ماجرا پای همه مردم ایران نوشته شد
سرویس اجتماعی « فردا »: کالای رایگاه در هر کجای دنیا که توزیع شود با استقبال مردم روبر خواهد شد. این یک ویژگی و خصلتی است که همه مردم آن را دارند. مردم از دریافت کالا و خدمات رایگاه خوششان میآید و لذت میبرند. مردم ایران هم از این امر مستثنی نیستند. نمونههای آن را در چند روز گذشته همگان دیدند.
روز سینمای رایگان اکثر مردم به گیشه ها رفتند و خیلی از آنها همه روز را وقت گذاشتند تا چند فیلم رایگان تماشا کنند. یا همین سبد کالایی که دولت توزیع کرد و البته اتفاقات و حاشیه هایی که در پی داشت باعث شد تا بازتاب نامناسبی در رسانه های خارجی داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران به خاطر برخی مسائل زیر ذره بین است. هر اتفاقی که در ایران می افتد با بزرگنمایی رسانه های خارجی روبرو می شود.
اگر همین اتفاق در دیگر کشورها بیفتد شاید چنین بازتابی نداشته باشد. به همین خاطر است که ما باید در اینگونه موارد مراقبت بیشتری داشته باشیم تا گزک دست دشمنان ندهیم.
آمریکایی ها که خود را با فرهنگ و فهمیده می پندارند، اگر خاطرتان باشد هنگامی که سیل و توفان در یکی از ایالت هایش اتفاق افتاد و باعث ویرانی و خرابی شد، چگونه به مراکز خرید هجوم بردند و آنها را غارت کردند!
حتی برای دست یابی به کالای بیشتر و دزدی از مراکز فروشگاهی دست به اسلحه گرم هم بردند. حالا آن که این کالاها و اجناسی به سرقت می رفت و رایگان نبود.
واکنش مردمی به اینگونه اتفاقات باید مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد و البته راهکار مدیریتی رد ی آن پیاده شود تا کمتر شاهد اینگون اتفاقات باشیم.
خیلی های مان که مشمول سبد کالا شدیم و برای گرفتنش مراجعه کردیم به چشم خودمان دیدیم، عکس هایش را تماشا کردیم ، خیلی ها هم در پچ پچ های روزانه با رفقا و همکاران یا در تاکسی و اتوبوس ماجرا از از دیگران شنیدیم که مردمی برای گرفتن 10 کیلو برنج، 4 کیلو مرغ، 2 بطری روغن، 2 بسته پنیر و 24 دانه تخم مرغ، یکدیگر را هول می دهند و واکنش های نامناسبی از خود بروز می دهند.
آنوقت بود که همه مان ، لب گزیدیم و سر تاسف تکان دادیم و از هم پرسیدیم « آنها» چه جور آدم هایی هستند و توی ذهن شان چه می گذرد که این گونه رفتار می کنند اما حقیقت این است که « آنها» از ما بودند؛ « آنها» خود ما بودند؛ ما بودیم که در صف های طولانی با یکدیگر گلاویز می شدیم، ما بودیم که با طمع برای گرفتن کالا تقلا می کردیم، ما بودیم که هجوم آورده بودیم و از ترس نگرفتن حق مان، تقلا می کردیم.
«چرا این گونه رفتار کردیم؟» این پرسش، محور اصلی گفتگوی ما با دکتر محمدعلی فاطمی نیا، جامعه شناس و مدرس دانشگاه است.
او در این گفتگو توضیح می دهد چرا توزیع کالا برای کمک به مردم ، در جامعه ایرانی ، چندان موثر واقع نمی شود و باید به فکر راه های دیگری برای کمک به معیشت مردم بود.
