۱۴ میلیون بمب ساعتی در کشور/ دوزچهارم واکسن کرونا را کی باید تزریق کنیم؟
وزیر اسبق بهداشت معتقد است: ما به دلیل عدم دسترسی یا دسترسی دیرهنگام به برخی داروها و تجهیزات پزشکی با یک جنایت جنگی روبهرو بودیم هرچند دولت قبل وظیفه داشت چنین خطری را رصد و ذخیره دارویی را افزایش دهد.
۲۸ خرداد ۱۴۰۰ بعد از یک دوره پر فراز و نشیب اتفاق جدیدی به واسطه انتخاب مردم رخ داد که راه نجات کشور از این تصمیم گشوده شد، در تاریخ دولتهای بعد از انقلاب، هیچ رئیسجمهوری بهاندازه آیتالله رئیسی میراثدار مشکلات، ضعفها و کاستیهای برجایمانده از دولت پیش از خود نبوده و شرایط هنگام تحویل دولت آنقدر سخت بود که بسیاری از شاخصهای کلان اقتصاد ایران در وضعیت بدی قرار داشت و بسیاری از چالشهای اقتصادی مانند کسری بودجه، کاهش ارزش پول ملی و تورم بالا ماحصل هشت سال سیاستگذاری نادرست و ناکارآمدی بود، شرایط در زمان تحویل دولت آنقدر بد بود که مطابق اظهارنظر خود آیتالله رئیسی از همان اولین جلسه حضورش در دولت با وزرای روحانی بر سر پرداخت حقوق مردادماه بحث و چالش داشتند! این یعنی شروع کار جهادی در یک شرایط غیر عادی. در این اتمسفر، مهمترین چالش دولت سیزدهم در آغاز کار، اقتصاد و تامین معیشت مردم بود، اما در عین حال تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران، تفکیک پیشرانهای اقتصادی کشور از مذاکرات وین، پایان دادن به رانت ارزی و دیپلماسی بدیع و گسترده رابطه با همسایگان به کانون تمرکز دیپلماسی دولت سیزدهم تبدیل شد. مهمتر از همه این موارد شروع برای بازگشت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی بود که دولت گامهای مهمی در این زمینه برداشت؛ حالا در اولین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در گفتوگوهای تفصیلی متعدد با چهرهها به مرور این اتفاقات پرداختهایم.
کامران باقری لنکرانی، پزشک و سیاستمدار و عضو هیئت مؤسس و هیئت امنای بنیاد فرهیختگان ایران است که در دولت نهم وزیر بهداشت بوده است، رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت علوم پزشکی شیراز که خاطرات زیادی از روزهای سخت کرونا دارد، میهمان خبرگزاری ایرنا بود و به بررسی عملکرد دولت سیزدهم به ویژه در حوزه سلامت و مهار کرونا در مدت ۹ ماه اخیر پرداخت، مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگاران سیاسی ایرنا با باقریلنکرانی در ادامه آمده است:
ایرنا: یکی از شعارها و وعدههای آقای رئیسی بحث مهار ویروس کرونا بود. به نظر شما این دستاورد چطور محقق شد؟ از روزی ۷۰۰ فوتی به فوتی های تک رقمی رسیدیم و چند روز شاهد بودیم این عدد به صفر رسیده است.
موضوعات سلامت در طی سیاست گذاری های عمومی انجام میشود، از این رو وقتی یک نگاه فرابخشی به بحث سلامت وجود دارد، می توانیم شاهد جهش در دستاوردهای بخش سلامت باشیم. اتفاق مهمی که در دولت سیزدهم رخ داد این بود که رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه در این عرصه شخصاً وارد شدند و من با اطلاعاتی که دارم میدانم، ایشان برای تهیه واکسن نه تنها با کشورهایی که قرار بود برای ما تهیه واکسن داشته باشند، شخصا تماس گرفتند، بلکه حمایت مالی لازم را انجام دادند و یک کار چند وجهی را شروع کردند و این باعث شد وزارت بهداشت بتواند با یک حمایت عالی به کار خود شتاب بهتری بدهد.
مردم هم وقتی دیدند حاکمیت و به خصوص رئیس جمهور پای کار هستند، همکاری و همدلی بیشتری به خرج دادند و این حماسه رقم خورد، در حالی که تا پیش از آن ما به عنوان یک کشور ناکام در مقابله با کرونا بودیم تبدیل به کشوری شدیم که اکنون میتوانیم به دستاوردهای خود در این عرصه افتخار کنیم و با زحمات مدافعین سلامت که از جان و دل گذشتند و تعداد زیادی شهید تقدیم کردند، مهار کرونا به نتیجه رسید و شیرینی آن نمایان شد. بنابراین کلید این موفقیت حمایت عالی دولت و شخص رئیس جمهور است که توانست به امورات عرصه سلامت در زمینه کرونا شتاب و تعالی داد.
ایرنا: علت اینکه دولت آقای روحانی به سمت واردات انبوه واکسن نرفت، چه بود؟ برخی اذعان داشتند تامین واکسن به موضوع FATF یا برجام برمیگردد و به دنبال سیاسی کاری بودند. تحلیل شما با توجه به اینکه در مسند وزارت بهداشت بودید و تجربههای این چنینی در زمینه تامین دارو داشتید، چیست؟
نکتهای که اکنون میتوانیم به آن افتخار کنیم این است که ما شاهد هماهنگی بسیار خوب بین بخشی با مدیریت عالی ریاست محترم جمهوری بودیم که این به همافزایی ما کمک کرد، وجود ناهماهنگی، چند صدایی و راهبردهای مختلف در هر موضوعی باعث میشود که تلاش ها به ثمر ننشیند و هیچ فردی هم دوست نداشت چنین صحنهای را ملاحظه کند که ۷۰۰ نفر در روز فوت کنند، آن هم مرگی که تا حدود زیادی میتوانستیم از آن پیشگیری کنیم.
بخش مهمی از این اتفاق ناشی از ناهماهنگیها و فقدان راهبرد کلان در این موضوع و نگاه های مقطعی به حل مشکل بود، البته گاهی مواقع نیز سادهانگاری میشد.
یعنی ما این تلخی را داشتیم که گاهی مواقع با اطلاعات غلطی که داده میشد مسئولی در کشور میگفت ما از شنبه مسئله کرونا را در کشور نخواهیم داشت! در حالی که همه بُردارهای اپیدمیلوژیک به ما میگفت به زودی با موج سنگین روبرو می شویم لذا این اخبار غلط ناشی از کارشناسی غلط، ناهماهنگی در اطلاعرسانی و به هنگام نبودن اطلاعرسانی بود که باعث تصمیمات غلط میشد.
در حال حاضر این نگرانی را داریم که اگر پس از این موفقیتی که حاصل زحمات بخشهای مختلف وزارت بهداشت و کادر درمان و مجموعه نهادهایی که با مدیریت رئیس جمهور کار را پیش بردند، بوده است، دوباره دچار ساده اندیشی شویم و فکر کنیم کرونا تمام شده و خیالمان راحت باشد، ممکن است سریع به ضد خود تبدیل شود چراکه ما با یک ویروس هوشمند روبرو هستیم که باید دائم رصد شود.
**توفیقات این دولت قابل مقایسه با گذشته نیست
توفیقاتی که اکنون این دولت در این عرصه کسب کرده قابل مقایسه با گذشته نیست، در گذشته هم میشد که گاهی مواقع کنترل کرونا رخ می داد که البته آن زمان کنترل کرونا به دلیل سیر ویروس بود؛ یعنی ابتدا ویروس نسل اول و نوع آلفا آمد، سپس نوع بتا آمد و نکته اینجا بود که در این فاصلهها ویروس فروکش میکرد، در آن مقطع احساس میکردند این اتفاق به خاطر اقدامات خودشان است و خوشحال می شدند و این خوشحالی را منتقل هم میکردند که باعث میشد در برابر اقداماتی که انجام شده بود، نوعی سهلانگاری رخ دهد و سپس موج بعدی میآمد تا اینکه ما در دوره جدید از آن حالت منفعلانه خارج شدیم و اتفاق بزرگی در کشور رخ داد و آن هم این بود که حجم وسیعی از واکسیناسیون در بازه زمانی کوتاهی رخ داد.
گسترش واکسیناسیون و همراهی مردم سبب شد همه این مسائل دست به دست هم بدهد و اکنون به این افتخار برسیم اما اگر بخواهیم این افتخار را حفظ کنیم باید رصد و مراقبتهای خود را کماکان ادامه دهیم تا این دستاورد را از دست ندهیم؛ لذا نه باید ساده انگاری کنیم و نه ترس بیخودی داشته باشیم.
ایرنا: در صحبت های خود به تصمیمات غلط و حرکات منفعل دولت قبل در این زمینه اشاره کردید. با توجه به اینکه بی مسئولیتی و سیاسی کاری نسبت به جان انسانها انجام شد، آیا اکنون نباید از لحاظ قضائی به این جرم رسیدگی شود؟ ضمن اینکه در آن مقطع به جای پیشگیری بهدنبال درمان رفتند، و در نهایت اخبار ناخوشایندی هم از پشت پرده واردات رمدسیویر (remdesivir) منتشر شد، چرا درآن زمان به همان شیوه که رمدسیویر وارد شد این افراد به سراغ واردات واکسن نرفتند؟
بالاخره رویکردهایی که در برابر مشکلات سلامت اتخاذ میکنیم هر چقدر هم مبتنی بر ارتقای سلامت و پیشگیری باشد، طبیعتاً اثربخشی آن بهتر است. در ابتدای جریان کرونا رویکرد درمانمحور و تاکید بر پیشگیریهایی که برای ما در دسترس بود، دنبال شد؛ اینکه مثلاً بگوییم ما میخواهیم واکسن مدرنا بیاوریم در حالی که امریکا یک واکسن مدرنا را تا مدتها به هیچ کشوری نفروخت یا بگوییم واکسن فایزر بیاوریم در حالی که درگیر انتقال ارز میشدیم؛ در همان مقطع خیلی از کشورها حتی کشورهای ثروتمند و کشورهای جنوبی ما، عمده واکسیناسیون خود را با واکسن چینی انجام دادند؛ بیش از دو سوم واکسنهایی که در دنیا در ایام کرونا مصرف شد، واکسن چینی بود. واکسن چینی ممکن است در برخی از شاخصها از برخی واکسنها عقبتر یا جلوتر باشد ولی مهمترین مسئله در کرونا مرگ بود.
طبق تحقیقی که ما انجام دادیم و سروصدا هم کرد، ما نشان دادیم واکسن چینی علی رغم اینکه ممکن است برخی به آن انتقاد داشته باشند، در پیشگیری از بستری شدن در بیمارستان و در پیشگیری از مرگ و میر تفاوتی با واکسنهای مشهور جهان نداشت و این یک نوع عدم برنامهریزی عالمانه بود که ما را در قصه واکسن عقب انداخت. در آن دوره مسئولی گفت من بخاطر اینکه مردم موش آزمایشگاهی نشوند واکسن چینی وارد نکردم در حالی که که همین واکسنهایی که صحبت آن است مجوز اضطراری گرفته بودند، یعنی چه از سازمان بهداشت جهانی و چه در کشورهای خود این مجوز را داشتند.
**دولت قبل خود را در واردات واکسن زمینگیر کرد
به یاد دارم در آن دوره یک موجی شکل گرفت و تلاش کردند قرصی که برای پیشگیری توسط یک کمپانی تولید شده بود را وارد کنند که مردم به جای واکسن این را بخورند؛ این موارد رویکردهای اشتباه است اما اینکه آیا نیروی پیشران این موضوعات تخلف و فساد بود یا خیر بحث جدایی است و من فکر نمیکنم نیروی پیشران همگی این موضوع باشد، هرچند انکار هم نمیکنم که در قصه دارو ما واقعاً حجم زیادی از سرمایه کشور را به هدر دادیم و اکنون هم همه مطالعات نشان میدهد این داروها تاثیرات شگرفی در درمان ندارند مگر برای گروههای خاص؛ اما متاسفانه حجمی که از این دارو استفاده کردیم تقریباً در دنیا با خیلی جاهای دیگر غیرقابل مقایسه است.
بنابراین ما شاهد یک ضعف آشکاری در تصمیم گیری در این زمینه بودیم؛ مسئول این ضعف، بخش مهمی از کارشناسان موضوع هستند که این تصمیمسازی را بوجود آوردند و راه اشتباه را گزارش کردند. مسئول بخش دیگر فردی است که این دسترسی را برای واکسن ایجاد نکرد؛ در حالی در دوره آقای رئیسی این اتفاق سریع رخ داد؛ یعنی از زمانی که آقای رئیسی رئیس جمهور شد، ما واکسنها را وارد کردیم در حالی که هنوز دولت شکل نگرفته بود اما بعد از اینکه دکتر عین اللهی مستقر شد، این کارها را بیشتر پیگیری کردند و روند واردات واکسن هم شتاب بیشتری گرفت. لذا این نشان می دهد دولت قبل هم میتوانست از برخی راههای دیگر استفاده کند اما خود را در قضیه واردات واکسن زمینگیر کرد.
متاسفانه ما نگاه خود را روی خط مشی پیشگیری و ارتقای سلامت نبردیم؛ حتی در کارهای محیطی مدتها طول کشید به سراغ شبکه آمدیم؛ در وضعیت برگشت به شبکه که مصداق آن طرح شهید سلیمانی بود کاملاً ملاحظه کردیم وقتی به شبکه، به مراقبت در منزل و مراقبت همه جانبهتر برگشتیم بسیاری از شاخصه ها تغییر کرد.
**حجم واکسیناسیون تا آخرین روزهای دولت روحانی به ۱۰ میلیون نفر هم نرسید
ایرنا: برخی جریانات رادیکال به دنبال القای این مضوع هستند که ۹۵ درصد واردات واکسن در دولت دوازدهم انجام شده بود؛ بر اساس اطلاعاتی که شما دارید چقدر این مسئله صحت دارد؟
ما که ندیدیم. بالاخره نمیگوییم تلاش نکردند ولی حجم واکسیناسیونی که تا آخرین روزهای دولت دوازدهم انجام شد نهایتاً به ۱۰ میلیون نفر هم نرسید اما در دولت سیزدهم توانستیم در زمان کوتاهی به حدود ۱۰۰ میلیون دوز و اکنون به ۱۴۰ میلیون دوز رسیدیم. البته الان در مقطعی هستیم که واکسن نزدهها یک کانون بحران بالقوه برای کشور هستند و طبق آماری که شنیدهام حدود ۱۴ میلیون نفر در کشور واکسن نزده هستند. این تعداد برای جمعیت کشور خطر بالقوهای ایجاد میکند که اگر خدای ناکرده با موج دیگری روبرو شویم کسانی که واکسن گرفتهاند یک وضعیت مناسبتری دارند اما این افراد میتوانند کانون انتقال و گسترش بیماری برای خود و دیگران باشند.
در واکسیناسیون کرونا اینطور نیست که ما اثر ماندگاری با یک دوز داشته باشیم و طبق اطلاعات علمی ماندگاری اثر واکسن حدود ۲۸۰ روز است. یعنی تا ۲۸۰ روز جلوی بستری شدن و مرگ را تا حد زیادی میگیرد اما هر چه فاصله دورتر شود این اثرگذاری کمتر میشود. بنابراین باید با توجه به روند بیماری اتفاقاتی که در کشورهای همسایه ما میافتد هم رصد شود. دنیا مثل سابق نیست و رفت و آمدها بسیار زیاد است و ما با خیلی از کشورهای همسایه مراوده داریم، گزارشاتی که در برخی کشورهای همسایه وجود دارد نشان میدهد تعداد بیماران رو به افزایش است و باید آنها را رصد کنیم و متناسب با آن، برنامهها را به روزرسانی کنیم.
ایرنا: اینکه بیان کردید ۲۸۰ روز یعنی مردم باید دوز چهارم را تزریق کنند؟
من در مقامی نیستم که در زمینه سیاست واکسیناسیون کشور اطلاعات نهایی را بیان کنم ولی اطلاعاتی که ما داریم این است که ستاد کرونای کشور این موضوع را دنبال میکند، حداقل برای کسانی که اگر بیمار شوند پرخطر خواهند بود و باید بعد از ۶ ماه این تکرار دوز را داشته باشند. درواقع دوز چهارم را برای تعدادی از گروههای در معرض خطر توصیه میکنند که با توجه به مستندات علمی توصیه درستی است.
درباره زمان آن هم باید طبق پروتکلی پیش بروند که در کشور اعمال میشود، آنچه قطعی و معلوم است اینکه بعد از ۲۸۰ روز ایمنی در خور توجهی باقی نمیماند البته بهترین حالت کسانی هستند که واکسن زدهاند و قبل از آن کرونا گرفتهاند یا بعد از آن مواجه با کرونا پیدا کردند، این مجموعه ایمنی را بالاتر میبرد و ماندگاری ایمنی در گروهی که واکسن زدهاند و بعد کرونای خفیف گرفتهاند بیشتر است.
**۱۴ میلیون بمب ساعتی در کشور داریم
ایرنا: به ۱۴ میلیون فرد واکسن نزدهای اشاره کردید که مثل بمب ساعتی هستند، دولت برای اینکه دستاوردی که در حوزه درمان داشته را حفظ کند باید با این افراد چطور برخورد کند؟
ما احتیاج داریم که این افراد را قانع کنیم، ضمن اینکه دولت باید نسبت به حفاظت از جان همه شهروندان اقدام کند و برای مکانهای خاص مقررات ویژه بگذارد و روی آن نظارت داشته باشد، از سوی دیگر باید درباره بحث افزایش سواد سلامت و قانع کردن افراد بیشتر کار کنیم چراکه در همه جای دنیا کم و بیش با موضوع واکسن هراسی روبرو بودند و درصد این امر در کشورهای مختلف متفاوت بود؛ حتی در کشورهایی که ادعای توسعه دارند هم این وضعیت وجود داشت.
حتی برخی کشورها تا حدود بیش از ۴۰ درصد افراد واکسن نزدهاند یا واکسن ناقص زدهاند لذا این موضوعی فراگیر در دنیاست اما در ایران با توجه به پشتوانه مرجعیت دینی یعنی شخص رهبر معظم انقلاب که خودشان سه دوز واکسن هم زدند، سرمایه مهمی برای ماست و باید از این سرمایه ها استفاده کنیم در حالی که برخی از افراد با بهانههای به ظاهر دینی یا به ظاهر علمی واکسن هراسی را ترویج کردند و ما باید بتوانیم همه این افراد را قانع کنیم و نشان دهیم اگر واکسن نزنیم چه اتفاقی میافتد. مثلاً آمارهای آمریکا نشان میدهد ایالتهایی که میزان پوشش واکسیناسیون کمتر از ۶۵ درصد بوده خیلی آسیبپذیر بودند و با اینکه سویه اومیکرون نسبتاً ملایمتر بود اما آنها مرگ و میرهای سنگینی را تجربه کردند.
سال گذشته قارچ سیاه هم باعث مرگومیر شد و دبیر کمیته علمی کشوری کووید-19 در زمان اوج گیری این بیماری گفته بود «باعث قارچ سیاه خود ما پزشکان هستیم... و حالا هم می دویم تا آن را درمان کنیم درحالی که واقعیت این است که مهم ترین دلیل این بیماری با وجود هشدارها و دستوالعمل های ابلاغی تجویز بسیار زیاد کورتون است... در برخی کشورها اگر فردی دو-سه قلم داروی غیرضروری تجویز کند باید پاسخگو باشد و حتی تا چندماه حق طبابت نخواهد داشت ولی اینجا خیلی راحت همه چیز تجویز می شود و این خیلی منصفانه نیست.» در این شکی نیست که کادر پزشکی برای مهار کرونا زحمت کشیدند ولی نمیتوان چنین مسائلی را هم نادیده گرفت؛ نظر شما در این باره چیست؟
حجم ابتلا به قارچ سیاه در کشور قابل مقایسه با مرگ ناشی از کرونا نبود یعنی خیلی پائینتر بود، اما ما یک متنی داریم که عبارت از سیاستهای کلی سلامت است و فروردین ۱۳۹۳ ابلاغ شد؛ در آنجا صحبت «راهنمای درمان» است و اینکه راهنماهای درمان هم تدوین و الزامی شود و سپس روی آن نظارت شود.
برخی از مراکز ما با اینکه دستورالعمل کشوری برای راهنمای درمان داشتند اما خیلی طول کشید تا روزآمد شود و تا مدتها چند داروی بیفایده در آن بود و بخش مهمی از ارز داروی ما را به خود اختصاص داد. مثلاً مدتها استفاده از داروهایی که برای HIV بود و هیچ کشوری در دنیا این را در راهنمای درمان نیاورده بود اما ما آن را آوردیم و این موضوع اشتباهی بود که آن زمان رخ داد. درحالی که مستندات جهانی نشان میداد استروئید با یک دوز مشخص که دوز خیلی بالایی نیست و برای گروه خاصی از بیماران مفید است، بدون توجه به راهنمای درمان مورد استفاده قرار گرفت و از این رو عوارض درمان رخ داد. لذا مجموعه این عوامل در دنیا همهگیری قارچ سیاه را ایجاد کرد و منحصر به ایران هم نبود. ولی ریشه یابی همه اینها با هم بود، یعنی هم عدم پایبندی به راهنمای درمان ابلاغی بود که باید روی این نظارت میشد و هم ماهیت بیماری و بیماری قند در این زمینه نقش منفی داشت.
با این اوصاف قصور و تخلفات پزشکی که اتفاق افتاده است محرز است.
در جریان بیماری قارچ سیاه اگر بخواهیم وزن بدهیم باید بدانیم کسانی که قارچ سیاه گرفتند چه تعداد هستند؛ به طور مثال در استان ما با حدود ۵ میلیون نفر جمعیت، هفتهای ۳-۲ مورد ابتلا به این بیماری داشتیم که البته تعداد آن اکنون کمتر شده است. اکثر این افراد بیماری قند داشتند، همین مسئله بدون استروئید یکی از عوامل مستعدکننده موکور است. تعدادی هم ممکن است بخاطر دوز بالای استروئید رخ داده باشد. این موضوع آن زمان مورد بحث بود که چه دوز استروئیدی باید در کرونا استفاده کنیم و بعداً مقالاتی از کشور ما و مقالات جهانی آمد که دوز بالای استروئید فایده اضافهتر ایجاد نمیکند بلکه فقط عوارض را بالا میبرد.
کرونا یک ویروسی است که تقریباً روی همهجای بدن اثر میگذارد و یکی از عوارض این بود که _اکنون که مدتی گذشته اینها را متوجه شدهایم_ روی سلولهای ترشح کننده انسولین اثر میگذارد و باعث میشود تعدادی از این سلولها از بین بروند و کم شوند.
قند بعد از کرونا حتی در کسانی که استروئید و رمدسیویر دریافت نکردند هم بود و تعدادی از این افراد نیز بعد از مدتی خوب میشوند و سلولها بازسازی میشود اما متاسفانه در تعدادی از افراد میماند. اکنون یکی از چیزهایی که نظام سلامت ما با آن مواجه است، بحث کرونای طولانیمدت است. بخشی از عوارض طولانی کرونا ناظر به عوارض جسمی است، مثلاً در عدهای ریه مدتها درگیر است و در عدهای عوارضی مثل بیماری قند رخ میدهد، حتی عوارضی مثل از بین رفتن نخاع را شاهد بودیم که برخی از اطباء ما دچار چنین عارضهای شدند و بعد از ابتلا به کرونا فلج شدند و نتوانستند به زندگی خود به صورت عادی ادامه دهند.
بنابراین یکسری دیگر از عوارض کرونا روحی-روانی است، کسی که یک ماه زیر دستگاه در ICU بوده وقتی خوب میشود خاطره این یک ماه برای او همیشه به شکل یک عارضه بالقوه و بالفعل روانی باقی میماند که به آن بیماری «تنش بعد از تراما» میگویند که این بسیار ناگوار است. این مواردی است که با آن روبرو هستیم و این یکی از چالش های مهم فعلی نظام سلامت همین است که وقتی میگوییم در کشور چند میلیون نفر مبتلا شدند از این تعداد ۵۰ درصد تا یک سال بعد عوارضی دارند که برخی ملایم و برخی شدید است. در حال حاضر یکی از مشکلات نظام بهداشت این است که باید این موارد را سرپرستی کند، حتی اگر کرونا موج دیگری نداشته باشد سرپرستی کسانی که عوارض طولانی مدت کرونا را گرفتهاند، یکی از چالش های مهم نظام سلامت در شرایط فعلی است.
**آمریکا در دسترسی ایران به دارو و تجهیزات پزشکی ممنوعیت ایجاد کرده است
موضوع بعدی بحث صیانت از حقوق بیماران است، به طور مشخص سوال این است با توجه به اینکه شما در مقطعی مسئولیت وزارت بهداشت را برعهده داشتید، بفرمایید آیا کسی که در بیمارستان دچار عارضه دیگری غیر از بیماری خود شود، آیا آن بیمار خود باید روند درمان و تهیه دارو را عهده دار شود یا بیمارستان باید این کار را انجام دهد؟
تقریباً آمارهای دنیا اینطور میگوید کسانی که در بیمارستان بستری میشوند حدود ۱۵-۱۰ درصد آنها دچار عوارض ناشی از بستری شدن در بیمارستان میشوند. برخی از این عوارض مربوط به داروهایی است که تجویز می کنیم و برخی مربوط به ماهیت کاری است که انجام میدهیم.
مثلاً من اندوسکوپی میکنم و میخواهم یک پُلیپ را بردارم، لذا حتما از قبل به بیمار میگویم یک درصد احتمال دارد وقتی این را انجام میدهم، پارگی رخ دهد، بالاخره من نهایت دقت را میکنم ولی این احتمال وجود دارد خونریزی کند. بنابراین عوارض درمان یک امر شناخته شده است. آنچه مهم است اینکه در مقابل این عوارض درمان سعی کنیم هر چه میتوانیم پیشگیری کنیم. راهنماهای درمان کمک برای پیشگیری است یا دقت کنیم برخی از کارها را در شرایط خاص انجام دهیم و یا این کار را با تجهیزات خاص انجام دهیم.
این نکتهای که شما بیان کردید که چه کسی مسئول این عارضه است؟ باید گفت قاعدتاً نظام سلامت باید این مسئولیت را برعهده داشته باشد. ولی در مقطعی مثلاً داروی ضدقارچ در پائیز و زمستان سال ۹۹، در دسترس نبود و دچار مشکل بودیم و در کشور خیلی از این داروها را نداشتیم و ما به هر دری میزدیم و به در بسته میخوردیم. بنابراین نظام سلامت باید این مسائل را پیشبینی ها کند و آمادگی داشته باشد. بنابراین اینکه به موقع رصد و ذخیرهسازی مناسب انجام شود، به نظام برنامهریزی ما بازمیگردد و برخی نیز به مشکلاتی که داریم؛ اگرچه در ظاهر آمریکا اعلام کرده من در دسترسی ایران به دارو و تجهیزات پزشکی ممنوعیت ایجاد نکردم ولی عملاً ممنوعیت ایجاد کرده است چراکه ما در دسترسی به داروها، روان بودن گذشته را به هیچ وجه نداریم.
