363 روز با عامل قتل دکتر سرابی

کد خبر: 162367

از آنجا که سوءقصد به جان این پزشک فقط 24 ساعت پس از قتل عبدالرضا سودبخش دیگر پزشک تهرانی و متخصص عفونی صورت گرفته بود با دستور معاون دادستان پرونده هر دو جنایت در اختیار شهریاری، بازپرس کشیک ویژه قتل قرار گرفت.

فارس: پیش از طلوع آفتاب روز 29 شهریور و 363 روز پس از وقوع قتل دکتر سرابی توسط فرزند یکی از بیماران این پزشک تهرانی سجاد محکوم به قصاص این پرونده به دار مجازات آویخته شد. آخرین ساعات 31 شهریور سال 89 یکی از اتفاقات بد در شهر تهران رغم خورد و این انفاق چیزی نبود جزء قتل یکی از پزشکان تهرانی. در این شب دکتر غلامرضا سرابی، متخصص قلب و عروق، مقابل خانه‌اش در میدان 53 نارمک با شلیک 2 گلوله موتورسواران ناشناس هدف قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد، اما با وجود تلاش پزشکان، او بعدازظهر جمعه (2 مهر) جان باخت. از آنجا که سوءقصد به جان این پزشک فقط 24 ساعت پس از قتل عبدالرضا سودبخش دیگر پزشک تهرانی و متخصص عفونی صورت گرفته بود با دستور معاون دادستان پرونده هر دو جنایت در اختیار شهریاری، بازپرس کشیک ویژه قتل قرار گرفت. از آنجا که دکتر سرابی قبل از مرگ به پلیس گفته بود که از سوی خانواده یکی از بیماران فوت شده‌اش مورد تهدید قرار گرفته است بلافاصله تحقیقات برای شناسایی خانواده زن فوت شده آغاز شد. کارآگاهان وقتی متوجه شدند فرزندان این زن در کرمانشاه زندگی می‌کنند با هماهنگی قضایی راهی این شهر شدند و متهم اصلی را دستگیرکرده که او انگیزه قتل را انتقام جویی عنوان کرد. در ساعت 12 ظهر روز 4 مهر ماه همان سال وزیر بهداشت در پاسخ به خبرنگار فارس گفت: 2 متهم به قتل دکتر سرابی دستگیر شدند. مرضیه وحید دستجردی مدعی شد: آن طور که به ما گفته‌اند انگیزه‌های شخصی در قتل 2 پزشک در تهران وجود داشته است اما با هر انگیزه‌ای که باشد اقدامی جنایتکارانه و غیر انسانی و باید با عاملان آن هر چه زودتر برخورد شود. وزیر بهداشت ادامه داد: دو مورد حمله به پرستاران را هم در یک ماه گذشته شاهد بوده‌ایم. از مردم می‌خواهیم که نسبت به خدمات پرسنل زحمت‌کش بیمارستان‌ها واقعا قدردان باشند و اجازه چنین برخوردهایی را ندهند. دستجردی گفت: ما از وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی هم به صورت کتبی و هم شفاهی خواسته‌ایم که هر چه سریعتر به این موارد که موجب ناامنی در بین جامعه پزشکی شده است رسیدگی کند. وزارت بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خانواده‌های دو پزشک فوت شده هم شکایتی را به دستگاه قضایی ارجاع داده‌اند که آنها را هم پیگیری می‌کنیم. تنها 4 ساعت پس از اظهار نظر وزیر بهداشت بازپرس جنایی تهران نیز در گفت‌و‌گو با فارس مدعی شد: متهمان پرونده قتل دکتر سرابی اعتراف کردند. محمد شهریاری در گفت‌و‌گو با خبرنگار حوادث فارس با اعلام این خبر گفت: متهمانی که پیش از این دستگیر شده بودند، در بازجویی‌ها به ارتکاب قتل با انگیزه شخصی اعتراف کردند. وی ادامه داد: این افراد مدعی شدند، مادرشان چندی قبل توسط این پزشک تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته و متأسفانه فوت کرده است و این افراد با انگیزه انتقام، دکتر سرابی را به قتل رساندند. بازپرس جنایی تهران، گفت: در زمان حاضر تحقیقات برای مشخص شدن، زوایای پنهان این پرونده در حال انجام است. این ادعاها در حالی بر زبان وزیر بهداشت و درمان کشور و همچنین بازپرس پرونده جاری شد که 6 ماه پس از این جنایت هولناک، سرانجام در دی‌ ماه همان سال با تکمیل تحقیقات بازپرس جنایی با صدور قرار مجرمیت برای متهمان، سجاد (متهم اصلی) را به اتهام قتل دکتر سرابی با اسلحه گرم و ایجاد رعب و وحشت مردم محارب شناخت و علی (همدست متهم) نیز به اتهام معاونت در قتل مجرم شناخته شد. قاضی محمد سلطان همتیار، رئیس شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران در همین رابطه به خبرنگار فارس گفت: صبح روز 2423 اسفند جلسه علنی رسیدگی به این پرونده، برگزار می‌شود. سرانجام روزه 24 اسفند سال 89 در ساعت 9 صبح جلسه محاکمه آغاز شد. قاتل: جای خالی مادرم را نتوانستم تحمل کنم، پزشکش را کشتم قاتل دکتر سرابی در جلسه محاکمه گفت: من تحمل این زندگی و جای خالی مادرم را نداشتم. قصد قتل را هم نداشتم و فقط می‌خواستم عقده خود را خالی کنم. در گام اول در روز محاکمه شفیعی، نماینده دادستان در ابتدای جلسه کیفرخواست صادره را اینگونه قرائت کرد: متهم ردیف اول، سجاد.ک 24 ساله دانشجوی رشته حقوق، متهم است به مباشرت در قتل عمدی، سرقت پلاک موتورسیکلت، تغییر شماره پلاک موتور، نگهداری مواد روانگردان، تمرد از دستور پلیس و ایراد ضرب و جرح نسبت به دو مأمور پلیس است. وی ادامه داد: علی، متهم ردیف دوم نیز متهم به معاونت در قتل و مساعدت در فرار قاتل است. براساس کیفرخواست صادره، مادر سجاد، بیمار دکتر سرابی بوده که بعد از فوت وی، متهم به تصور اینکه فوت مادرش به واسطه قصور دکتر است، با همکاری دوستش و بعد از خرید موتور، تغییر شماره پلاک، در تاریخ 31 شهریور، با کلت کمری در میدان 53 نارمک، دکتر سرابی را به قتل رسانده است. بعد از قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان، یکی از وکلای اولیای‌دم، در جایگاه قرار گرفت و به نمایندگی از آنها، خواستار قصاص متهم و مجازات همدست وی شد. در ادامه جلسه، متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهامات را قبول دارد گفت: من قوانین الهی و ملی را نقض کردم و خودم را مستحق کیفر می‌دانم. من در این جایگاه حقی ندارم و شما باید با تدبیر و شجاعت، حکم قصاص مرا هرچه زودتر صادر کنید. وی با بیان اینکه خانواده دکتر سرابی حق دارند و باید به حق خود برسند، ادامه داد: من به قصاص راضی هستم و در واقع کفاره گناهم را می‌دهم. سجاد در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه انگیزه تو از قتل دکتر سرابی چه بود، گفت: جای خالی مادرم را نمی‌توانستم تحمل کنم. روزی هم که به کلانتری رفتم قصد درگیری نداشتم بلکه می‌خواستم خودم را بکشم. از همسر دکتر سرابی می‌خواهم مانند یک شیرزن، استوار حکم قصاص مرا اجرا کند. من نمی‌توانم جواب فرزندان دکتر را بدهم و هیچ اعتراضی هم نسبت به حکم صادره نخواهم کرد. قاضی همتیار از متهم سؤال کرد که تو که دانشجوی حقوق بودی چرا از دکتر سرابی شکایت نکردی تا بفهمی مقصر بوده یا خیر، که متهم در جواب گفت: من تحمل این زندگی را نداشتم. قصد قتل را هم نداشتم و فقط می‌خواستم عقده خود را خالی کنم. وی افزود: با دکتر تماس گرفتم و گفتم مدارک پزشکی مادرم را بده تا شکایت کنم اما او امتناع کرد و به من گفت 100 میلیون تومان بگیر و شکایت نکن. با اسلحه پدرم به تهران آمدم ولی تصور نمی‌کردم که کار به قتل بیانجامد. من علی را فریب دادم و به او گفتم موتور را برای کار کشاورزی خریدم. همچنین به او گفتم وقت دیداری از دکتر بگیر تا او را ببینم. سجاد گفت: 4 روز بعد که در خانه علی بودم، به دروغ گفتم سلاح را با مجوز حمل می‌کنم. موتور را بدون پلاک خریدم ولی یادم نمی‌آید که پلاک را از کدام خیابان سرقت کردم. روز حادثه هم علی را به بهانه گردش در خیابان‌ها، با خودم همراه کردم. تغییر شماره پلاک را بدون اطلاع علی انجام دادم و قبل از قتل، از هم جدا شدیم و بعد از اینکه کار را انجام دادم، به او پیامک دادم و گفتم مقابل ساختمان دنیای‌نور منتظر او هستم. متهم درباره اتفاقات بعد از قتل و نحوه دستگیری گفت: بعد از قتل، در شهرستان گیلان‌غرب بودم که بعد از مصرف مواد روانگردان به کلانتری رفتم تا آنجا خودکشی کنم و نفهمیدم که چطور با مأموران درگیر شدم. سجاد گفت: متخصصی هم که در همان شهرستان مادرم را معاینه کرده بود، به من گفت دکتر سرابی نباید برای مادرم دستور آنژیوگرافی می‌داد اما بعد از اینکه فهمید مادرم فوت کرده، حرفش را عوض کرد و گفت آنژیوگرافی حداکثر 5 درصد موجب مرگ مغزی می‌شود. متهم درباره نحوه قتل دکتر سرابی گفت: شب حادثه بعد از اینکه همراه دکتر سرابی از او جدا شد، دکتر سوار خودرو شد که از روی موتور از فاصله 12 متری، شلیک کردم.کلت را با بند پوتین به گردنم بسته بودم و به همین دلیل تسلط خوبی روی سلاح نداشتم. بعد از اظهارات متهم، وکیل اولیای‌دم از متهم سؤال کرد چه کسی رفت و آمد دکتر به مطب را کنترل می‌کرد که متهم در جوابی گفت: قبل از فوت مادرم، از علی خواستم، به مطب برود و ببیند، دکتر چه روزهایی به مطب می‌رود تا با او صحبت کنم. وکیل اولیای‌دم از متهم سؤال کرد که آیا بعد از فوت مادرتان هم به دنبال مدارک پزشکی و کنترل دکتر بودید، که سجاد اینگونه جواب داد: بله؛ ولی کنترل را خودم انجام می‌دادم. من علی را فریب دادم تا تنها نباشم. شب قتل هم قبل از شلیک، موقعیت را بررسی کردم و به او گفتم برو. حدود نیم ساعت بعد کار را انجام دادم. ادعای ارتباط قاتل دکتر سرابی با گروهک پژاک در ادامه جلسه رسیدگی به این پرونده یکی از مأمورانی که توسط قاتل دکتر سرابی مجروح شده بود، در جلسه دادگاه مدعی شد که از متهم، مدارکی مبنی بر همکاری با گروهک پژاک به دست آورده است. یکی از مأموران در خصوص ورود متهم به کلانتری افزود: متهم با بیان اینکه ارباب‌رجوع است، وارد کلانتری شد و مدعی شد که از سوی عده‌ای مورد مزاحمت قرار گرفته است. در همین حین متوجه اسلحه او شدیم که بعد از درگیری، 2 تیر شلیک شد و یکی از آنها به پای همکارم خورد. در ادامه یکی دیگر از مأموران که از سوی متهم مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، در تشریح حادثه گفت: همکارم یک نکته را فراموش کرد و آن این است که متهم در اقرارنامه خود آورده بود که از سوی گروهک پژاک برای ترور رجال سیاسی اجیر شده بود. در وسایل وی، تعدادی شماره تلفن و همچنین آدرس‌های اینترنتی مربوط به گروهک پژاک کشف شد. سجاد در پاسخ به اظهارات این دو مأمور پلیس اظهار داشت: تمام این اظهارات دروغ است. من با پژاک ارتباط نداشتم؛ قبل از فوت دکتر سرابی از طریق ماهواره، شماره‌های گروهک پژاک را به دست آوردم و فقط می‌خواستم از ایران فرار کنم. وی ادامه داد: من هیچ قصدی برای همکاری با پژاک و گروه‌های ضدانقلاب نداشتم. متهم ردیف دوم: قاتل قرار بود 100 میلیون از دکتر بگیرد اما او را کشت متهم ردیف دوم پرونده قتل دکتر سرابی گفت: من از نیت سجاد خبر نداشتم و قرار بود روز حادثه سجاد برای صحبت با دکتر سرابی و دریافت 100 میلیون تومان به مطب دکتر برود ولی هیچ حرفی از قتل نزد. علی، متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد که اتهامات خود را قبول ندارد. متهم در خصوص آشنایی با سجاد گفت: از 7 سال قبل در تهران ساکن هستم. حدود 3 سال قبل بود که به واسطه یک دوست مشترک با سجاد آشنا شدم. قبل از فوت مادر سجاد، یک‌بار به ملاقات او رفتم و سجاد هم فقط یک‌بار به خانه من آمد ولی من اسلحه‌ای همراه او ندیدم. سجاد یک بار به من گفت به مطب بروم و نوبت بگیرم اما وقتی وارد مطب شدم، دکتر و منشی او در حال صحبت کردن بودند که به سرعت از آنجا خارج شدم. وی افزود: بعد از فوت مادر سجاد، او یک‌بار به خانه من آمد ولی قبل از اینکه به خانه بیاید با من صحبت کرد اما به من نگفت مادرش فوت کرده است؛ وقتی رسید موضوع را به من گفت. متهم ادامه داد: بعد از حادثه هم وقتی او را به میدان آزادی رساندم، اسلحه را دیدم که به من گفت با دکتر درگیر شده است اما باور نکردم که مرتکب قتل شده باشد. علی ادامه داد: من هیچ اطلاعی از سرقت پلاک و تغییر شماره‌های آن توسط سجاد نداشتم، چرا که او بعد از خرید موتور، آن را به خانه من نیاورد و به یک پارکینگ برد و از آنجا به شرستان رفت. چند روز بعد (روز حادثه) به تهران برگشت و از من خواست به پارکینگ بروم. او به من گفت دوست دارد با موتور چرخی در تهران بزند. وی گفت: من به او گفتم با یک موتور برویم اما او گفت هر دو موتور را ببریم. میدان هفت‌حوض بودیم که خواستم از او جدا شوم ولی او از من خواست بمانم تا او به سرویس بهداشتی که آنجا بود برود. خیلی طول کشید وقتی برگشت من از او جدا شدم. به سمت خانه می‌رفتم که او پیامک زد و به من گفت به دنبالش بروم. وقتی رسیدم گفت پلیس موتورش را توقیف کرده است. به او پیشنهاد دادم که برویم تا موتور را تحویل بگیریم اما قبول نکرد. متهم ردیف دوم پرونده قتل دکتر سرابی در ادامه اظهاراتش گفت: وقتی به میدان آزادی رسیدیم، دوباره به خانه برگشتیم تا ساک سجاد را به او بدهم و او برای مراسم چهلمین روز فوت مادرش به شهرستان رفت. میدان آزادی بود که اسلحه را نشان داد و گفت با دکتر سرابی درگیر شده است. بعد از اظهارات علی، وکیل مدافع سجاد در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه موکلش واقعیت را بیان نکرده است، گفت: هیچ دفاعی ندارم چراکه در گفتار موکلم هیچ صداقتی ندیدم. وکیل علی هم در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از موکلش گفت: دکتر سرابی با توجه به جدی بودن تهدید از سوی سجاد، به او گفته بود حاضر است مبلغ 100 میلیون تومان به او بدهد تا سجاد از او شکایت نکند. دکتر همچنین یکی از دوستان خود در نیروی‌انتظامی را به مدت 15 روز برای حفاظت از خود به خدمت گرفته بود. وکیل مدافع متهم ردیف دوم این پرونده ادامه داد: موکل من در جریان اقدامات سجاد نبوده است و این ادعا که منزل وی پایگاهی برای عملی کردن نیت سجاد بوده، اشتباه است. سجاد به خاطر سابقه دوستی با علی، چند بار به خانه او آمده است. علی حتی وقتی در بیمارستان پدر سجاد تهدید به قتل و شکایت از دکتر سرابی کرده بود، او را به آرامش دعوت کرده است. وی درباره اتهام موکلش در خصوص فراری دادن قاتل گفت: چون موکل من از نیت قاتل باخبر نبوده است، او را همراهی کرده و تقاضای برائت او را دارم. بعد از اظهارات وکلای مدافع متهمان، سجاد دوباره در جایگاه قرار گرفت و در بیان آخرین دفاعیات خود گفت: پدرم گفته بود اگر قرار شد که دستگیر شوی، هر موقعیتی که به دست آوردی خودت را بکش. من هم قصد داشتم خودم را بکشم. هیچ علاقه‌ای به زندگی توآم با سرافکندگی ندارم و نمی‌خواهم درخواست بخشش کنم. علی هم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من از نیت سجاد خبر نداشتم و قرار بود روز حادثه سجاد برای صحبت با دکتر سرابی و دریافت 100 میلیون تومان به مطب دکتر برود ولی هیچ حرفی از قتل نزد. بعد از اظهارات متهمان، قاضی همتیار ختم جلسه را اعلام و صدور حکم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه موکول کرد. 25 اسفند سال 89 جلسه محاکمه متهمان، روز 24 اسفند در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد که در نهایت قاضی همتیار بعد از مشورت با مستشاران دادگاه حکم هر 2 متهم را صادر کرد. وی سجاد، متهم ردیف اول را به اتهام قتل عمد به قصاص و به اتهام سرقت، نصب و تغییر شماره پلاک و تمرد از دستور پلیس به تحمل 4 سال و 6 ماه حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کرد و طبق حکم دادگاه، علی، متهم ردیف دوم نیز به تحمل 10 سال حبس (5 سال تعلیقی) محکوم شده است. 12 اردیبهشت سال 90 در این روز حکم صادر شده از سوی شعبه 113 دادگاه کیفری تهران پس از پایان مهلت قانونی محکومان برای اعتراض به این حکم به دیوان عالی کشور رفت تا قضات دیوان عالی درباره ابرام یا نقض حکم تصمیم بگیرند. 2 شهریور سال 90 سرانجام قضات شعبه 20 دیوان عالی کشور بعد از بررسی پرونده و مشورت، حکم صادره درباره متهمان را تأیید کردند. 21 شهریور سال 90 در این روز عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در نشستی با خبرنگاران گفت: حکم قصاص عامل قتل دکتر سرابی هفته بعد اجرا خواهد شد. دادستان تهران در همان نشست و تنها یک روز قبل از اجرای حکم قصاص عامل قتل در پل مدیریت وعده داد که حکم قصاص عامل قتل دکتر سرابی نیز در ملأعام اجرا خواهد. با توجه به اینکه در حکم صادر شده از سوی شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران موضوع اجرای حکم در ملأعام اشاره ای نشده بود خبرنگار قضایی فارس به سراغ قاضی پرونده رفت و از وی درباره اجرای حکم سوال پرسید. انتخاب محل اجرای حکم قصاص قاتل "دکتر سرابی" با نظر اجرای احکام رئیس شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران گفت: تشخیص جا و مکان اجرای حکم با نظر واحد اجرای احکام بوده و ممکن است از ما هم مجوز بگیرند اما فرقی نمی‌کند؛ مهم اجرای حکم است که باید دستور آن صادر شود. محمدسلطان همتیار رئیس شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران درباره برخی اظهارنظرها در زمینه اجرای حکم قاتل دکتر سرابی در ملاءعام اظهار داشت: حکم صادر شده از سوی این شعبه اشاره‌ای به اجرا در ملأعام نشده است. وی ادامه داد: اما اجرای حکم در ملأعام به تشخیص واحد اجرای احکام است و محل آن خیلی تأثیری ندارد. همتیار خاطرنشان کرد: تشخیص جا و مکان اجرای حکم با نظر واحد اجرای احکام بوده و ممکن است از ما هم مجوز بگیرند اما فرقی نمی‌کند؛ مهم اجرای حکم است که باید دستور آن صادر شود. رئیس شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران گفت: پرونده در حال حاضر در واحد اجرای احکام دادسرای جنایی تهران است و اطلاعی از زمان دقیق اجرای آن ندارم. ساعت 5:57 دقیقه بامداد 29 شهریور سرانجام سجاد متهم ردیف اول پرونده صبح امروز و بعد از حدود یک سال گذشت از وقوع جنایت در ملأعام و در محل وقوع حادثه به دار مجازات آویخته شد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت