گلایههای دانش آموزان زیرکوه
رئیس هلال احمر همراه با استاندار خراسان جنوبی آمده بود تا یک اردوگاه هلال احمر را در این منطقه افتتاح کند. با نشستن بالگرد در منطقه اردوگاه تمامی اهالی دور بالگرد جمع شدند و در سکوت مسئولانی را نگاه می کردند که شاید برای اولین بار بود پا به این منطقه می گذاشتند.
مهر: دانش آموزان زیرکوه از توابع استان خراسان جنوبی از توزیع نامناسب شیر در مدارس، نبود تغذیه در بوفه مدارس و بخاریهای نفتی گلایه دارند و می گویند چند بار با آتش بخاری دست و پنجه نرم کردهایم. اینجا منطقه زیرکوه از مناطق محروم استان خراسان جنوبی است. رئیس هلال احمر همراه با استاندار خراسان جنوبی آمده بود تا یک اردوگاه هلال احمر را در این منطقه افتتاح کند. با نشستن بالگرد در منطقه اردوگاه تمامی اهالی دور بالگرد جمع شدند و در سکوت مسئولانی را نگاه می کردند که شاید برای اولین بار بود پا به این منطقه می گذاشتند. بعد از افتتاح اردوگاه و سخنرانیهای پی در پی مسئولان مردم به دور استاندار و رئیس جمعیت هلال احمر حلقه زدند و از مشکلات بهداشتی و درمانی تا اشتغال و معیشت گلایه داشتند. هجوم مردم به حدی بود که مسئولان رفتند و قرار شد خطاب به استاندار نامه بنویسند. کار خبرنگاران شده بود نوشتن نامه از سوی اهالی به استاندار خراسان جنوبی، که حدودا 200 تا 300 نامه جمع شد. اهالی هر یک گرفتاری شخصی خاصی داشتند. یکی مشکل مسکن داشت، دیگری هزینه درمان، یکی از بهزیستی گلایه می کرد و دیگری از بیماریهایی که برایش پزشک نداشتند.
مسئولان اردوگاه را ترک کردند تا از چند روستا بازدید کنند و خبرنگاران ماندند کنار بالگرد و پاسخگوی مردم شدند! وضعیت به حدی بود که نیروی انتظامی وارد عمل شد تا مردم را متفرق کند. در این میان حدود 100 نفر از کودکان و دانش آموزان همچنان ماندند و دور بالگرد حلقه زده بودند تا اینکه با اجازه خلبان یکی یکی داخل بالگرد شدند تا آن را تماشا کنند. از بچه ها و دانش آموزان سوال شد آیا وضعیت مدارس در منطقه خوب است که پاسخ دادند: یک مدرسه نوساز داریم که بخاری گازی دارد ولی مدرسه های دیگر بخاری نفتی دارد و کلاسهایمان سرد است.
دانش آموزان زیرکوه گفتند: مدرسه علی ابن ابی طالب و شهیدکاوه بخاری نفتی دارد و چند بار هم آتش گرفته ولی مجبوریم بسازیم. دانش آموزان از نخوردن شیر در مدرسه تا نداشتن اغذیه فروشی و نبود لوازم تحریر ارزان گلایه داشتند. هوا دیگر رو به سردی می رفت و خورشید غروب کرده بود ولی هنوز اهالی حضور داشتند. می گفتند: آقای مسئول خبرنگار! ما چادر امدادی می خواهیم. خانه داریم ولی می ترسیم شبها در خانه بخوابیم. تاکنون 10 بار ایجا لرزیده ولی کسی به ما چادر امدادی نمی دهد و می گویند شما خانه تان سالم است.
یکی دیگر از اهالی هم از مشکلات گرفتن وام مسکن روستایی و دیگری در خصوص خشکسالی گلایه می کرد و می گفت: شغل ما کشاورزی است و اگر آب نباشد درآمد هم نداریم و نمی توانیم اقساط بانک را بدهیم و آن وقت خانه ها مصادره می شود. تمامی نامه ها جمع شد و در جیب مشاور رئیس جمعیت هلال احمر قرار گرفت. اما اینکه به این نامه ها پاسخ داده می شود و یا اینکه به دست مسئولان می رسد خدا می داند!
دیدگاه تان را بنویسید