حجت‌الاسلام‌ نقویان: باید توبه‌نامه بنویسیم!

کد خبر: 252993

این قصه معروف است که یک زمانی مرحوم فلسفی به شاه گفته بود شما نیم ساعت این رادیو و تلویزیون را به ما بدهید و ببینید ما چه می‌کنیم و این جمله از امام هم نقل شده است. ۳۵ سال است همان راديو و تلويزيون دست ماست . ما چه کرده‌ایم؟

مجله مهر: حجت الاسلام ناصرنقویان در گفت و گو با ماهنامه خیمه سخنان جالبی درباره سیاست، سخنرانی های انتقادی اش و صداوسیما گفته است. ماهنامه «خیمه» در شماره اسفندماه امسال خود گفت و گویی صریح و خواندنی با روحانی خبرساز این روزها منتشر کرده است. گزیده ای از گفت و گوی «حجت الاسلام والمسلمین ناصر نقویان» با ماهنامه خیمه را بخوانید. ممنوع التصویر نبودم. همین دو هفته پیش در شبکه قرآن برنامه زنده داشتم. نمی‌دانم شایعه ممنوع التصویر بودنم از کجا شکل گرفت؟ شاید کمی دلخوری‌هایی و سوء برداشت‌هایی که از طرف ما و دوستان رسانه پیش آمد باعث اين شايعه شده باشد. اگرچه خودم الان زیاد اصراری به رفتن به رسانه ندارم. من در همان جلسه‌ای که با جناب ضرغامی و معاونانشان برگزار شد مثالی زدم که البته این مثال را خدمت رهبر انقلاب هم عرض کردم و گفتم به نظر من رسانه مثل عصای حضرت موسی است و می‌تواند کارایی عجیب و سحر آمیزی داشته باشد، ولی امروز به عنوان یک چوبدستی از آن استفاده می‌شود و ظرفیت‌ها معطل مانده که البته خود جناب آقای ضرغامی هم این را پذیرفتند و خودشان هم مثالی زدند که ما ظرفیت یک کامیون را داریم ولی داریم به عنوان یک ژیان از آن استفاده می‌کنیم. اگر مسوولین رسانه به این حرفی که زده شده معتقدند باید با مردم و کار‌شناسان جلسات دقیق‌تر و صادقانه‌تر بگذارند. به دور از هیاهوهای سیاسی و مقام و پست و پول. این قصه معروف است که یک زمانی مرحوم فلسفی به شاه گفته بود شما نیم ساعت این رادیو و تلویزیون را به ما بدهید و ببینید ما چه می‌کنیم و این جمله از امام هم نقل شده است. ۳۵ سال است همان راديو و تلويزيون دست ماست . ما چه کرده‌ایم؟ الان تاثیر سینما چقدر است؟ قبل از انقلاب خود دستگاه به این‌ها هنرپیشه می‌گفت و ما آن‌ها را یک مقام ارتقا داده‌ایم و به آن‌ها هنرمند می‌گوییم. کسی که یک بار در فیلم بازی کرده و موفق بوده را می‌گوییم آقای هنرمند که یکی از اشتباهات فاحش ما است. یا در این برنامه‌هایی که چند بار در تلویزیون برپا شد به نام چهره‌های ماندگار که الان چند وقتی است كه خبري نيست، هنرپیشه‌های قبل از انقلاب را با شخصیت‌هایی مثل آیت الله حسن زاده آملی و پروفسور گلشنی کنار هم نشاندیم و هر دو را به عنوان چهره‌های ماندگار معرفی كرديم، که در دنیا هم این‌چنین نیست ولی ما این کار را کرده‌ایم و مشکلات بزرگی را ایجاد کرده‌ایم و همه این‌ها را باید اصلاح کنیم و برایشان توبه نامه بنویسیم و استغفار بکنیم. انبیا با زبان قوم صحبت می‌کردند که من جایی به لطیفه گفتم که ما طلبه‌ها به جای استفاده