سرویس اجتماعی «فردا»: پشتوانه هر اقدام و رخدادی در جوامع مختلف یک کشور، علاوه بر عوامل و نیروهای درونی آن جامعه، ریشه در مؤلفههای اثرگذار بیرونی نیز دارد. جامعه دانشگاهی نیز از جمله جوامعی است که میتواند بر سرنوشت، ماهیت و آینده جامعه کلانتر خویش تأثیرگذار باشد و از سوی دیگر تأثیراتی را نیز از جامعه و جوامع پیرامونی خویش بستاند. این داد و ستد زمانی که به چارچوبهای قانونی نزدیک میگردند قابل اتکا شده و آرام آرام در بستر زمان به ظرف خویش ماهیت میدهند. همین مسأله موجب خواهد شد که بخشی تداوم پرشتاب یا با رکود به پیشینه خویش بازگردد.
جامعه دانشگاهی ما ـ به ويژه در بُعد پژوهشی آن ـ در سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشته و یقیناً سرعت رشد آن شتاب بیشتری نسبت به گذشته گرفته است. این مسأله به خودی خود، امر مطلوبی است؛ اما بهتر است نگاه دقیقتری به ماهیت این رشد بیاندازیم. وقتی مراجع استنادی خارج از کشور و نمایهای بینالمللی نظیر ISI، Scopus، SJR و ... به رشد عملکرد پژوهشی جمهوری اسلامی معترف هستند و این مسأله را در رتبهبندی خویش نمایش میدهند، جای شک و شبههای باقی نمیماند. از سوی دیگر اما این عملکرد پژوهشی عموماً بر بنیان مقالات و تعداد رفرنس به آنها دستهبندی شده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. این مهم اگرچه قابل تأمل است و خلاقیت و پویایی پژوهشی کشور ما به رخ دنیا میکشد، اما در نگاهی وسیعتر چه پیامهایی میتواند داشته باشد؟
در شرایطی که اگر بسیاری از مقالات برونمرزی و درونمرزی رشتههای مختلف را مشاهده کنیم، اگرچه توسعه مرزهای دانش به خوبی رؤیت میشود اما به واقع ماحصل آن دردی از کشورمان دوا نخواهد کرد. این مهم در شرایطی اتفاق میافتد که مشکلات بسیار گستردهای در صنعت، جامعه، سلامت، آموزش، حقوق و ... کشور ما وجود دارد که نیازمند تفکر پژوهشگران و دانشگاهیان است، اما به دلیل عدم جذابیت برای نشریات نمایهشده و به تبع آن کاهش تأثیرگذاری مثبت آن در ارزیابیهای موجود دستگاه علمی کشور، برخی پژوهشگران را به خود بیمیل کرده است.
رئیس جمهور ،در نوزدهمین جشنواره علوم پزشکی رازی سخنانی را در رابطه با جوامع علمی و پژوهشی کشور ابزار نمود. او در بخشی از سخنان خویش اظهار داشت: «ما شخصیت های بسیار بزرگی داشتیم، رازی نه تسهیلات، نه منابع مالی و نه پارک علمی و فناوری داشت، رازی خودش بود و خودش و بعد در کنار عده ای از شاگردانش، دیدیم که به کجا رسید. از بزرگان، محققین، دانشجویان و عزیزان دو چیز می خواهیم و آن درک و درد است. باید درک درست، درد مردم داشتن، درد کشور داشتن و درد تعالی کشور را داشته باشیم.» او در ادامه افزود: «اگر درد من امتیاز شد تا از استادیاری به دانشیاری و از آن به استادی یا چاپ مقاله یا آی اس آی برسم، این یک دنیای دیگری است. البته من مخالف نیستم، ما باید از همه ابزارهای تشویقی استفاده کنیم اما محققی باید در برابرش خضوع کرد که دردش، درد مردم و حل معضلات آنان است و درک وی آن است که امروز کشور و ملت ما اگر بخواهد به قدرت و ثروت برسد، راهی جز پژوهش وجود ندارد».
مادامی که ساختارهای علمی و پژوهشی ما بر بنیان مقالات ISI یا ترازهایی مشابه آن باشد، بدیهی است که سرمایه گستردهای از نیروهای علمی کشور به سمت همان نقطه حرکت خواهند کرد. هنگامی که در یک مصاحبه دکتری، نمره اختصاص داده شده به مقاله ISI بیشتر از یک نشریه داخلی است که به مطالعه موردی در صنعت و جامعه خودمان میپردازد، نباید از همگان توقع داشت که حل مشکلات داخلی و یافتن نسخه برای آن را نسبت به گسترش مسائل تئوریک اولویت دهند. این مورد البته به طرز تفکر و بینش اساتید و دانشجویان نیز بازمیگردد اما در نهایت این ساختارهای ارتقا و ارزیابی داخلی هستند که استاندارد را تعیین میکنند و بر مبنای آن از اساتید و دانشجویان خروجی میخواهند. همین مسأله باعث میشود که ذهن اساتید و دانشجویان ما به سمت حل مسائل موجود در فضای رقابتی جهانی سوق یابد و مسائل داخلی به حاشیه رانده شود.
به عبارتی میتوان گفت هدف برخی، خدمترسانی علمی و گرهگشایی از طریق پژوهش نخواهد بود، بلکه هدف، به ارتقا و ارزیابی تبدیل شده و در نهایت در لباس ISI و غیره بروز میکند. بنابراین، اگر بخواهیم یکی از دلایل وضعیت کنونی را تشریح کنیم، ساختارهای موجود اولویت مییابند. ساختار ناکامل و غیر بومی ارزیابی دستگاه علمی و پژوهشی کشور از عوامل مهم وضعیت کنونی است. اگرچه مسئولان اجرایی کشور به زبان ترغیب میکنند اما این ترغیب به مسائل داخلی باید همراه با ساختارهای علمی فراهم شده برای آن تحقق یابد. به نظر میرسد که قالبهایی نظیر ISI، ISC و ... اگرچه به منظور ارزیابی علمی و ماهیتسنجی پژوهشی معتبر هستند، اما در شرایط کنونی عموماً شاخصهای کاربردی دقیقی به ما نخواهند داد.
امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز داریم تا دانش و پژوهش محققان کشورمان در خدمت مسائل جامعه خویش قرار گیرد. گرهگشایی حوزههای مختلف صنعتی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی، پزشکی، معماری و ... به دست همین محققان ممکن است و این در صورتی محقق خواهد شد که اولاً ساختارهای دستگاههای علمی کشور ما بازنگری جدی گردد و ثانیاً خود پژوهشگران ما همت والاتری نمایند و منافع ملی را بر ارزیابیهای شخصی و امتیازهای آن رجحان بخشند.
دیدگاه تان را بنویسید