نظر مسعود رجوی درباره والدین

کد خبر: 234365

فارس: مسعود رجوی والدین اعضا را «الدنگ‌هایی» می‌خواند که همانند سگ و گربه می‌زایند.

فارس: «حسن شرقی» یکی از چندین جدا شده از سازمان تروریستی منافقین است که در ماه‌های گذشته از بند این فرقه فرار کرده‌اند. با وی که بیش از 20 سال از عمرش را در پادگان اشرف گذرانده مصاحبه‌ای داشتیم تا درباه نحوه جذب شدن، نوع فعالیتش در اشرف و نیز علت جدای‌اش اطلاعاتی کسب کنیم که حاصل این گفت‌وگو از نظر خوانندگان می‌گذرد.

فارس: خودتان رو معرفی کنید و بگوییدچه‌زمانی و چگونه عضو سازمان شدید؟

شرقی: حسن شرقی هستم متولد سال 1333. مهر ماه سال 1359 در حین خدمت و ابتدای جنگ تحمیلی اسیر شدم. 9 سال سخت و طاقت فرسا را در زندان‌های عراق گذراندم. فشار زیادی روی ما بود. در آن ایام از طریق تلویزیون اردوگاه متوجه شدم که سازمان اقدام جذب نیرو دارد و برای فرار از شرایط سخت اسارت به سازمان رفتم .

سال 1368 از اردوگاه«الرمادیه» که محل نگهداری زندانیان و اسرای ایرانی بود، وارد سازمان شدم. از آن روز تا زمان رفتن به اردوگاه رفتار عراقی‌ها با ما خوب شد و پس از چند ماه به اشرف رفتیم.

فارس: آیا پیش از ورود به سازمان شناختی از آن داشتید؟

شرقی:‌ چون از قبل نظامی بودم شناختی در مورد سازمان نداشتم، چرا که ارتباط‌ با احزاب و جریانات برای نظامی‌ها ممنوع بود و تنها در سال‌های 66 و 67 شناخت کمی از سازمان در تلویزیون کسب کردم.

سوال: در اردوگاه چه فعالیتی داشتید؟

شرقی: در سال‌های اول بیگاری داشتیم که شامل بلوک سازی و کارهای ساختمانی بود، بعد راننده کامیون و در سال‌های آخر مسئول کتابخانه سازمان شدم که جزو بهترین پست‌ها بود. این کار بیشتر از 6 ماه طول نکشید، چرا که با مسئولان اردوگاه مشکل پیدا کردم.

فارس:‌ سران فرقه با چه ایدئولوژی یا توجیهی افراد را در پادگان اشرف نگه می‌داشتند و با چه حربه‌ای جوانان را جذب می‌کردند؟

شرقی:‌ مسعود رجوی ایدئولوژی خاص خود را دارد که در جامعه بیرون نمود عینی ندارد. یکی از آنها جدا کردن زن و شوهر از یکدیگر تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک بود. ایدئولوژی رجوی تنها حفظ سازمان بود. سازمان پیش از ورود، از اعضا تعهدی می‌گرفت که تا زمان حضور در آنجا باید به مقررات متعهد و از دستورات رجوی‌ها اطاعت می‌کردند.

فارس: آیا دلیل حضورتان در سازمان مقابله با نظام و سرنگونی آن بود؟

شرقی: نه، تنها برای فرار از مشکلات به آنجا رفتیم .

فارس: طی این سال‌ها از خانواده خود خبری داشتید؟

شرقی: همان ابتدا در نامه‌ای، به همسرم اجازه طلاق دادم، اما از پدر و مادرم خبری نداشتم. پس از فرار متوجه شدم که پدرم 12 سال پیش فوت کرده و سران سازمان این موضوع را به من اطلاع ندادند.

فارس: شغل یا ماموریت اصلیتان در سازمان چه بود؟

شرقی: من راننده تریلی و اتوبوس بودم و به شهرهای مختلف می‌رفتم، اما به دلیل ترس از سرنوشت خود فرار نکردم. ترس از گیر افتادن از سوی استخبارات عراق و تحویلم به سازمان و پس از آن شکنجه در زندان ابوغریب.

فارس: چه اجناسی را حمل می‌کردید؟

شرقی: در ابتدا یخ به اشرف می‌بردم و پس از آنکه کارگاه یخ سازی در اشرف ساخته شد، برنج، آرد و مهمات جابجا می‌کردم.

فارس: چه مهماتی؟

شرقی: تسلیحات سبک، نیمه سنگین و سنگین مانند تانک‌های چیفتن. طبق قراردادی بین رجوی و صدام حواله بشکه‌های نفتی که رجوی می‌گرفت و در خارج می‌فروخت به داخل برگشته و از صدام سلاح می‌خرید.

فارس: در عملیات سازمان علیه کردها یا انتفاضه جنوب علیه شیعیان این کشور در سال 1991 چه فعالیتی داشتید؟

شرقی: برخی مواقع زرهی به آنجا منتقل می‌کردم.

فارس: از مقر موسوم به 49 چه می‌دانید؟

شرقی: در مورد آن چیزهایی شنیده‌ام از جمله آنکه مسعود رجوی در آن به سر می‌برد و تاسیسات زیرزمینی دارد. رجوی پس از جنگ 2003 به آنجا رفت چرا که ایمن است.

فارس: چرا رده‌های بالای سازمان را به خانم‌ها داده‌ بودند؟

شرقی: زمانیکه مسعود رجوی مریم را به عنوان مسئول اول سازمان انتخاب کرد و خود در نقش رهبری ظاهر شد و یا طلاق اجباری را مطرح کرد، در مورد جایگاه و وضعیت زنان در سازمان موضوعاتی پیش آمد که مسعود با این حربه تلاش کرد مسئله را حل کند. وی در سال 1367 انقلاب ایدئولوژیک را به مرحله اجرا گذاشت و زنان را به سطوح بالای سازمان رساند که به نظرم این کار برای مسعود نتیجه داشت.

فارس: حضور خانواده‌های اعضا در کنار پادگان چه تاثیری روی اعضا و سران داشت؟

شرقی: مسعود رجوی پس از جنگ 2003 گفت که هر خانواده‌ای می‌تواند با اعضای خود دیدار کند و خانواده‌ها به همین منظور به اشرف آمدند، اما در اولین دیدارها، خانواده‌ها اعضای اسیر خود در سازمان را با خود می‌بردند. با شکست این سیاست رجوی، وی تغییر رویه داده و خانواده‌ و پدر و مادر را در سطح سگ و گربه که فقط فرزندان را زاییده‌اند کاهش داده و از آن پس خانواده را با پسوند «الدنگ» خطاب می‌کرد .

خانواده‌ها برای رساندن پیام خود و گفت‌وگو با فرزندان و بستگانشان از بلند گو استفاده می‌کردند و سازمان نیز برای مقابله آنها اقدام به نصب بلندگو کرد که این بلندگوها از 5 صبح تا نیمه‌های شب روشن بودند. این شرایط به لحاظ روحی و روانی شکنجه‌ای برای اعضای سازمان بود و ما با گذاشتن گوشی اسفنجی آن را تحمل می‌کردیم، اما قلباً با خانواده‌ها احساس همدردی داشتیم.

فارس:‌ تا به حال شده که به عمر از دست رفته خود در اشرف فکر کنید.

شرقی: ما عمری را در این مسیر طی کردیم و مجبور بودیم تحمل کنیم تا از این فضا خارج شویم. ساکنان اشرف به هیچ وجه شاد نبوده و نیستند و اگر فیلمی در این خصوص در سیمای آزادی منتشر می‌شود، مصنوعی است .

فارس: از وضعیت و رفاه سران سازمان در اروپا خبر داشتید؟

شرقی: ما تصور می‌کردیم آنها هم مانند ما هستند و پس از فرار بود که فهمیدم آنها با پول‌های کلانی که از صدام به دست آورده‌اند، شرکت‌هایی در کشورهای عربی و غربی دارند. ما تازه فهمیده‌ایم که مقامات غربی برای سخنرانی‌های خود در حمایت از منافقین بین 10 تا 20 هزار دلار پول می‌گیرند در حالیکه در گذشته تصور می‌کردیم که این حمایت‌ها به دلیل درست بودن راه سازمان است.

فارس: جزو گروه چندم به لیبرتی رفتید؟

شرقی:‌ گروه سوم.

فارس: پیش از رفتن به لیبرتی چه تصوری در مورد آن داشتید؟

شرقی: سران سازمان پیش از رفتن اعضا به لیبرتی، آن را یک زندان معرفی ‌کرده و گفتند که باید در بنگال(کانکس‌) زندگی کنیم. در توافق بین آمریکا، دولت عراق و سران فرقه قرار شد که پس از مدتی از لیبرتی به کشوری ثالث برویم.

فارس: تشریفات رفتن از اشرف به لیبرتی را توضیح دهید.

شرقی:‌ هر گروهی که قرار بود به سمت لیبرتی حرکت کند باید با لباس مناسب به قبرستان اشرف می‌رفت که این برنامه در سیمای آزادی به نمایش ‌گذاشته می‌شد.

سوال:‌ به عنوان سخن آخر...

شرقی: اعضا از وضعیت خود در سازمان راضی نیستند و اگر به کشوری ثالث بروند بیشترشان جدا خواهند شد و شاید به همین دلیل است که سران نمی‌خواهند که سازمان از وضعیت پادگانی فعلی و کشور عراق خارج شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت