کتابخانه ای در نقطه صفر مرزی/ عکس
وقتی از جاده بین المللی زاهدان به سمت چابهار می روی، در 85 کیلومتری چابهار مسیر پر پیچ و خم جاده را به سمتی می پیچی تا کمی آن سو تر با مردمی آفتاب سوخته و رنج کشیده مرز نشین دم خور شوی.
مهر: علم را می توان حتی در روستایی کوچک و دور افتاده و مرزی جستجو کرد اگر شوق و ذوق کسب علم وجود داشته باشد همان طور که در روستای محروم جر با حداقل امکانات نمود پیدا کرده است. جوانان و نوجوانان روستای جر در دوره افتاده ترین محدوده جنوب شرق کشور با همتی وصف ناشدنی عشق و علاقه خود را به کتاب و کتابخوانی با ایجاد یک باب کتابخانه کوچک اما پر از لطف و صفا به اثبات رسانده اند. روستایی که با همت جوانانش کتابخانه دار می شود و روزانه مراجعین مشتاق بسیاری که علاقمند به مطالعه هستند در آنجا به اشتراک آموخته هایشان مبادرت می ورزند. شوق مطالعه جرنشینان در کتابخانه ای کوچک وقتی از جاده بین المللی زاهدان به سمت چابهار می روی، در 85 کیلومتری چابهار مسیر پر پیچ و خم جاده را به سمتی می پیچی تا کمی آن سو تر با مردمی آفتاب سوخته و رنج کشیده مرز نشین دم خور شوی.
همان اوایل روستا چشمت به مدرسه ای نوساز می افتد که به همت سازمان نوسازی برای یادگیری الفبای رسمی میهن مان برای کودکان این روستا ساخته شده است. با تنها آموزگاری که از سر خوش اقبالی ساکن خود روستا نیز می باشد به بحث و گفتگو می نشینی و او برایت از روستایش می گوید، از این که این روستا را با نام جُر می شناسند و 57 خانوار جمعیت دارد. کریم بخش پیروانی معاون آموزگار مدرسه هجرت جُر از کتابخانه محقر اما پر باری سخن به میان می آورد و از شوق و ذوق فراوان جوانان روستایش برای مطالعه، آنچنان شورمندانه حرف می زند که بی اختیار با او همراه می شوی تا از کتابخانه ای آن هم تنها در چند کیلومتری مرز دیدن کنی. پیرمرد مرزنشین که از خود کتابخانه ای پر بار به یادگار گذاشت کتابخانه "صوفی جنگیان" خدایش بیامرزد پیرمرد باسوادی که کتابخانه ای محقر می سازد و به فرزندانش وصیت می کند تا پس از مرگش میراث گران بهای مطالعه را برای سایرین فراهم آورند. این کتابخانه بیش از چهار سال قدمت دارد و هر یک از جوانان روستا بدون حمایت از هیچ نهاد خاصی کتاب های شخصی شان را به آن اهدا کرده اند. با پیروانی همراه می شوی و کمی آن سوتر از مدرسه، او مارا به سوی خانه ساده ای هدایت می کند که گویا برای همین کار ساخته شده است. در را باز می کند و داخل می شویم، تنها یک قفسه فلزی فرسوده ای در اتاقی سه در چهار فرش شده نظرت را به خودش جلب می کند. قبل از باز کردن قفسه فکر نمی کنی که این کتابخانه اصول و قوانین مشخصی داشته باشد، اما محتوای این قفسه داستان دیگری دارد. همان چند صد جلد کتابی که گاهی کتب نفیسی نیز در بین آنان یافت می شد، به صورت موضوعی با برچسب های متعدد و شماره گذاری شده با نظم خاصی درون آن چیده شده است. در قفسه پایین چند جلد دفتر حجیم بود که رضا جاودانی و زین العابدین بوالفتح (مسئولین فعلی کتابخانه) درباره آنان توضیح دادند که، از این دفتر ها برای ثبت اسامی کسانی که کتاب ها را به امانت می برند استفاده می شود و دفتر دیگر نیز برای ثبت نظرات بازدید کنندگان کتابخانه است. روستای محروم و کتابخانه محروم تر عبدالله جدگال دهیار روستای جُر از کمبود امکانات روستا خبر می دهد، از این که سقف این کتابخانه نیاز به مرمت دارد و با هر بارشی کل کتابخانه را آب فرا می گیرد و همین چند کتاب هم از بین می روند. وی از فقدان کتب به روز و مناسب، از اینکه همه این کتاب ها را بچه ها برای چندین بار متوالی خوانده اند، از کمبود قفسه برای جای گذاری کتب اهدایی جدید و همچنین از جلسات هم اندیشی سخن می گوید که هر هفته در همین مکان تشکیل می شود تا هر کس چیز جدیدی فراگرفته برای سایرین نیز شرح دهد. از کتابخانه بیرون می آیم و سوار ماشین می شوم، با خودم می اندیشم این همه امکانات متعدد و چندین کتابخانه در شهرمان داریم که شاید کتاب هایش سال به سال حتی برای گردگیری هم ورق نخورد. به این می اندیشم که این همه قفسه سالم و قابل استفاده داریم اما به سبب کهنگی مدلش آن را در انباری منزل مان نگه می داریم، به این می اندیشم که تمامی امکانات سرمایشی و گرمایشی لازم برای فراهم کردن محیط مناسب برایمان مهیاست اما دریغ از یک دقیقه مطلالعه، اما کمی آن سو تر جوانان پر شور روستای جُر در 10 کیلومتری مرز کشور دوست و همسایه پاکستان با همه نداشته هایشان، با همه هجمه های شوم نرمی که روح جوانان این منطقه را هدف قرار گرفته، داشته های گرانقدری دارند که بسیاری از آنان غافلیم. اینجاست که این باور عینی ملموس می شود که محرومیت همواره مانع رشد و بالندگی نیست. امیدوارم مسئولین فرهنگی فکری به حال کتابخانه صوفی جنگیان بکنند. به امید آن روز
دیدگاه تان را بنویسید