قهرمانان كودك سينماي ايران
«بي بي چلچله» در سال 65 به كارگرداني كيومرث پوراحمد درباره مجيد كودك 9 سالهاي است كه در يك خانواده روستايي در يكي از مناطق شمال ايران همراه مادر خود در خانه ناپدرياش زندگي ميكند. او در برخورد كودكانه با راننده كاميوني قصد انتقام از آن را ميگيرد ولي به زودي اين احساس تبديل به يك نوع رابطه پدر و فرزندي ميشود.
ايسنا: «دونده»، «بي بي چلچله»، «رابطه»، «كليد»، «خانه دوست كجاست»، «پرنده كوچك خوشبختي»، «شيرك»، «باشو غريبه كوچك»، «گال»، «گلنار»، «نياز»، «چكمه»، «شرم»، «بادكنك سفيد»، «پدر» ، «بچههاي آسمان»، «مرباي شيرين»، «تركشهاي صلح» و «كودك و فرشته» از جمله فيلمهاي سينمايي ايران هستند كه كودكان و نوجوانان ايفاگر در روند داستان فيلم نقش مهمي دارند و به نوعي قهرمان هستند. همزمان با روز جهاني كودك آثار مطرح سينماي ايران را كه كودكان و نوجوانان حضور پررنگي در آنها داشتهاند را بررسي ميكنند. «دونده» به كارگرداني امير نادري در سال 64 از اولين فيلمهاي سينمايي در بعد از انقلاب اسلامي است كه نقش اصلي را يك نوجوان دارد. اين فيلم دربارهي نوجواني به نام «اميرو» است كه تنها و بيكس در روياي سفري ناشناخته در يك كشتي متروكه كنار بندري در جنوب زندگي ميكند و روزگار را با اشتغال به كارهاي مختلف ميگذارند. او براي اين كه بداند آن سوي بندر كه كشتيها و هواپيماها ميروند كجاست بايد دانستنيهايش را بيشتر كند و به مدرسه شبانه روز ميرود. «بي بي چلچله» در سال 65 به كارگرداني كيومرث پوراحمد درباره مجيد كودك 9 سالهاي است كه در يك خانواده روستايي در يكي از مناطق شمال ايران همراه مادر خود در خانه ناپدرياش زندگي ميكند. او در برخورد كودكانه با راننده كاميوني قصد انتقام از آن را ميگيرد ولي به زودي اين احساس تبديل به يك نوع رابطه پدر و فرزندي ميشود. در همان سال ابراهيم فروزش «كليد» را ميسازد كه در آن هم كودك چهار سالهاي نقش اصلي را دارد كه در نبود مادرش براي نگهداري برادر يك سالهاش دچار مشكل ميشود و ماجراهايي پيش ميآيد. پوران درخشنده هم در فيلم «رابطه» كاركتر اصلي فيلم را يك نوجوان پانزده ساله ناشنوا قرار داده كه در محيط اجتماعي و خانوادگي مورد بي توجهي قرار ميگيرد كه گرفتار بحران روحي شده و حالت انزوا پيدا ميكند تا اينكه رفته رفته با كمك معلمش به تواناييهايش شناخت پيدا ميكند. «خانه دوست كجاست؟» به كارگرداني عباس كيارستمي ديگر فيلم ساخته شده در سال 65 است كه داستانش كاملا توسط پسر بچهاي پيش ميرود و روايت دانش آموزي است كه دفتر همكلاس خود را اشتباها برداشته و با خود به خانه آورده است در حاليكه معلم تاكيد كرده دانش آموزان بايد تكاليف خود را در دفتر مخصوص تكاليف شب انجام دهند. او راه دوري را طي ميكند تا دفتر را به دوستش برساند. پوران درخشنده در سال 66 و فيلم «پرنده كوچك خوشبختي» بار ديگر يك نوجوان ناشنوا را كاركتر اصلي فيلمش قرار ميدهد كه معلمه جواني با تلاش فراوان سعي در اصلاح شخصيت ناسازگار او دارد. «شيرك» در همان سال به كارگرداني داريوش مهرجويي درباره پسر چهارده سالهاي به نام شيرك است كه پدرش را در حمله گرازها از دست داده و به جنگ گرازها برود. «آب بادخاك» امير نادري در سال 67 داستان پسر بچهاي است كه زمان خشكسالي و بي آبي مفرط در يكي از مناطق جنوبي ايران به دنبال يافتن پدر و مادرش است. «باشوغريبه كوچك» ساخته بهرام بيضايي در سال 67 يكي از پررنگترين شخصيتهاي كودك و نوجوان سينماي ايران را به تصوير كشيده است. اين فيلم درباره باشو كودكي است كه خانواده و كاشانهاش را در بمباران از دست داده و ناخواسته و گريزان به منطقهاي بسيار دور از جنگ ميرود. اما در اين محيط همه چيز برايش غريب و ناشناخته است. «گال» به كارگرداني ابوالفضل جليلي در سال 67 درباره حامد نوجواني است كه به خاطر جرائم كم اهميت به ندامتگاه نوجوانان فرستاده ميشود. كه رفتار مربيان پرورشي به تدريج در او تاثير گذاشته و او را با محيط هماهنگ ميسازد. در همان سال كامبوزيا پرتوي فيلم شاد و كودكانه «گلنار» را ميسازد درباره دختركي روستايي كه به دنبال دستمال برجا مانده از مادرش كه باد آن را برده است به جنگل ميرود و گم ميشود. او در جنگل به كلبهاي پناه ميبرد كه متعلق به آقا و خانم خرس است كه ماجراهاي اصلي فيلم در آنجا اتفاق ميافتد. غزل شاكري كه چندي پيش در فيلم «آينههاي روبرو» بازي كرد در فيلم «گلنار» نقش دخترك روستايي را بازي كرده است. «رقص خاك» به كارگرداني ابوالفضل جليلي در سال 70 روايت پسر نوجواني به نام ايليا است كه تنها در كورپز خانهاي سنتي كار و زندگي ميكند. «نياز» به كارگرداني عليرضا داوود نژاد كه بسياري آن را موفقترين فيلم اين كارگردان ميدانند درباره نوجواني است كه پس از مرگ پدرش تصميم ميگيرد سرپرستي خانوادهاش را برعهده بگيرد. به همين دليل در چاپخانهاي مشغول به كار ميشود و ... «بازي بزرگان» ساخته كامبوزيا پرتويي در سال 71 است كه داستانش در آغاز جنگ تحميلي اتفاق ميافتد و روايت دختركي است كه در ميان اجساد يك شهر مرزي كه مورد هجوم قرار گرفتهاند زنده مانده و در هنگام گريز نوزادي را مييابد و حال او مادري است كه در هنگام جنگ بايد نوزادش را نگهداري كند. «چكمه» ساخته محمد علي طالبي درباره دختر بچهاي است كه چكمههايي براي او خريدهاند و برايش زيباترين چيزهاي دنيا است. اما در برخورد با يك پسر بچه در مييابد كه چه چيز ميتواند زيباتر از چكمههاي او باشد. كيومرث پوراحمد در ادامه ساخت مجموعه «قصههاي مجيد» سه داستان آن را با نامهاي «شرم» ، «صبح روز بعد» و «نان و شعر» در قالب سه فيلم سينمايي ساخت كه نوجواني بنام مجيد شخصيت اصلي اين فيلمها است. در سال 72 كمال تبريزي در فيلم «كودك قهرمان» خانوادهاي چهار نفره را به تصوير كشيد كه مورد هجوم عراقيها قرار گرفتند و در نهايت پسر نوجوان آنها وظيفه سرپرستي از خانواده را برعهده ميگيرد و با كشتن دو سرباز عراقي داستان را پيش ميبرد. «بادكنك سفيد» ساخته جعفر پناهي در سال 73 هم از جمله فيلمهايي است كه يك كودك نقش محوري در فيلم دارد و روايت راضيه كودكي است كه پول خريد ماهي قرمز شب عيد را گم ميكند. مجيد مجيدي در فيلم «پدر» در سال 74 مهرالله نوجواني 14 ساله را به تصوير ميكشد كه پس از فوت پدر براي تامين امرمعاش خود و خانوادهاش به يكي از شهرهاي جنوب كشور سفر ميكند. او در مراجعت به زادگاهش متوجه تغييراتي اساسي در خانوادهاش مي شود. مجيدي يك سال بعد در فيلم «بچههاي آسمان» هم شخصيت اصلي فيلمش را نوجواني به نام علي قرار داد و بعد ها نيز در فيلم «رنگ خدا» نوجواني نابينا را روايت كرد. حميد جبلي در اولين تجربه كارگردانياش در سينما در سال 77 «پسر مريم» را درباره رحمان ، موذن نوجوان و خوش صداي روستايي در حوالي استان اروميه به تصوير كشيد. فيلم «تركشهاي صلح» در سال 79 ساخته علي شاهحاتمي داستانش در يك شهر مرزي روايت ميشود و نوجواني به نام جمعه كه به همراه تعدادي ديگر از اهالي به كار جمع آوري ضايعات جنگي مشغول است. «مرباي شيرين» ساخته مرضيه برومند درسال 80 درباره جلال نوجوان 12 سالهاي است كه گرفتار باز كردن شيشه مربا ميشود. در سال 81 هم رهبر قنبري در فيلم «پرنده باز كوچك» نوجواني به نام بهروز را به تصوير كشيد كه با تقليد صداي پرندگان آنها را اطراف خود گرد ميآورد و در نهايت علي رغم ميل باطنياش به خاطر فقر شديد خانواده مجبور ميشود به كمك شكارچي پرندگان بشتابد. از فيلمهاي سالهاي اخير نيز ميتوان به «كودك و فرشته»، ساخته مسعود نقاشزاده اشاره كرد كه پسر و دختر نوجواني را در زمان اشغال خرمشهر روايت ميكند. به گزارش ايسنا، در ادامه ميتوان به فيلم هاي ديگري چون «بهار»ابوالفضل جليلي، «ماهي» كامبوزيا پرتوي، «مشق شب» عباس كيارستمي، «كاكلي» فريال بهزاد، «علي و غول جنگل» مسعود رسام و بيژن بيرنگ، «بهترين باباي دنيا» داريوش فرهنگ، «دره شاپرك ها» فريال بهزاد، «رقص خاك» ابوالفضل جليلي، «گربه آوازه خوان» كامبوزيا پرتوي، «مرغابي وحشي» مسعود كرامتي، «مريم و مي تيل» فتحعلي اويسي، «تيك تاك» محمد علي طالبي، «شاخ گاو» كيانوش عياري، «قله دنيا» عزيزاله حميدنژاد، «دان» ابوالفضل جليلي و «مرد كوچك» ابراهيم فروزش اشاره كرد كه با حضور شخصيتهاي كودك و نوجوان روايت ميشود.
دیدگاه تان را بنویسید