دعا بکن که بمیرم به زیر پرچم تو

کد خبر: 375638
کفاف داد اگر عمر من به ماتم تو دعا بکن که بمیرم به زیر پرچم تو بهشت را وسط سینه تو می یابد کسی که در همه عمرش شده ست آدم تو به سوز دل به دلم چای این حسینیه گفت که دم به دم نفسش زنده است از دم تو حدیث چشم ترم در عزات این گونه است گیاه خشک که وابسته شد به شبنم تو چه می توان بنویسد بشر به نام تو چون غدیر رفته به قربان اسم اعظم تو ربیع الاول و ثانی، رجب و شعبانم همه فدایی یک روز از محرم تو چه خوش شبیه پدربذل و بخششی داری به دست دیگری افتاده است خاتم تو خوشا اثابت سر بر اصابت محمل خوشا که سر زند از خواهر مکرم تو مصیبت همه اولیا یکی است ولی امان ز ماتم تو، الامان ز ماتم تو سپس چند بیتی نذر حضرت مسلم بن عقیل خواند که: خورشید خوابیده انگار بعد از غروبی دوباره شب آمده ، گشته حیران در کوچه ها یک ستاره خفاش شب در کمین است، دستان او «صبح چین» است می ریزد از دست پستش، خون کبوتر هماره وقتی رسیدم به این شهر؛ مردم همه مرد بودند حالا ندارم میان نامردمان راه چاره این مردم اهل شکستند، حرمت وَ بیعت ندارد آئینه اند اهل بیتت، این مردمان سنگ خاره در آب می بینم انگار، دستان قطع علمدار ایضا تو را آن زمان که مشکش شده پاره پاره پایان افسانه ما خیلی شبیه است با هم تو می روی روی نیزه، من روی دارالعماره در پشت دروازه شهر یک فاتحه قسمتم کن جسم مرا یا اباالعشق وقتی که کردی نظاره
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت