تهراني ها پردرآمد ترين اما كم ملك ترين!
اين مساله با درمانهاي مقطعي رفع نمي شود و البته به تفاوت عمده عملكرد سياستهاي ضربتي چون مسكن مهر در كلانشهر ها و شهرستانهاي كوچك مي انجامد
تابناك: روز گذشته در مطلبي تحت عنوان مشكل ريشه اي مسكن و سياستهاي مقطعي دولت به درمان مسكن گونه سياستهاي ضربتي افزايش عزضه مانند مسكن مهر در شهرستانها پرداختيم. روز گذشته در مطلبي تحت عنوان مشكل ريشه اي مسكن و سياستهاي مقطعي دولت به درمان مسكن گونه سياستهاي ضربتي افزايش عزضه مانند مسكن مهر در شهرستانها پرداختيم. مشكل مسكن ايران و نتايج حاصله از پروژه عظيم مسكن مهر نشان دهنده يك واقعيت بود كه توسعه نامتوازن يعني توسعه يافتگي پايتخت و چند كلان شهر معدود در كنار توسعه نيافتگي بسياري از شهرستانها معضل ريشه اي است كه به تراكم شديد جمعيت در مراكز و بروز بحرانهاي مسكن مي انجامد. اين مساله با درمانهاي مقطعي رفع نمي شود و البته به تفاوت عمده عملكرد سياستهاي ضربتي چون مسكن مهر در كلانشهر ها و شهرستانهاي كوچك مي انجامد به عنوان یک مثال ملموس در این زمینه به آنالیز وضعیت بحرانی مسکن و تاثیرات مسکن مهر در تهران می پردازیم: در تهران به صراحت می توان گفت مسکن مهر جواب نداده و همچنان جمعیت بالا و رو به تزاید این کلان شهر مسکن تقاضا می کند. این موضوع را آمارهای افت مالکیت منتشره توسط مرکز آمار به خوبی نمایان می کند. در سال 88 رقمی معادل 57 درصد از پایتخت نشینان صاحب مسکن بوده و مابقی اجاره نشین بوده اند و این یعنی 6/6 درصد پایین تر نسبت به میانگین کشوری (6/63 درصد). طبق این آمار تهرانی ها کم مالک ترین شهروندان ایرانی در بازار مسکن هستند . تهرانی که دیگر جایی برای ساختن مسکن در مرکز شهر و نه حتی حومه ندارد و از همه سو به کوه یا به شهر های مجاور محصور شده نزدیک ترین پروژه مسکن مهرش به هشتگرد میرسد یعنی چندین کیلومتر بعد از کرج و طبیعی است که این پاسخ تقاضای مسکن تهران را نخواهد داد. مرکز آمار باز هم آمار گرفت و جمعیت دقیق تهران را نگفت در آخرین آمار ارائه شده سالهای قبل تنها اشاره شده که استان تهران نزدیک به 14 میلیون جمعیت دارد اما اینکه از این تعداد 6 میلیونش در کلان شهر تهرانند یا 12 میلیون حتی اگر اعلام نشود تقاضای مسکن تهران آن را فریاد میزند. باید پذیرفت که مساله مسکن در تهران از جنس دیگری است و راه حل دیگری هم دارد. جالب اینجاست که اگرچه نسبت مالکین در تهران کمتر از میانگین کشوری است، تهرانی ها رتبه اول پر درآمدترین خانوارها در مقایسه با سایر استانها را به خود اختصاص داده اند. به طوری که متوسط درآمد سالانه هر خانوار تهرانی در سال 88 رقمی معادل 11 میلیون و 300 هزار تومان بوده است که بعد از تهران، استان خوزستان در رتبه دوم قرار دارد. پس در تهران پول خرید خانه هست؛ جای بنا کردن آن نیست و این یعنی کلان شهر تهران به بنبست توسعه رسیده است. قابل توجه مسئولین شورای عالی شهر سازی و البته شورای شهر و شهرداری تهران؛ حالا در فضای کمیابی یک کالا (مسكن) هرچه درآمد بیشتر باشد؛ تقاضا شدیدتر و اين تنها قیمت رابالاتر می برد و البته در سمت عرضه هم که هیچ کاری نمی توان کرد. ارزان ترین خانه در هشتگرد چه دردی را از یک کارگر تهرانی دوا می کند وقتی با محاسبه ترافیک صبح باید بیش از 2 ساعت را تنها در راه رسیدن به محل کارش صرف کند و حتما همین زمان را برای باز گشت. مساله در كلان شهري مثل تهران تعداد بالاي شهرونداني است كه ناچار از زيستن در آن هستند از آن رو كه مركز اقتصاد و قطب توسعه كشور است نه به عنوان پايتخت سياسي؛ كسي نيست كه معترف نباشد تهراني چند دهه پيش كمتر از يك ميليون نفر جمعيت داشت. راه حل مشكل مسكن تهران كاهش تقاضاست نه افزايش عرضه اي كه غير ممكن است و اين يعني نبايد تمام راههاي در اقتصاد به تهران ختم شود تا هر جوياي كاري از كاگر ساده ساختماني گرفته تا استاد دانشگاه تهران را تنها محل ممكن براي يافتن شغل و درآمد مكفي ببينند. ناگفته نماند سياستهاي غلط توسعه اي اخير علاوه بر ايراني ها حتي موج مهاجرت كارجويان كشور هاي همسايه را نيز به تهران كشانده است.پس بجاست تا بجاي تلاش براي افزايش غير ممكن عرضه مسكن در تهران مه موج مهاجرت را تقويت مي كند به فكر رفع انگيزه مهاجرت و بلكه ايجاد انگيزه حقيقي مهاجرت منفي از آن باشيم تا با حل معضل بزرگتري به نام توسعه غير متوازن خود به خود اين مشكلات عرضي مثل فشار تقاضاي مسكن نيز رفع گردند.
دیدگاه تان را بنویسید