نخستین اعترافات پدر سنگدل "هانیه"

کد خبر: 145217

در زمان وقوع اين حادثه در حالت طبيعي خودم نبودم و حتي زماني كه به حالت طبيعي خودم بازگشتم و متوجه شدم پاهاي هانيه را سوزانده‌ام، او را در آغوشم گرفتم و گريه كردم و از او خواستم كه مرا ببخشد؛ اما ديگر دير شده بود.

فارس: ناپدري سنگدل دختر بچه هشت ساله در نخستين جلسه بازجويي اعتراف كرد، قبول دارم هانيه را كتك زده‌ام. صبح روز سه‌شنبه سی ام فروردين امسال مأموران مركز پليس 110 از وقوع يك مورد كودك‌آزاري با خبر شدند. مأموران با حضور در بيمارستان رسول اكرم(ص) دريافتند دختر بچه هشت ساله‌اي به نام هانيه در اثر ضرب و شتم ناپدري خود به شدت مجروح و در اين بيمارستان بستري شده است. با بررسي موضوع، مشخص شد در دادسراي ناحيه 16 بعثت از چندي قبل درباره كودك آزاري ناپدري هانيه پرونده‌اي تشكيل شده است. با مشخص شدن اين موضوع و همچنين دستگير شدن حميد 45 ساله كه متهم به ضرب و شتم او بود، پرونده ديگري در شعبه پنجم بازپرسي دادسراي ناحيه 29 نوجوانان ايجاد شد. سرانجام صبح امروز نخستين جلسه بازجويي از حميد با حضور بازپرس آذرتاش برگزار و به حميد اتهامات تفهيم شد. پازپرس خطاب به حميد عنوان كرد شما بر پایه تحقيقات انجام شده، نظريه اوليه پزشكي قانوني و همچنين بررسي حضوري بازپرس در صحنه وقوع حادثه متهم هستيد به ايراد ضرب و شتم، سوزاندن هانيه با سيخ داغ، شكستن هر دو دست كودك، عدم توجه به سلامتي هانيه و در نهايت كودك‌آزاري چه دفاعي از خود داريد؟ حميد در پاسخ به اتهامات خود مدعي شد، من هيچ دفاعي از خود ندارم و قبول دارم كه هانيه را كتك زده‌ام. وي ادامه داد: ‌البته در زمان وقوع اين حادثه در حالت طبيعي خودم نبودم و حتي زماني كه به حالت طبيعي خودم بازگشتم و متوجه شدم پاهاي هانيه را سوزانده‌ام، او را در آغوشم گرفتم و گريه كردم و از او خواستم كه مرا ببخشد؛ اما ديگر دير شده بود. ناپدري سنگدل عنوان كرد، به دليل مصرف مواد مخدر در زمان وقوع حادثه حالت طبيعي نداشتم و چنين اتفاقاتي رقم خورد، وگرنه هيچ انساني چنين كاري با يك كودك هشت ساله نمي‌تواند بكند. پازپرس آذرتاش خطاب به حميد عنوان كرد كه بيني و دو دست هانيه شكسته است. شما با چه وسيله‌اي دستان او را شكسته‌ايد كه حميد مدعي شد، به هيچ عنوان شكستگي دست و بيني هانيه را قبول ندارم. وي مدعي شد: هانيه پيش از اين در حمام منزل ما به زمين خورده بود و دستش دچار شكستگي شده بود، شكستگي بيني او هم احتمالا ناشي از شدت ضربه كشيده‌اي بوده كه به صورتش زده‌ام، وگرنه من با مشت به صورت او ضربه نزده‌ام. وي همچنين در پاسخ به سوالي مبني بر نحوه آشنايي وي با خانواده هانيه گفت: هانيه و مادرش در خرابه‌هاي نزديك مغازه محل كسب من زندگي مي‌كردند، ولی از شش ماه پيش دلم براي آنها سوخت و با توجه به سرماي هوا، قصدم كمك كردن به آنها بود و همين امر باعث شد با خانواده آنها آشنا شوم. بازپرس آذرتاش خطاب به متهم با اشاره به اين مطلب كه برخي از جراحت هاي موجود روي بدن هانيه، مربوط به گذشته است، چه دفاعي از خود داريد، گفت: به هيچ عنوان پيش از اين هانيه را مورد ضرب و شتم قرار نداده بودم و تنها شب حادثه، اولين باري بود كه هانيه را كتك زدم. ناپدری هانینه در پاسخ به پرسش بازپرس پرونده، مبنی بر این که بارها مأموران بهزيستي قصد ورود به خانه و بررسي وضعيت هانيه را داشتند، ولی شما از اين کار جلوگیری كرده‌ايد، گفت: اين موضوع صحت ندارد. تنها يك بار مأموران بهزيستي به در منزل ما آمدند كه آن هم به دليل نداشتن كارت شناسايي از حضور آنها ممانعت كردم و به مأموران پليس زنگ زدم تا در صورت تأييد مأموران پليس آنها اجازه ورود به خانه را داشته باشند. پازپرس پرونده به وي گفت: همسايه‌ها بارها صداي هانيه و گريه و زاري او را شنيده‌اند؛ چه دفاعي داريد. چه پاسخی برای این کارتان داردید؟ اين موضوع صحت ندارد زيرا در آن خانه پدر و مادر من و برادرم با پنج فرزندش زندگي مي‌كند. اگر هانيه گريه و زاري مي‌كرد آنها پيش از همسايه‌ها صداي او را مي‌شنيدند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت