آدم ربايي براي ازدواج اجباري
پسري که به دختر جواني علاقه مند شده بود او را با تهديد اسلحه قلابي ربود اما اين کار پايان خوشي برايش نداشت و سرانجام توسط پليس دستگير شد.
خراسان: پسري که به دختر جواني علاقه مند شده بود او را با تهديد اسلحه قلابي ربود اما اين کار پايان خوشي برايش نداشت و سرانجام توسط پليس دستگير شد. چندي قبل چند نفر که براي انجام معامله خودرو به مرکز فروش خودروي عبدل آباد تهران رفته بودند متوجه درگيري دختر و پسري در يک خودرو شدند. پسر خشن دختر جوان را به باد کتک گرفته بود. همين موضوع سبب شد حاضران به کمک دختر جوان بشتابند. او که فرياد مي کشيد و از مردم کمک مي خواست گفت پسرجوان او را دزديده است. ب ه اين ترتيب پاي پليس به اين ماجرا کشيده شد و چند دقيقه بعد ماموران، جوان خشن را بازداشت و براي انجام تحقيقات به کلانتري منتقل کردند.اين فرد به نام ناصر ابتدا مدعي شد دختر جوان به ميل خودش سوار خودروي او شده است اما ادامه بازجويي ها نشان داد او دختر جوان را ربوده است. او گفت: «مدتي قبل در حالي که به بانک رفته بودم شيما را ديدم و به او علاقه مند شدم. آن روز او را تا خانه پدري اش تعقيب کردم و توانستم شماره تلفن اش را هم به دست بياورم. من شيفته اش شده بودم و مي خواستم هر طور شده با او ازدواج کنم. وقتي اين موضوع را با شيما درميان گذاشتم او به سختي با من مخالفت کرد و گفت حتي حاضر نيست من را ببيند. اين پايان کار نبود و من چند مرتبه ديگر هم پيشنهادم را مطرح کردم اما با بي محلي هاي شيما مواجه شدم و تصميم گرفتم او را به زور وادار به ازدواج کنم.» وي ادامه داد: «روز حادثه يک اسلحه قلابي تهيه کردم و سوار بر خودروام سر راه شيما قرارگرفتم. وقتي به نزديک او رسيدم راهش را سد کردم و با تهديد سلاح او را وادار کردم سوار خودروام شود. سپس به راه افتاديم و من تلاش کردم با حرف زدن او را قانع کنم اما وقتي تلاش هايم بي نتيجه بود تصميم گرفتم با کتک از او جواب مثبت بگيرم اما چند نفر که در آن اطراف بودند متوجه شدند و پليس را خبرکردند.» وي درباره زندگي خصوصي اش گفت: «من پيش از اين ازدواج کرده ام اما چون از همسرم رضايت نداشتم او را طلاق دادم و مي خواستم با شيما ازدواج کنم. اما او مدام به من بي اعتنايي مي کرد. من هم نقشه ربودنش را طراحي و اجرا کردم.» در پي اعترافات اين متهم پرونده به مجتمع قضايي بعثت ارسال شد و روز چهارشنبه هفته گذشته وي به اتهام آدم ربايي، تهديد با اسلحه قلابي و ايراد ضرب و جرح تحت محاکمه قرارگرفت. در ابتداي جلسه شاکي در چند جمله گفت: «من پيش از اين ناصر را نمي شناختم و او را نديده بودم. او مدام برايم مزاحمت ايجاد مي کرد و کلافه ام کرده بود. روز حادثه او با کلتي که به دست گرفته بود من را تهديد کرد. من هم مجبور شدم سوار خودرواش شوم. چند ساعت را در ترس و وحشت گذراندم اما چند نفر که کتک خوردن هايم را مي ديدند پليس را خبر کردند. نمي دانم اگر آن ها اين صحنه را نديده بودند چه بلايي به سرم مي آمد.» در ادامه متهم به دفاع از خود پرداخت و گفت: «من پيش از اين سابقه اي نداشتم و زندگي نابسامانم باعث شد دست به اين کار بزنم. حالا هم از کرده ام پشيمانم.» در پايان رسيدگي به اين پرونده، قاضي متهم را گناهکار تشخيص داد و از آنجا که شاکي نسبت به او اعلام گذشت کرد وي را به لحاظ جنبه عمومي جرم به تحمل ۴سال حبس محکوم کرد.
دیدگاه تان را بنویسید