سرویس اجتماعی «فردا»: معاون اجتماعی ناجا با تأکید بر افزایش جمعیت کشور از لزوم تدوین «نقشه راه» جلوگیری از پیری جمعیت سخن به میان آورده با اشاره به فراهم ساختن «بستههای تشویقی» خواستار تدوین و ابلاغ «راهبردهای حوزه جمعیت» شد. سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا طی یادداشتی با تأکید بر ضرورت افزایش جمعیت، برخی از اقدامات مسئولین و مردم را با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری برشمرده است. وی در این یادداشت آورده است: در چند سال اخیر مقام معظم رهبری در چند نوبت متناوب از «ضرورت افزایش جمعیت کشور»، «افزایش فرزندآوری» و «اجتناب از تقلید زندگی به سبک غربیها» سخن به میان آوردهاند. معظمله تاکید فرمودهاند که «کشور ما هفتاد و پنج میلیونی نیست، کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی است». نیازی به یادآوری نیست که محقق ساختن تاکیدات دوراندیشانه معظمله درخصوص افزایش حداقل دو برابر جمعیت کشور، نیازمند فراسو نهادن چند گام و اقدام اساسی از سوی برنامه ریزان کلان کشور از یکسو، و مجاب شدن و اهتمام جدی شهروندان محترم جامعه از دیگر سو است. اقداماتی که مسئولان و برنامهریزان کشور باید انجام دهند شاید اغراق نباشد اگر گفته شود که
نیمی از بستر تحقق رهنمود موکد مقام معظم رهبری در خصوص اهتمام برای مضاعف شدن جمعیت کشور، بر اثر سیاستها و اقدامات برنامهریزان و مسئولان کشور فراهم میگردد. از همین روی در سطوری که در پی میآید به پارهای از آن اقدامات یادآور میشوند. نخستین اقدامی که برنامهریزان کلان کشور باید انجام دهند آن است که «رسوبات حاصل از نگرش غرب به زندگی» را از ذهن خود بزدایند. چه در یک سده اخیر، دنیای غرب خوشبختی و رضایت از زندگی را در «خانواده کم جمعیت هستهای» جستوجو کرده است. متاسفانه این دیدگاه و نگرش غربی با اندکی تاخیر به بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از جمله کشور ما نیز «تزریق» شده است. نخبگان، روشنفکران و مسئولان و برنامهریزان کشور نیز سهم و نقش انکارناپذیری در «اشاعه» این رویکرد داشتهاند و لاجرم مادامی که آنان خود آگاهانه این رویکرد را به کناری ننهند نمیتوانند بار دیگر کشور را در مسیر فزونسازی جمعیت قرار دهند. چه، آنان حتی اگر به زبان اذعان دارند، اما مادامی که باور و ایمان ژرفی به ضرورت فزونسازی جمعیت نداشته باشند گام اثرگذاری برای رهایی از پیری جمعیت فراسو نمینهند. دومین گام مهمی که برنامهریزان کشور باید
فراسو نهند، تدفیق، تدوین و ابلاغ «راهبردها حوزه جمعیت» است. چه، بدون در اختیار داشتن راهبرد معین، اقدامات احتمالی کمتر نتایج مورد نظر را فراچنگ خواهند زد. به عنوان مثال، برنامه ریزان میتوانند از راهبردهایی نظیر «ازدواج مبتنی بر همسان سنی»، «نهی زندگی مجردی»، «تسریع بخشی به ازدواج» و «خوشبختی مبتنی بر چند فرزندی» بهره گیرند. سومین گام مهمی که برنامهریزان باید فراسو نهند تدوین «نقشه راه» جلوگیری از پیری جمعیت است. چه، امروزه دیگر تردیدی باقی نمانده است که ادامه روند کنونی فرزندآوری در کمتر از 3 دهه دیگر منجر به وقوع «سونامی پیری» می شود. پیامد بلاواسطه آن سونامی نیز «رخت بر بستن نشاط از جامعه»، «کاهش کارآیی عمومی» و «فرو کاسته شدن از روند توسعه» خواهد بود. علاوه بر آن، پرشماری پیران (بویژه آن که شمار فراوانی از پیران را زنان تشکیل خواهند داد) روند عرضه خدمات بهداشتی- درمانی را با دشواری دوچندانی روبهرو میسازد. گام چهارم نیز «فراهم ساختن بسترهای قانونی» فزون سازی جمعیت است. چه راهبرد و نقشه راه تنها زمانی امکان تحقق خواهند یافت که بسترهای قانونی آنها مهیا گردد. گام پنجم «فراهم ساختن بستههای تشویقی»
واقعی و نه رویایی و فانتزیک است. نیازی به گفتن نیست که «بستههای تشویقی» باید در شأن و منزلت شهروندان بزرگوار و فرهیخته کشورمان باشد. چون در غیر این صورت به ابزاری برای مضحکه و لطیفهگویی تبدیل میشود. اما تحقق راهبرد «فزونسازی جمعیت» بیش از هر چیز نیازمند «تغییر نگرش» شهروندان و «اصلاح سبک زندگی» آنان است. همه ما براین واقعیت اذعان داریم که طی چند دهه تبلیغ و تلاش فرهنگی برای فرو کاستن از نرخ رشد جمعیت، اثرات ماندگاری بر نگرشها و باورهای شهروندان بر جای نهاده است و آنان براساس آن چارچوبها، «سبک زندگی» خود را تنظیم کردهاند. اینک نیز مادامی که یکایک شهروندان نگاه و نظر خود را در این خصوص اصلاح ننمایند، شانس تحقق فزون جمعیتی کمتر خواهد بود. نیازی به گفتن نیست که تغییر نخست باید در شناخت و آگاهی رخ دهد پس از آن باید دیدگاه و بینش دستخوش تحول قرار گیرد، از آن پس روشها (اعم از روشهای همسرگزینی، فرزندآوری و...) باید تغییر یابند تا سرانجام رفتار و کنش اصلاح گردد. برای تحقق این تغییر، بویژه در بعد اول کافی است همه ما واقعیات دوربر خود را مورد تامل دوباره قرار دهیم. این واقعیات نشان میدهند که: 1- نرخ
اختلالات روانشناختی (افسردگی، اضطراب و...) در خانوادههای پرجمعیت کمتر از خانوادههای کم جمعیت است. 2- نرخ افسردگی و روانپرشی در افراد مجرد بیش از افراد متاهل است. 3- میزان برخورداری از حمایت اجتماعی در خانوادههای پرجمعیت بیش از خانوادههای کمجمعیت است. 4- میزان احساس خوشبختی و رضایت از زندگی در خانوادههای پرجمعیت بیش از خانوادههیا کمجمعیت است. اینها و دهها واقعیت دیگر، بیانگر آن است که رویکرد ما به فرزندآوری هرچه زودتر باید به حالت طبیعی و بهنجار برگردد.
دیدگاه تان را بنویسید