رئیس جمهور ، اخیرا در گفتگوی تلویزیونی، بابت مشکلات پیش آمده در توزیع سبد کالا از مردم عذرخواهی کرد. از دیدگاه شما به عنوان یک جامعه شناس شیوه توزیع سبد کالا در کشور چه اشکالاتی داشت؟ دولت تصمیم داشت با توزیع این سبد هم به اقشار نیازمند کمکی کند و هم از تورم بازار عید بکاهد و آن را کنترل کند. از دیدگاه من نیت دولت خیر بود اما به هر حال کاستی هایی وجود داشت. کاستی هایی از قبیل مشخص نبودن دقیق جامعه آماری که مستحق دریافت سبد کالایی هستند و یا تغییر گروه های تحت شمول این طرح که به علت در دست نداشتن اطلاعات کافی در اینباره و مدیریت عجولانه توزیع سبد رخ داد و باعث شد مضرات این طرح بر محاسنش پیشی بگیرید. از سوی دیگر تنوع نیازهای یک خانوار این پرسش را در ذهن مردم ایجاد می کند که آیا بهتر نبود به جای سبد کالا وجه نقد در اختیار آنها قرار می گرفت تا متناسب با نیاز خود آن را هزینه می کردند؟ برای مثال نوع نیازهای خانواده ای فقیر با چندین فرزند کوچک با نیازهای دو سالمند کاملاً متفاوت است. این پرسش در شرایطی که اکثر جامعه ایرانی دستکم با بانکداری الکترونیک در سطح کارتهای اعتباری آشنا هستند، پر رنگ تر می شود. البته اینها مباحث فنی اقتصادی است اما نکته مهمی که برای سیاستگزاران اجتماعی و فرهنگی نگران کننده است برخوردهایی است که بین مردم در صفوف تهیه سبد کالا صورت می گیرد.
متأسفانه به علت وجود نابهنجاری در مدیریت چنین طرح هایی در گذشته، حتی پیش از آغاز توزیع سبد کالا، مردم انتظار نوعی بی ثباتی و سوء مدیریت را داشتند یعنی اعتماد عمومی شان خدشه دار شده بود و بر اساس پیش بینی شان از شرایط نابهنجار پیش رو رفتار کردند. منظورم این است که اگر اعتماد کافی میان مردم و مسئولان وجود داشته باشد وقتی دولت به مردم می گوید نگران نباشند و ازدحام نکنند چون سبد کالا به اندازه کافی وجود دارد، مردم باید بلافاصله گفته مسئولان را باور کنند و آرام بگیرند اگر این اتفاق نمی افتد یعنی اعتماد بین این دو طرف هنوز کامل نیست. بگذارید در این باره مثالی بزنم: چندی پیش یکی از شبکه های معروف خارجی از شهروندی در فرانسه پرسید آیا نگران نیست که دولت یک آنتن رادیویی در نزدیکی مدرسه فرزندش نصب کرده است؟ آن شهروند گفت «نه ! نگران نیستم. چون اگر ضرر داشت، حتماً دولت نصبش نمی کرد.» این یعنی اعتماد قوی به کارگزاران دولت.
من هم قبول دارم که مردم تجربه های ناخوشایندی در گذشته داشته اند اما به نظرتان منطقی است که رفتار برخی افراد جامعه در گرفتن سبد کالا را با این برهان، توجیه کنیم در شرایطی که شماری طوری رفتار می کردند انگار قحطی یا بحرانی در پیش است. باید بپذیریم که در هر جامعه ای برخی حرکت ها، یک معنای پنهان دارد که در حافظه جمعی آن جامعه بر اساس تجربیات قبلی اش ثبت شده است. مردم خاطرات جمعی دارند از بحران هایی مثل جنگ، زلزله، سیل یا بارش برف و بوران که در آنها، کالا از سوی دولت به شکل مستقیم پخش شده است. پس پخش کالا در کشور ما در ذهن مردم تداعی گر بحران است و خاطره فضای اجتماعی خاصی را برای شان زنده می کند؛ به همین علت هجوم می آورند تا زودتر کالای مورد نیازشان را بگیرند؛ یعنی هجوم می آورند چون وحشت کرده اند و وحشت می کنند چون دیگران هم مانند خودشان هجوم آورده اند و این تبدیل به رقابت می شود.
راستش آقای دکتر من همچنان حس می کنم این هم نمی تواند علت کافی و قابل قبولی برای رفتار نامتعارف مردم در این ماجرا باشد. شاید شما هم مردم ژاپن را دیده باشید که چگونه پس از زلزله فوکوشیما، برای گرفتن آب صف بسته بودند. در حالی که تشنه بودند و آب تصفیه شده آنقدر کم بود که می شد احتمال داد شاید برخی سهمی از جیره بندی آب نداشته باشند. اول این که نباید قضاوت مطلق کنید و نتیجه بگیرید که مردم همه کشورها بهتر از ما رفتار می کنند. شما حتماً اخباری را شنیده اید که در اروپا و آمریکا نیز مردم، در شرایط بحران گاهی قوانین شهروندی را زیر پا می گذارند و حتی در برخی موارد دست به سرقت می زنند. پس فقط مردم ما نیستند که رفتار غیرعادی از خود نشان می دهند. البته نتایج پژوهش های معتبر در کشورهای مختلف نشان می دهد که بین بحرانهای اقتصادی و آسیب های اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. دوم این که، صرفاً خاطره بد ذهنی و تداعی آن باعث رفتار نادرست برخی مردم نشد. عوامل دیگری هم در نوع برخورد آنها تأثیر گذار است برای نمونه بسیاری از مردم ایران با کار گروهی ، میانه ای ندارند. در حالی که در ژاپن مردم یاد می گیرند نفع آنها در همراه شدن با گروه و تبعیت از قوانین آن است. ما این حقیقت را به مردم خودمان نیاموخته ایم، نه در خانواده ها، نه در مدارس و نه در دانشگاه ها. ما به مردم یاد می دهیم که در هر کاری باید انفرادی و به تنهایی عمل کنند. آنها در طول تاریخ یاد گرفته اند که منابع محدود است و در این شرایط هر فردی خود را از دیگران محق تر می داند و نوعی خودمحوری مبنای رفتار قرار می گیرد به همین علت در فعالیتی گروهی مانند گرفتن سبد کالا که باید هماهنگ با دیگران عمل کنند، ناموفق هستند. توزیع مستقیم کالا میان مردم البته اشکالات دیگری هم دارد.
مثلا چه نوع اشکالاتی؟ وقتی مردم توزیع مستقیم کالا را می بینند، وقتی مضطرب هستند، آرام آرام بازار شایعه و شک هم داغ می شود و آنوقت شائبه بوجود آمدن مافیا و چیزهایی شبیه آن هم پیش می آید و به همه اهداف مثبت طرح، با دیده تردید نگاه می شود تا جایی که همین بحث ها به مجلس می رسد و حتی زمزمه هایی درباره احضار برخی افراد به مجلس برای ادای توضیحات مطرح می شود. همه این ها یعنی برخی مردم به علت شیوه کمک، به سلامت توزیع آن شک کرده اند چون نخستین و مهمترین پرسش آنها بی جواب مانده است؛ این کمک اگر به شکل نقدی به جامعه تزریق می شد، چه اشکالی داشت؟
پس شما معتقدید برای جامعه ما، کمک به شیوه توزیع کالا مناسب نیست؟
این شیوه مناسب نیست، نه فقط به این علت که در ذهن مردم شرایط بحران را تداعی می کند یا هنوز فرهنگ کار گروهی موفق در کشورمان شکل نگرفته است، بلکه مسئولان نیز هنوز با شیوه صحیح جلوگیری و مدیریت ازدحام آشنا نیستند. حتی پیش از توزیع کالا می شد حدس زد مردم برای گرفتن سبدشان ازدحام می کنند اما این پیش بینی اتفاق نیفتاد و یا وقتی رخ داد چاره ای برای آن اندیشیده نشد. به نظرتان رسانه ها در این ماجرا نقش شان را چگونه ایفا کردند؟ از دیدگاه من برخی رسانه ها نقش شان را به درستی ایفا نکردند. انتشار مکرر عکس هایی از مردم که تقلا می کردند، یکدیگر را هول می دادند یا از زیر میله هایی که برای کنترل جمعیت بود فرار می کردند تا زودتر سبد بگیرند، تأثیر بسیار منفی در اذهان عمومی داشت و کرامت انسانی آنها را زیر سوال می برد. در چنین شرایطی قبح این پدیده ناخوشایند با عیان کردن و تکرار آن، در نظر مردم از بین رفت. از سوی دیگر خوراک رسانه ای آژانس های خبری در کشورهای دیگر شد و وجهه مان را در نظر مردم دیگر کشورها نیز خراب کرد و عزت نفس همه مردم مان را خدشه دار کرد در حالی که فقط گروه اندکی از جمعیت چند 10 میلیونی ایران مرتکب خطا شدند اما ماجرا پای همه مردم نوشته شد.
منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید