طلایی: بدحجابی نتيجه مسئوليت گريزی است

کد خبر: 158600

روندي پيش آمده است كه والدين خود را جداي از فرزندان و سبك زندگي و رفتار آنها مي‌بينند كه نتيجه آن دوگانگي در عرصه خانواده است كه والدين نمي‌توانند و در بعضي موارد نمي‌خواهند كه بر سبك پوشش، رفتار، گفتار و عمل فرزندان خود نظارت داشته باشند كه در نتيجه در مواردي به نتايجي همچون بدحجابي و بي‌عفتي در جامعه منجر مي‌شود.

تهران‌امروز: موضوع عفاف و حجاب اين روزها به موضوع اصلي جامعه تبديل شده است. مرتضي طلايي رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي اسلامي شهر تهران از موضوع عفاف و حجاب به عنوان موضوعي حساس نام مي‌برد و عقيده دارد نوع نگاه به اين موضوع بايد اجتماعي باشد چرا كه عفاف و حجاب بازتاب فرهنگ رفتاري جامعه است و عوامل متعددي در شكل‌گيري آن نقش دارند. در ادامه گفت و گوي تهران امروز با مرتضي طلايي، رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي اسلامي شهر تهران را بخوانيد. به نظر شما وضعيت عفاف و حجاب در كشور به ويژه در تهران طي 10 سال گذشته چگونه است؟ درخصوص وضعيت حجاب و عفاف در جامعه و كميت و كيفيت آن بايد به آمارها، گزارش‌ها و تحقيقات ميداني دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي اشاره كرد و متغير‌هاي اساسي هر كدام از مولفه‌هاي مذكور را به درستي سنجيد. يعني يك تعريف با معيارهاي مناسب از هردو مقوله حجاب و عفاف ارائه داد كه به عقيده من كار دشواري است. ولي اگر بخواهيم به‌عنوان يك پديده كيفي و نسبي برآوردي داشته باشيم، در برخي از مناطق در خصوص مقوله حجاب، خطوط قرمز در حال شكسته شدن است، خصوصا مكان‌هايي كه تركيب جمعيتي آن دست خورده و محلات بر مبناي هويت سنتي شكل نگرفته است و عمدتا خانواده‌هاي آن جوان هستند. البته بايد دقت داشته باشيم كه مقوله عفاف در جامعه ما به اندازه حجاب دچار آسيب نشده است و نبايد اين هردو را يكي انگاشت و دچار كج فهمي از مفاهيم شد. با اين همه نبايد به ظاهر قضايا توجه كرد زيرا نگاه ظاهري به اين مقولات حساس يك اشتباه استراتژيك در حوزه مسائل اجتماعي است پس بهتر است كه سنجش برآورد كميت و كيفيت اين مقولات را به‌دست حوزه‌هاي پژوهشي بسپاريم و از بيان نظرات غيركارشناسانه بپرهيزيم. راهكارهاي گسترش حجاب و عفاف در جامعه فعلي چيست؟ به‌نظر من نگاه به مقوله اجتماعي فرهنگ و حجاب از چند زاويه امكان دارد. اگر به آن به عنوان يك بحث امنيتي نگاه كنيم و درصدد ارائه راهكارهاي ضربتي و دستوري باشيم، شايد در كوتاه مدت اين پاسخگو باشد ولي در بلند مدت بازخوردهاي منفي‌اي بر حوزه‌هاي متصل اجتماعي برجاي خواهد گذاشت. لذا نوع نگاه به اين مقوله حساس، بايد اجتماعي باشد. درست است كه در بحث فرآيند امنيت اجتماعي، پديده‌هايي همچون بي‌حجابي زاينده بي‌عفتي و بي‌اخلاقي هستند ولي خودشان زاييده علت و معلول‌هاي گسترده‌اي نيز هستند كه به هيچ عنوان در نگاه اول در ظاهر مقولاتي امنيتي به حساب نمي‌آيند. با اين حساب موضوع عفاف و حجاب يك موضوع اجتماعي است؟ ببينيد زماني كه ما مي‌گوييم مقوله حجاب و عفاف يك مقوله اجتماعي است نگاه ما به سمتي است كه عوامل تاثيرگذار و ايجاد كننده در آن جا قراردارد. به عقيده بنده صبغه اكثر اينها يا اجتماعي هستند يا با فرآيندهاي اجتماعي پيوند تنگاتنگي دارند. عفاف و حجاب نيز بازتاب فرهنگ رفتاري جامعه است كه در پازل شكل گيري آن مي‌توان به يك موضوع مهم اشاره كرد. اين موضوع مهم كاركردهاي كژي است كه نظام كلان اقتصادي كشور در روند اجتماعي‌سازي افراد از خود برجاي مي‌گذارد. اقتصاد درمانده و مبتني بر نفت نتوانسته است فرصت‌هاي حيات سالم اجتماعي را براي جامعه از طريق ايجاد پايداري در اشتغال و افزايش درآمد در خانواده و جوانان منتظر تشكيل خانواده ايجاد كند. براساس پژوهش‌هاي سازمان ملي جوانان نيز اين عامل مهم‌ترين دغدغه زندگي جوانان را تشكيل مي‌دهد. اينكه اين امر چگونه خود را در جامعه و نوعا در مقوله حجاب و عفاف نشان مي‌دهد مبحث مهمي است كه كمتر در سطح نخبگان سياسي به آن پرداخته شده است. همچنين نبود فرصت‌هاي شغلي مناسب و درآمد پايدار، اغلب جوانان را از تشكيل خانواده بازداشته و آنها را ناخواسته از داشتن مسئوليت‌هاي اجتماعي بازمي دارد. در اين صورت جوانان با روي آوردن به مشاغل كاذب يا كم درآمد علاوه بر اينكه در خانواده پيشين خود نگه داشته مي‌شوند و به دليل نداشتن مسئوليت يك خانواده خود را از مسئوليت‌هاي اجتماعي تعيين شده به واسطه بعضي پارامترها مثل همسر، فرزند و نيز مسئوليت مسكن و هزينه روزمره زندگي مبرا مي‌بيند و به سمت گريز از هنجارهاي اجتماعي حركت مي‌كنند. پيامدهاي اين مسئله در جامعه چگونه بروز پيدا مي‌كند؟ اين مسئله در پسران جوان در قالب خشونت‌هاي اجتماعي همچون زد و خوردهاي خياباني و در دختران در شكل آرايش‌هاي تند و بدحجابي‌هاي زننده نمود پيدا مي‌كند كه البته در اين ميان يك ارتباط هم‌پيوندي نيز بين اين دو خشونت وجود دارد كه نهايتا به بي‌عفتي نيز مي‌تواند ختم شود اما اين نكته نبايد فراموش شود كه اين موضوع نياز به تحقيق ميداني دارد. البته اين كار مي‌تواند يك نوع برون افكني توسط اين جوانان به حساب بيايد كه همسوي با تحريك و تقويت آن، روندهاي جهاني و جنگ رسانه‌اي كشورهاي غربي قراردارد. از سوي ديگر عملكرد ضعيف نظام آموزشي كشور نيز مي‌تواند به عنوان يك عامل تاثيرگذار در اين خصوص عنوان شود. چرا كه نظام آموزشي نتوانسته است افرادي متكي به نفس و متكي بر ارزش‌هاي اسلامي تربيت كند كه محصول آن هر روزه در عرصه‌هاي ناهنجاري‌هاي اجتماعي مشاهده مي‌شود. همچنين اين نظام آموزشي قادر نبوده به جوانان آموزش شهروندي ارائه دهد كه بتواند به اين وسيله آنها را به دور از چالش‌هاي دوران بلوغ (جسمي و جنسي) به بلوغ اجتماعي، رواني و شخصيتي برساند و عمدتا به‌واسطه روابط منفي بين جنس‌ها اين دوره يك فرآيند طولاني‌مدت يعني از 14 تا 30 سال را به خود اختصاص داده است كه عمده رفتارهايي كه در اين ميان شكل گرفته است خارج از چارچوب‌هاي مدني و اجتماعي بوده و نوعا به ضدهنجارهاي اجتماعي و ديني دامن زده است كه مقوله بدحجابي يا بي‌حجابي و رفتارهاي منافي عفت يكي از آنهاست. آماري درخصوص رابطه با جنس مخالف در كشور وجود دارد؟ براساس آمارهاي مطرح شده چيزي در حدود 80 درصد از جواناني كه ازدواج نكرده‌اند در يك رابطه غيرشرعي و غيرقانوني دوستي با جنس مخالف قراردارند كه به‌صورت فزاينده ظاهرگرايي و پرداختن به مسائل ضدهنجار را براي جامعه به ارمغان آورده است. در عرصه‌هاي خرد نيز نظام آموزشي، خانواده را يك كانون فرهنگ ساز به معني واقعي تصور نمي‌كند در حالي كه شبكه‌هاي ماهواره‌ها با تبليغات هدفمندي كه دارند جاي خالي آن را در اين عرصه پركرده‌اند و والدين را نسبت به ظاهر جوانان و رفتارهايشان بي‌تفاوت كرده و هنجارهاي ارزشي و ديني را نيز كم رنگ كرده اند. سازمان‌هاي دولتي به وظيفه خود در اين زمينه عمل كرده‌اند؟ سازمان‌هاي متولي امور جوانان مثل سازمان سابق ملي جوانان، مجلس، وزارت كشور، صدا وسيما و تا حدودي مديريت شهري، در اساس اسير فرآيندهاي خودشان هستند تا بتوانند با جوانان ارتباط برقرار كرده و خواسته‌ها و نيازهاي آنها را سنجيده و متقابلا به سياست‌گذاري بپردازند. عمده سازمان‌ها و نهادهايي هم كه تشكيل مي‌شود تنها به بزرگ شدن بدنه دولت و هدر رفتن بيت‌المال منجر شده تا اينكه يك عمل مفيد اجتماعي را پوشش دهد و مختصر فعاليت‌هايي هم كه شكل گرفته نتوانسته دردي از اين جمعيت جوان دوا كند. از سوي ديگر عوامل بيروني نيز در اين زمينه بي‌تاثير نيست. بنابراين وجود اين عوامل كه توانسته نقشي براي خود در ايجاد اين پازل معيوب تعريف كند، فشارها و نفوذهاي هدفمندي وجود دارد كه در قالب جنگ نرم دشمن، حوزه‌هاي فرهنگي، اعتقادي و رفتاري خانواده‌ها و بخصوص نسل جوان را تحت تاثير قرار داده است. ورود هدفمند دشمن به بدنه نظام اجتماعي ما به گونه‌اي است كه در خلأ نهادهاي كارآمد اجتماعي و فرصت‌هاي رشد و بلوغ فكري جامعه توانسته است درگسترش اهداف خود در طبقات متنوع جامعه، عملكرد موفقي داشته باشد. نمونه آن شبكه‌هاي گسترده ماهواره‌اي و شبكه‌هاي اجتماعي است كه زياد هم هستند. تاثيرات اين شبكه‌ها در جامعه چقدر بوده است؟ نكته مهم در اين موضوع اين است كه مشخص نيست تاكنون چقدر تاثيرات اجتماعي شبكه‌هايي همچون فيس‌بوك يا توئيتر در جامعه مورد سنجش قرار گرفته است. در حالي كه جوانان ما با ايجاد صفحه‌هاي شخصي و دوست‌يابي‌هاي گروهي تصاوير شخصي خود را درمعرض انظار عموم قرار مي‌دهند و عملا حرمت هنجارهاي موجود جامعه را در دنياي مجازي زير پا مي‌گذارند. در ايران چون تحقيقات جامعي در اين خصوص صورت نگرفته است، هنوز به تاثيرات اجتماعي آن اشاره‌اي نشده است در حالي كه براساس آمارهاي خود اين وب سايت سطح گسترده‌اي از ايران، تحت پوشش فعاليت‌هاي آن قرار دارد. برون داد اين امر در جامعه به عادي شدن برخي از هنجارشكني‌ها منجر مي‌شود كه نمونه آن گسترش دوستي‌هاي غيرمجاز است كه البته اين‌ها واقعا نياز دارد كه در خصوص علل و عوامل بروز آن پژوهش‌هاي ميداني و دانشگاهي مناسبي صورت گيرد. راهكارهاي رفع اين مشكلات چيست؟ بايد اين مسئله را باور كنيم كه مسائل اقتصادي نقش تكميلي در ايجاد مسئله حجاب و عفاف دارند. لذا در اولين اقدام بايد به راهكارهاي گسترش اشتغال و بازنگري در سياست‌هاي كلان اقتصادي كشور بپردازيم. نوع سياست‌گذاري اقتصادي و ايجاد اشتغال و تاكيد بر پايداري آن مي‌تواند فرصت‌هاي ايجاد اشتغال قابل قبولي را در سطح كشور فراهم آورد و بخش عظيمي از نيروي جوان را در خود جذب كند. اشتغال و برخورداري از درآمد نسبي مهم‌ترين انگيزه ايجاد خانواده و برعهده گرفتن مسئوليت تشكيل زندگي است و به خودي خود تشكيل خانواده كنترلي بر احساسات و هيجانات جوانان در اجتماع به‌حساب مي‌آيد و زمينه‌هاي رشد سالم آنها را در اجتماع فراهم مي‌آورد. راهكار دوم بهبود وضعيت آموزش جامعه است. امري كه به واقع دركيفيت آن سهل انگاري‌هاي فراواني صورت گرفته است. نهادهاي آموزش دهنده ما قابليت رقابت جهاني را ندارند در صورتي كه كشورهاي بيگانه، با استفاده از تكنولوژي‌هاي گسترده‌اي كه دارند سعي كرده‌اند كه آموزش شهروندي ما را به‌صورت غيررسمي به نفع خود برعهده بگيرند. لذا بايد سياست‌هاي آموزشي مان را بازنگري جدي كرده و عملياتي سازيم. در مدارس و دانشگاه‌ها در خصوص مضرات شبكه‌هاي خارجي و ماهواره آگاهي‌سازي كنيم؛ امري كه با اهمال مواجه شده است. دراين ميان، كج سليقگي‌ها و بدفهمي‌ها به نقش سنتي خانواده‌ها در امر آموزش جامعه آسيب وارد كرده و در طراحي سيستم‌هاي جديد آموزشي نيز توجه مطلوبي به بحث آموزش دهي خانواده‌ها نشده است. خانواده در اين ميان چه نقشي دارد؟ متاسفانه خانواده به عنوان بهترين هنجارساز جامعه، از كار ويژه آموزشي خود در حال فاصله گرفتن است. روندي پيش آمده است كه والدين خود را جداي از فرزندان و سبك زندگي و رفتار آنها مي‌بينند كه نتيجه آن دوگانگي در عرصه خانواده است كه والدين نمي‌توانند و در بعضي موارد نمي‌خواهند كه بر سبك پوشش، رفتار، گفتار و عمل فرزندان خود نظارت داشته باشند كه در نتيجه در مواردي به نتايجي همچون بدحجابي و بي‌عفتي در جامعه منجر مي‌شود. راهكار ديگري نيز در اين رابطه وجود دارد و آن بازنگري سياست‌هاي فرهنگي و تدوين استراتژي‌هاي مشاركتي با جامعه است. همانطور كه گفتم درخلال كژكاركردهاي نهادهاي جامعه، فشارهاي بيروني روند هويت‌زايي از جامعه را شدت بخشيده‌اند كه مي‌توان با بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي موجود در سرمايه اجتماعي و تشكيل انجمن‌هاي پايداري و مشاركتي با مشاركت گروه‌هاي هدف به نحوي اين پديده‌ها را مديريت كرد كه با پرهيز از كمترين هزينه و چالش، گام‌هاي مثبت و بزرگي برداشته شود. زماني كه نظام سياست‌گذاري خود را جداي از جامعه در نظر بگيرد و اين حق را براي خود متصور بداند كه مي‌تواند با سياست‌هاي دستوري به مهندسي اجتماعي بپردازد، جامعه فارغ از تحليل اينكه اين فرآيندها و سياست‌ها براي آنها و آينده نسل‌هايشان چقدر مفيد است، واكنش اجتماعي نشان مي‌دهد. لذا در بحث مديريت پوشش و عفت جامعه، مقولات مهم مشاركت، مسئوليت و آگاهي شهروندان را نبايد فراموش كرد. در حال حاضر شاهد حضور گشت‌هاي ارشاد براي مقابله با پديده بد حجابي در جامعه هستيم، نظر شما در اين خصوص چيست؟ فلسفه عملكرد گشت‌هاي ارشاد بيشتر جلوگيري از گسترش نابهنجاري‌هاي فرهنگي و ارزشي در جامعه و در حوزه حفاظت و پاسداشت امنيت اجتماعي است. لذا عملا نتيجه‌اي كه برخي مي‌پندارند اين نيرو بدان موظف است، به دست نمي‌آيد. بر اساس قانون، بي‌حجابي و بي‌عفتي مصداق جرم آشكار است و چون مجري قانون در اين ارتباط نيروي انتظامي است، لذا قانونا برخورد صورت مي‌گيرد و جاي هيچ گونه بحثي هم وجود ندارد؛ مگر در كيفيت عمل نيروي انتظامي، كه پيشنهاد بنده برحسب تجربه گذشته، بهره‌برداري از ابزارهاي فرهنگي و نيروهاي كاركشته و متخصص و آموزش ديده است. در خصوص فعاليت گشت‌هاي ارشاد معتقدم كه سياست‌گذاران اجتماعي وفرهنگي ما بايد به نحوي برنامه‌ريزي و عمل كنند كه كار به اينجا نرسد كه مظاهر بي‌حجابي و بي‌عفتي به مصاديق جرم آشكار تبديل شود كه عملا برخورد ايجابي صورت گيرد زيرا اينگونه برخوردها همراه با چالش‌ها و آسيب‌هايي است كه نمي‌توان از نظر دور داشت. به عنوان نمونه مي‌توان به تغيير نگرش جامعه در خصوص اجتماعي بودن پليس اشاره كرد. جامعه زماني كه ورود ايجابي پليس را به حوزه‌هاي فرهنگي واجتماعي مشاهده مي‌كند، حساس شده و به سمت رابطه‌اي قهري كشانده مي‌شود و در مواردي هم مي‌توان به كيفيت عمل اجتماعي پليس اشاره كرد لذا ضروري است كه پيشگيري‌هاي مناسب و علمي صورت بگيرد تا مشكلات متعاقب آن شكل نگيرد. مديريت شهري تهران، با توجه به وضعيت اين كلانشهر، درخصوص مسئله حجاب و عفاف چگونه به اين مسئله ورود پيدا كرده است؟ شهر تهران به واسطه مركز بودن و جا دادن بخش زيادي از جمعيت و مهاجران فراوان در خود، با مسائل و مشكلات گوناگوني دست به گريبان است. ورود اقشار مختلف به بدنه اجتماعي آن، هويت ثابت شهري را از اين كلانشهر زايل كرده است. لذا ما همواره با پديده‌هاي مختلف و گوناگوني همچون اعتياد، زنان و مردان خياباني، طلاق، فقر، بيكاري، مسكن، فضاي كالبدي نامتناسب، زايش فرهنگ‌هاي نابهنجار و هويت‌هاي ناهمخوان نسلي مواجه هستيم كه دراين ميان مهم‌ترين آنها مسائلي است كه صبغه هويتي و فرهنگي دارند كه نهايتا به زايش مسائل و معضلات ديگري مي‌انجامد. با اين نگاه به مسائل و معضلات شهر تهران، عملا مديريت شهري سعي در بهره‌برداري از رويكردهايي دارد كه بتواند به نتيجه مطلوب‌تري در سياست‌گذاري‌هاي خود برسد. براساس قانون «گسترش راهكارهاي اجرايي عفاف و حجاب» شوراي عالي انقلاب فرهنگي، وظيفه مديريت شهري در چند بند مشخص شده است. بر اين اساس نيز مديريت شهري به مقوله فرهنگ حجاب و عفاف ورود پيدا كرد كه ايجاد سيستم تاكسي بانوان، نوشتن آيات و روايات ديني در معابر عمومي، فتواهاي علما و وصيتنامه حضرت امام (ره)، بيانات مقام معظم رهبري، اقدام براي تاسيس فرهنگسراي حجاب، ايجاد مجموعه بزرگ شهربانو در بوستان ولايت، آماده‌سازي بوستان چيتگر براي تبديل آن به بوستان بانوان و تاسيس سه بوستان براي مادران در سه پهنه شمال: بوستان بهشت مادران، شرق: پرديس بانوان، جنوب: پارك نرگس، به عنوان بخشي از فعاليت‌هايي است كه مديريت شهري براساس قانون شوراي عالي انقلاب فرهنگي انجام داده است، اشاره كرد. اخيرا نيز در اجلاس مشورتي كميسيون‌هاي فرهنگي و اجتماعي شوراهاي كلانشهرها مصوبه‌اي تحت عنوان «الزام مديريت شهري به تثبيت و ترويج فرهنگ عفاف و حجاب» نيز به تصويب رسيد كه كار بسيار ارزشمندي بود. اين مصوبه ضمانت اجرايي هم دارد؟ قطعا. ضمانت انجام اين مصوبه تشكيل كارگروهي بود تحت عنوان «كارگروه برنامه‌ريزي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» كه متشكل است از شهردار يا نماينده او، رئيس كميسيون فرهنگي- اجتماعي شورا، معاون يا مديركل امور فرهنگي شهرداري، نمايندگاني از آموزش‌وپرورش، نيروي انتظامي، ولي فقيه و امام جمعه شهر، سازمان تبليغات اسلامي و سازمان‌ها و گروه‌هاي داوطلب فعال در زمينه حجاب كه اميدواريم در راستاي سياست‌هاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، اقدامات مفيد و موثري به حساب آيند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت