آغوش رهبری "صبر بر مصیبت پدر به من داد"

کد خبر: 256440

پدر از اول انقلاب این ارتباط عمیق و صمیمی را به شکل‌های مختلف با مقام معظم رهبری داشتند و معمولا سعی می‌کردند در بسیاری از مسئولیت‌ها و فعالیت‌هایشان از ایشان مشاوره بگیرند یا گزارشی از عملکردهایشان درست می‌کردند و به حضرت آقا می‌دادند و ایشان نظرشان را در مورد فعالیت‌های مختلف می‌دادند....

آغوش رهبری "صبر بر مصیبت پدر به من داد"

تسنیم: فرزند شهید صیاد شیرازی شاخص‌ترین ویژگی و رمز موفقیت پدر را ولایت‌پذی او می‌داند و می‌گوید: بوسه مقام معظم رهبری بر تابوت پدرم از اتفاقات ماندگار است و رهبر انقلاب نسبت به هر کسی این‌گونه ابراز ارادت و محبت نمی‌کردند. مهدی صیاد شیرازی فرزند شهید سپهبد علی صیاد شیرازی متولد ۱۳۶۰ و دانشجوی دکترای روابط بین الملل در دانشگاه علامه طباطبائی است. او مسئول گروه علمی پژوهشی شهید صیاد شیرازی وابسته به پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس است. و به وسیله پژوهش در این گروه اکثر اوقاتش را وقف جمع آوری اسناد فعالیت‌های بسیار شهید و انتشار تفکر انقلابی‌اش می‌کند. مهدی صیاد شیرازی علاوه بر فعالیت پژوهشی، در دانشگاه افسری امام علی(ع) هم تدریس می‌کند. او به عنوان تنها شاهد ترور پدر حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. حرف‌هایی که در دادگاه ناعادلانه پاریس در پی رسیدگی به پرونده عاملان ترور، هنوز به جایی نرسیده است.

گروه پژوهشی شهید صیاد شیرازی چگونه تشکیل شد؟

سال ۸۶ پیشنهادی به دکتر فیروزآبادی دادیم مبنی بر اینکه یکسری فعالیت‌های پژوهشی را در خصوص پدرمان انجام دهیم و در آن‌ها بیشتر در حوزه اسناد و مدارک پدر متمرکز شویم تا اسناد و مدارک موجود جمع آوری شود و کار فرهنگی هم اگر توانستیم بعد از کار پژوهش دنبال کنیم. جلسات متعددی تشکیل شد و نتیجه گرفته شد که گروهی به عنوان گروه پژوهشی شهید صیاد شیرازی تشکیل شود و در ان از شخصیت‌هایی که می‌توانند در این کار مفید باشند استفاده شود. با بسیاری از هم رزمان پدرم تعاملات زیادی برقرار کردیم. بخصوص هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی که ریاست آن را امیر سرتیپ آراسته به عهده دارند و همچنین جلسه‌ای داشتیم با امیر سرتیپ سید نظام هاشمی که ایشان هم به مجموعه معارف جنگ مرتبط بودند. طبق صحبت‌هایی که کردیم بنا شد که نماینده‌ای از آنجا هم در گروه ما باشد. این نماینده جناب آقای دکتر کیا است و از حضورشان استفاده کردیم و گروه را شکل دادیم و کار را پیش بردیم. سفرهایی را داشتیم به مراکزی که پدرم در آنجا فعالیت داشتند. از جمله خوزستان، ارومیه، تبریز، کردستان، اصفهان که تا به حال انجام شده است. پژوهش‌ها و سفرها هنوز هم ادامه دارد. علاوه بر این فعالیت‌ها از طریق این گروه پژوهشی دعوت می‌شویم که در سالگرد شهید به شهرهای مختلف برویم و از خاطراتشان بگوییم. با شهرستان‌ها و شهرهای دیگر هم مرتبطیم. با نهادهای فرهنگی و پژوهشی و تمام زیرمجموعه‌های نیروهای مسلح، وزارت ارشاد و صدا و سیما هم مرتبطیم. برای پژوهش، فقط روی بعد نظامی شهید متمرکز می‌شوید یا همه ابعاد زندگی‌شان؟ هم بعد نظامی و هم ابعاد دیگر از جمله خصوصیات اخلاقی و شخصیت ایشان را دنبال کرده‌ایم تا بتوانیم آن‌ها را از هم از زبان خانواده و هم غیر خانواده جمع آوری و استفاده کنیم. ما با کمترین امکانات مادی که در اختیار داشتیم سعی کردیم کارهای خوبی را انجام دهیم. گروه پژوهشی شهید صیاد شیرازی زیر نظر پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس است. خروجی کارهای شما در گروه شهید صیاد شیرازی در چه قالبی است؟ مجموعه ما به عنوان یک مجموعه اسنادی و پژوهشی نقش ایجاد منبع را دارد. یعنی پشت زمینه بسیاری از کارها می‌شود. ما در اینجا فیلم و سی دی درست نمی‌کنیم. اما مطالب و خاطرات را جمع آوری کرده و منبع را ایجاد می‌کنیم برای دسترسی دیگران. و اگر کسی نیازی به مطالبی در مورد تولیدات فرهنگی پیدا کرد در این زمینه می‌تواند به استناد به منابع ما کارش را ادامه دهد. از روز شهادت پدرتان به عنوان تنها شاهد این جریان بگویید. ساعت ۶ و نیم صبح ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ بود که پدرم می‌خواستند به سمت محل کارشان بروند. من به همراه برادرم را هم می‌خواستند اواسط مسیرشان به مدرسه برسانند. من آن زمان ۱۷ ساله بودم. پدرم ماشین را از حیاط بیرون آوردند. من هم آمدم بیرون تا در پارکینگ را ببندم. برادرم هنوز در خانه بود. دیدم یک نفر با لباس رفتگری و جارو به دست و ماسک زده نزدیک ماشین می‌شود و یک نامه‌ای را با خودش می‌آورد. پدر شیشه ماشین را پایین کشید و نامه را گرفته و مشغول مطالعه شد. در همان زمان آن فرد کلت را از لباسش درآورد و به صورت پدر تیراندازی کرد و چهار گلوله به صورت ایشان شلیک کرد. بعد فرار کرد به سمت کوچه پایینی. من در این فاصله مانده بودم که دنبال این فرد بروم یا پدرم را به بیمارستان ببرم. قاتل به سرعت فرار کرد و تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که به همراه همسایه‌مان پدرم را به بیمارستان منتقل کنیم. چون تمام تیرها به مغز ایشان اصابت شده بود دیگر امیدی به زنده ماندنشان نبود و شهید شدند. پدرتان با درجه سرلشگری محافظ نداشتند؟ در آن زمان شرایط به گونه‌ای بود که یک خلا حفاظتی عموما برای مسئولین وجود داشت و فقط هم مختص شهید صیاد نبود. ولی همین مسئله ترورها باعث شد که به فکر محافظ هم برای مسئولین باشیم. همیشه هر فردی که با شهید صیاد کاری داشتند بدون دردسر می‌توانستند ملاقاتشان کنند و حرفشان را به ایشان بزنند. ایشان همیشه پذیرای شنیدن حرف مردم بود. روحیه پدر خیلی مردمی بود که منافقین هم از همین روحیه ایشان سواستفاده کردند برای از بین بردنشان. معروف است که صیاد شیرازی رابطه عمیقی با رهبری داشت. این رابطه چگونه بود؟ پدر از اول انقلاب این ارتباط عمیق و صمیمی را به شکل‌های مختلف با مقام معظم رهبری داشتند و معمولا سعی می‌کردند در بسیاری از مسئولیت‌ها و فعالیت‌هایشان از ایشان مشاوره بگیرند یا گزارشی از عملکردهایشان درست می‌کردند و به حضرت آقا می‌دادند و ایشان نظرشان را در مورد فعالیت‌های مختلف می‌دادند. در شهرهای مختلفی که بودند به خصوص اصفهان که مدتی در آنجا بودند، به طور مرتب به تهران می‌آمدند تا از رهنمودهای رهبری استفاده کنند. بیشترین دیدار و صمیمیت شهید صیاد شیرازی با رهبری در زمان دفاع مقدس بود. پدرم در جنگ مسئولیت‌‌های بسیار حساسی داشتند و در زمانی که فرمانده نیروی زمینی بودند این ارتباط با رهبری خیلی بیشتر و عمیق‌تر شد. در آن مقطع حضرت آقا رئیس جمهور بودند یا به لحاظ مسئله جنگ و دفاع مقدس این ارتباط بسیار حساس‌تر و مهم‌تر می‌شود. وقتی حضرت آقا به رهبری رسیدند این ارتباط صمیمی به نوعی ولایی هم شد. یعنی علاوه بر اینکه از مشاوره ایشان در کارها استفاده می‌کردند، تحت ولایت آقا هم بودند و از اوامرشان اطاعت می‌کردند و تا لحظه شهادتشان این رابطه نزدیک در تمامی لحظه‌های زندگی شهید صیاد وجود داشت. حضرت آقا بارها در قالب جملاتی از شهید صیاد شیرازی یاد کرده‌ و اشاره کرده بودند که شهید صیاد زحمات بسیاری کشید بخصوص در زمان جنگ خوب توانست نیروی زمین ارتش را جمع کند و ما دیدیم که در آن زمان حساس چقدر ایشان زحمت کشیدند. موارد بسیاری هست که رهبری از شهید صیاد شیرازی یاد می‌کنند. به عنوان مثال پیام خاطره‌انگیزی که حضرت آقا بعد از شهادت شهید صیاد دادند عبارات بسیار زیبایی را در مورد ایشان گفتند. عباراتی چون این امیر سرافراز لشکر اسلام، نظامی مومن و متعهد و با تقوا و خصوصیت‌ها و صفات بسیار خوبی که ایشان در این پیامشان بیان کردند. همچنین بوسه زدن مقام معظم رهبری بر تابوت پدرم خودش از اتفاقات ماندگاری است که بسیار کار ویژه‌ای بود. رهبری نسبت به هر کسی اینطور ابراز ارادت و محبت نمی‌کردند ولی واقعا در این مورد این یک رابطه دو طرفه میان حضرت آقا و شهید صیاد شیرازی بود. الحمدلله ما هم به عنوان خانواده شهید صیاد شیرازی بعد از شهادت ایشان همچنان نسبت به مقام معظم رهبری ارادت داریم و سعی می‌کنیم ولایت‌پذیر خوبی باشیم. چون بالاخره سعادت دنیوی و اخروی همه در این زمینه هست. پدرم هم یکی از رمزهای موفقیت خودش را همین موضوع ولایت‌پذیری می‌دانست و در این زمینه پدرم هیچ چیز کم نگذاشتند و حتی الگو هم محسوب می‌شوند. از حضور رهبری در مراسم تشییع شهید صیاد شیرازی و ملاقاتتان با رهبری بگویید. قبلا گفته بودم که با درآغوش گرفتن رهبری انگار صبر بر مصیبت پدر به من داده شد. آن یک احساس شخصی بود از برخوردی که حضرت آقا با ما داشت. آن آرامشی که ایشان به ما داد باعث شد احساس کنم که الان در آن شرایط سختی که از لحاظ روحی بوجود آمده ما را دلگرم می‌کنند و ما هم نقطه امیدی داریم تا بتوانیم در آن لحظات حساس و سخت از این نعمت بهره‌مند شویم. حضرت آقا هم خصوصیات ارزشمندی دارند از جمله صبر و استقامت، آرامش، دلگرمی و ارادتی که نسبت به خانواده‌های شهدا دارند موجب می‌شود که برای ما هم اثرگذار باشند. آن حس درونی من در آن زمان این بود که صبر بر مصیبت پدر بر من داده شد. چون شرایط سختی را داشتم و تحمل رفتن پدر برایم خیلی دشوار بود. پدرم جزء عزیزترین‌های خانواده بود و ما این نعمت را که به این شکل از دست دادیم. اما خداوند برایمان نعمتی مثل حضرت آقا برایمان گذاشته بود که رد آن زمان بتوانی از آن بهره ببریم. هنوز هم به دیدار رهبری می‌روید؟ دیدارهای عمومی که معمولا ما را خانوادگی دعوت می‌کنند و معمولا من به نیابت از خانواده رفته‌ام. دیدارهای خصوصی هم بوده، به طوری که فرزندان و خانواده‌شان ارتباط خوبی داشتند و ما هم توانسته‌ایم خوب استفاده کنیم. یکبار هم من یادم هست حضورشان قرآنی را تقدیم کرده و گفتم برایمان یادداشتی بنویسند که ما در دوران جوانی بتوانیم از نظراتشان استفاده کنیم. ایشان هم در قرآن نوشتند: "جوانی خود را به خودسازی فکری، روحی و جسمی مغتنم بشمارید. با قرآن عزیز انس بیابید و در آن تدبر کنید. نماز را با توجه و خضوع بگذارید و فضای معطر شهادت را که اکنون زندگی شما را فرا گرفته است قدر بدانید." در یکی از این جلسات خصوصی که با خانواده ما داشتند گفتند که ما خودمان پیشنهاد دادیم که شهید صیاد فرماندهی نیروی زمین ارتش را در زمان حساس جنگ به عهده بگیرند و ایشان هم موافقت کرد و واقعا خوب توانست نیروی زمینی را جمع کند. زحمات زیادی را برای ارتش دنبال کرد و نقش ویژه‌ای را در مقطع دفاع مقدس داشت. همچنین گفتند که شهید صیاد شیرازی فرد شایسته‌ای بودند. شایسته شهادت بودند. پیگیری‌هایی که در عرصه بین المللی برای پرونده ترور شهید صیاد شیرازی در حال انجام بود، به کجا رسید؟ در خصوص دستگیری عوامل ترور از همان اول که این ترور انجام شد، نیروهای امنیتی و سیاسی کشور، وزارت خارجه و ستاد کل نیروهای مسلح کشور دنبال بودند که این مسئله را حل کرده و عوامل را دستگیر کنند. برخی از عوامل دستگیر شدند یعنی کسانی که به نوعی با این پرونده درگیر بودند. رایزنی‌هایی به وجود آمد و اقدامات خاصی را دنبال کردند تا محکومیت این ترور در عرصه بین المللی از طریق دادگاه پاریس پیگیری شود. در این دادگاه هم من به عنوان شاهد ماجرای ترور رفتم و شهادت دادم که این ترور چگونه اتفاق افتاده است. این مسئله دنبال شد و در این زمینه وکلایی را هم گرفتیم (هم ایرانی و هم فرانسوی) که بتوانند حرف‌های ما را به دادگاه پاریس برسانند و بخصوص محکومیت جدی سیاسی هم انجام شود. اما متأسفانه همانند بسیاری از پرونده‌هایی که بسیار پیچیده بوده است تا به این لحظه هنوز قاتل دستگیر نشده است و یک سری ابهاماتی در پرونده‌اش وجود دارد. البته پرونده باز است تا زمانی که به نتیجه قطعی برسیم. هنوز هم مسئولین پیگیر هستند و در این خصوص با من در ارتباطند و برخی از مطالب را هم رسانه‌ای نمی‌کنند تا نکند دچار مشکل شود. آخرین اقدام در این رابطه چه بوده است؟ دیداری داشتیم با وکلایمان در تهران و موضع طلبکارانه خودمان را به عنوان فرزند شهید به ایشان که برای دادگاه فرانسه بود گفتیم که بروند و در دادگاه بیان کنند. ما موضع طلبکارانه خود را گفته‌ایم و منتظر اعلام نتیجه از سوی دستگاه‌های بین المللی هستیم تا این محکومیت انجام شود. ولی آن حقیقتی که وجود دارد این است که کشورهای اروپایی مثل فرانسه موضعی که دارند بیشتر به سمت و سوی دشمنان نظام است تا به سمت ما. در روند پیگیری پرونده در اعلام نتیجه و محکومیت موضع سکوت را می‌گیرند و اقدام جدی انجام نمی‌شود. ولی نظام جمهوری اسلامی و مسئولین ما الحمدلله تا به حال با جدیت دنبال کرده‌اند و به میزان توان و وسع خودشان توانسته‌اند بهترین نتیجه را بگیرند. این نوع پیگیری‌های بین المللی یک نوع تشریفات نیست؛ سودی هم دارد؟ اگر فعالیت‌ها در پاریس نتیجه بدهند و وظیفه‌شان را خوب دنبال کنند هم می‌توانند کمک کنند که این پرونده به نتیجه برسد و قاتل دستگیر بشود. و هم می‌شود که غرامت این جریان داده شود. همان هزینه‌ای که مصرف می‌شود به خاطر ترور یک مسئول، آن هزینه داده شود و بازتاب سیاسی هم می‌تواند داشته باشد. از لحاظ سیاسی می‌توان این ترور را در سطح بین المللی محکوم بکنند و مجموعه منافقین را منزوی کنند. هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ سیاسی و از جنبه‌های گوناگون این تلاش‌ها می‌تواند موثر باشد. پیگیری کشور ما در این گونه پروندها تشریفاتی نیست، اما آن کسانی که پرونده را پیگیری می‌کنند وارد تشریفات شده‌اند. آن‌ها وظیفه‌شان را دنبال نمی‌کنند و همسو با دشمن پیش می‌روند.

رابطه پدر با شما چگونه بود؟

ایشان سعی می‌‌کردند که با ما رفیق و دوست باشند و خودشان هم این جمله را زیاد تکرار می‌کردند و در همین حالت دوستی، سعی می‌کردند که بسیاری از تجربیات را هم به ما و هم به دیگر جوانان منتقل کنند. مثل نظم، دانش نظامی، خاطرات دفاع مقدس و تجربه‌هایی که در لحظات سخت نظام داشتند را به شکل‌های مختلفی سعی می‌کردند منتقل کنند. به ما توصیه به ورزش می‌کردند. توجه به نماز اول وقت و توجه به علم و ارزش‌های معنوی را گوشزد می‌کردند. عمده روش تربیتی که نسبت به فرزندان داشتند عملی بود یعنی با عمل خودشان توصیه می‌کردند. یعنی اگر توصیه به علم می‌کردند خودشان هم اهل مطالعه بودند. یادم هست پدرم دو درس را در آن زمان خیلی مسلط بودند و به من تدریس می‌کردند. یکی ریاضی بود و یکی زبان انگلیسی. شب قبل از شهادت ایشان، من یکسری سؤالات ریاضی داشتم چون فردای آن روز امتحان ریاضی برگزار می‌شد. من هم خیلی دغدغه برای این امتحانم داشتم و بخشی از سوالاتم مانده بود. چون سوالات زیاد بود همان شب تمام نشد. پدرم گفت بگذاریم برای فردا صبح، اما با تروری که اتفاق افتاد دیگر تمرین‌ها ادامه نیافت و دیگر آن امتحان را هم ندادم. ایشان خیلی به پیشرفت ما به خصوص در زمینه علمی علاقه‌مند بودند. یکی از ویژگی‌هایی که ایشان داشتند برنامه‌ریزی بود. من از آن روح برنامه‌ریزی ایشان خوب استفاده می‌کردم. در روز برای همه روزهای هفته‌شان حتی روزهای تعطیل برنامه داشتند و سعی می‌کردند این برنامه‌ها را با نماز تنظیم کنند و خیلی اهتمام ویژه‌ای نسبت به موضوع نماز اول وقت داشتند. برجسته ترین ویژگی پدر را چه می‌دانید؟ تمامی خصوصیات پدرم ارزشمند بود. تقوا و تعهد، شجاعت، علم و دانش نظامی ایشان، همچنین اخلاق و نظم ایشان و دیگر خصوصیات اخلاقی‌شان خوب بود. اما به نظرم شاخص‌ترین آن ولایت‌مداری ایشان بود. یعنی روحیه اطاعت شهید صیاد از رهبری و رابطه ایشان نسبت به حضرت آقا می‌تواند خصوصیت منحصر به فردی شود. مشهور است که شهید صیاد شیرازی با علما هم ارتباط خوب و مستمری داشتند؛ از این روحیاتشان بگویید. ایشان از جمله نظامی‌هایی بود که به نوعی با علما در ارتباط بود. در مسئله بهره‌مندی معنوی و روحی از حضور علما استفاده می‌کرد. از جمله علمایی که شهید صیاد با آن‌ها در ارتباط بودند آیت‌الله بهاءالدینی، آیت‌الله مجتبی تهرانی، حضرت امام و مقام معظم رهبری بودند. همچنین بسیاری از ائمه جمعه از ایشان خاطره دارند، بخصوص آن‌هایی که به لحاظ کاری هم با پدرم در ارتباط بودند. مواردی را خودشان به تنهایی مراجعه کرده و بهره می‌بردند و مواردی را هم با هم و یا به همراه خانواده می‌رفتیم اگرچه من آن زمان سنم کم بود. بعد از شهادت پدرتان هم با این علما در ارتباط بوده‌اید؟ بله؛ آیت‌الله بهاءالدینی که در زمان حیات پدرم از دنیا رفتند، اما با حاج عبدالله بهاءالدینی فرزند ایشان که در قم هستند در ارتباطم. همچنین در زمان حیات پدر، با ایشان به جلسات اخلاق ایت الله مجتبی تهرانی در دبیرستان نور واقع در خیابان ایران می‌رفتم و بعد از شهادت پدر تا این اواخر حیات حاج آقا مجتبی تهرانی هم از محضرشان در کلاس‌ها استفاده می‌کردم. پدرم در جلسات اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بسیار با علاقه شرکت می‌کرد و از صحبت‌های ایشان یادداشت برمی‌داشت. یادم هست بعد از شهادت پدرم در یک جلسه‌ای حاج آقا مجتبی تهرانی صحبت کرده و از پدرم یاد کردند. و می‌گفتند ایشان یکی از شخصیت‌های نورانی بودند که در جلسات شرکت می‌کردند و در مواردی هم به بنده مراجعه می‌کردند و به مباحث مطرح شده و آیات و روایات علاقه‌مند بودند. قبل از این من شاهد حضور ایشان بودم و الان ایشان شاهدند و من نمی‌توانم ببینمشان. بعد بحث را به این سمت بردند که چرا اصلا کسانی ترور انجام می‌دهند و چنین شخصیت‌هایی را ترور می‌کنند. از گروه معارف جنگ بگویید. چگونه راه‌اندازی شد؟ معارف جنگ یک مجموعه‌ای است که پدرم پیشنهاد تشکیل آن را به حضرت آقا داد تا در خصوص جمع آوری خاطرات و گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره تجربیات راجع به دفاع مقدس اقدامی انجام شود و مجموعه‌ای شکل بگیرد به نام معارف جنگ و در این مجموعه فعالیت‌های فرهنگی و علمی در خصوص جنگ انجام بگیرد. بدین ترتیب از لحاظ علمی با دانشگاه افسری امام علی(ع) و از لحاظ فرهنگی با شخصیت‌های مختلف رزمنده ارتباط داشته باشد و تولید کتاب، بروشور و محصولات فرهنگی مرتبط با جنگ را بررسی می‌کند. قبل از شهادت پدرم خود ایشان مسئول این مجموعه بودند و بعد از شهادتشان امیر آراسته مسئولیت آن را به عهده دارند که حضرت آقا در خصوص معارف جنگ فرمودند که این کار ارزشمند و خوبی هست و برای نیروهای مسلح مفید است. شهید صیاد از بنیانگذاران طرح راهیان نور بودند؟ یکی از کارهایی که شهید صیاد انجام دادند راه‌اندازی همین راهیان نور بود که به نوعی با همین معارف جنگ مرتبط بود. ولی راهیان نور برای عموم مردم است که بتوانند از تجربیات حماسه دفاع مقدس بهره‌مند شوند. قبل از اینکه راهیان نور درست شود ایشان به همراه بسیاری از فرماندهان ارتش و سپاه، این کار را دنبال می‌کردند. آن موقع نام خاصی نداشت. فقط به مناطق جنگی رفت و آمد داشتند و کارش شروع شد و بعدها نام آن را راهیان نور گذاشتند و کم و کیف آن پیشرفت کرد تا به این شکلی که الان می‌بینیم رسید. یکی از دلایلی که جریان نفاق برای ترور شهید صیاد مطرح کرده بود ایجاد وحدت ارتش و سپاه توسط شهید صیاد بوده است. شهید صیاد شیرازی چه فعالیت‌هایی در این زمینه داشت؟ معاندین و منافقین عموما دنبال این مسائل اختلاف‌گونه هستند که به دنبال آن مشکلی را در نظام به وجود آورند. از این جمله در سطح نیروهای مسلح اختلاف دو مجموعه عظیم نیروی مسلح است که هر کدام دارای توانمندی‌ها و خصوصیات علمی، اجرایی، ملی، میدانی و نظامی هستند و دارای ماموریت‌های اساسی و ویژه. بر این اساس یکی از کسانی که نقش محوری در ایجاد وحدت بین و ارتش و سپاه داشت پدرم بود. اولاً سعی می‌کرد ارتباط و تعامل با هر دو مجموعه را داشته باشد و نیز سعی می‌کرد میان دو مجموعه پل ارتباطی برقرار کند تا این دو مجموعه به هم کمک کند. هم در زمان دفاع مقدس و هم در زمان‌های دیگر از پتانسیل هر دو استفاده می‌کردند مثلا در جایی که فقط از ارتش استفاده می‌شد، پدرم سعی می‌کرد از تمام پتانسیل قابل استفاده از جمله سپاه و بسیج و ارتش استفاده کند و احترامی هم برای ارتش و هم سپاه تؤمان قائل بودند. مواظب بودند که مسئله‌ای به وجود نیاید که موجب ایجاد تنش شود. موقعیت تحصیلی دیگر فرزندان شهید چگونه است؟ ما فرزندان شهید صیاد شیرازی چهار نفر هستیم. دو خواهر و دو برادر. خواهر بزرگم دانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه تهران هستند. برادر کوچکم هم دندانپزشک هستند و مطب دارند. موقع تدریس هم از شهید صیاد می‌گویید؟ بله مواقعی بوده که خاطراتی از پدرم را زمان تدریس در دانشگاه افسری بیان کرده‌ام. مواردی را لازم بوده خودم بیان کرده‌ام و مواردی را هم خود دانشجویان خواسته‌اند که بازگو کنم. قضاوت دیگران نسبت به فرزند صیاد بودن چیست؟ من در دانشگاه از اول دوره دانشجویی هیچ وقت نمی‌گفتم که فرزند شهید صیاد هستم. و خودم را معمولا شیرازی معرفی می‌کنم. ولی تقریبا تمام کلاس‌ها و همه اساتید وقتی در لیست به اسم من می‌رسیدند، می‌پرسیدند که شما با آن شهید صیاد شیرازی نسبت دارید؟ یعنی پدرم را خیلی‌ها می‌شناختند و الحمدلله نگاه‌ها بیشتر مثبت است. بارها دیده‌ام که یک استاد یا دانشجویی که میانه‌اش با نظام هم شاید خوب نباشد، ولی نگرشش نسبت به شهید صیاد شیرازی یک نگرش مثبت است و فکر می کنم یک دلیلش این است که پدرم مسئول موفقی بوده و با سختکوشی خوب توانسته بود از پس مسئولیت‌هایش بربیاید و به عنوان یک شخصیت مثبت و ممتاز شناخته می‌شود. منتقدان نظام هم گاهی همین نظر را دارند. سخن آخر... توصیه می‌کنم سعی کنیم در نگارش جهاد و شهادت با کیفیت خوبی پیش برویم، به گونه‌ای که برای نسل بعد مفید باشد و تا آنجایی که امکان دارد باید رضای الهی را در این کار دنبال کنیم. باید با نگرش دیگری در کار و فعالیت ورود کنیم و فقط برای یک رفع تکلیف یا رونق کار، کاری را انجام ندهیم، بلکه نگرشمان باید عمیق‌تر باشد. گاهی می‌بینیم در برخی رسانه‌ها جنبه‌های منفی کار پررنگ می‌شود یا استفاده ابزاری از شهدا دارند یا سیاسی کردن آن‌ها و یا استفاده مادی از شهید که یک شخصیت معنوی است. این‌ها چیزهایی است که باید در نگاه رسانه‌ای اصلاح شود. متأسفانه فضای مجازی ما هم به خاطر تهاجمات دشمن در عرصه مجازی هنوز دچار مشکلاتی هست. ما می‌توانیم از فضای مجازی برای پیشرفت مادی و معنوی خودمان استفاده کنیم، اما می‌بینیم آنطور که باید و شاید بهره کافی برده نمی‌شود. ما باید به میزان وسع و توانمان کمک کنیم تا این محیط هم به حد مطلوب برسد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت