خراسان: این سارق جوان پس از پاسخ به سوالات فنی سروان حسن آریایی (رئیس تجسس کلانتری شفا) برای انجام مشاوره های روان شناختی نیز به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری هدایت شد و زوایای تاریک گذشته او، زیر ذره بین بررسی های ویژه کارشناسان زبده قرار گرفت. در همین حال این دزد سابقه دار که با دستور قاضی سید جواد حسینی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) برای کشف دیگر سرقت های احتمالی در اختیار مراکز تخصصی پلیس قرار گرفته بود، در گفت وگویی خواندنی و جذاب به بیان گوشه ای از سرگذشت خود و ریشه های ارتکاب جرم پرداخت. آن چه در پی می آید نتیجه این گفت وگوی کوتاه است.
اسمت چیست؟ ر- ح اما به اردک شهرت دارم.
چرا به این نام مشهوری؟ به دلیل وضعیت ظاهری ام نیم تنه بلند و پاهای کوتاهی دارم از طرفی به دلیل مشکلات جسمانی و بیماری که در بچگی به آن مبتلا شدم پاهایم کمی مشکل دارد و مثل اردک راه می روم!
چند سال داری؟ ۳۴سال
اهل مشهد هستی؟ بله در حاشیه شهر (منطقه خواجه ربیع) متولد شدم و دوران کودکی، نوجوانی و جوانی ام را در آن جا سپری کردم.
شغلت چیست؟ بیکارم.
چقدر سواد داری؟ تا دوم راهنمایی درس خواندم پس از آن ترک تحصیل کردم تا به سر کار بروم.
اعتیاد داری؟ بله قبلا شیشه و کریستال استعمال می کردم اکنون نیز مدتی است که به مصرف دلار روی آوردم!
دلار؟ بله یک نوع ماده مخدر صنعتی است به عبارتی همان شیشه است اما با خلوص بیشتر!
اولین بار کی مصرف مواد مخدر را آغاز کردی؟ مادرم اعتیاد داشت و در زمان بارداری اش مواد مخدر استعمال می کرد تصورم این است که از زمانی که در شکم مادرم بودم معتاد شدم!
هزینه های استعمال مواد مخدرت را چگونه تامین می کنی؟ گاهی ضایعات جمع آوری می کنم و گاهی هم دست به سرقت های خرد می زنم!
تا به حال سعی در ترک مواد مخدر داشتی؟ چند بار به اجبار خواهر بزرگ ترم که حق مادری به گردنم دارد به کمپ رفتم اما وقتی بیرون آمدم پس از مدتی مجدد مصرف مواد مخدر را آغاز کردم.
چند خواهر و برادر داری؟ 10خواهر و برادر دارم دو برادر و یک خواهر تنی و چهار برادر و سه خواهر ناتنی.
پدر و مادرت در قید حیات هستند؟ خیر هر دو فوت شدند.
رابطه پدر و مادرت با یکدیگر چگونه بود؟ مادرم اعتیاد داشت و بسیار پرخاشگر بود آن ها مدام با یکدیگر درگیری لفظی و فیزیکی داشتند.
رابطه ات با دیگر اعضای خانواده چگونه است؟با خواهر و برادران ناتنی ام که ارتباطی ندارم و از سرنوشت آن ها بی اطلاعم اما اکنون با خواهر و دو برادر تنی ام که مجرد هستند زندگی می کنم البته همگی جز خواهر بزرگ ترم معتاد هستند و یکی از برادرانم نیز در زندان به سر می برد.
اگر موافقی کمی درباره دوران کودکی ات صحبت کنیم می خواهم بدانم چه احساساتی را در آن دوران تجربه کردی؟ پدرم در روستایی در یکی از شهرستان های اطراف مشهد زندگی می کرد همسر اول پدرم بر اثر بیماری سل از دنیا رفت و پدرم در حالی با مادرم ازدواج کرد که او اعتیاد به مواد مخدر داشت. مادرم حاضر به پذیرش سه خواهر و برادر ناتنی ام نشد و پدرم به اجبار آن ها را به پدر و مادرش سپرد و به دلیل بیکاری و خشکسالی در روستا به شهر مشهد مهاجرت کرد و در حاشیه شهر سکنی گزید من نیز سومین فرزند از همسر دوم پدرم بودم مادرم همواره من و خواهر و برادرانم را مورد کتک کاری و اذیت و آزار قرار می داد پدرم نیز نسبت به سرنوشت ما کاملا بی تفاوت بود به طوری که در حالی که من در سن نوجوانی به سر می بردم مادرم را طلاق داد و مجدد با زن دیگری ازدواج کرد و از او نیز صاحب سه فرزند شد ! مادرم نیز پس از مدتی ما را رها کرد و خواهر بزرگ ترم از ما مراقبت می کرد تصور می کنم احساس خشم، ترس و حقارت بیشترین احساساتی بودند که من در آن دوران تجربه کردم.
می توانی بیشتر توضیح بدهی که در چه مواقعی احساس خشم، ترس و حقارت را تجربه می کردی ؟ وقتی مادرم تهدیدم می کرد و کتکم می زد و وقتی پدرم کوچک ترین نیازهای مادی ام را تامین نمی کرد خشمگین می شدم و گاهی که هم سن و سالانم را می دیدم که از محبت مادری و پدری بهره مند بودند احساس حقارت می کردم و به این ترتیب به تدریج پرخاشگر و عقده ای شدم!
بزرگ ترین آرزوی دوران کودکی ات چه بود و دوست داشتی چه کاره شوی؟ من به ورزش خیلی علاقه داشتم دوست داشتم روزی مربی شنا شوم .
آیا سابقه اخراج از مدرسه داشتی؟ خیر خودم ترک تحصیل کردم پس از طلاق پدر و مادرم از یکدیگر پدرم ما را رها کرد و مجبور شدم سر کار بروم تا مخارج زندگی و اعتیادم تامین شود.
هدفت در زندگی چیست؟ (بعد از لحظاتی سکوت ) نمی دانم هدفی ندارم فقط می خواهم با کشیدن مواد لحظاتی بدبختی هایم را فراموش کنم .
ازدواج کردی؟ خیر
خوشبختی را چگونه معنا می کنی؟ آن را تجربه نکردم که اکنون بخواهم معنایش کنم اما اکنون خوشبختی برای من این است که پول داشته باشم که مواد بخرم!
تصمیم به ترک مواد مخدر نداری؟ خیر
نگاهت به آینده چیست؟زندگی من دیگر تباه شده است و هیچ امیدی به آینده ندارم.
تصور می کنی پنج سال دیگر در چه وضعیتی قرار داری؟ اگر زنده باشم حتما وضعیتی بدتر از وضعیت کنونی دارم.
برابر گزارش ماموران، شما به اتهام سرقت سیم و کابل دستگیر شده اید چه توضیحی دارید؟ بله سرقت را قبول دارم اموال مکشوفه نیز متعلق به من است آن ها را از محدوده شهرک پردیس و خیابان زمرد سرقت کردم .
تاکنون چه سرقت های دیگری انجام دادی؟بیشتر سرقت های خرد انجام می دادم مانند سرقت سیم و کابل ، سرقت از ساختمان های نیمه کاره و سرقت از انباری منزل چون سرقت ها را در طول شب انجام می دادم آدرس دقیق آن ها را نمی دانم ولی تصورم این است که بیش از ۲۰ فقره سرقت انجام داده ام.
اموال سرقتی را چگونه به فروش می رساندی؟ به چند ضایعاتی در اسماعیل آباد و خین عرب می فروختم .
چند سابقه کیفری داری؟ بیش از پنج سابقه کیفری دارم.
انگیزه ات از ارتکاب این گونه جرایم چه بود؟ تامین هزینه های استعمال مواد مخدر
در این چند بار که راهی زندان شدی آیا هیچ گاه تصمیم نگرفتی که پس از آزادی دست از خلاف برداری و زندگی جدیدی را آغاز کنی؟ خیر در زندان تنها به این فکر می کردم که پس از آزادی اولین کاری که انجام خواهم داد استعمال مواد مخدر است!
در حین ارتکاب جرم یا پس از آن احساس گناه داشتی؟ خیر
آیا قبل از دستگیری از ارتکاب جرم خود احساس پشیمانی کرده ای؟ خیر
چه عواملی می توانست شما را از ارتکاب جرم باز دارد؟ اگر هزینه های تامین مواد مخدر را داشتم شاید دست به سرقت نمی زدم!
دوست داری پلیس چه برخوردی با سارقان داشته باشد؟ پلیس مجبور است به وظیفه خودش عمل کند و سارقان را دستگیر کند .
اگر به جای قاضی پرونده بودی چه مجازاتی برای خودت در نظر می گرفتی؟کاش می شد کمترین مجازات را در نظر بگیرد!
اگر به جای مال باخته اموالی بودی که سرقت کردی باز هم همین درخواست را داشتی؟ اشتباه کرده ام شرمنده ام !
چه کسی را در سرنوشت خودت مقصر می دانی؟ اول خودم و دوم پدر و مادرم مقصر هستند.
اگر به عقب برگردی چه مسیری را در زندگی ات انتخاب می کنی؟ مسیری که در آن آواره کلانتری و زندان نباشم!
شاید کسی در ابتدای راهی باشد که تو در انتهایش ایستاده ای چه توصیه ای برای او داری؟ به او خواهم گفت راه خلاف و مواد آخر و عاقبت ندارد بهتر است از سرگذشت اردک درس عبرت بگیرد!
دیدگاه تان را بنویسید