سرویس اجتماعی «فردا»: آنچه بنیان زیست اسلامی و ایرانی ما تضمین میکند و اساس تفاوت عمیق جامعه ما با جوامع غربی است، نوع باورها و نگاهمان به جایگاه خویش است. در نگاه ما، انسانمحوری جایگاه ندارد و رویکرد و نگرش ما، اصالت را به پروردگار میدهد. یعنی به تعبیری، تمامی عملکردها و تداوم رفتارهای ما بر اساس رویکرد الهی قابل تنظیم است و این همان مفهوم والایی است که در برخی بدنههای اجتماعیمان کمرنگ شده است و لایههای ایدئولوژیک آن در حد همان لایهها باقی مانده و رشد کارکِردی نیافته و عملاً به لایههای اجرایی زندگی جاری نشده است.
این مهم است که درک کنیم که آنچه به عنوان «سبک زندگی» مطرح میکنیم، ابعادی به وسعت یک «زندگی» دارد، نه صرفاً لایههای محدودی از آن که کارکرد جامع نداشته باشند. نگاه ما در مقوله سبک زندگی، نگاهی مبتنی بر مکانیزم آفرینش الهی است، یعنی سازوکاری که سرانجام را در هستی دیگری معرفی میکند و آن را جاودان میپندارد: «إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ». و از جهتی دیگر، تمام شرایط محیطی و
مؤلفههای طبیعی برای انسان مهیا شده است تا نفع مادی و معنوی توأمان را حاصل کند: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا». حال، با چنین نگاهی و با تفکر جامعنگری که نسبت به سبک زندگی داریم، باید وضعیت خویش را رصد کنیم و دریابیم که آیا در ردههای مختلف جامعهمان سبک زندگی پویای اسلامی ـ ایرانی جاری است و یا نمونههای مغایر با روکشها و برچسبهای ظاهری بر زندگیمان غلبه کردهاند. آيا در ادارات و سازمانهای دولتی و خصوصی، مدارس و مهدهای کودک، مراکز پژوهشی و آموزشی، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، رسانهها و بنیادهای خبری، کانونهای فرهنگی و هنری، صنوف مختلف بازاری، فروشندگان جزیی و کلی، اتحادیههای گوناگون تجاری و ... که هر روز عمده وقت و زمان اصلی مردمان ما در آنها صرف میشود، سبک زندگی متناسب و مطلوب جاری است و یا همان آش و کاسهای است که کمترین سنخیت را آموزهها و ارزشهای ما دارد؟! آیا رسانه ملی ما تدوینگر مجموعه برنامههایی است که ماهیت زندگی و سبک و سیاق اسلامی و ایرانی را به تصویر میکشد یا او نیز نشانگر جلوههایی از همان تفکرات غربی و شرقی و مغایر از ارزشهای فوق الذکر است؟! در مکتبی که
اوقات پس و پیش از طلوع فجر را نیکو میشمارد و لحظات آن را پربرکت میشمارد، سبک زندگی برخاسته از آن نیز، خود را با چنین آغاز روزی تنظیم میکند و رفتار روزمره زندگی بر اساس آن شکل میگیرد. اما آیا در همین مثال ساده، موفق بودهایم. آیا ارائه محتوای رسانه ملی بر اساس چنین سبکی صورت میگیرد یا آنکه محبوبترین برنامهها در اوقات شب و نیمهشب ارائه میشود؟ برای ما ضرورت دارد که باطن فرهنگ خویش را به شکل صحیحی بشناسیم و تفسیرگر ارزشهای خویش باشیم. رهبر انقلاب دراین رابطه و درباره تابعیت سبک زندگی از تفسیر و نگاه بدان اینگونه بیان میدارند: «رفتار اجتماعى و سبك زندگى، تابع تفسير ما از زندگى است: هدف زندگى چيست؟ هر هدفى كه ما براى زندگى معين كنيم، براى خودمان ترسيم كنيم، به طور طبيعى، متناسب با خود، يك سبك زندگى به ما پيشنهاد ميشود. يك نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ايمان است. يك هدفى را بايد ترسيم كنيم ـ هدف زندگى را ـ به آن ايمان پيدا كنيم. بدون ايمان، پيشرفت در اين بخشها امكانپذير نيست؛ كارِ درست انجام نميگيرد. حالا آن چيزى كه به آن ايمان داريم، ميتواند ليبراليسم باشد، ميتواند كاپيتاليسم باشد، ميتواند
كمونيسم باشد، ميتواند فاشيسم باشد، ميتواند هم توحيد ناب باشد؛ بالأخره به يك چيزى بايد ايمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال اين ايمان و اعتقاد پيش رفت. مسألهى ايمان، مهم است. ايمان به يك اصل، ايمان به يك لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ يك چنين ايمانى بايد وجود داشته باشد. بر اساس اين ايمان، سبك زندگى انتخاب خواهد شد.» انتخاب سبک زندگی و در پیش گرفتن یک طریقه زیستن، بر اساس ایمان و اعتقاد است که شکل میگیرد و بدیهی است که نوع و محتوای آن سبک و گونه زندگی با مؤلفهای ارزشی آن ایمان و اعتقاد تناسب خواهد داشت. روشن است که اعتقاد و ارزشهای ما مبتنی بر ایمان اسلامی است و اهداف زندگی ما اعتقاداً به آن آرمانها وابسته است؛ اما آیا نوع زیستن ما نیز چنین است؟ اگر اینگونه نیست، حلقه مفقوده کجاست؟
دیدگاه تان را بنویسید