سازوکار آن سخت شده است.
بله؛ اکنون اگر بخواهیم دارویی وارد کنیم با مشکلات زیادی مواجه هستیم. اینکه بانکی جرات کند پول ما را قبول کند و شرکت مورد نظر ریسک کند و نترسد از اینکه توسط امریکا تحریم شود، خودش یک داستان است. مثلاً حجم مبادله با ما در مقایسه با حجم مبادله با امریکا خیلی کمتر است و اگر اینکار را انجام دهند، جریمه هم میشوند.
**ما در عدم دسترسی به برخی داروها با جنایت جنگی مواجه بودیم
بنابراین همه این مسائل در دسترسی به دارو مشکل ایجاد کرده است. در این مقاطع همانطور که دکتر مرندی، رئیس محترم فرهنگستان نامهای به سازمان ملل در این زمینه نوشتند، ما با یک جنایت جنگی هم در عدم دسترسی یا دسترسی دیرهنگام به برخی داروها و تجهیزات پزشکی رو به رو بودیم. البته ما هم وظیفه داشتیم وقتی میبینیم چنین خطری رخ میدهد، آن را رصد کنیم و ذخیره را افزایش دهیم.
بیمارستان باید خدمات تهیه داروی بیمار را انجام میداد یا خود بیمار؟
وقتی نبود هیچ یک نمیتوانستند.
به فرض اینکه دارو موجود باشد ولو در حد محدود.
از نظر اخلاقی وقتی یک عارضهای به دلیل عوارض درمان رخ میدهد، نظام سلامت باید این مسئله را پیگیری و درمان کند.
یعنی قانون وجود ندارد، اگر اخلاق هم نباشد که ...
بله. ما در این موضوع نوع کارهایی که می کنیم بخش مهمی تعهدات اخلاقی است. مثلا وقتی پزشکی را نیمه شب صدا می زنند که رگ بیماری پاره شده و باید عمل شود، بالاخره اگر بخواهد روی حساب عادی رفتار کند، میگوید به من حقوق ندادید و حالا هم من نمیآیم. ولی آن تعهد اخلاقی پزشک است که میگوید وظیفه من است بروم ولو اینکه حقوق خود را دریافت نکرده باشم.
یکی از سوالات و چالش های مردم در عرصه درمان و پزشکی موضوع پرونده پزشکی بیماران فوتی است که اطلاعات درج شده در پرونده با چیزی که همراهان بیمار از منزدیک مشاهده کردند همخوانی ندارد، مثل اقداماتی که باید به موقع برای احیای بیمار انجام شود و یا...همراهان بیماران چطور میتوانند این موضوع را اثبات کنند؟
بالاخره در همین جریان کرونا نوع خدماتی که رخ داد یک خدمت ایثارگرانه بود.
فقط درباره کرونا نیست.
به عنوان مثال بیان میکنم. کسی از کادر درمان که چند ماه است اضافهکار یا حقوق خود را دریافت نکرده است ولی میماند و کار میکند و خود را در معرض بیماری قرار میدهد و خانواده خود را در معرض بیماری قرار میدهد. خود فرد یک داستان است و همسر و فرزند انسان یک داستان دیگر است.
**نظام سلامت سرمایه ملی کشور است
ارتباطش به نگارش غلط گزارش چیست؟ و در نهایت این مثالی که زدید به کوتاهیهای دولت قبل نسبت به کادر درمان برمیگردد، گناه کسانی که دچار چنین مشکلاتی شدند چه بود؟
بالاخره نظام سلامت سرمایه ملی کشور است یعنی اگر نظام سلامت و نیروی انسانی را سلاخی کنیم این سرمایه ملی از بین میرود. حدیث امام صادق این است که یکی از ارکانی که جامعه را قوام میدهد طبیب است و این سرمایه است. باید این سرمایه را برای کشور حفظ کنیم و اگر این سرمایه را از دست بدهیم دچار مشکل میشویم اما به هرحال ممکن است تخلف رخ دهد و هر جایی تخلف رخ دهد باید با آن برخورد شود. در بیمارستان ها یکی از کمیته های مهم که باید همیشه به صورت منظم جلسه داشته باشد کمیته مرگ و میر است. این کمیته وظیفه دارد کل مرگهایی که در بیمارستان اتفاق می افتد را رصد کند و ببیند آیا این مرگ قابل پیشگیری بود یا مرگی بود که در سیر بیماری رخ داد.
سپس بررسی کنند اگر قابل پیشگیری بود در کجا اشکال رخ داد، گاهی مواقع قصور است مثلاً یک نفر نمیخواست این اتفاق بیفتد ولی این اتفاق افتاد و گاهی مواقع تقصیر است و کار اشتباهی انجام داده و باید با آن برخورد انتظامی و گاهی برخورد کیفری شود لذا رسیدگی به خطاهای پزشکی یکی از وظایف هر نظام سلامتی است.
بیمار چطور می تواند این مسئله را اثبات کند؟
خیلی مواقع سوتفاهم است، چون همراه بیمار میگوید من بالای سر بیمار بودم. معمولاً این اتفاق ایست قلبی –تنفسی در مراقبت ویژه است، وقتی این رخ میدهد کسی از همراهان آنجا نیستند و در واقع مشاهده گر فنی نبوده است. طبق قانون ما وقتی بیماری فوت می کند در لحظه باید پرونده بسته شود و هیچکس دیگر نمیتواند برگهای روی این بگذارد. بنابراین اگر کسی تخلف کند، این داستان دیگری است ولی مسئولی که شیفت میایستد یکی از وظایفی که دارد این است که پرونده را مختومه کند و زیر آن خط بکشد که کسی اضافه یا کم نکند.
مثلاً برگههای احیا جداست که بین پرونده میزنند و اصطلاحاً مثل فاکتور نیست که انتهای آن بسته شود.
کار بیمارستانی یک کار تیمی است. مثلاً غیر از این برگه، ما گزارش پرستار داریم که در پرونده نوشته شده است که این ساعت ایست قلبی بیمار رخ داد و دکتر فلانی برای احیا فلان کار را کرد. این گزارش باید ثبت شود، گزارش دکتر هم باید ثبت شود و علاوه بر این، آن برگه هم باید ثبت شود؛ بخاطر اینکه این تخلفات کمتر رخ دهد سه کانال موازی باید این را در پرونده ثبت کنند که هر یک با هم تفاوت داشته باشد و کمیته مرگ و میر نیز وظیفه رسیدگی دارد.
بحث دیگر در خصوص دارو و مافیای دارو است که در هر دولت هم مطرح میشود. پشت پرده مافیای دارو چیست و سیاستمداران چه نقشی در آن دارند؟ مثلاً چطور میشود (آمفوتریسین بی) دارویی که برای درمان موکورمیکوزیس _ قارچ سیاه _ استفاده میشد و یا رمدسیویر که در آن مقطع می گفتند نیست در بازار آزاد وجود داشت؟ آیا سیستم نظام سلامت نمیدانست که باید این دارو را ذخیره کند ولی دلال این را میداند و آن را وارد کرده و در مقطعی که نیاز به دارو است به بازار آزاد وارد میکند.
بالاخره در این زمینه با تخلف روبرو هستیم. شبکه توزیع ما گاهی مواقع یک حفرههایی دارد که این مشکلات را ایجاد میکند. ما برخی مواقع با فقدان نگاه بلندمدت روبرو هستیم که نگاه نمیکنیم آینده را چطور ببینیم و تنها مقطع فعلی را میبینیم و هم با سودجویی روبرو هستیم و هم با جنایت و فساد.
در آن مقطع عکس این را در صفحه اجتماعی خودم منتشر کردم که فردی که یک آمپول را برداشته و روی این مارک رمدسیویر چسبانده و چند میلیون فروخته است. بنابراین یک قسمت کار مدیریتی و یک بخش هم کار جنایی است و قسمتی نیز کار مبارزه با قاچاق است و همه این موارد یک فرمول ندارد و باید همه آنها را با هم دید.
**درباره واکسن هم کلاهبرداری شد
بخشی از مافیای دارو کلاهبرداری است. آیا مشکل واکسن هم آن زمان همین بود.
بله. درباره واکسن هم این مسئله وجود داشت که آب مقطر فروخته بودند.
درواقع این افراد متخلفین خرده پا هستند؟
در همین بحث رمدسیویر و تخلفی که شد، تخلف سازماندهی شده بزرگ در خیلی از استانها بود که بعداً تعدادی را دستگیر کردند. در اینجا ما با قاچاق آب معدنی و نوشابه روبرو نیستیم بلکه با چیزی روبرو هستیم که با جان مردم و سرنوشت خانوادهها ارتباط دارد. در جریان کرونا آماری که میگویند بیش از ۵۰ هزار نفر یتیم شدند یعنی تا آخر عمر متاثر از کرونا هستند. این خیلی تلخ است اما باید منصفانه قضاوت کرد و وقتی منصفانه قضاوت نکنیم دچار عوارضی میشویم که بعد نتوانیم جبران کنیم. برای من تلخ است که می بینم موج تمایل به مهاجرت بین همکاران جوان من رو به افزایش است.
برخی از همکاران جوان تا بیش از ۶۰ درصد به دنبال مهاجرت هستند و این خیلی تلخ است که سرمایه خود را از دست می دهیم. رفتارهایی که در این تعامل می کنیم باید منصفانه باشد یعنی فرد احساس کند اگر کار خود را درست انجام می دهد مورد حمایت و تقدیر است.
زمانی که وزارتخانه بودیم برخوردهایی درباره موضوع ناصرخسرو شد درحالی که ۳-۲ نفر بودند که هیچ یک نه داروساز بودند و نه در کادر سلامت مسئولیت داشتند ولی پشت پرده تامین مالی این شبکه قاچاق ناصرخسرو بودند که آن هم داستان تلخی دارد و در استانهای دیگر نیز تکثیر شده و هر یک از مراکز استانها یک خیابان ناصرخسرو برای خود دارند اما آنها اکثریت داروسازان ما نیستند. دکتری که زیرمیزی می گیرد و برخورد نامناسب دارد اکثریت اطبای ما نیستند. اگر ما این تفکیک را نکنیم و نتوانیم از نخبه خود تقدیر کنیم، چوب آن را میخوریم.
**برخورد با شبکه قاچاق دارو فقط از وزارت بهداشت برنمیآید
باید تفکیک مافیای دارو را از این قشر توجه داشت.
بله همین را میخواهم بگویم که اگر این تفکیک رخ ندهد مشکل ساز می شود. مافیای دارو به این معنا که بخواهند صنعت دارویی کشور را زیرسوال ببرند حرف درستی نیست. مافیای دارو به این معنا که بخواهیم شبکه توزیع سالم را زیرسوال ببریم حرف درستی نیست ولی به این معنا که با متخلفی که شبکههای تخلف دارد، برخورد کنیم وظیفهای است که فقط از عهده وزارت بهداشت به تنهایی برنمیآید. در داستان برخورد با قاچاق دارو در ناصرخسرو کاری که توانستیم انجام دهیم معاونت وقت وزارت بهداشت با نیروی انتظامی همکاری کرد و ما از شبکه خود محافظت بیشتری کردیم و آن جریان حل شد و مسیر درست را فراهم و انحصار در واردات دارو را از بین بردیم. وقتی انحصار را از بین بردیم دسترسی بهتر شد و به جای اینکه کانال واردات و توزیع محدود باشد این شبکه را گسترده کردیم.
یکی از دلایل تشکیل مافیا انحصار است.
بله. وقتی انحصار را از بین ببرید هم دسترسی بهتر می شود و هم رقابت پذیری بوجود میآید و هم قاچاق زمینه ایجاد پیدا نمیکند.
به نظر شما تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی هم به بحث مافیای دارو شدت بخشید؟
الان مشکلی که داریم این است که سازوکار ارز ۴۲۰۰ تومانی باید مشخصتر، شفافتر و دقیقتر باشد تا مشکل ایجاد نکند، در برخی موارد اگر ارز آزاد باشد، نه بیمه توان پرداخت دارد، نه عامه مردم لذا باید این موارد شناسایی شود. کاری که در حال حاضر سازمان غذا و دارو انجام میدهد تمرکز بر روی این مسائل است.
ما اگر میخواهیم ارز را با هر مکانیزمی ارائه بدهیم، نهایتاً باید کاری کنیم که دارو به قیمتی بهدست مصرف کننده برسد که برای او قابل فراهم آوردن باشد و این اکنون چالش مهمی است که اگر بیدقتی صورت گیرد لطمه بدی میبینیم. یک امر تلخی که در حسابهای ملی سلامت داریم این است که بیمه شدن در برابر هزینههای کمرشکن سلامت هیچ نقش محافظتی نداشته باشد و این یعنی بیمه ما ناکارآمد است و بیمه ما پوشش خدمات کافی ندارد. حالا ۵ میلیون نفر را رایگان بیمه کنیم ولی وقتی پوشش خدمات خوب نباشد اگر تعدادی از آنها سرطان بگیرند یا به داروهای گران قیمت نیاز پیدا کنند، این مکانیسم باید درست تعریف شود؛ بنابراین یکی از چالشهای بسیار مهم امسال همین مسئله است.
پیشنهاد خاصی دارید؟
در این زمینه به نظر میرسد باید این جنس داروها را حداقل برای برخی از بیماریها که با سلامت مردم سروکار دارد در یک مسیر محافظت شده قرار داد طوری که امکان دسترسی برای همه افراد نیازمند به این دارو فراهم شود.
**هنوز تا کارآمدی بیمهها فاصله داریم
در حال حاضر این نگرانی وجود دارد که مثلاً دارو ممکن است در داروخانه با قیمت بالایی باشد، ولی اولاً داروخانه توان تامین آن را ندارد و دوماً افراد هم نمیتوانند آن را بخرند. بنابراین این دارو در بیمارستان مصرف میشود. آن بیمارستان باید با حساب و کتاب کار کند، نه اینکه در آنجا هم شبکه توزیع را قلقک دهیم که دچار تخلف شود؛ مثل کاری که سالهاست درباره مواد مخدر انجام میدهیم. یعنی مشخص است این داروی مخدر را به چه کسی و برای چه میزنیم و باید فرم پر شود و در شبکه توزیع اگر تعداد پوکههای آن بالا و پائین شود، افراد باید پاسخگو باشند. بنابراین فعلاً مجبور هستیم تا زمانی که بیمه کارآمدی پیدا کند، مکانیسم های انتقالی داشته باشیم. البته بیمه کردن ۵ میلیون نفر تا الان در چندین دولت گفته شده، در دولت آقای خاتمی یادم نمیآید اما هم در دولت آقای هاشمی، هم در دولتی که ما بودیم گفته شد.
گفته شد یا عمل شد؟
من می گویم گفته شد. در دوره آقای روحانی هم گفته شد و این دوره نیز دوباره این موضوع گفته شد. اینکه این بیمه کارآمد باشد و دقیقاً به نقطهای که لازم است برسد داستان متفاوتی است. تقریباً تا کنون ۶ بار بودجه برای اینکار داشتیم. زمان بنده این امر در اختیار وزارت رفاه بود و قرار شد انجام شود و عده ای هم واقعاً بیمه شدند ولی این ماندگاری و پوشش خیلی مهم است. به یاد دارم در سال ۹۹ بیمه سلامت گفت من پول ندارم و اگر شما دفترچه بیمه روستائی داشتید و به بیمارستان دولتی میرفتید به شما می گفت بیمه سلامت گفته با این دفترچه ماهی ۱۰۰ عمل میتوانید انجام دهید لذا نفر ۱۰۱ که میآمد می گفت عمل نمیکنم درحالی که بیمه را باید کارآمد کنیم و هنوز با کارآمدی فاصله داریم.
اگر بخواهیم در بحرانی که پشت سر گذاشتیم مهم ترین اقدامات دولت را بازخوانی کنیم نظر شما چیست و دولت چطور توانست این اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را احیا کند؟
بالاخره این تحرکی که دولت در میدان دارد، تواضعی که مردم از رئیس جمهور ملاحظه میکنند، بسیار مهم است و روایت حضرت امیر (ع) است که فرمودند بین خود و مردم حائلی قرار نده. لذا مردم این مشی فعلی را می بینند و این نکته مهمی است که باعث می شود اعتماد مردم افزایش یابد.
اینکه دولت منافع عامه مردم را اهمیت میدهد، نه منافع گروه های خاص برای مردم بسیار جذابیت ایجاد میکند و حمایت مردم را افزایش میدهد. بالاخره دولت با مخاطره مهمی روبرو است و آن جراحی اقتصادی است که در حال انجام است.
ما یک کشور ۸۴ میلیونی هستیم و این تعداد کاملاً ناهمگن است. مثلاً در این کشور منطقه سرباز را در سیستان و بلوچستان داریم و منطقه یک تهران را هم داریم. لذا در چنین کشور ناهمگنی با گروههای مختلف درآمدی این توجه جدی به محرومان کار سختی است ولی این توقعی است که از دولت سیزدهم میرود و دولت هم نشان داده میتواند آن را برآورده کند.
گروه های در معرض خطر و گروههایی که جزو اقشار ضعیف جامعه محسوب میشوند احتیاج به حمایت ویژه دارند. این حمایت ویژه صرفاً نقدی نیست مثلاً در زمان اضطرار وقتی میبینیم کسی دچار اضطرار دارو است نمیتوان گفت صبر کنید تا ارز ۴۲۰۰ تومانی فلان شود و بعد کاری کنیم لذا باید برای اضطرار فعلی پیشبینی لازم را انجام دهیم وگرنه دچار مشکل میشویم. این توان در دولت سیزدهم با توجه به جوان بودن، تحرک و اینکه رئیس این دولت فردی است که رنج محرومیت کشیده و دست پاک است و همکاران دست پاک هم انتخاب کرده شدنی است.
با توجه به سفرهای استانی و حضور میدانی این امر کمک کننده است.
خیلی کمک میکند. اینکه یک نفر در میدان ببیند چه اتفاقی میافتد بهتر است. حضور میدانی آیتالله رئیسی در جریان متروپل به نظرم التیام بخش بود ضمن اینکه با خانوادههای داغدار هم ملاقات و دستورات مهمی صادر کردند. این حضور التیام بخش و آگاهی بخش برای سیاست گذار است و کمک می کند سیاست گذار بهتر تصمیم بگیرد و واقعی تر مسائل را ببیند. از پشت شیشه ماشین به موضوع نگاه نکند و در میدان به هنگام موضوع را ببیند و به همین خاطر توقع ما از دولت نسبت به دولت های دیگر بیشتر است.
**ًضرورت دیپلماسی سلامت با مرزهای شرقی و غربی
پیرامون دیپلماسی سلامت و رویکرد متکثر دولت در زمینه سیاست خارجی و خروج از وضعیت کانالیزه شدن برجامی نظر شما چیست و چه پیشنهادی در این زمینه به دولت دارید؟
ما در منطقه ناآرامی قرار داریم و اگر از نظر مخاطرات سلامت بخواهیم بررسی کنیم در دنیا فقط چند کشور هستند که هنوز با فلج اطفال مشکل دارند که دو کشور آن همسایههای شرقی ما هستند.
در افغانستان در چند ماه گذشته شاهد گسستی در نظام ارائه خدمات بودیم. به نحوی که در این ۳۱ استان ۱۶ استان ارائه کننده خدمت آنها سازمانهای مردم نهاد بین المللی بودند و تقریباً همه آنها دچار مشکل شدند. حتی سازمان های مردم نهاد ملی و بومی مشکلات و افت خدماتی داشتند و خیلی در معرض آسیب بالقوه هستیم لذا تعاملات نظام سلامت در مرزهای شرقی خیلی مهم است.
در مرزهای غربی هم چندین نوبت مشکل داشتیم، وبای سال ۱۳۸۴ مربوط به یک گروه افرادی بود که غیرقانونی از مرزهای شرقی وارد شدند ولی وبای سال ۸۵ از عراق وارد کشور شد و اگر آن زمان تدبیر درستی انجام نمیشد میتوانست موج وحشتناکی در سراسر کشور ایجاد کند. هرچند عراق به نسبت سال ۸۵ خیلی بهتر شده و زیرساختهای آن تقویت شده ولی هنوز آسیب پذیر است درحالی که ما با عراق مراوده داریم.
بنابراین ما باید با همسایههای خود بخصوص آنهایی که رفت و آمدهای غیرقانونی مثل مرز شرقی وجود دارد، حتماً در بحث نظام سلامت به یک نوع تعامل کارآمد برسیم، به خصوص با عراق که روابط خیلی دوستانه و نزدیکی داریم.
در نظام سلامت ما نقاط قوت زیادی وجود دارد. ما جزو معدود تولیدکننده های واکسن یا محصولات بایوتکنولوژی در قاره آسیا هستیم و جزو سه کشوری هستیم که بیشترین تولید محصولات بایوتکنولوژی از نظر تنوع را داریم لذا این موارد زمینه مهمی برای صادرات است. در مورد نانوتکنولوژی یا کارهایی همچون هوش مصنوعی یا علوم شناختی نیز کشور ما کارهای بزرگی کرده و بخشی را تبدیل به محصول کرده است؛ این ظرفیت را باید معرفی کنیم و از این برای سایر تعاملات استفاده کنیم.
بحث دیپلماسی علمی سلامت هم در این زمینه خیلی مهم است. ما ژبه اذعان همه کشورهای همسایه در بحث علم پزشکی و داروسازی و دندانپزشکی و پرستاری و علوم بهداشتی جزو قلههای آسیا محسوب می شویم و می توانیم در این زمینه همکاری داشته باشیم.
در بحث توریسم درمانی باید هماهنگی بیشتری در حوزه های بین بخشی ایجاد شود تا کسی که برای درمان به ایران میآید و میتواند سفیر بیان افتخارات کشور باشد،توسط سودجویان تبدیل به کسی نشود که اینجا لطمه خورده و تجربه تلخی دارد و در کشور خود ضد ما شود. لذا این بحث احتیاج به همکاری بین بخشی و هماهنگی دقیقتر دارد که بتوانیم از این ظرفیت بهتر استفاده کنیم و تبدیل به یک ظرفیت تکرار شونده شویم.
در این بخش حرف ناگفتهای دارید؟
معمولاً مواجه ملموس مردم با نظام سلامت، در قسمت درمان است و مطالبات نیز معمولاً درباره همین موضوع است، آنچه نظام سلامت را کارآمد می کند تاکید روی قسمت پیشگیری و ارتقای سلامت است و مطالبه رهبری نیز بحث تقویت شبکه بوده است. متاسفانه در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ آثار این مطالبه را نمیبینیم که گفته باشند این حکم را گذاشتیم تا این امر رهبری به نتیجه برسد. این تقویت شبکه، روزآمد کردن شبکه یک مسئله مهمی است که می تواند هزینه های درمان ما را کاهش دهد و این به تلاش همه ارکان دولت بخصوص قسمت های اقتصادی دولت نیاز دارد.
من فکر می کنم یکی از چیزهایی که می تواند باعث موفقیت دولت سیزدهم شود توجه به نظام شبکه سلامت است و تقویت آن و حمایت از نگاههای بهداشتی و پیشگیرانه و ارتقای سلامت است و امیدواریم این امر در برنامهها بیشتر لحاظ شود.
آقای دکتر با توجه به اصلاح وضعیت یارانه شما دهک چندم هستید؟
من دهک تعیین نکردم؛ هیچ وقت نه برای یارانه تقاضا دادم و نه درست بود که تقاضا بدهم چراکه بنده جزو حقوق بگیران بالای دولت محسوب میشدم و در عین حال اساتید دانشگاه جزو حقوق بگیرهای بالا هستند و آن هم برای ما که استاد ممتاز بر پایه ۳۵ هستیم. البته امسال یک چیزی هم از حقوق امسال کم کردند و گفتند حقوق شما زیاد است لذا ۱۰ درصد از حقوق ما هم کم کردند.
اگر به گذشته بازگردید دوباره کاندیدا می شوید؟
در آن مقطع خودم نمیخواستم کاندیدا شوم؛ چون کار شما رسانه است فهم این موضوع برای شما ملموس است که وقتی یک نفر خود را در معرض قرار میدهد خیلی اذیت می شود و خودم که هیچ، نسبت به زن و بچه و غیره نسبت های ناروای زیادی زده شد. من داوطلب نبودم، در آن مقطع اصرار خیلی ها بود که فکر می کردند آمدن من پیام خوبی را دارد. بعد دیدیم که تعدد کاندیداها زیاد است و من فکر کردم ماندن من موضوعیت ندارد. برخی با این تشخیص من مخالف بودند و میگفتند باید تا انتها بایستید که تائید یا رد می شوید. من دیدم کاندیداهای زیادی آمدهاند و بودن من خیلی ضرورت و تکلیف نیست لذا از ابتدا اصلاً علاقهمند به این امر نبودم.
یعنی به سیاست علاقمند نیستید؟
سیاست برای برخی شغل است. یعنی شما اگر سیاست را از برخی بگیرید شغل دیگری ندارد اما سیاست برای ما شغل نبوده است، ما دکتر و طبیب هستیم و درس میدهیم و شغل ما همین است. اگر در عرصه سیاست وارد شدیم بعنوان این بوده که فکر میکردیم وظیفهای برعهده ماست و باید به وظایف اجتماعی خود نیز توجه کنیم. این دو رویکرد متفاوت است. آن کسی که سیاست شغل او میشود یک نوعی مشی میکند و فردی که در این صحنه حسب ضرورت وارد میشود طور دیگری مشی میکند.
پاسخ شما به این سوالات تک کلمهای چیست؟
کرونا؟ تلخ.
حسن روحانی؟ بنفش
احمدی نژاد؟ سرمایه از دست رفته.
سید ابراهیم رئیسی؟ امید فعلی کشور.
جبهه پایداری؟ دوستان گذشته.
آیت الله مصباح؟ عالم فرهیخته.
سوم تیر؟ روز امید سابق مستضعفین.
جریان انحرافی؟ حرف خوبی به یادم نیفتاد.
انتخابات ۹۲؟ سهل انگاری و ساده اندیشی.
شورای نگهبان؟ حافظین شرع و دین.
سیاست؟ تلخ و شیرین.
هاشمی رفسنجانی؟ رضوان الله تعالی علیه.
حاج قاسم؟ الگوی نسل جوان.
صبح جمعه؟ وقت دلتنگی.
شیراز؟ مأمن.
نمره به دولت سیزدهم؟ ۱۶ و نیم.
دولت مردمی؟ دولت مستضعفین.
سفرهای استانی؟ وقت شور و نشاط
متروپل؟ فاجعه.
آبادان؟ زیبا و شیرین.
اهل فوتبال هستید؟ نه خیلی!
جام جهانی؟ قطر.
گروه ایران؟ گروه سخت.
منبع: ایرنا
دیدگاه تان را بنویسید