که این کار عملیاتی شود.

گاهی دانشگاهی که در کشور رتبه نخست را کسب می کند در سطح بین المللی جایگاهی ندارد در حالی که ما در دانشگاه های کشور خروجی خوبی داریم.

رتبه بندی ما با رتبه بندی دانشگاه ها در سطح دنیا متفاوت نیست. اگر توجه کنید می بینید دانشگاهی که در داخل کشور رتبه یک دارد در رتبه بندی بین المللی در جایگاه 30 قرار می گیرد علت عمده این است که در رتبه بندی بحث نسبت استاد به دانشجو، طرح های بین المللی، جوایز نوبل، میزان ارتباطات خارجی، میزان دانشجویان خارجی، میزان حضور استادان خارجی و میزان پروژه های بین المللی و تعداد مقالات مشترک ملاک قرار می گیرد. ما مقاله داریم اما ملاک میزان مقاله های مشترک است و این مهم است.

دانشجوی ایرانی این فرصت را ندارد که با دیگر دانشگاه ها ارتباط داشته باشد. فکر نمی کنید اگر به جای استادان، دانشجویان را برای شرکت در کنفرانس های بین المللی اعزام کنید نتیجه بهتری می گیرید؟

ما امسال با همین هدف فرصت مطالعاتی برای دانشجویان دوره دکتری را افزایش داده ایم و این ظرفیت سه برابر شده است و اعلام کرده ایم دانشجویان می توانند تا 9 ماه فرصت مطالعاتی داشته باشند. در سال های گذشته فضای تحریم و بین المللی موجب شده بود این ارتباطات وجود نداشته باشد. باید از این ظرفیت فعلی استفاده کنیم. ما دانشگاه های بسیار خوبی داریم و از نظر آکادمیک در سطح رضایت بخشی قرار داریم. اما ارتباطات ما ضعیف است و باید در این زمینه قدم هایی برداشته شود. ارتباطات بین المللی در رتبه بندی دانشگاه ها نقش بسیار مهمی دارد.

یکی از نگرانی ها در حوزه علم و پژوهش تب بالای تولید مقالات است در حالی که از اختراعات غافل شده ایم. در این مقالات نیازها واقعی سنجیده نمی شود.

توجه داشته باشید به تولید مقاله نباید حمله کرد. مقاله ضرورت کار ما بوده است. باید به این جا می رسیدیم تا حرفی برای گفتن داشته باشیم ما این قدر کار کرده ایم تا توانسته ایم در دنیا هویت کنونی را داشته باشیم و چهره علمی خوبی از خود نشان دهیم. کاری که باید انجام دهیم این است که باید به سمت ثبت اختراع و تولید مقالاتی با ضریب نفوذ بالا برویم. یعنی در امتیازاتی که می خواهیم بدهیم صرفا به این که یک مقاله ISI است اکتفا نکنیم. مقالات نباید بی ارزش باشد. یکی از معضلات این است که متاسفانه افراد فقط به دنبال تولید مقاله می روند. البته حجم مقاله خوب است اما مقاله بی ارزش به درد نمی خورد. باید مقاله کیفیت بالایی داشته باشد. در آیین نامه ها تغییراتی ایجاد شده است تا طرح های ملی و کلان و ارتباط با صنعت و کارهایی که به اختراع منجر می شود، امتیاز بالاتری داشته باشد.

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت