سرویس اجتماعی «فردا»: تعاملات اجتماعی و آسیبهای ناشی از آن همیشه خاستگاه مهمی در رسانهها داشتهاند. ابزار رسانه در توسعه یا محدودسازی کالاها، فرهنگها، ادبیات و عبارتها و در نهایت در تأثیرگذاری بر افکار و اندیشهها بسیار تلاش کرده و مؤثر واقع شده است. این رسانهها با انواع گوناگون خویش همیشه در این مسیر پر شتاب عمل کرده و کوشیدهاند که به اهداف مورد نظر خویش رسیده و جامعه هدف را تحت نفوذ مورد تمایل خود قرار دهند.
از جمله نفوذهای رسانه، پوششهایی است که گاه و بیگاه در جامعهمان به چشم میخورد و بدا به اینکه قالب آنها ناشی از رسانههای غیر ایرانی و غیر اسلامی است. امروز در سطح جامعه و به ويژه در کلانشهرهای کشورمان، نوعی بدپوششی آشکاری باب شده است .این روزها برخی «ساپورت» میپوشند بیآنکه بدانند مأخذش کجاست و چه آثاری را در جامعه به دنبال دارد. این مسأله اما دست پرورده چه رسانهای است؟
فهمیدید از کجا خوردیم؟!
چندی پیش یکی از کاربران فیسبوک، در این شبکه اجتماعی تحلیل جالبی درباره نکته فوقالذکر بیان کرده بود. او نوشته است: «شنیدید میگن طرف یه جوری خورد که نفهمید از کجا خورده؟ حکایت خود ماست. یه جوری ساپورت توی ایران مد شد که هیچ کس نفهمید از کجا اومده. امروز خیلی اتفاقی یکی از قسمتهای آکادمی موسیقی گوگوش که از شبکه من و تو که اواخر سال گذشته پخش شد رو می دیدم. در کمال ناباوری دیدم که تمام خانم ها شلوار ساپورت به پا دارن! بر فزض اینکه شاید در یک قسمت این اتفاقی بوده باشه، از یکی از دوستان آرشیو کامل آکادمی رو گرفتم و تا آخر نگاه کردم. دوستان عزیز باید خدمتتون عرض کنم خانم ها در آکادمی موسیقی گوگوش در تمامی سکانس ها شلوار ساپورت به تن دارن! که این یک مورد بسیار عجیب و باور نکردنیه! مگر چند سکانس که تعداد اون بیشتر از تعداد انگشتان دو دست نیست. در تمام صحنه های مهم و تاثیر گذار خانمها شلوار ساپورت به تن دارند ... تاریخ اتمام این سری از آکادمی هم با تاریخ شروع مد شدن ساپورت مطابقت کامل داره ... حالا فهمیدید از کجا خوردیم!».
اما واقعیت چیست؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد که در سری اول آکادمی در 14 سکانس متفاوت، خانم ها از شلوار ساپورت استفاده کردند. در سری دوم آکادمی در 17 سکانس و در سری سوم، در 72 سکانس متفاوت، خانم ها از شلوار ساپورت استفاده کردند! این تعداد یعنی در 90 درصد سکانس های موجود این سری آکادمی از ساپورت استفاده شده است که در جای خود جای تامل زیادی دارد! این مسأله، یعنی«من و تو» به تمام معنا کارکرد رسانهای خویش را هویدا کرده است و حتی با نفوذ نصف و نیمه خود در کشور ما، توانسته چنین موجی را در بدنهای از دختران و زنان ایرانی ایجاد کند.
این نکته به همان «ماهیت رسانه» و ابزار نفوذ آن باز میگردد. زمانی که ما با پوشش گستردهای از امکانات رسانهای خود نتوانیم خوراک رسانهای مناسب برای جوانان جامعهمان تأمین کنیم، به یقین برخی از آنها با دسترسی هرچند کم خویش به شبکههای برونمرزی الگوهای غربی را خواهند دید. به ويژه اینکه این الگو از شبکههای ترکیهای زبان یا عرب زبان برنخاسته باشد، بلکه برخاسته از یک رسانه فارسیزبان باشد تا حس مشترک بیشتری را به مخاطب ایرانی القا کند.
امروز بر همگان مشهود است که رسانههای بیگانه فارسی زبان و غیر فارسی زبان در پارهای از موارد توانستهاند نمادسازی را به عنوان یک عنصر مهم در حوزه اجتماعی ارتقا بخشند. در این بین نقش رسانههای داخلی و اسلامی دو چندان شده است. چراکه هم باید ذائقهها را تغییر دهند و در کنار آن پوشش تازهای را نیز روانه بازار کنند. اما متاسفانه فرهنگ نمادسازی چندان در رسانههای خودی جا نیفتاده و کمتر آثار مرغوب و فاخری را دیدهایم که بتواند نمادسازی هویت بخشی را انجام دهد و البته از در این بین از شعارزدگی و بیهوده گویی نیز بپرهیزد.
اما جدا از ماهیت رسانهای و ضعف داخلی ما در این مسأله، نباید نقش نهادهای نظارتی را نیز فراموش کنیم. مسأله اینجاست که گویا نهادهای نظارتی کشور ما بیشتر از آنکه به دنبال اصل داستان باشند و توزیعکنندگان و ارائه دهندگان این پوشش را دریابند، به دنبال افرادی که هستند آن را استعمال میکنند. حال آنکه باید از سرمنشأ آب،آن را بست!
دیدگاه تان را بنویسید