«آقا» از تلاوت من خوشحال شدند
من فقط یک عبا نگرفتم بلکه یک شال سبز هم از ایشان هدیه گرفتم و علتش هم این بود که در گفتگوهاى من با مقام معظم رهبرى من عرض کردم که اجداد من حسنى هستند و در واقع من از یک سلسله حسنى هستم و اجداد من به امام حسن (ع) بر مى گردد و لذا من از سادات هستم و ایشان یک عبا به رنگ روشن و یک شال سبز به من هدیه دادند.
فارس: آقا بسیار خوشحال شدند و فرمودند: «شما مثل استاد مصطفى اسماعیل تلاوت مى کنید و صدایتان بسیار شبیه اوست اما از او تقلید نمى کنید بلکه قطعاتى را افزون بر کارهاى مصطفى اسماعیل اجرا مى کنید.»
وبلاگ ۱۱۴ نور در گفتوگویی با دکتر احمد احمد نعینع، قاری شهیر مصری، نوشت:
لطفاً خودتان را معرفى کنید و بفرمایید چند سال دارید و در کجا متولد شده اید و الان در کجا ساکن هستید و چه تحصیلاتى دارید؟
بنده دکتر دکتر احمد نعینع هستم، 46 سال سن دارم و در شهر متوبس متولد شده ام. کلمه متوبس کلمه اى از فراعنه است که اصل آن متوبس است، الان نیز در قاهره پایتخت مصر سکونت دارم. من در دانشگاه اسکندریه لیسانس خود را در پزشکى و بعد فوق لیسانس خود را گرفتم و در انتها نیز دکتراى خود را با تخصص طبابت اطفال در آن دانشگاه گرفتم.
غیر از خودتان سه تن از قاریان بزرگ مصر را نام ببرید؟
از قاریان قدیم: استاد محمد رفعت، استاد مصطفى اسماعیل و استاد ابوالعینین شعیشع.
از قاریان جدید: استاد شحات محمد انور، استاد محمد الیثى و استاد محمد عبدالوهاب طنطاوی.
آیا در ملاقات هایتان با مقام معظم رهبرى و تلاوت هایى که داشتید خاطره اى دارید؟
من سومین بار است که به ایران سفر کرده ام و در دو بار قبل با ایشان ملاقات داشتم. خاطرهاى از اولین دیدار ار نقل مى کنم: یک شب هنگام نماز مغرب و عشا در منزل مقام معظم رهبرى بودم و نماز را به امامت ایشان خواندم و بعد قرار شد که قرائت کنم، امام در جاى مخصوص جلوس کردند و من هم تلاوت کردم. آقا بسیار خوشحال شدند و فرمودند: «شما مثل استاد مصطفى اسماعیل تلاوت مى کنید و صدایتان بسیار شبیه اوست اما از او تقلید نمى کنید بلکه قطعاتى را افزون بر کارهاى مصطفى اسماعیل اجرا مى کنید.» و بعد سوالاتى را پرسیدند که استاد مصطفى اسماعیل کى فوت کرد، کجا فوت کرد، چگونه بود و چقدر از آن زمان مى گذرد.
ما به خاطر داریم که شما در یکى از سفرهایتان به ایران یک عبا را از دست مقام معظم رهبرى هدیه گرفتید، بفرمایید که آیا آن عبا را براى تلاوت نیکویتان به عنوان صله دریافت کردید؟
من فقط یک عبا نگرفتم بلکه یک شال سبز هم از ایشان هدیه گرفتم و علتش هم این بود که در گفتگوهاى من با مقام معظم رهبرى من عرض کردم که اجداد من حسنى هستند و در واقع من از یک سلسله حسنى هستم و اجداد من به امام حسن (ع) بر مى گردد و لذا من از سادات هستم و ایشان یک عبا به رنگ روشن و یک شال سبز به من هدیه دادند.
آیا از مسافرت هایتان به شهرهاى دیگر ایران هم خاطره اى دارید و از استقبال مردم در کجا بهترین خاطره برایتان پیش آمده است؟
من به شهرهاى فراوانى از جمله بوشهر، ارومیه، شیراز، اصفهان، قم، مشهد، زاهدان، اهواز، لار، بندرعباس، سنندج، یزد، کرمان و رفسنجان مسافرت کرده ام. ولى بهترین خاطرات من در شهرهایى رقم خورد که اماکن مقدسه در آنجا وجود دارد. خصوصاً در مشهد مقدس در زیارت حضرت امام رضا (ع) یک فضاى روحانى و قدسى در آنجا احساس کردم و روحانیت خاصى را در آنجا دیدم و همینطور در قم در زیارت حضرت معصومه (ع) و همینطور در شیراز در زیارت شاهچراغ نیز احساس خوبى داشتم.
شما در سفرهایتان به هر جا تشریف برده اید قاریان ایرانى را دیده اید که در آنجا به تلاوت قرآن پرداخته اند، بفرمایید نظرتان راجع به آنها چیست وآینده آنها را چگونه ارزیابى مى کنید؟
من در این مدت که از اولین سفرم تاکنون به ایران مى گذرد هر سالى نسبت به سال گذشته قاریان ایرانى را بهتر و در سطح بالاترى دیده ام و من همواره شکوفایى را در قاریان ایرانى احساس مى کنم و همواره آنان را تشویق مى کنم و برایشان دعا مى کنم و امید است که در آینده همتراز با قاریان مصرى باشند و چیزى از آنها کم نداشته باشند.
آیا خاطره اى از استاد عبدالباسط دارید؟
من در ابتدا همراه با ایشان مى خواندم و اصلاً تلاوتم را با ایشان همراه کرده بودم و از او الهام مى گرفتم، در حالى که او در نهایت و در اوج بود و من یک تازه کار بودم. حدود 8 سال او را مى شناختم او مردى خوش قلب و خوش رو بود و متخلق به اخلاق قرآنی. اما استاد مصطفى اسماعیل براى من جاى خاصى را داشت.
در صورتى که مى توانید خاطره اى از استاد منشاوى بازگو کنید؟
من بیش از 30 سال با اسم محمد صدیق منشاوى و تلاوت هاى او آشنا بودم، از حدود سال 1969 میلادی، من حدوداً 10 ساله بودم و استاد را مى شناختم و از آن زمان تاکنون با تلاوت هاى او آشنا هستم، آشنایى ما هم با این حالت بود که او در مسجدى در اسکندریه تلاوت مى کرد و من با نامه و مکاتبه از او کسب فیض مى کردم.
در انتها از شما خواهشمندیم خاطره اى از استاد مصطفى اسماعیل نقل کنید؟
من در آن زمان که استاد در مناسبتهاى مختلف در شهر متوبس تلاوت مى کرد کودک بودم و تلاوت هاى او را مى شناختم. بعد به اسکندریه آمدم. استاد به آنجا خیلى سفر مى کردند در دهة70 با استاد آشنا شدم و8 سال همیشه همراه استاد بودم و همیشه به مانند یک ملازم، هر جا استاد مى رفت همراه ایشان بودم.
استاد از شما خواهشمندیم کلماتى را به زبان فارسى صحبت کنید؟
متشکرم، خیلى ممنون.
دیدگاه تان را بنویسید