اعدام؛ به خاطر عشق پوشالی

کد خبر: 191969

سعید متهم است 18 مرداد امسال دختر جوانی به نام ناهید را در نسیم شهر به قتل رساند. پسر 26 ساله تصور می کرد تنها راه پایان دادن به دوستی با دختر جوان قتل است.او پس از قتل دست به خودکشی زد که ناکام ماند. در حاشیه دادگاه فرصتی پیش آمد تا گفتگوئی با متهم به قتل داشته باشیم. سعید از کار خود پشیمان است اما دیگر سودی ندارد. اولیای دم نیز خواستار قصاص او هستند.

مهر: روزی که برای سوار کردن دختر جوان در خیابان سماجت می کرد نمی دانست پایان این دوستی خیابانی قتل و چوبه دار است. با تصمیم عجولانه خود خانواده ای را در غم از دست دادن دخترشان داغدار کرد و خود پای چوبه دار رفت. سعید متهم است 18 مرداد امسال دختر جوانی به نام ناهید را در نسیم شهر به قتل رساند. پسر 26 ساله تصور می کرد تنها راه پایان دادن به دوستی با دختر جوان قتل است.او پس از قتل دست به خودکشی زد که ناکام ماند. در حاشیه دادگاه فرصتی پیش آمد تا گفتگوئی با متهم به قتل داشته باشیم. سعید از کار خود پشیمان است اما دیگر سودی ندارد. اولیای دم نیز خواستار قصاص او هستند. چگونه با مقتول آشنا شدی؟ در خیابان چمران نسیم شهر در حال رانندگی بودم که مقتول را در کنار خیابان دیدم. او در جهت مخالف حرکت خودروها راه می رفت. مقابلش ترمز کردم اما او سوار نشد و به مسیرش ادامه داد. دنده عقب به دنبالش رفتم و با اصرار های خود و چرب زبانی او راضی کردم . بعد از سوار شدن به خودرو توانستم با حرف های خود او را راضی به ادامه این رابطه کنم. در ابتدا بیشتر وقت خود را با او می گذراندم. در این مدت به دختر دیگری علاقمند شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. موضوع را به ناهید گفتم ابتدا مخالفتی نداشت و همزمان با هر دو نفر ارتباط داشتم. اما وقتی فهمید تصمیمم برای ازدواج قطعی است تهدیدهایش را آغاز کرد. دختر مورد علاقه ات از این ارتباط خبر داشت؟ نه. او اگر می دانست رابطه اش را برای همیشه قطع می کرد. با او هم فقط دوست بودی یا به خواستگاریش رفته بودی؟ یکبار به خواستگاریش رفتم اما به دلیل اینکه شغل مناسبی نداشتم خانواده اش مخالفت کردند. پایان دادن به این رابطه انگیزه ات برای قتل بود؟ روز حادثه ناهید با دختر مورد علاقه ام تماس گرفت و او را در جریان این ارتباط گذاشت. او دروغ هائی به دختر موردعلاقه ام گفت تا ارتباطمان را قطع کند. این حرف های او مرا عصبی کرد به همین خاطر سراغش رفته و او را در خیابان با چاقو کشتم. برای قتل سراغ او رفتی؟ نه! خواستم تهدیدش کنم اما او تحقیرم کرد. حرف هایش باعث شد کنترل رفتارم را از دست بدهم. چرا بعد از قتل خودکشی کردی؟ تمام زندگی و هدفم، ازدواج با دختر مورد علاقه ام بود. وقتی او را از دست دادم دیگر ادامه این زندگی برایم معنائی نداشت. به همین خاطر ناهید را کشتم و خودم نیز خودکشی کردم اما شدت ضربه هائی که به خودم زدم زیاد نبود و زنده ماندم. می دانی چه سرنوشتی در انتظارت است؟ بله. اعدام...... پشیمان نیستی؟ کاش ناهید آن روز سر راهم قرار نمی گرفت. کاش دنبال دوستی خیابانی نبودم. کاش او راحت از زندگی من بیرون می رفت. همه زندگی من شده حسرت. اما این حسرت هیچ سودی برای من ندارد. با تصمیم عجولانه خود زندگی ام تباه شد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت