دولت از زنان آسیب پذیر حمایت می کند؟
زنان آسیبدیده از واقعیتهای جامعهای هستند که در آن زندگی میکنیم و نمیتوان با بستن چشم آنها را تکذیب کرد. به گفته کارشناسان زنان آسیبدیده از لایههای پنهانی جامعه به حساب میآیند چرا که در صورت بر ملا شدن اقدامات این زنان نتیجهای جز طرد از خانواده، زندان، مجازات سنگین و... برایشان متصور نیست به این دلیل زنان آسیبدیده تمام سعی خود را میکنند تا حضورشان در جامعه مانند جوامع غربی ملموس نباشد.
هیچ آماری از تعداد زنان آسیبدیده در کشور وجود ندارد. سال 85 برای نخستین و آخرین بار تعدادی از مسئولان تعداد تقریبی این زنان در کشور را 500 هزار نفر عنوان کردند از آن سال تاکنون نه تنها هیچ آماری از تعداد زنان آسیبدیده در کشور منتشر نمیشود بلکه اگر رقمی هم در این زمینه اعلام شود بلافاصله انکار شده و بر چسب بیاعتمادی به آن زده میشود. این درحالی است که زنان آسیبدیده از واقعیتهای جامعهای هستند که در آن زندگی میکنیم و نمیتوان با بستن چشم آنها را تکذیب کرد. به گفته کارشناسان زنان آسیبدیده از لایههای پنهانی جامعه به حساب میآیند چرا که در صورت بر ملا شدن اقدامات این زنان نتیجهای جز طرد از خانواده، زندان، مجازات سنگین و... برایشان متصور نیست به این دلیل زنان آسیبدیده تمام سعی خود را میکنند تا حضورشان در جامعه مانند جوامع غربی ملموس نباشد. دکتر افسر افشارنادری، جامعه شناس با اشاره به این نکته که آسیبهای اجتماعی معلول تعدادی از عوامل هستند، به تهران امروز میگوید:برای حل معضلاتی چون زنان آسیبدیده باید عوامل بهوجود آورنده آنها همچون فقر، مهاجرت، اعتیاد و... را کاهش داد چرا که با برخوردهای قهر آمیز نمیتوان امیدوار بود که بتوان تعداد این زنان را کم کرد و این نوع برخوردها هیچ تاثیری بر کم کردن تعداد این زنان ندارد. وی با اشاره به این نکته که به دلیل دایره وسیعی که آسیبها در آن میگنجد از عدم موفقیت در ازدواج، مجرم بودن،فرار از خانه، داخل شدن به باندهای تبهکاری و... نمیتوان تمام زنان آسیبدیده را در یک دایره گنجاند به همین دلیل هم نمیتوان آمار دقیقی از این افراد تهیه کرد. اما واقعیت تلخ آنجاست که تازمانی که نتوانیم آماری از افراد آسیبدیده داشته باشیم نمیتوانیم برای آنها برنامهریزی کنیم و اگر برنامهریزی هم قرار باشد انجام شود بر اساس حدس و گمان است. این در حالی است که با تمام صحبتهایی که درخصوص تعداد کم زنان آسیبدیده در جامعه میشود، این موضوع در حال رسیدن به مرحله هشدار است. رابطه آسیب دیدگی و فقر رابطه مسائل اقتصادی با افزایش تعداد زنان آسیبدیده موضوع دیگری است که افشار نادری به آن اشاره کرده و میگوید:همیشه در جامعه آسیبدیدگی با فقر معنا پیدا میکند. شرایط بد اقتصادی، بالا رفتن هزینههای زندگی و جور نشدن دخل و خرج زندگی با هم، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق همه و همه دست به دست هم داده و عاملی برای افزایش آسیبدیدگی در جامعه شده است. این در حالی است که اگر زودتر به فکر درمان این درد نباشیم در آیندهای نزدیک شاهد فاجعهای غیرقابل جبران خواهیم بود. این جامعه شناس با انتقاد از کم کاریهای دولتی در این باره میگوید: اگر چه گفته میشود 15 مرکز نگهداری از زنان آسیبدیده فقط در کلانشهر تهران فعالیت میکند اما نکتهای که از آن غفلت شده این است که فقط ارائه آمار و ارقام دردی را دوا نمیکند. این مراکز با کمبود شدید بودجه مواجه هستند و بودجه اندکی هم که به این مراکز تعلق میگیرد، جوابگوی ابتداییترین نیازهای این مراکز نیست. از طرف دیگر در کنار این بیتوجهی به مراکز نگهداری از زنان آسیبدیده هیچگونه حمایت اجتماعی و کمکی دیگر نیز به این زنان نمیشود. این در حالی است که مسئولان دولتی به جای اینکه به فکر حل و فصل معضلات اجتماعی خصوصا آسیبهایی باشند که تا چند سال آینده ممکن است به بحران تبدیل شود، اینقدر در گیر و دار سیاست غرق شدهاند که حتی گوشه چشمی هم به آنچه در جامعه میگذرد، ندارند. آموزش مهارتآموزی موضوع دیگری است که افشار نادری به آن اشاره کرده و میگوید: تعدادی از این زنان که میزان آسیبدیدگی آنها زیاد است قابلیت مهارتآموزی و حرفهآموزی را ندارند و نمیتوان آیندهای را برای آنان متصور بود مراکزی هم که با کمک معدود خیران اداره میشود برای این زنان حکم مراکزی برای زنده ماندن را دارد و بس. اما تعداد دیگری از این زنان را میشود همانگونه که در مراکز حمایتی شهرداری تهران شاهد آن هستیم با حرفهآموزی و مهارتآموزی وارد بازار کار کرد و آنها را زیر چتر حمایتی قرار داد. اقدامات دولتی کافی نیست ناکافی بودن اقدامات سازمانها و دستگاههای دولتی به منظور حمایت از زنان آسیبدیده نیز موضوعی است که دکتر باهر به آن اشاره کرده و میگوید: افزایش تعداد زنان و دختران آسیبدیده به این معنی است که حمایتها و اقداماتی که باید به منظور توانمندسازی این زنان انجام میگرفت، کافی نبوده است چرا که در غیر این صورت باید شاهد هر چه بیشتر این افراد در جامعه بودیم در حالی که این موضوع برعکس شده است. ضرورت نظارت بر وضعیت زنان آسیبدیده موضوع دیگری است که باهر به آن اشاره کرده و میگوید: باید به زندگی این زنان نظارت مستمری صورت بگیرد تا بتوان زمینه را برای بازگشت آنها به جامعه و خانواده فراهم کرد، براین اساس نگهداری زنان آسیبدیده اجتماعی در محیطهای کارگاهی، حرفهآموزی به آنها براساس استعداد و توانایی و ایجاد زمینه اشتغال آنها، در فراهم کردن زمینههای ارجاع آنان به زندگی سالم اجتماعی و کانونهای خانوادگی موثر است. این استاد دانشگاه با بیان اینکه لازم است به این زنان مهارتهای زندگی ارائه و وضعیت آنان بهطور مداوم رصد شود، بر ارتقای سطح دانش و آگاهی این زنان درخصوص مسائل و مشکلات اجتماعی، ارتقای توانمندیهای آنها جهت مقابله با مسائل اجتماعی از طریق ارائه خدمات تخصصی تاکید میکند. به گفته وی آموزشهای تربیتی و تحت نظر قرار گرفتن در ابعاد مختلف اجتماعی بهویژه برای دختران کارتنخواب، بخشی از وظایفی است که تنها یک نهاد مثل شهرداری نمیتواند از پس آن برآید و هماهنگی سایر نهادها و سازمانهای حمایتکننده را نیازمند است. باهر با انتقاد از کمکاریهایی که در عرصههای اقتصادی و اجتماعی جامعه صورت میگیرد، میافزاید: این کمکاریها باعث شده تا تعداد افرادی که دچار آسیبهای اجتماعی شدهاند، افزایش پیدا کند و در این میان گویی مسئولان دولتی بیشتر از آنکه به فکر رسیدگی به این آسیبها باشند مشغول فعالیتهای دیگر هستند. مسئولان ما تنها بهدنبال رفع معلول هستند در حالی که ریشهیابی علتهایی که در آسیبها دخالت دارند مهمتر از رفع معلول است. اما نحوه دید زنان بیخانمان به زندگی موضوع دیگری است که از نظر جامعهشناسان در توصیف شرایط آنها اهمیت زیادی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید