نمایش کیف پر از سکه و ارز مکشوفه از مدیران سابق بانک مرکزی

کد خبر: 1008490

جلسه سوم دادگاه مدیران سابق بانک مرکزی در حال برگزاری است.

نمایش کیف پر از سکه و ارز مکشوفه از مدیران سابق بانک مرکزی

خبرگزاری ایسنا: جلسه سوم دادگاه مدیران سابق بانک مرکزی برگزار شد.

در آغاز سومین جلسه دادگاه برخی از مدیران سابق بانک مرکزی، قاضی مسعودی مقام ضمن قرائت و تفهیم مواد ۱۹۳ و ۱۹۴ قانون آیین دادرسی کیفری گفت: پرونده حاضر در رابطه با مسئولین سابق بانک مرکزی است که در حال رسیدگی می‌باشد و هنوز حکم آن‌ها صادر نشده است؛ رسیدگی به این پرونده به معنای این نیست که ما زحمات بی شائبه کارکنان بانک مرکزی را که به صورت شبانه روزی درحال خدمت به کشور هستند زیرسوال ببریم.

نمایش کیف پر از سکه و ارز مکشوفه از مدیران سابق بانک مرکزی

در ادامه جلسه دادگاه شاه محمدی نماینده دادستان اظهار داشت: رصد‌های اطلاعاتی ضابطین و اقاریر دیگر متهمان پرونده و سایر قرائن موجود بیانگر آن است که دفتری که آقای صالحی در بعد از ظهر‌ها در آن حاضر می‌شد یک دفتر کاملا پوششی برای ارتباط غیرمتعارف و ناصحیح با کارگزاران بانک مرکزی بوده است. صالحی مدعی بود کارگزار بورس است. وی پول‌ها را از افراد اخذ می‌کرد و به نام خود عمده سرمایه گذاری‌ها را در بورس انجام می‌داد. در یک مورد حسین زاده که برای سرمایه گذاری در بورس پول خود را به صالحی داده بود اظهار می‌دارد وقتی پول خود را از صالحی طلب کردم او ۵۰۰ میلیون از طلب من را کسر کرد. اسدبیگی در بازپرسی گفت من ۱۰۰ سکه و ۱۲ هزار دلار به صالحی دادم، اسد بیگی در جلسه قبل دادگاه اظهارات خود را تصحیح کرد و گفت که من معادل ریالی آن ۱۰۰ سکه و ۱۲ هزار دلار را به صالحی دادم.

وی در ادامه بیان داشت: دو کارمند صالحی در اظهاراتشان گفته‌اند ما ۲۰ عدد سکه را با بسته بندی صرافی آل علی فروختیم و صالحی گفت پول حاصله را خرج دفتر کنید. حال سوال این است آقای صالحی شما به عنوان کارمند رده بالای بانک مرکزی چرا باید با اشخاصی که کارشان صد درصد به شما گیر بود مراوده مالی با بهانه‌های مختلف داشته باشید. شما ریت را می‌بستید چرا باید این مقدار مراوده مالی با این اشخاص به بهانه‌های مختلف داشته باشید؟

متهم صالحی گفت: با نیمچه سوادی که در علم اقتصاد دارم با تئوری پرداز‌های دنیا که مرتبط با بانک مرکزی هستند مراوده علمی داشتم؛ هیچ کجا در کیفرخواست گفته نشده که من در دفترم به دانشجو‌های دکتری تدریس می‌کردم.

نماینده دادستان گفت: شما در جلسه قبل این را گفتید.

متهم صالحی گفت: آن دو کارمند دانشجوی دکتری من نیستند. من ۸ سالی که در مقطع دکتری تدریس می‌کردم دانشجویان خوب خود را برای تحلیل‌های اقتصادی انتخاب می‌کردم.

نماینده دادستان گفت: یکی از این افراد در اظهارات خود گفته در تابستان ۹۶، ۸۰ سکه از اسدبیگی دریافت شده و به فروش رسیده است.

متهم صالحی گفت: این دو نفر استشهادیه امضا و تاکید کرده‌اند ما در اظهاراتمان نگفته ایم که سکه‌ای متعلق به صرافی اسد بیگی فروخته شده باشد بنابر این مطلبی که نماینده دادستان گفت اقرار محسوب نمی‌شود.

نماینده دادستان گفت: یکی از آن‌ها در صفحه ۷۷۲ جلد ۴ پرونده بیان داشت که در تابستان ۹۶، ۸۰ سکه از اسد بیگی گرفته شد و به فروش رسید و وجه حاصل به حساب اینجانب واریز شد.

متهم صالحی گفت: این اظهارات این فرد نزد ضابطین بیان شده است.

نماینده دادستان گفت: خیر؛ این اظهارات نزد بازپرس بیان شده است.

در ادامه جلسه دادگاه قاضی از متهم صالحی پرسید: آن سکه‌ها متعلق به چه کسی بود؟

متهم صالحی گفت: من در سال‌های ۹۱ و ۹۲، در ابتدای بازگشتم به ایران دارای ۷ میلیارد تومان حساب شخصی بودم که از این مقدار ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیون آن متعلق به من بود و مابقی آن متعلق به ۲۸ نفر دیگر بود. من در سهام و بورس و فارکس و ملک سرمایه گذاری می‌کردم.

قاضی گفت: زندگی پیشین شما دلالت بر این حجم مال ندارد.

متهم صالحی گفت: ۷ میلیارد سال ۹۱ معادل ۱۲۰ میلیارد سال ۹۶ می‌شود؛ از ۱۲۰ میلیارد سه الی چهار میلیارد متعلق به ۴ نفر از آن ۲۸ نفر نزد من مانده بود.

قاضی از متهم صالحی پرسید: اموالتان در سال ۹۶ چه میزان بود؟

متهم گفت: نمی‌دانم؛ یک و نیم الی دو میلیارد.

قاضی گفت: با خانه و ماشین و تشکیلات؟

متهم صالحی گفت: خانه نداشتم. در خانه ۸۵ متری خیابان پیروزی ساکن بودم. از ۵ میلیون تا ۸۰۰ میلیون به من برای سرمایه گذاری پول می‌دادند.

قاضی از متهم صالحی پرسید: این ۸۰ تا سکه برای کیست؟

متهم گفت: این ۸۰ سکه را در این سال‌ها خریده بودم.

نماینده دادستان گفت: مجموعا بگویید چقدر سکه خرید و فروش کردید؟ چند هزار سکه بوده است؟

متهم صالحی گفت: به هزار تا نمی‌رسید.

قاضی خطاب به متهم صالحی گفت: آیا قائل هستید که این سکه‌ها که به فروش رفته متعلق به خود شما بوده است.

این متهم گفت: متعلق به خودم و افرادی که سرمایه گذارشان بودم. من مدرس سازمان مدیریت صنعتی بودم. مدیرعامل‌های شرکت‌های کارگزاری شاگردان من بودند به همین دلیل من در این کارگزاری‌ها سهام می‌خریدم.

قاضی مسعودی مقام از متهم صاحی پرسید: دفتر متعلق به چه کسی بود؟

این متهم گفت: در زمانی که من ایران نبودم کارمندم این دفتر را اجاره کرده بود و تمام هزینه‌هایش را من می‌دادم. در دادگاه اعلام شد که من با کارگزاران بانک مرکزی ارتباط غیر متعارف داشتم. ۵ نفر از کارگزاران بانک مرکزی اینجا هستند از آن‌ها بپرسید که آیا آدرس دفتر من را می‌دانند یا نه.

متهم صالحی مدعی شد: تعداد سکه‌های فروخته شده ۸۰ تا نبوده است؛ باید ورودی‌های حساب من و کارمندانم در صرافی عامری چک شود.

نماینده دادستان بیان داشت: آقایان می‌گویند سکه‌ها را در تجریش فروختیم حال آنکه صرافی عامری روبروی بانک مرکزی است.

قاضی اظهار داشت: طی این ۲۵ سال که از فعالیت من می‌گذرد به من ثابت شده که اظهارات اولیه متهمین و مطلعین بیشتر با واقعیت انطباق دارد تا اظهارات بعدی آنها.

در ادامه جلسه دادگاه نماینده دادستان گفت: کارمند آقای صالحی در پرونده اظهار می‌دارد در یک مرحله ۱۰۰ سکه از صالحی تحویل ما شد که ۷۰ الی ۸۰ مورد آن را در تجریش فروختیم. کارمند دیگر صالحی می‌گوید این ۸۰ سکه را صالحی از اسد بیگی گرفته بود و ما فروختیم و وجه به حساب من واریز شد. اسد بیگی در جلسه قبل اقرار کرد من نزد بازپرس گفتم ۱۰۰ هزار دلار و تعدادی سکه را به صالحی داده‌ام آقای صالحی این را می‌پذیرید؟ این آقایان می‌گویند چک و سکه از اسدبیگی داشتیم؛ سکه گرفته شد و فروخته شد؛ اسدبیگی می‌گوید من معادل ریالی سکه و ارز دادم.

ادامه دارد...

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت