دانشآموزان این کلاس کاغذ و قلم ندارند
در سفر به سومالی به عنوان خبرنگار بسیار تلاش کردیم تا از بافت جمعیتی این کشور مسلمان به خصوص مدارس آن گزارش، عکس و فیلم تهیه کنیم ولی شرایط ناامنی در این کشور این اجازه را نمیداد؛ بهر حال ناامید نبودیم و باید بیشتر تلاش میکردیم.
فارس: کودکان سومالیایی بدون روپوش و کیف بر روی دفترهای چوبی سرمشقهای خود را با گچهای ذغالی که به رنگ پوستشان است، فرا میگیرند؛ مینویسند و میخوانند از امید حتی اگر پایان تحصیل آنها تا سوم یا پنجم ابتدایی باشد. سفر به کشور سومالی به عنوان ناامن ترین کشور جهان از نظر سازمان ملل مانند فراگیری دروس نانوشته زندگی که همانا تحمل و کنار آمدن تمام رنجها و سختی روزگار در نهایت صبوری به حساب میآید، است. آری مانند گذراندن 3 واحد درسی در کلاس دانشگاه است؛ در سومالی درس امید به زندگی را در اوج فقر و ناامنی از دانش آموزان شاد و سرزنده سومالیایی که حتی کاغذ و قلم ندارند، فراگرفتیم هر چند مشروط شدیم! مدارس در سومالی همانند مراکز دیگر مانند دانشگاهها، بیمارستانها و مکانهای ورزشی و فرهنگی از رونق خوبی برخوردار نیستند بهطوری که براساس مشاهدات و بررسیها و تحقیق خبرنگار فارس، مدارس در این کشور و بهخصوص موگادیشو پایتخت سومالی از شرایط اسفباری برخوردار است. * مدارس ویران/ مدرسه رفتن پول میخواهد پس از جنگهای 20 ساله داخلی هزینههای تحصیل به صورت شخصی توسط مردم پرداخت میشود که این امر از عهده توان مردم فقیر این کشور خارج است و این درحالیست که بسیاری از مدارس سومالی نیز به دلیل جنگ و ناامنی مخروب و ویران شدهاند. در سفر به سومالی به عنوان خبرنگار بسیار تلاش کردیم تا از بافت جمعیتی این کشور مسلمان به خصوص مدارس آن گزارش، عکس و فیلم تهیه کنیم ولی شرایط ناامنی در این کشور این اجازه را نمیداد؛ بهر حال ناامید نبودیم و باید بیشتر تلاش میکردیم. این در حالی است که به هیچ وجه کسی حاضر نبود ما را به مناطق خاص سومالی برده تا بتوانیم از معدود مدارس این کشور گزارشی تهیه کنیم که در نهایت در یک روز که تیم اعزامی ایران به شدت مشغول فعالیت امدادی بود، توانستیم با ارتباط با یکی از همراهان سومالیایی به کمپ آوارگان سومالیایی که تنها یک مدرسه کوچک حلبی داشت، مراجعه کنیم. * دانش آموزان در فقر و ناامنی اما "شاد و سرزنده" به محض ورود به مدرسه حلبی و مشابه با ساختمانهای پیش ساخته، با دانش آموزان سومالیایی مواجه شدیم؛ در این اتاق که به واقع تنها اسم یک اتاق را میتوان بر روی آن گذاشت در کمال ناباوری کودکان "شاد و سرزنده" البته در اوج فقر و ناامنی را مشاهده کردیم. اتاقی با زیراندازی رنگی و دیوارهای حلبی بود و در حدود 40 تا 50 کودک پسر و دختر هر کدام در ردیفی جداگانه مرتب نشسته بودند؛ در وسط اتاق دمپایی یکی از کودکان به چشم می خورد و هیچ نیمکت و صندلی و حتی تخته سیاهی در این کلاس نبود تها همه دانش آموزان نشسته بودند و بلند بلند با همخوانی کردن، دروس خود را فرا میگرفتند. * فراگیری دروس در سومالی به صورت همخوانی کردن(تواشیح خواندن) کودکان به محض دیدن دوربین عکاسی و فردی که در حال عکس گرفتن و تهیه گزارش از آنان است با شور و حرارتی وصف ناپذیر شروع به هیاهو و شادی کردند و به درخواست ما برای ادامه روند درس خود مشغول همخوانی دروس خود به صورت گروهی شدند. * دفترهای چوبی برای سرمشقهای کودکان سومالیایی کودکان سومالیایی که در این مدرسه تحصیل میکردند بسیار مشتاقانه و با انرژی درس میخواندند و تحصیل در این کشور نیز براساس آداب و باورهای آنان متفاوت است به طوری که در این کشور براساس مشاهدات خبرنگار فارس دروسی از جمله مباحث قرآنی و مذهبی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و کودکان باید با قرآنهای چوبی درسهای خود را بیاموزند چرا که و قرآنهای کاغذی در این کشور بسیار نادر است. * گچ کلاس درس به رنگ پوست کودکان سومالیایی گچ کودکان سومالیایی سفید نیست بلکه سیاه است و شاید به واقع در تمام دنیا این نوع گچ (ذغال) تنها برای کودکان سومالیایی مرسوم باشد زیرا این کودکان با ذغال بر روی تخته چوبهایی که به عنوان کاغذ استفاده میکنند دروس خود را نوشته و فرا میگیرند و بیشتر مباحث درسی آنان نیز به صورت شفاهی و در قالب مباحث شعر به صورت همخوانی صورت میپذیرد. * دانش آموزان سومالیایی بدون کیف و روپوش صفا، یکی از همین دختران دانش آموز کوچک سومالیایی است که بسیار مشتاقانه در کنار دیگر دوستان کوچک خود بدون کیف و روپوش در این مدرسه سومالیایی مشغول به درس خواندن است. وی (پابرهنه با لباسی کهنه ولی خندان و پرانرژی) در پاسخ به خبرنگار اعزامی فارس مبنی بر اینکه کلاس چندم است و کتب و قلمهایش چیست با تعجب "هیچی" را به ما نشان میدهد و تنها برایمان شعرهای مذهبی میخواند و ما متوجه میشویم که این کودکان قلم و کاغذ ندارند و تنها دروس آنها شعر است و در برخی مواقع با استفاده از چوبهای دستی بر روی آن با ذغال برخی مطالب خود را رونویسی میکنند. * فارغ التحصیلی با پایه سوم ابتدایی محمد، دیگر دانش آموز سومالیایی که در صف نخست هم شاگردیهای خود در کلاس کوچک درس به همخوانی شعرهای مذهبی میپردازد نیز در تشریح چگونگی آموختن درسهای خود در این کلاس میگوید: ما در اینجا همه با هم درس میخوانیم (دختر و پسر در یک کلاس) و برخی تا کلاس سوم و بعضی هم تا کلاس پنجم میتوانیم درس بخوانیم و خیلی کم کسی میتواند بیشتر درس بخواند چون دیگر مدرسه نداریم و همه نیز در همین سطح میتوانیم درس بخوانیم. * دانشگاه ما میدان جنگ است در ادامه بررسی و کنکاش مدارس سومالی با "بشیر" از شبهه نظامیان سومالیایی که همیشه با خود یک تیربار بر دوش دارد در زمینه سطح سواد جوانان این سرزمین به گفتوگو نشستیم که وی با تکان دادن دست خود بسیار از این سؤال تأسف میخورد و میگوید: ما در سومالی در بهترین شرایط تا کلاس پنجم میتوانیم درس بخوانیم و بعد از آن به دلیل فقر و جنگ باید هر کداممان مشغول کاری شویم البته اگر شغلی باشد. وی با نشان دادن اطراف خود که ویرانه خانههای مسکونی به وفور به چشم میخورد با غصه و رنج ادامه میدهد: ما در سومالی زودتر از آن که فکرش را کنیم بزرگ میشویم چون سومالی گرفتار جنگ است و بیشتر مردم در این سرزمین دچار مشکلات جنگ و ناامنی هستند، من خودم تا کلاس پنجم درس خواندم و حالا با دریافت روزی 10 دلار کار محافظت افراد به خصوص خارجیها را انجام میدهم. * کودکان معلول سومالیایی جهت حملات انتحاری با مشاهده دانش آموزان سومالیایی که در اوج فقر و ناامنی همچنان امیدوار و سرزنده بدون خستگی به زندگی و مثلأ تحصیل خود ادامه میدهند به فکر فرو میرویم به یاد مدارسمان در ایران که دغدغه دانش آموزان توزیع شیر و فرار از امتحان و در نهایت لحظه شماری به صدا درآمدن زنگ مدرسه هستند که ناخودآگاه بشیر محکم بر روی دوشمان میکوبد و مارا از به اصطلاح تنها مدرسه مرکزی موگادیشو دور میکند زیرا هر لحظه امکان انفجار انتحاری در مدرسه توسط گروه الشباب که برخی کودکان معلول را با بستن مواد منفجر وادار به این امر میکند، میرود.
دیدگاه تان را بنویسید