تهران امروز/نقش ارزشها در احساس امنيت
اينگونه به نظر ميرسد كه قرار است همه بار ايجاد احساس امنيت را بر دوش پليس و قوه قضائيه بيندازيم و خود، با فرافكني مسئوليتهايمان، تنها به اعتراض و غرولند بسنده كنيم.
«نقش ارزشها در احساس امنيت»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم محمدرضا رستگار مقدم است كه در آن ميخوانيد؛ جامعه امن، الزاما جامعهاي نيست كه سايه پليس بر سر آحاد آن باشد، بلكه جامعه امن، جامعهاي است كه احساس امنيت بر آن حاكم باشد. اما چه شده است كه وزيران كشور و دادگستري، دادستان كل كشور و فرمانده نيروي انتظامي در واكنش به پرسشهايي كه براي نمايندگان مردم پيش آمده به مجلس رفتند و به پاسخگويي پرداختند؟ آمارها گوياي واقعيتهاي اجتماعياند. براساس اعلام پزشكي قانوني در سال گذشته يك هزار و 93 نفر بر اثر اصابت سلاح سرد جان خود را از دست دادهاند حال آنكه در سال 1388 در مقايسه با 976 نفري كه جان خود را بر اثر همين علت از دست دادهاند، رشدي 12 درصدي مشاهده ميشود. واقعيت ديگر اين است كه پليس و قوه قضائيه آخرين دستگاههايي هستند كه بايد در ايجاد احساس امنيت در جامعه نقشآفريني كنند. بيش و پيش از پليس و دادگاه، نهادها، سازمانها و دستگاههايي كه موظف به توليد امنيت از طريق اصلاح رفتارها و افزايش ميزان رعايت هنجارهاي اجتماعياند در اين زمينه مسئوليت دارند. اينگونه به نظر ميرسد كه قرار است همه بار ايجاد احساس امنيت را بر دوش پليس و قوه قضائيه بيندازيم و خود، با فرافكني مسئوليتهايمان، تنها به اعتراض و غرولند بسنده كنيم. صد البته وجود پليس در جامعه ضروري است و باز هم صد البته كه دادگاهها بايد به وظايفشان به درستي عمل كنند اما به رغم افزايش سطح مجازاتها و نيز سختتر شدن مجازات جرايمي كه در قوانين موضوعه احصا شده است، باز هم شاهد روند رو به رشد جرايمي هستيم كه عنوان «جرايم خطرناك» را به خود گرفتهاند، جرايمي مانند قتل، تجاوز، سرقت مسلحانه و مانند اينها. نگارنده، بر اين باور است كه جرايم خطرناك معلول علتهايي نايافته يا اشاره نشدهاند، عللي كه موجب ميشود به رغم افزايش سختگيريها، نرخ جرايم روبه رشد بگذارند. در اين مجال كوتاه فرصت بررسي دقيق علل و عوامل افزايش جرايم خطرناك وجود ندارد اما به اجمال ميتوان گفت كه از نهاد خانواده گرفته تا نهادهاي اجتماعي ديگري مانند آموزش و پرورش، رسانهها، سازمانهاي حمايتي و ... بايد پا به ميدان بگذارند. وقتي كه سردار احمديمقدم، فرمانده نيروي انتظامي كشور اعلام ميكند كه آمار قتل ناشي از استفاده از سلاح سرد 40تا45 درصد و استفاده از سلاحهاي گرم 27 درصد افزايش يافته است، نميتوان به سادگي از كنار اين آمارها گذشت و آنها را ناديده انگاشت.دكتر احمديمقدم به آمار ديگري نيز اشاره دارد كه بسيار جالب است. وي اعلام كرده 15 درصد انگيزههاي قتل، منكراتي و ناموسي و 23 تا 30 درصد نزاع و 9 درصد سرقتي بوده است. اينكه 23 تا 30 درصد قتل بر اثر نزاعهاي خياباني يا قومي و خانوادگي رخ ميدهند، نشانه چيست؟ چرا هنگامي كه دو نفر راننده سوار بر خودرو با يكديگر تصادف ميكنند به جان يكديگر ميافتند و احتمالا فاجعه ميآفرينند؟ 15 درصد انگيزهها نيز منكراتي و ناموسي بودهاند و پرسش اين است كه چرا اين قتلها رخ ميدهند. همين آمارها نمايانگر كمكاري، كاهلي و سستي نهادهاي فرهنگي است، از خانواده تا .... اما جمع آمارهاي انگيزههاي قتل 54 درصد است و فرمانده محترم نيروي انتظامي يا خبرنگار محترمي كه خبر را تنظيم ميكرده، گويا فراموش كرده است كه از 45 درصد انگيزهها، چيزي بگويد يا بنويسد. همين آمارها در همين حد هم آژير خطر را به صدا درآوردهاند. به گفته فرماندهان نيروي انتظامي، آمار جرم و جنايت و سرقت در ماه مبارك رمضان به شدت كاهش مييابد. آيا اين بدان معنا نيست كه معنويت در غير از ماه مبارك رمضان، از ديد ما مسلمانان مغفول ميماند؟ صريحتر بايد گفت: معنويت و باورهاي ديني و مذهبي يكي از مهمترين عوامل كاهش انواع جرايم، جنايات، اعتياد، سرقت و ... است و چرا كساني كه به اين واقعيت واقفند براي افزايش سطح معنويت در جامعه تلاش نميكنند؟
دیدگاه تان را بنویسید