از زبان قوم از زبان قم استفاده می‌کنیم. ما امروز باید بتوانیم مثل عموپورنگ با کودکان حرف بزنیم بدون اینکه به انواع موسیقی‌های مهیّج متوسل بشویم. و من این را خودم تجربه كردم. لسان قوم امروز لسان طنز و داستان و شعر و حکایت و تمثیل و ورزش و موسیقی و فیلم و ادبیات است، که همه این‌ها را باید بلد باشیم. بعضی‌ها به من ایراد می‌گیرند که شما قرآن و کلام اهل بیت در سخنان‌تان کم است. من این حرف را قبول ندارم. من می‌گویم اگر یک حدیث را درست بخوانیم به مراتب بهتر است. مثل مادری که به زور غذا در دهان بچه‌اش می‌ریزد و حالش به هم می‌خورد. برای روحانی زشت است که به دامان این جناح و یا آغوش آن جناح پناه ببرد و یا طرفدار گروه خاصی باشد. ما ۳۰ سال است كه حکومت اسلامی راه انداخته‌ایم، اما امام اجازه نداده‌اند که حوزه‌های علمیه تحت پوشش دولت قرار بگیرند. چون باید استقلال‌شان را حفظ کنند. ببينيد راجع به آیت الله خوشوقت چه كردند؟ یک برنامه‌ای پخش شد که بحث تاریخی است و علمي. ببينيد چه سروصدايي راه انداختند. عده‌اي جاهل. این‌ها که ناخن کوچک آیت الله خوشوقت از نظر زحمت و کار علمی و معرفت و دلسوزی و ارادت به اهل بیت نیستند. جوانک‌هایی که هنوز از تخم مرغ در نیامده‌اند به خودشان اجازه می‌دهند که به ایشان توهین کنند. این‌ها دردهای جامعه ماست. دعا می‌کنیم با جمله‌ای که رهبر اخیرا فرمودند که من فعلا نصیحت می‌کنم، این‌ها بیدار شوند یا آن نصیحت به یک جراحی بینجامد و اگر کسی به درد دل‌های مردم گوش بدهد مشکلات آن‌ها را می‌فهمد و امروز وظیفه روحانیون است که این خبر‌ها را درست منعکس کنند و به فکر جراحی باشند. من نه تنها از حرف های انتقادی که زدم ناراحت و پشیمان نیستم، بلکه این را وظیفه خودم می‌دانستم و ناراحت نیستم.‌‌ همان روز‌ها بسیاری از سایت‌ها و مجله‌ها و روزنامه‌ها براي مصاحبه به من مراجعه ‌کردند و من به هیچکدام روی خوشی نشان ندادم، که خدای نکرده مملکت را شلوغ نکنند. این سخنان را چند سال پیش هم می‌گفتم اما چه شد که الان سر و صدا شد؟ فکر می‌کنم شیطنتی بود. من از زمان دوره دوم صدارت آقای هاشمي رفسنجانی انتقادی حرف می‌زدم. من سخنرانی در مسجد الرسول میدان رسالت تهران داشتم. انتقادی حرف مي‌زدم كه کسی وسط منبر با صدایی لرزان زیر گوش من گفت که حاج آقا سخنرانی‌تان در حال ضبط شدن است. من رو به مردم گفتم مردم ایشان این را می‌گویند اگر من خلاف می‌گویم بگویید و اگر نه بنشینید و گوش کنید. من یک آخوند سیاسی نیستم. همه هم این را می‌دانند و من شغلم معلمي دانشگاه است و در رسانه‌ها در برنامه‌های مذهبی بوده‌ام. با اینکه پست‌های سیاسی نزدیک وزارت هم به من پیشنهاد شد و من نپذیرفتم. بار‌ها نمایندگی مجلس پیشنهاد شد و اقدامی نکردم چون خودم را در آن عرصه‌ها موفق نمی‌دانم. هر کسی را بهر کاری ساختند. من نه پشیمان هستم و نه نگران.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت