یک مقایسه جالب میان درآمد پزشکان متخصص در ایران و غرب + سند
در کشورهای توسعه یافته درآمد پزشکان متخصص حداکثر 6 برابر درآمد سرانه و حداکثر 2 برابر درآمد پزشک عمومی است. درآمد چند برابر پزشک متخصص نسبت به پزشک عمومی در کشور سبب شده است که فارغ التحصیلان پزشکی عمومی تمایل زیادی برای طبابت نداشته باشند و کسب درآمد های چند برابر از اهداف اصلی آنها برای ورود به دوره ی رزیدنتی و اخذ مدرک تخصص باشد.
این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته درآمد پزشکان متخصص حداکثر 6 برابر درآمد سرانه و حداکثر 2 برابر درآمد پزشک عمومی است. درآمد چند برابر پزشک متخصص نسبت به پزشک عمومی در کشور سبب شده است که فارغ التحصیلان پزشکی عمومی تمایل زیادی برای طبابت نداشته باشند و کسب درآمد های چند برابر از اهداف اصلی آنها برای ورود به دوره ی رزیدنتی و اخذ مدرک تخصص باشد.
در حال حاضر در کشور ما رشته هایی در دوره رزیدنتی پرطرفدار هستند که درآمد بالاتری دارند. در واقع اختلاف درآمدی بسیار زیاد بین خود رشته های تخصص پزشکی سبب جهت گیری انتخاب رشته داوطلبان آزمون دستیاری شده است. طوری که در حال حاضر رشته های رادیولوژی، چشم، پوست و ارتوپدی پرطرفدار ترین رشته ها در بین داوطلبین این آزمون می باشد. این در حالی است که در کشور آمریکا طبق گزارش سال 2011 Medscape اختلاف درآمد متوسط انواع رشته های پزشکی حداکثر 2 برابر است.
در کشورهاي پيشرفته معمولاً براي جلوگيري از افزايش شکاف طبقاتي بين دهکهاي درآمدي پايين و بالاي جامعه، از نرخ تصاعدي ماليات بر درآمد استفاده مي شود. به گونه اي که درآمدهاي بالاي 10 برابر ميانگين جامعه از نرخهاي بسيار بالاي مالیات مثل 65-80 درصد برخوردار خواهند شد. بنابراين شاغلان اين کشورها انگيزه اي براي فعاليت بيش از حد متعارف و پرداخت مالياتهاي سنگين ندارند. اما در ايران به دليل ضعف مفرط نظام مالياتي، دولت و در نتيجه آحاد افراد جامعه به راحتي از اين منبع درآمدي محروم شده و به نوبه خود باعث افزايش شکاف طبقاتي و تبعات اجتماعي آن در جامعه مي شود.
همانطور که ذکر شد اختلاف درآمد بسیار زیاد پزشک متخصص در مقایسه با پزشک عمومی در کشور از جمله عللی است که سبب شده دانشجویان پزشکی به سمت اخذ مدرک تخصص بروند که این از یک طرف سبب طولانی تر شدن دوران تحصیل دانشجویان پزشکی می شود (قریب به 12 سال به اضافه چند سال دوره طرح نیروی انسانی) و از سوی دیگر آنها در تمام این سالها از نظر معیشتی نیز در مضیقه هستند.
در جدول زیر درآمد دوره های مختلف پزشکی در ایران، آمریکا و بریتانیا در سال 2012 (1391) مقایسه شده است.
*درآمد سالانه اینترن ها در ایران معادل 3 میلیون تومان در نظر گرفته شده است. ( دانشجویان مجرد ماهی 220 و متاهل 320 هزار تومان)
**درآمد سالانه رزیدنت ها در ایران معادل 7.2 میلیون تومان در نظر گرفته شده است. (رزیدنت مجرد ماهی 530 و متاهل 680 هزار تومان)
***مبنای درآمد پزشکان عمومی در ایران، دستورالعمل پزشک خانواده و نظام ارجاع در مناطق شهری نسخه 02و دستورالعمل اجرای برنامه پزشک خانواده و بیمه روستایی نسخه 13 بود. حداقل و حداکثر حقوق 24 و 40 میلیون تومان در سال برآورد شد و میانگین 32 میلیون تومان برای استفاده در جدول به کار رفت.
(درآمد مقاطع مختلف پزشکی در ایران با توجه به شاخص تبدیل برابری قدرت خرید سال 2012 (1391) اعلام شده از سوی بانک جهانی که 7000 ریال است به دلار تبدیل شده است.)
همانطور که ملاحظه می کنید درحالیکه درآمد پزشک متخصص در آمریکا کمتر از 2 برابر یک پزشک عمومی (خانواده) است، در ایران نزدیک به 9 برابر است. درآمد میانگین پزشکان متخصص آمریکایی به ترتیب تقریباً 5 و 7 برابر درآمد رزیدنت ها و اینترن های آن کشور است، این تفاوت درآمدی در ایران تقریباً 40 و 100 برابر است!
شاید برای کسی که در رشته پزشکی تحصیل نمی کند این حقوق اندک برای اینترن ها و رزیدنت ها قابل باور نباشد. درست است که اینترن و رزیدنت در حال آموزش و یادگیری در بیمارستانها هستند اما نباید فراموش کرد که عمده بار کاری در بیمارستان های آموزشی بر دوش رزیدنتها و پس از آن اینترن هاست، حال آنکه این دو گروه کمترین حقوق و مزایا را دارند. از سوی دیگر با توجه به طولانی بودن دوران تحصیل و افزایش سن، بسیاری از آنها تامین کننده ی هزینه های زندگی یک خانواده نیز هستند.
با وجود افزایشی که در حقوق این گروهها در سالهای اخیر صورت گرفته اما هنوز هم وضعیت زندگی بسیاری از آنها بغرنج و دشوار است. به قول یک نشریه ی دانشجویی « شاید اگر مارکس از گور برمیخاست و شرایط پزشکان در حال تحصیل ایرانی را می دید، به جای کارگران صنعتی، این محصلان طبابت را قشر تحت استثمار معرفی و به اتحاد [علیه پزشکان متخصص] دعوت می کرد! »
اگر سیستم بهداشتی توانا و کارایی می خواهیم چاره ای نیست جز آنکه حداقل سطح از زندگی برای اینترن ها و رزیدنتها فراهم کنیم و آنها را از زیر فشارهای مالی بیرون آوریم. در این شرایط است که می توان انتظار داشت اینترن و رزیدنت با علاقه و تمرکز بر سر کار حاضر شده و بدون دغدغه مالی و معیشتی به مشکلات بیماران بپردازند. به خاطر داشته باشیم که آنها در نهایت و در آینده نزدیک به طور مستقل طبابت خواهند کرد و اگر کیفیت زندگی شان در دوران طولانی تحصیل به دلائل گوناگون از استرس گرفته تا بی خوابی، حقوق کم و مشکلات معیشتی نامطلوب باشد آثار آن می تواند در وجودشان نهادینه شود و پس از پایان دوران تحصیل (حدود 35 سالگی) همچون فنری که در تمام این سالها فشرده شده رها شود و به صورت کارهای بدور از اخلاق حرفه ای همچون درمان القایی، زیر میزی و ... بروز پیدا کند، کما اینکه متاسفانه در بین بعضی پزشکان متخصص نمونه آن را می بینیم.
دیدگاه تان را بنویسید