پليس بار ديگر از زورگيران زهر چشم گرفت

کد خبر: 321197
سرویس اجتماعی « فردا »:

هميشه همينطور است. انسان وقتي مغرور مي‌شود ديگر نمي‌تواند حتي كاري كه در آن مهارت دارد را به درستي انجام دهد. اين غره شدن به خود را در تصادف‌هاي شديد مي‌توان ديد. كساني كه فكر مي‌كنند نابغه رانندگي هستند و با ويراژ ‌دادن و لايي كشيدن آن را به رخ مي‌كشند. در آسيب‌هاي اجتماعي اين غرور وجود دارد. بعضي از آدم‌هايي كه ما به اسم شرور يا اراذل و اوباش مي‌شناسيم با دو سه نوچه‌اي كه دور خود جمع مي‌كنند فكر مي‌كنند چه قدرتي به‌هم‌ ‌زده‌اند و كسي نمي‌تواند آنها را از تخت پوشالي‌‌شان پايين آورد. به همين جهت است كه دست به هر كاري مي‌زنند، حتي زورگيري با سلاح سرد. همين چند روز پيش بود كه دخترك براي مقاومت جلوي آنها، به خاطر يك گوشي تلفن زير مشت و لگدهاي اين زورگيران راهي بيمارستان شد. اما اگر با اين همه زخم، دير به بيمارستان مي‌رسيد چه اتفاقي مي‌افتاد؟ اگر دستش براي لحظه‌اي از روي صورتش كنار مي‌رفت و صورتش با لگد آن مرد قلدر داغان مي‌شد چه كسي جوابگو بود؟ اگر دنده شكسته‌اش كمي بيشتر در سينه‌اش فرو مي‌رفت و ريه‌اش را زخمي مي‌كرد آيا زنده مي‌ماند؟ آيا آن دو مردي كه به راحتي او را زير لگدهاي خود له مي‌كردند به اين چيزها فكر مي‌كردند يا فقط به كيف‌اش فكر مي‌كردند؟ آيا آنها هم چيزي به نام انسانيت و وجدان در وجود خود دارند يا خير؟ چرا وقتي دستگير مي‌شوند به سرعت اظهار پشيماني و ندامت مي‌كنند؟ قبل از آنكه پليس آنها را بگيرد كه فكر مي‌كنند زرنگ هستند و راحت سر قانون، پليس و قوه قضائيه را كلاه گذاشته‌اند چرا حس ندامت ندارند؟ اين مظلوم نمايي نيست؟ فكر نمي‌كنند كه دست‌شان براي همه رو شده باشد؟ همه به‌دنبال دستگيري و حكم اشدمجازات براي اين سنگ‌دل‌هايي هستند كه به راحتي به جان و مال مردم دست‌درازي مي‌كنند. پليس به مردم قول داده كه اين افراد را تحويل مقامات قضايي مي‌دهد و در چندماه تمام نيروي خود را به كار برده تا اين افراد را به دام بيندازد و مردم را از خود راضي كند. بحق هم موفق بوده است. به‌طوري كه سردار حسين ساجدي‌نيا ديروز با اعلام خبر دستگيري 52 نفر از سارقان، كيف‌قاپان و زورگيران پايتخت اظهار داشت: طبق وعده داده شده به مردم پايتخت پليس تهران بزرگ تمام سعي خود را جهت تامين امنيت شهروندان به كار بست و در اين راستا پليس آگاهي فاتب شب گذشته(شنبه شب) عمليات گسترده در مناطق جنوب، غرب و مركزي تهران انجام داد كه طي آن 52 سارق، زورگير و كيف‌قاپ دستگير شدند. برخي از دستگيرشدگان به صورت باندي عمل كرده و اقدام به سرقت خودرو با راننده آن مي‌كردند، قريب به اتفاق دستگير شدگان اخير مجرمان سابقه‌دار هستند كه با توجه به اينكه مستندات مجرمانه 40 درصد از اين افراد به صورت فيلم و عكس موجود است تصور مي‌كنيم احكام متناسب با جرايم آنها از سوي مراجع قضايي صادر گردد. تمامي يگانهاي پليس براي روزهاي پاياني سال پوشش مناسبي را در مراكز تجاري، ايستگاه‌هاي مترو،‌اتوبوس و ترمينال‌ها براي پيشگيري از سرقت انجام داده‌اند و تعداد گشت‌هاي پليس نيز در اين روزها به منظور تامين امنيت بيشتر افزايش مي‌يابد.ساجدي‌نيا از مراجع قضايي خواسته است تا با توجه به مكاتبات انجام شده اجازه مرخصي به مجرمان سابقه‌دار و مخل امنيت عمومي در روزهاي پاياني سال ندهند. برخي از زورگيران الگوبرداري مي‌كنند دكتر سيدحسن موسوي‌چلك با اشاره به اينكه وقتي مي‌خواهيم موضوعي را تجزيه و تحليل كنيم بايد همه زواياي آن را ببينيم، به تهران امروز مي‌گويد: بايد به موضوع اراذل و اوباش از دو منظر نگاه كرد. منظر اول خود اين آدم‌ها هستند كه تحت چه شرايطي بزرگ شده‌اند. چه از نظر ويژگي‌هاي فردي، چه ويژگي‌هاي خانوادگي و چه از نظر محيطي كه در آن بزرگ شده‌اند. اگر تحقيق كنيد مي‌بينيد كه كجاها سكونت دارند. مطمئنا بسياري از اينها در محيط‌هاي اجتماعي خوب بزرگ نشده‌اند. مشكل خانوادگي‌داشتند يا طلاق، اعتياد، فرار از خانه، سرپرست خوب نداشتند. اكثر اين افراد جذب مدرسه نشده‌اند و تحصيلات پايين‌ دارند. در محيط‌هاي اجتماعي مناسب كه مورد قبول جامعه و مردم است حضور نداشته‌اند و در واقع خود اين آدم‌ها نيز قرباني شرايطي هستند كه در ايجاد آن شرايط نقشي‌ نداشته‌اند. نمي‌خواهم كار آنها را توجيه كنم اما بايد اين شرايط را در نظر بگيريم. نكته مهم ديگر تاثير اين افراد در افكار عمومي است. چه تاثيراتي كه بر افرادي كه آسيب ‌مي‌بينند و چه تاثيراتي كه روي جامعه مي‌گذارد. آثار رواني مخرب، رعب و وحشتي كه ايجاد مي‌كنند. به گفته رئيس انجمن مددكاري اجتماعي ايران، بايد توجه كنيم كه آيا با برخوردهايي كه انجام شد توانستيم شرايط بازگشت اين افراد را به جامعه فراهم كنيم؟ آيا پذيرش و بستر اجتماعي مناسب را براي آنها فراهم كرديم؟ آيا برخوردهاي ما بازدارنده بود يا خير؟ آنچه كه ما در حال حاضر مي‌بينيم اين است كه مشهود‌تر شده است. بخشي از اين جريان تحت تاثير مسائل اقتصادي است. خرده زورگيرها عمدتا تحت تاثير مسائل اقتصادي است و يك جايي هم مي‌خواهند انتقام بگيرند. زيرا جامعه آنها را نپذيرفته و خود را طلبكار جامعه مي‌دانند. آنها در شرايطي قرار گرفته‌اند كه فكر مي‌كنند جامعه آنها را به اين مسير سوق داده است. او در ادامه با اشاره به‌ اينكه در كنار برخوردهايي كه داريم بايد اين مقوله را آسيب‌شناسي كنيم، مي‌افزايد: تا زماني كه قانون هست بايد اجرا شود و هميشه مجازات بايد به تناسب جرم باشد زيرا اگر نباشد تاثيرگذاري اصلا نخواهد داشت. اگر مجازات به تناسب جرم، برخورد با افراد مستمر و رويه مشخصي داشته باشد، مسلما به نتيجه خواهيم رسيد. البته بايد بازنگري هم بكنيم. اگر واقعا مجازات‌هاي ما متناسب يا تاثيرگذار نيست چه بايد كنيم؟ اعتقاد دارم پيشگيري قضايي و وضعي، انتظامي را داشته باشيم اما يك پيشگيري را در جامعه در اولويت دهيم، آن هم پيشگيري اجتماعي است كه مظلوم مانده است. اين پيشگيري را بايد از دوران كودكي در جامعه ديكته كنيم. اگر در گذشته اين اتفاق مي‌افتد شايد امروز ما صفت اراذل و اوباش را به خيلي از اين افراد نمي‌داديم. مگر اين افراد در چه سني هستند؟ بايد بپذيريم كه در پيشگيري موفق نبوديم و خروجي آن، افرادي است كه به اين راحتي قانون‌گريزي و به‌حقوق ديگران تعدي مي‌كنند. هم بايد قرباني را ببينيم و هم كساني كه از اين افراد تاثير مي‌پذيرند كه اين يك كار پيچيده‌اي است. تاكيد مي‌كنم كه برخوردهاي صرف قضايي و انتظامي در اين حوزه منجر به كاهش اينها نمي‌شود، ممكن است محدوده‌ و روش را تغيير دهد اما حذف آنها را به‌دنبال نخواهد داشت. ما با علم به اين مسائل بايد برنامه‌ريزي درستي كنيم. بيست سال زمان براي نتيجه گيري دكتر موسوي‌چلك مي‌گويد: راهكار آن پيشگيري اجتماعي و تقويت نگاه‌هاي اجتماعي در اين حوزه‌ است كه از كودكي بايد آموزش داده شود. اگر امروز شروع كنيم 20 سال بعد به نتيجه مي‌رسيم. ديوار نمي‌چينيم كه امروز شروع كنيم و فردا به نتيجه برسيم. ما در بحث‌هاي اجتماعي يادگيري اجتماعي داريم و اين افراد الگوي جوان‌هاي ديگري هم هستند. براي آنكه الگوي درستي به آنها دهيم بايد خانواده، رسانه، معتمدين و مهم‌تر از اينها مدرسه است كه در اين الگوسازي نقش بسزايي دارند. همه ظرفيت‌ها را بايد در اين مورد به كار گرفت. بخش آموزشي زورگير مي‌پروراند دكتر جعفر باي با اشاره به اينكه اين افراد از مادر زورگير متولد نشده‌اند، به تهران امروز مي‌گويد: اين زورگيران در تعاملات با جامعه دچار چنين عارضه‌اي شده‌اند. اگر ما جامعه را به حال خود رها كنيم قطع به يقين روزبه‌روز بر تعداد اينگونه عناصر افزوده خواهد شد. جامعه به ناچار با همين روند رفته رفته يك پريشاني و ناامني همه‌جانبه جامعه را فرا خواهد گرفت گرچه برخورد انتظامي براي مجرمان سابقه‌دار يك ضرورت اجتناب‌ناپذير است و به ناچار بايد با عناصري كه به شبكه‌هاي سازمان‌ يافته زيرزميني رسيده‌اند با برخورد قاطع انتظامي و قضايي مبارزه نمود. ولي پيدايش چنين عناصري از ناكارآمدي و غفلت دستگاه‌هاي آموزشي، فرهنگي و اجتماعي است. اگر آموزش و پرورش نتواند رسالت خويش را آنگونه كه به عهده دارد انجام دهد يا بهزيستي نظارت‌ خويش را از مهدكودك‌ها حذف نمايد و اگر وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامي نسبت به ارتقاي فرهنگ عمومي اقدامات جدي نداشته باشد، اگر رسانه‌ها دانش عمومي را نيفزايند، اگر نهاد خانواده در تربيت اعضاي خويش خنثي و بي‌تفاوت باشد قطعا منشا توليد زورگيري و صدهاي جرم ديگر در جامعه رو به افزايش خواهد نهاد. در نتيجه بحران زورگيري در جامعه يكي از نشانه‌هاي مشخص و روشن عدم‌كارايي نهادهاي فرهنگي و اجتماعي در جامعه است. به گفته اين جامعه‌شناس، اينك كه پس از گذشت زمان طولاني از غفلت‌ها و ناكارآمدي‌هاي نهادهاي فرهنگي جامعه از حضور زورگيران ناامن گشته بايد نيروي انتظامي براي بازگرداندن امنيت عمومي، جامعه را از حضور اين افراد پاك كند. اگر در كنار نيروي انتظامي سيستم قضايي با برخورد قاطع و بدون اغماض با عناصر زورگير برخورد جدي كند و ساير بزهكاران اجتماعي با فرجام بد و قاطع مواجه شوند آنان نيز تلاش خواهند نمود تا ديگر از اين روش به اقدامات مخرب دست نزنند. دكتر باي در ادامه مي‌افزايد: نيروي انتظامي در اين مورد اقدامات مناسبي داشت و بايد از دستگاه‌ قضايي نيز درخواست كنيم تا با برخورد قاطع و انقلابي خويش و صدور حكم اشدمجازات در مورد اين افراد و اطلاع‌رساني رسانه‌ها از سرانجام اين اقدام پليد و زشت بزهكاران مي‌توان شاهد كاهش و فروكش اقدامات زورگيرانه فعلي در جامعه بود ولي آنچه ضرورت دارد بازنگري در فعاليت‌ها، تلاش‌ها، طرح‌ها، برنامه‌ها و اقدامات نهادهاي فرهنگي است كه بايد پيش و بيش از هر چيز به مقوله تربيت و انسان‌سازي توجه داشت و تربيت را مقدم بر تعليم قرار داده تا با اقدامات مناسب از تحويل تربيت و آموزش زورگير به جامعه ممانعت كنيم. آموزش و پرورش با قصور و كوتاهي در رسالت اصلي خويش غيرمستقيم مجرم تربيت مي‌كند. نهاد خانواده با بي‌توجهي نسبت به تربيت فرزندان كانون مناسبي براي پيدايش بزهكاران اجتماعي مي‌شود. مي‌توان از رسانه‌ نيز به عنوان يك اهرم مهم در اصلاح اخلاق اجتماعي مدد گرفت و با رويكرد آموزشي و تقويت بعد فرهنگي جامعه را به رشد و ارتقاي قابل قبولي در حوزه ايراني - اسلامي مورد توجه قرار داد. جامعه ما با وضعيت كنوني اصلا تراز نظام اسلامي و سبك زندگي ايراني نيست. علت فاصله شديدي كه از ارزش‌ها و هنجارها و فرهنگ و سبك زندگي ايراني - اسلامي داريم، صرفا در غفلت‌ها و بي‌توجهي‌هاي دستگاه‌هاي آموزشي - فرهنگي در جامعه است. در پيدايش اين پديده همه دستگاه‌ها مقصرند و جايي براي دفاع از خويش ندارند. اگر آنان به بازنگري در طرح‌ و برنامه‌ها و بازسازي نيروي انساني خويش و تغيير روش‌هاي كهنه و ناكارآمد خويش نكنند قطعا جامعه ما در مسائل فرهنگي و اخلاقي دچار سقوط غيرقابل جبراني خواهد شد. منبع: تهران امروز

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت