كشف تهران و زيباسازي آن
جمعه گذشته اهل خانواده مجبورم كردند كتابخانه را ترك كنم و براي يك روز و يك شب به شهركي در شمال پايتخت برويم و نفسي تازه كنيم. در حياط خانه خويشاوندي حمام آفتابي بگيريم و در اين نزديكيهاي بهار كه كوهساران شامخ مقابل بلافاصله پس از بارش برف شديد چندي پيش، سبزينگي مهربانانه و خجولانه خود را در كشوري كه سرسبزي طبيعت كمتر چشم را نوازش ميكند با فروتني به نمايش ميگذاشت از نسيم خنك كوهستان ريههاي آلوده به دود و گاز شهر را تازه كنيم. چقدر عالي بود و چقدر خوش گذشت. و اي كاش هميشه ميتوانستم. در حالي كه از روي پل بزرگ و طولاني و عريض صدر ميگذشتم، پلي كه جلوهاي از اراده و همت شهردار لايق و شايسته دكتر قاليباف و همكاران او را فرا رويم قرار ميداد، پلي كه عدهاي از تنبلهاي بيكار هو چي حرف مفتزن بيهنر، اساسا ساختن آن را مورد ايراد قرار ميدادند. خوشحال بودم كه اين طرح ارتباطي بزرگ و مستحكم و آبرومند سرانجام به پايان رسيد. زمستان تمام شد و رو سياهي به زغال ماند. پل تحولي چشمگير در ترافيك ايجاد كرده است. طرفه آنكه كار خوبي كردهاند و براي آنكه خانهها و آپارتمانهاي دو سوي پل در معرض ديد رانندگان و سرنشينان اتومبيلها نباشند.توريهاي فلزي يا پلاستيكي آبي رنگ در دو سوي پل كشيدهاند تا نگاهي درون خانههاي مردم در طبقات فوقاني را نپايد. از پل كه رد شديم و در اتوباني كه به رودهن ميرود از چندين تونل روشن و نوراني محكم و زيبا و باشكوه گذشتيم. آن روز كه مهندس بهبهاني و پس از او نيكزاد وزيران راه و ترابري و راه و شهرسازي اين تونلها را ميساختند كسي به آنان دستت درد نكند نگفت و امروز نيز كسي به دكتر قاليباف بابت به اتمام رساندن پل عظيم و ديدني صدر تبريك نميگويد. در بزرگراه تهران- رودهن، بابت عوارض عبور از بزرگراه پارسال 1500 تومان ميگرفتند كه از ماهها پيش 1800 تومان بابت سواريها ميگيرند و وانتها و كاميونها و مينيبوسها و اتوبوسها طبعا مبالغ بيشتري ميپردازند. در روزنامه خوانده بودم عوارض بزرگراه را يكمرتبه از 1800 تومان به 2500 تومان افزايش دادهاند ولي متصدي باجه به من گفت اين افزايش از آغاز سال اجرا خواهد شد. ميخواستم از حضرات تعيينكننده عوارض بپرسم: چه خبر شده است. روسها از اواخر سلطنت ناصرالدين شاه تا انقلاب بلشويكي از جاده تهران- كرج، قزوين- رشت- انزلي كه شركت راهسازي «پوليا كف» ساخته بود مبالغ ناچيزي بابت عبور مسافر پياده و سواره و الاغسوار و قاطرسوار و اسبسوار و شترسوار و ارابهسوار و درشكه و كالسكهسوار و بالاخره اتومبيلسوار (از 1390 هـ. ش به بعد) ميگرفتند. در طول ده بيست سال 3-2 بار افزايش عوارض كه در راهداريها اخذ ميشد بيشتر نشد (آن راهداريها را زاستاو ميخواندند) چه خبرتان شده كه يكمرتبه 700 تومان به عوارض عبور از بزرگراه اضافه ميكنيد؟ چرا اينقدر مردم را ثروتمند و مستغني ميانگاريد؟ در هفته گذشته خبر بهجتاثري خواندم كه آقاي مسجدجامعي رئيس شوراي شهر در روز جمعه آن هفته طي برنامهاي به نام كشف تهران از خيابان لالهزار، ميدان توپخانه (امام خميني(ره)) مدرسه دارالفنون، چندين سينماي قديمي تهران در لالهزار كه حالا همه متروك شدهاند، گراند هتل و تئاتر شهر تهران ديدن كرده است. آقاي مسجد جامعي مرد صاحبقريحهاي است. يك هفته قبل از شب يلدا در يك عصرانه كه آقاي ناصري از كارشناسان فرهيخته شهرداري در محل تهرانپژوهي برگزار كرده بود مهمان آقاي ناصري بوديم و جناب آقاي مسجدجامعي و آقاي دكتر ناصر تكميل همايون و چند تن از اعضاي انجمن شهر و مديران شهرداري حضور داشتند. مجلس بسيار خوب و مفيدي بود و من توجه ايشان را به وضعيت نامناسب ميدان قديمي توپخانه و خيابان لالهزار جلب كردم و مخصوصا تئاتريها و سينماهاي متروك در خيابان لالهزار، ساختمان با خاك يكسان شده شهرداري سابق، مقايسه ميدان توپخانه امروز با ميدان توپخانه سالهاي 1315 تا 1340 را به عرضشان رساندم. در مورد موزه نيمه ويران صنعتيزاده كرماني و آسمانخراش مخوف و مهيب سازمان مخابرات و مقايسه آن با كاخ قديم مخابرات با آن گنبد زيبا و ديدني مطالبي به عرضشان رساندم همه را تاييد كردند و گفتند به اين نكات توجه دارند. بازديد ايشان از ميدان توپخانه (امام خميني) و لالهزار و اماكن تاريخي مرا خوشحال كرد. نميدانم چرا داخل سينما ايران نرفتند زيرا هفت سال پيش كه من براي تهيه فيلم مستندي مربوط به سريال «از نگاه تاريخ» شبكه جامجم به آنجا رفتم خرابهاي بيش نبود. ميدان توپخانه،خيابان لالهزار، خيابان استامبول، خيابان شاهآباد از خيابانهاي قديمي و صاحب پيشينه تهران هستند. چرا بايد حالات طبيعي و سنتي خاطرهانگيز خود را از دست بدهند؟ مگر خيابانها و ميادين قديمي لندن و پاريس، تبديل به محل برقيها و عمده فروشيها شدهاند؟ چه ايرادي دارد در محل تئاترها و سينماهاي متروكه موزه و سينماي موزهاي يا موزه عكس و فيلمهاي مستند يا موزه مجسمههايي مانند موزه مادام توسو يا موزه اتومبيلهاي عتيقه ساخته شود. مگر اين كارها چقدر خرج دارد؟ آخر اين سازمان ميراث فرهنگي و صنايعدستي و گردشگري تا كي در لاك خود فرو رفته و وقتي كاخهايشرا هم از دستش ميگيرند حال و حوصله ندارد اسناد تاريخي نياوران و سعدآباد را رو كند تا اين دو كاخ را هم از دستش در نياورند. منبع: تهران امروز
دیدگاه تان را بنویسید