اکبر عبدی: مدیون بچه های جنوب شهرم
من بچه تیردوقلو هستم و عاشق محلات جنوب شهر! بی ریا میگویم نسبت به بچه های محلات جنوبی، دِین زیادی دارم و عاشق این هستم که برای آنها کاری انجام دهم. اینکه دوست دارم اجراهایم در سالنهای تئاتری جنوب شهر باشد هم دقیقا ناشی از علاقه ام به این محلات است. بی تعارف میگویم هر چه دارم از محبتهای مردمان این محله هاست و خوشحال میشوم که خوشحالی آنها را ببینم.
شبکه ایران: گپ زدن با اکبر عبدی در هر زمانی میتواند جذاب و دلنشین باشد. عبدی از آن دسته هنرمندانی است که یا جواب تماسهای اهالی رسانه را نمیدهد یا هنگامی که موافقت خود را برای انجام یک گفتگو اعلام میکند، تا جایی که امکان دارد صادقانه و با پرهیز از دورویی به پرسشها، پاسخ میدهد. چندی است که اکبر عبدی به همراه گروهی با عنوان «فدک» نمایشی با عنوان «پنجره فولاد» را در فرهنگسرای خاوران روی صحنه برده! نمایشی که با استقبال فراوان مخاطبان هم روبرو شده. آنچه در ادامه می خوانید برآمده از پرسش و پاسخی است که نیمه شب یکی از روزهای ابتدایی پاییز و به بهانه اجرای همین تئاتر با عبدی انجام شده؛ آن هم در شرایطی که عبدی به تازگی از اجرای خود به خانه بازگشته بود و در حال رفع خستگی بود. چطور شد که یک بار دیگر به سراغ تئاتر رفتید؟ آن هم یک تئاتر آیینی که سبقه های مذهبی هم دارد؟ علقه های تئاتری همواره در من وجود داشته است، مدتها بود که میخواستم به همراه گروه تئاتری خودم یک تئاتر خوب را روی صحنه ببرم تا اینکه پیشنهاداتی مبنی بر اجرای تعدادی تئاتر به من ارائه شد! بحث اصلی بر سر محل اجرا بود که باید مابین اجرا در تئاتر شهر یا اجرا در سالنهای تئاتر جنوبی تهران، یکی را انتخاب میکردم؛ من هم جنوب شهر و فرهنگسرای خاوران را انتخاب کردم. این روزها به همراه گروه فدک در فرهنگسرای خاوران کاری را روی صحنه داریم که به نوعی آماده سازی خودم برای کار تئاتری بعدی ام هم خواهد بود. در ارتباط با کاری که به همراه گروه فدک در حال اجرای آن هستید بیشتر توضیح دهید؟ کاری که الان روی صحنه داریم کاری است در رابطه با امام رضا(ع) که همواره در نزد من یکی از ارزشمندترین شخصیتهای اسلامی بوده است و ارادت فراوانی به ایشان دارم. در قبول پیشنهاد همکاری با گروه فدک این بنیان مذهبی، نقش زیادی داشت. چرا برای اجرا یکی از سالنهای تئاتری جنوب شهر را انتخاب کردید؟ چرا به مانند بسیاری از هنرمندان تئاتر شهر یا خانه هنرمندان را انتخاب نکردید؟ من بچه تیردوقلو هستم و عاشق محلات جنوب شهر! بی ریا میگویم نسبت به بچه های محلات جنوبی، دِین زیادی دارم و عاشق این هستم که برای آنها کاری انجام دهم. اینکه دوست دارم اجراهایم در سالنهای تئاتری جنوب شهر باشد هم دقیقا ناشی از علاقه ام به این محلات است. بی تعارف میگویم هر چه دارم از محبتهای مردمان این محله هاست و خوشحال میشوم که خوشحالی آنها را ببینم. گفتید که یک کار تئاتری مستقل را هم در آینده نزدیک روی صحنه خواهید برد. درباره این کار توضیحاتی ارائه کنید؟ کار تئاتری بعدی ام کاری است که در کانادا هم آن را اجرا کرده ایم؛ کاری با عنوان «سوپربقال ایرونی» یا «مشدی عباد» که درونمایه ای کمیک دارد. هنوز محل اجرای ان مشخص نیست، در حال رایزنی با مدیران چند سالن سطح شهر تهران هستیم تا یکی از آنها را برای اجرا برگزینیم. شاید هم به سراغ برج میلاد رفته و تئاترمان را در آنجا اجرا کنیم! ...یعنی در سالن همایشهای برج میلاد تئاترتان را روی صحنه می برید؟ نه! اگر بشود خیال داریم در پایین برج میلاد، چادر بزرگی برپا کرده و داخل آن را به صورتی زیبا به شکل یک سالن اجرا درآوریم و تئاترمان را در آنجا اجرا کنیم. همکاری با گروه فدک چطور بود؟ آیا اعضای گروه رضایت خاطرتان را جلب کرده اند؟ اعضای گروه فدک اغلب بچه هایی باتجربه هستند که سابقه کارهای تئاتری داشته اند. پیش از شروع اجراهای اصلی حدودا 7 تا 8 جلسه با آنها تمرین کردم و خیلی زود با هم هماهنگ شدیم. البته این را هم بگویم که اعضای گروه قبل از پیوستن من به تیم شان، تمرینات زیادی داشتند و برای همین کاملا آماده بودند. با توجه به اینکه در عرصه نمایش، کارهای پرمخاطبی ارائه کرده اید آیا قصد ندارید در سینما یا تلویزیون هم کار ساخت فیلم یا سریال انجام دهید؟ این موضوعی است که بسیاری از مخاطبان هم بارها و بارها آن را از من خواسته اند اما به لحاظ شخصی دوست دارم به میانه دهه پنجم زندگی برسم و بعد کارگردانی فیلم یا سریال را برعهده گیرم. به هر حال شما در مقام کارگردان باید حداقل مو یا ریش و سبیل سفیدی داشته باشید تا بتوانید یک بازیگر باتجربه که سالها در سینما بوده را به درستی هدایت کنید. منظورم از موی سفید تجربیات کاری فراوان است که یک شبه حاصل نمی شود بلکه برای به دست آوردن آن باید سالها تلاش کرد و ذره ذره عرق ریخت. البته ذاتا از آن دسته سینماگرانی هستم که ترجیح میدهم بازیگر خوبی باشم تا یک کارگردان بد یا حتی متوسط. احتمالا سرشناس بودن تان نزد مخاطبان هم در ایجاد این وسواس نقش داشته! این طور نیست؟ حتما همین طور بوده! درباره هنرمندانی مانند من که مخاطبان بیش از حد به آنها لطف دارند، شرایط حساستر هم میشود چون وقتی فیلمی به کارگردانی اکبر عبدی ساخته میشود، مخاطبان به خاطر خاطرات خوبی که از عبدی ِ بازیگر دارند به سینما می آیند و انتظار دارند فیلمی متفاوت را تماشا کنند پس حق ندارم تا توانایی لازم برای کارگردانی را کسب نکرده ام، وارد این حیطه شوم. با توجه به اینکه گفتید در میانه دهه پنجم زندگیتان به کارگردانی روی خواهید آورد میتوان حدس زد ظرف یکی دو سال آینده اولین فیلم شما در قامت کارگردان را هم ببینیم؟ ان شاءا.. این اتفاق هم رخ خواهد داد. یک کار سینمایی به نام «خاور ننه» را برای کارگردانی مدنظر دارم که در این فیلم بنا است نقش سه پیرزن را بازی کنم؛ پیرزنهایی که هر کدام خصوصیات اخلاقی خاصی دارند. فیلمنامه اولیه این کار توسط آقای محمد بیرانوند نوشته شده و اگر بشود هم نسخه سینمایی آن را میسازیم و هم هم سریال آن را. ...یعنی ابتدا سریال را میسازید و با تدوین مجدد، نسخه سینمایی را تولید میکنید؟ نه، با دو فیلمنامه جداگانه که یکی مربوط به سریال است و یکی مربوط به فیلم، کار را کلید میزنیم. نماهای مربوط به سریال را ابتدا فیملبرداری کرده، بعد از یک وقفه کوتاه مدت در فیلمبرداری، نماهای معادل سریال که می بایست در فیلم باشند، فیلمبرداری میشوند. یعنی کاری شبیه به «شب روباه» همایون اسعدیان. نگفتید «خاورننه» چه زمانی وارد مرحله پیش تولید میشود؟ اگر اتفاق خاصی نیفتد سعی میکنم بعد از اجراهای تئاتری ام این کار را کلید بزنم. به لحاظ زمانی احتمالا اواسط سال آینده خواهیم توانست «ننه خاور» را جلوی دوربین ببریم. به تازگی در اولین فیلم سینمایی رضا عطاران بازی داشتید. به عنوان کمدینی که یک نسل جلوتر از عطاران است، کار با او را چطور دیدید؟ بسیار خوب! عطاران هنرمند کاملا بااستعدادی است و خیلی خوب میداند که از بازیگرش چه میخواهد. من در فیلم سینمایی «رضا هرگز نمیخوابد» به کارگردانی عطاران نقش مادر عطاران را بازی کرده ام!!! سکانسهای رویارویی من و عطاران واقعا متفاوت شده است. خیلی خوب نقش مادر را بازی کرده ام؛ یک مادر قابل باور. در سینما بعضا در کارهایی ظاهر میشوید که نه تنها چیزی به تجربه تان نمی افزاید که احیانا به نظر میرسد به صرف کمک به یک کارگردان جوان بوده که در کار ظاهر شده اید!؟ همین طور است. به هر حال هر آدمی یک سری ملاحظات اخلاقی دارد که نمی تواند از آنها چشم پوشی کند. من هم چون دوست دارم به کارگردانان جوان کمک کنم گاهی در فیلمهایی ظاهر میشوم که به لحاظ کیفی، اوضاع خوبی ندارند مثل فیلمی به نام «سرخابی» که به تازگی در آن ایفای نقش کردم؛ این اولین کار محمد آهنگرانی بود و به هر حال معذوراتی باعث شد که برای کمک به کارگردان هم که شده در کار حاضر شوم اما گمان نمیکنم نتیجه کار، چیز قابل قبولی شده باشد! این را هم در نظر بگیرید که حتی بزرگترین هنرمندان هم با محدودیت انتخاب نقش روبرو هستند یعنی این طور نیست که همواره بهترین نقشها به آنها پیشنهاد شود بلکه باید از میان گزینه های موجود، بهترین را بیابند!
دیدگاه تان را بنویسید