ماهی قرمز شده

کد خبر: 301142

مهدی رحیمی

نفس در قفس سینه تلاطم بکند کاش که این حرمله یک لحظه تجسم بکند تیر چه با ساقه گندم بکند آه چه می شد که سفیدی گلوگاه تو را گم بکند به لبم امده جانم که اگر تیر رها شد زکمان مقصد آن چیست؟ دهان؟ یا که عروق شریان؟ یا که رگان؟ یا نکند قلب تو یک مرغ پر و بال زنان تیر بین دهان باز کمان ؛ مانده خودش هم به عجب! اُف به رگ غیرت مردان عرب! طول قد طفل رباب است حدود سه وجب از چه سبب بود چنین فاجعه ای؟ باز بنازم به پاکی نسب از چه سبب باز بنازم به اسم و به لقب تیر از دور می آید هدفش از همه اعضای تو، بر فرض گلو! تیر بزرگ است کجا؟ از جهت طول یا عرض گلو را بزند از وسط حنجر تو ، قد تو را تا بزند تیر می آید که سه تا شعبه در این نقطه زیبا بزند ای برکه تو سنگ شده با ضربان دل تو تیر هماهنگ شده دست پدر باز شده تُنگ شده،تَنگ شده رشته قنداقه تو قرمز پر رنگ شده زرد شده صورت تو گندم بی ساقه شده تیر گلو را زده با خون تو قنداقه شده و پدر آمده با هیچ جوابی! نه قراری نه تابی نه به دستش "علی اصغر " و نه قطره آبی! چه حسابی ، چه کتابی؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت