یادگیری دانشآموزان در مدارس وضعیت نگرانکنندهای دارد
بحران بیسوادی!
مسابقه ثانیهها با اجرای داریوش کاردان پخش در شبکه دو تلویزیون چند سال پیش شد نمادی از بحرانی که حالا به آن باید «بیسوادی» بگوییم. در جایی داریوش کاردان با استیصالی مشهود از شرکتکننده میپرسد: «به کسانی که جمعیت را سرشماری میکنند چه میگویند؟ و پاسخ میشنود: نفوس و مسکن!» این ویدئو بارها دست به دست شد و البته شوخیهای بسیاری هم با آن صورت گرفت اما آنچه پس این شوخیها به چشم میخورد نه خندهدار و گریهآور بود. این بحران ناشی از چیست؟
بگذارید کمی عقبتر برویم تا تصویری درستتر از اتفاقی را ببینیم که در حال وقوع است. از ۴۰ نفر رتبه برتر امسال و همینطور از رتبههای زیر ۱۰۰۰ اکثریت از مدارس استعداد درخشان و غیرانتفاعی بودند و سهم آموزش دولتی ناچیز بوده است. این امر باعث شد تا بحث کیفیت عمومی آموزش و عدالت آموزشی این بار به صورت جدیتری در افکار عمومی مطرح شود. سوالی که پیش میآید اینکه وضعیت عمومی آموزش و یادگیری در میان دانشآموزان ایرانی چگونه است؟ آزمونهای بینالمللی مانند آزمون تیمز و پرلز برای سنجش کیفیت آموزش و یادگیری وجود دارند که میتوان با اتکا به آنها پاسخی روشمند به پرسش بالا داد. تحلیل نتایج این آزمونها اما نشان میدهد جایگاه دانشآموزان ایران در میان کشورهای جهان بسیار نامناسب است. بررسی نتایج این آزمونها نشان میدهد کیفیت یادگیری مفاهیم پایه در میان دانشآموزان ایرانی در مقایسه با کشورهای دیگر وضعیت قابل قبولی ندارد و در سالهای اخیر، در بسیاری موارد نیز روندی نزولی داشته است. به عنوان مثال آخرین دوره آزمون تیمز که نتایج آن در دسترس است به سال ۱۳۹۸ (۲۰۱۹) بر میگردد. در این دوره ۶۴ کشور و ۸ منطقه به عنوان سیستمهای معیار در کلاسهای چهارم و هشتم شرکت کردهاند. اما رتبه ایران در آزمون تیمز پایه چهارم ابتدایی در درس ریاضیات 86 از 100 است. این رتبه در چهار دوره پیش از آن در فاصله سالهای 2003 تا 2015 یعنی 12 سال گذشته هم بهتر از رتبه 78 نبوده است. دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی ایران در درس ریاضیات همواره جزو ۲۵% پایینی و به طور دقیقتر در بیشتر سالها جزو ۱۵% پایینی کشورهای شرکتکننده بودهاند. روند تغییرات میانگین نمره یادگیری دانشآموزان ایرانی در درس علوم و همچنین در مهارت خواندن و درک مطلب به فارسی هم ناگوار است. به طوری که در هر سه درس و در همه این سالها، نمره ایران هیچگاه به میانگین کشورها نرسیده است. آمارهای این آزمونهای استاندارد جهانی آوردههای تلخ دیگری هم دارد، اینکه به عنوان مثال در حالی در ایران ۳۲ درصد دانشآموزان چهارم ابتدایی در درس ریاضی مفاهیم پایه را یاد نگرفتهاند که این عدد در سطح جهانی تنها ۸ درصد و در کشورهایی مانند قزاقستان ۵ درصد، ارمنستان ۸ درصد، گرجستان ۱۶ درصد و ترکیه ۱۲ درصد است. همین روند در درس علوم و در درس ادبیات فارسی نیز در میان دانشآموزان ایران قابل ملاحظه است. در سال ۲۰۱۶ در درس ادبیات فارسی ۳۵ درصد از دانشآموزان ایرانی به حداقل مهارت خواندن و درک مطلب به زبان فارسی در حد چهارم ابتدایی دست نیافتهاند که معیار جهانی آن تنها 4 درصد است. سوال مهمتر در این میان اما این است که چرا چنین وضعیتی شکل گرفته است، هر چند نتایج کنکور و انتساب برندگان به دهکهای اقتصادی بالا بخشی از پاسخ این پرسش را میدهد اما باید به طور مفصل به این سوال پاسخ گفت
دیدگاه تان را بنویسید