افزايش بيسوادي در كشور
بيسوادي ريشههاي بسياري دارد و فقط به حوزه آموزش مربوط نميشود.يك بخش زيادي از آن مربوط به مسائل اقتصادي است و گريزاني از تحصيل دانشآموزان،بهويژه در مناطق محروم بهدليل مشكلات اقتصادي است.خانوادهها نياز به پول دارند و هزينههاي آموزش تقريبا بالاست و به همين دليل از تحصيل فراري ميشوند.در واقع در حال حاضر با گسترهاي از بچههايي سر و كار داريم كه از يك طرف وضع مالي شان بسيار خوب است،اما انگيزهاي براي درس خواندن و ادامه تحصيل ندارند و از طرف ديگر،بچههايي هستند كه وضع ماليشان بد است و خانوادههايشان نياز به كار آنها دارند و اين كودكان را روانه بازار كار ميكنند.حالا يا كارگري يا شاگردي،كه در واقع نه هزينهاي براي آموزش به خانواده تحميل ميكنند،و خودشان هم به عنوان يك منبع درآمد محسوب ميشوند،اما نتيجه اين ميشود كه از تحصيل دور ميمانند.از بعد آموزشي هم بايد گفت،مسائل آموزشي و درونمايههاي آموزشي خيلي براي كودكان انگيزه بخش نيست.البته بايد بيسوادي هم تعريف شود.بايد در نظر گرفت يك آي كيو واي كيو وجود دارد،آي كيو مسائل آموزشي و توانايي ذهني افراد براي برخورد با مسائل شخصيشان است،اما اي كيو آموزشهاي اجتماعي و هوش اجتماعي افراد را در بر ميگيرد و آن را پرورش ميدهد.در يك نگاه كلي و طبق آمار ايرانيها در بخشاي كيو مشكل دارند.چون مسائل اجتماعي و آموزش اجتماعي شان در حد ضعيفي واقع شده است.مانند:آموزشهاي شهروندي،رعايت حقوق شهروندي،رعايت بهداشت محيط كه شاملاي كيو ميشود.از سويي ديگر،بايد در نظر بگيريم چند نفر از ايرانيها دانشگاه رفتهاند و اينكه چقدر آموزشهايي كه ديدهاند در آن زمينه تخصصي خودشان وارد شدهاند و تاثيرگذار بودهاند.در اين مورد ايران بسيار ضعيف عمل كرده است.كساني كه فارغالتحصيل ميشوند متاسفانه در حوزه كاري خود سواد لازم را ندارند و باعث شده است نحوه آموزش ناكارآمد باشد و در واقع غير از بيسوادي با كمسوادي هم روبهرو باشيم. منبع: تهران امروز
دیدگاه تان را بنویسید