تمسخر جعفر پناهی در رادیو فردا!
محمد رضا مرتضوی در گفت و گو با راديو فردا می گويد، بيست دقيقه ضربان قلب جعفر پناهی اين بار دستمايه ساخت قطعه جدیدش است.وی می گويد تحت تاثير زندانی شدن موقت آقای پناهی قرار گرفته و به همین دلیل سعی کرده است تا همدلی خود را با جعفر پناهی نشان دهد."
خبرنامه دانشجویان ایران: تعمق در ویژگیهای عناصری که دستمایه اپوزیسیون خارج نشین می شوند، نه تنها ما را به هیچ وجه به برتری ای بر انسانهای معمولی نخواهد رساند، بلکه معمولا ما را با کلکسیونی از مشکلات و کمبود ها در وجودشان مواجه می نماید. این افراد معمولا دارای ویژگیهای زیر می باشند: به محض دستگیر شدن و زندانی شدن، مریض می شوند، بیماری گوارشی دارند، کلیه های آنها مشکل دارد. فشار خون، نیاز به اجتناب از اضطراب و هیجان، و خلاصه هرآنچه از ضعف به ذهن یک انسان سالم (که البته عقل سالم را هم باید در بدن سالم جستجو کرد) خطور می کند در جسم این افراد یافت می شود! هیچ برتری ای که خاصِ پیاده نظام دشمن باشد در این افراد یافت نمی شود و معمولا از تحصیلات عالیه نیز بی بهره اند. البته اگر اندکی قوه تشخیص در این نوع وطن فروش ها یافت می شد، اینگونه دستمایه دشمنان قسم خورده این مرز پرگهر نمی شدند. به یک نمونه از اخبار که رادیو فردا آن را با افتخار منتشر کرده توجه فرمایید. تیتر خبر: "همنوازی تنبک و ضربان قلب جعفر پناهی". و شرح خبر: "پروژه بیست عنوان یک حرکت همبستگی با جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی است که از روز شنبه این هفته در خارج ازایران آغاز شده است. در این طرح موسیقایی، محمدرضا مرتضوی،آهنگساز و نوازنده سازهای کوبه ای در آلمان،با ساز تنبک،ریتم های گوناگونی را بر بیست دقیقه از صدای ضربان قلب آقای پناهی نواخته است. محمد رضا مرتضوی در گفت و گو با راديو فردا می گويد، بيست دقيقه ضربان قلب جعفر پناهی اين بار دستمايه ساخت قطعه جدیدش است.وی می گويد تحت تاثير زندانی شدن موقت آقای پناهی قرار گرفته و به همین دلیل سعی کرده است تا همدلی خود را با جعفر پناهی نشان دهد." حال باید از تحریریه فرهیخته و آزادی بخش رادیو فردا سوال های زیر را مطرح کرد: 1. امتیاز اشرف مخلوقات بر سایر موجودات، اراده و تفکرِ وی می باشد. حال آیا این کارگردان بزرگ که شما از وی اسطوره ساخته اید، به خاطر مغزش، به شخصیتی مهم تبدیل شده یا به خاطر قلبش؟ البته پاسخ رادیو فردا قطعاً همان قلب خواهد بود چرا که اگر اندکی عقل در وجود پناهی می بود نباید آنقدر در منجلاب فسادی که دشمنان برای او طراحی کرده بودند غرق می شد که به عنوان خائن به وطن، زندانی شود. ۲. آیا قلب پناهی با قلب سایر انسانها تفاوتی دارد که باید بر روی آن کار موسیقایی انجام شود؟ مثلاً قلب وی تند تر یا کند تر از انسانهای عادی می زند؟ آیا پای عارضه یا بیماری قلبی ای در میان بوده است که انجامِ یک کار موسیقایی را ایجاب نماید؟ 3. آقای به اصطلاح آهنگساز اشاره کرده اند که تحت تاثیر زندانی شدن موقت پناهی به ساز تنبک و ریتم گذاری روی آورده اند. آیا اگر ایشان مثلاً به حبس ابد محکوم می شد، آقای آهنگساز، برای ابراز همدردی به طبل و شیپور متوسل می شدند؟ 4 . آیا جناب آقای پناهی در پرورش و تربیت این قلب کار خارق العاده ای انجام داده که قلبِ سلیم و کاملِ ایشان،در خورِ احترام باشد و افراد دیگرِ جامعه از حصول آن عاجز باشند؟ و صدای آن به انسان مثلاً آرامش بدهد؟ مگر می شود با صدای قلب یک خائن، به آرامش رسید؟ برای انسانهای عادی و نرمال، این نوع صداها، چندش آور و تهوع آور است و البته برای رادیو فرداییها که قلب امثال پناهی و زنده ماندنِ هرچه بیشترِ آنها، بوی تعفنِ دلارهای کثیف آمریکایی را به همراه دارد، قطعاً آرامش هم به ارمغان خواهد آورد. لذا رادیو دیروز به رادیو فردا پیشنهاد می دهد این نوع اخبار را که فقط مصرف داخلی برای تحریریه رادیو فردا دارد، به طور عمومی منتشر ننمایید.
دیدگاه تان را بنویسید