قیاس شگفت‌انگیز زیارت سیدالشهدا (ع) با حج/ در آخرین دیدار دردانه اباعبدالله با پدر چه گذشت؟/شعر: شبیه مادرتان زخمی ام .../ صوت: نوای کریمی، خلج و بنی‌فاطمه در عزای سه ساله کربلا

کد خبر: 300141

رقیه (سلام الله علیها) فاتح شام و سفیر بزرگ عاشورا در این سرزمین است، و رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است بر این حقیقت بزرگ كه حق بر باطل پیروز خواهد شد و اینك پس از قرن‌های متمادی آنان كه به مرقد مطهر آن حضرت در شام مشرف می‌شوند به عینه تفاوت میان مقام و مرتبه این كودك سه ساله را با خلیفه جابری چون یزید درمی‌یابند.

قیاس شگفت‌انگیز زیارت سیدالشهدا (ع) با حج/ در آخرین دیدار دردانه اباعبدالله با پدر چه گذشت؟/شعر: شبیه مادرتان زخمی ام .../ صوت: نوای کریمی، خلج و بنی‌فاطمه در عزای سه ساله کربلا
حسینیه «فردا»: سال نوی عربی تازه می‌شود و داغ شیعیان و آزادگان جهان نیز تازه. باز این چه شورش است که در خلق عالم است ... عالم دوباره به تکاپوی اقامه عزا برای خون خدا افتاده است و در این بین، چند سطری را میهمان حسینیه «فردا» باشید تا در کنار هم به ذکر مصیبت و آمیختن شور و شعور حسینی بپردازیم ... السلام علیک یا اباعبدالله ...
قیاس شگفت‌انگیز زیارت سیدالشهدا (ع) با حج
شناخت حج و فضایل آن
حج یعنی قصد بندگی؛ برای حج معانی مختلفی در لغت بیان شده همانند: قصد، (۱) فراوانی قصد به سوی کسی که بزرگ داشته می‌شود، (۲) زیارت و {به دیدار} آمدن، (۳) یعنی آهنگ توجه به بیت الله، یعنی عزم زیارت صاحب کبریا و عظمت یعنی همتی دوباره و صدباره برای فرمانبری پروردگار. کسی که بار این کوچ می‌بندد در حقیقت قصد دارد به یکی از مهم‌ترین عبادات اقدام کند. مطابق فرمایش صاحب دین، اسلام بر پنج پایه بنا گردیده است و یکی از آن‌ها حج گزاردن است. امام باقر علیه السلام: اسلام بر ۵ پایه بنا شده است؛ بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و به هیچ چیز ندا در داده نشده آن گونه که به ولایت تاکید شده است. (۴) به عبارت دیگر هیچ یک از تکالیف به اندازهٔ ولایت امامان دوازده‌گانه مهم نیست. یک یک اعمالی که در طول این سیاحت معنوی و الهی انجام می‌دهیم، رمز‌ها و راز‌ها در پس خود دارند.
بسیاری از این اسرار از دسترس چشمان ادراک ما به دورند. به این ترتیب بیان ناطق وحی و ائمه هدی علیهم السلام باید پرده از آن‌ها بردارد. یکایک آمد و رفت‌ها و مشقت‌ها در پس خود‌‌ همان روحی را دارند که در کالبد هر عبادت دیگری دمیده گشته است. این هویت، تذلل و خاکساری بر آستان آسمانی پروردگار است. فرمان‌های الهی، در این زمینه از طریق دین به بندگان ابلاغ می‌شود. آنان، سر به زیر افکنده، آن‌ها را بر چشم می‌گذارند. بی‌چون و چرا و با رغبت و شوق فرمانبری می‌کنند. می‌دانند خدایشان‌‌ همان نعمت دهنده‌ای است که شکر او، در گوش سپردن به دستور اوست. می‌دانند او‌‌ همان محبوبی است که ابراز محبت به او، در طاعت اوست. معتقدند او‌‌ همان مقصودی است که وصل او و قرب به او، در تعبد برابر اوست. افزون بر این وقتی در می‌یابند که پروردگار از فیض و تفضل خود بهره ورشان ساخته، رغبتشان به بندگی برانگیخته می‌شود. آنان می‌یابند که خداوند بر سر مائدهٔ عنایات خود دعوتشان کرده است. به همین خاطر سراپا اشتیاق و سراسر شور می‌شوند تا این راه را پی‌گیرند. همین است که زیارت بیت الله و به جای آوردن اعمال حج برای اهل حقیقت خاطره‌ای به یاد ماندنی و توفیقی دوست داشتنی است. دستان دعایشان در بهترین مواقع و مواضع استجابت دعا، این دیدار و زیارت را می‌طلبد.
التفات پروردگار، چه در دنیا و چه در آخرت، آغوش به روی حج‌گزاران می‌گشاید. کریمانه و بزرگوارانه در برشان می‌گیرد. آنان را از بهترین هدایا بهره‌ور می‌کند. در این می‌ان، می‌توان احسان بی‌پایان الهی را در دو موضع دنیا و آخرت نگریست که به ذکر برخی از آن‌ها می‌پردازیم.
برخی آثار دنیوی حج و عمره
در لسان دین الهی به عنوان یکی از آثار حج و عمره رفع فقر و فراوانی روزی ذکر شده است. حج از آن دست کارهایی است که هر چه انسان بیشتر رود بیشتر به دست می‌آورد. افراد بسیاری هستند که در پی رفتن به حج، فقرشان از بین رفته و مشکلات مالیشان کمرنگ و محو شده است. این تجربه را روایات متعدد تایید می‌کنند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: حج و عمره {گزاردن}، فقر و گناهان را می‌زدایند؛ همانگونه که ابزار دمیدن {آهنگر} سرباره {ی مذاب} را می‌برد. (۵)
وقتی آهنگر به آهن مذاب می‌دمد، سرباره‌ها و ناخالصی‌های آن به سرعت به کنار می‌روند. در ‌‌نهایت مذابِ سَره و خالص بر جای می‌ماند. در این روایت حج و عمره را به ابزار این دمیدن همانند نموده‌اند. فلاکت فقر و آلودگی گناهان را نیز به سرباره‌های آهن مذاب تشبیه کرده‌اند. این عبادت پر قدر، بی‌نوایی دنیای فرد را به سرعت از میان می‌برند. نکبت گناهان را هم از او می‌زدایند و مایهٔ مغفرت الهی برای زائر می‌شوند.
سلامت بدن، استغنا از دیگران و شایستگی ایمان
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگشان حضرت سجادعلیه السلام چنین نقل فرموده‌اند:
حج و عمره به جای آورید تا بد‌‌نهایتان سالم گردد و روزی‌هایتان گسترده و ایمانتان شایسته شود. (۶)
برخی از ثواب‌های اخروی
ثواب‌های بسیار زیادی برای زیارت خانه خدا در روایات ذکر شده است. که ذکر تمام و کمال آن‌ها خارج از توان این قلم است. پاداش‌هایی بی‌منتها و ارزشمند که همگی نشان از عظمت این عبادت است. در اینجا به ذکر چند مورد بسنده می‌کنیم:
امام صادقعلیه السلام در بیان برخی پاداش‌های اخروی حج می‌فرمایند:
وقتی بنده به دور این خانه (کعبه) هفت دور طواف می‌کند و دو رکعت نماز می‌گزارد و میان دو کوه صفا و مروه سعی می‌کند، خداوند برایش شش هزار حسنه می‌نگارد و شش هزار گناه را از او می‌ریزد و شش هزار درجه بالایش می‌برد و شش هزار حاجت آنچنانی دنیای او را برآورده می‌کند. و برای آخرت او نیز به‌‌ همان سان ذخیره می‌سازد. (۷)
به جای آوردن اعمال حج مقتضی آن است که ثواب‌های عظیمی (دنیوی و اخروی) را به ارمغان آورد. البته دریافت هر یک از این ثواب‌ها منوط به قبولی عمل در درگاه الهی است. لذا اگر کسی شرایط قبولی عمل را (که در آیات و روایات ترسیم شده) کسب نکرده باشد، بر طبق ضوابط اعلام شده از این فیوضات بی‌بهره خواهد بود. شخص زائر نمی‌داند که عملش پذیرفته شده یا نه؟ به دست آمدن آثار هر عبادتی، منوط به پذیرش آن از سوی خداست. اگر عمل کسی مردود باشد نمی‌تواند خود را از خدای متعال متوقّع بداند.
نکته دیگر اینکه برآورده شدن حاجات به مولفه‌های دیگری نیز وابسته است. به طور مثال (بر طبق روایات) ممکن است برآورده شدن خواهش ما باعث قطع ارتباطمان با نزدیکان (قطع رحم) باشد. ممکن است رفع حاجتمان مقدمه گناهی شود یا ما را در مسیر حرامی افکند. این امور می‌توانند باعث محرومیت ما از خواسته‌مان شوند. ضمن اینکه ممکن است خداوند به واسطه دعا و زیارتمان (و به جای برآوردن آن حاجت دنیوی) مشکل و گرفتاری گریبانگیری را از سر ما بگرداند، و نیز ممکن است این عبادت را برای آخرت ما ذخیره نماید. به هر روی نمی‌توان از رحمت الهی مایوس بود و خود را از هر جهت محروم دید. دعا و تضرع در پیشگاه پروردگار، رحمت ذات قدوسی او را به سویمان جلب می‌کند. شاید گاهی استجابت دعایمان را آشکارا ننگریم. اما یقین داریم کسی که به مسألت (تقاضا) از خداوند رو آورد دستش خالی باز نمی‌گردد.
امام باقرعلیه السلام: بنده‌ای دو دستش را به سوی خداوند نمی‌گشاید (و به درخواست دراز نمی‌کند) مگر آنکه خداوند حیا می‌کند آن را خالی باز گرداند؛ تا اینکه در آن (از فضل و رحمت خویش) آنچه می‌خواهد قرار دهد. (۸)
حیای خداوند از اینکه دست رد به سینه کسی بزند، به این معناست که پروردگار متعال در مقام اعلام وعده‌ای قطعی است؛ نه اینکه بمانند انسان‌ها حالت شرم او را فرا گیرد.
و فضل و رحمت خود را در قالب ما یشاء (آنچه بخواهد) عطا می‌کند، نه آنچه بنده بخواهد. ممکن است بنده دعاگو زائر به آنچه می‌طلبیده نرسد اما در عین حال خداوند او را دست خالی باز نگردانده باشد.
در روایت دیگری نبی گرامی اسلامصلی الله علیه و آله آثاری اخروی مثل تطهیر از گناهان را بیان فرمودند:
... هنگامی که به گرد خانه (کعبه) طواف می‌کند، از گناهانش خارج (تطهیر) می‌شود و هنگامی که میان صفا و مروه سعی می‌کند از (ظلمت) گناهانش بیرون می‌شود و وقتی در عرفات وقوف می‌کند از گناهانش پاک می‌شود و زمانی که در مشعر توقف می‌نماید از گناهانش خارج می‌گردد و وقتی رمیِ جمره‌ها را می‌کند از گناهانش بیرون می‌رود... چگونه تو می‌رسی (و ادراک می‌کنی) آنچه را حاجی بدان رسیده است؟ (۹)
برتری زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان بر حج
با این پاداش‌های پر برکت که برای حج و عمره بر شمردیم، عظمت قدر این عبادات تا حدی برایمان آشکار شد. می‌گوییم تا حدی چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایت قبل چنین فرمودند: چگونه تو می‌رسی (و ادراک می‌کنی) آنچه را حاجی بدان رسیده است؟
ایشان این جمله را پس از بر شمردن ثواب‌ها و فضایل حج فرموده‌اند. گویی ایشان فرموده باشند که: تحفه‌های الهی حج گزاران بسی فرا‌تر از آن است که در میدان دید محدود بشر جای گیرد. تنها خدای تعالی است که می‌داند حاجی به چه جایگاه ارجمندی رسیده است.
اما ره به همین جا خاتمه نمی‌پذیرد. می‌توان در زیارت مشاهد مشرفه معصومین به رتبه‌ای از ثواب دست یافت که ثواب حج با آن قابل مقایسه نباشد. آنقدر این سروران نزد خداوند، عزت و محبوبیت دارند که خداوند در عوض زیارتشان به زائر مقبول، حج‌ها و عمره‌ها می‌بخشد؛ حج و عمره‌ای که یک بار به جا آوردنش، ثوابی ورای ادراک بشر دارد. تو خود حدیث مفصل از این مجمل بخوان و دریاب که منزلت این سروران در چه اوجی است که ثواب زیارتشان چنین وزین است! به طور مثال در زیارت امیرالمومنینعلیه السلام هر قدم زائر به سوی قبر آن بزرگوار برابر ثواب یک حج و یک عمره است. حضرت صادقعلیه السلام در بیان این دریای مواج ثواب می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت امیرمومنانعلیه السلام رود خداوند برای هر قدم او حجی و عمره‌ای می‌نگارد. (۱۰)
به راستی اگر زیارت انسان، مورد قبول پروردگار قرار گیرد دیگر ثروتی از این پر بار‌تر می‌توان یافت؟
در مورد دیگر معصومین نیز چنین است که ما در اینجا برای حفظ اختصار از ذکر تک تک آن‌ها خودداری می‌کنیم. به طور مثال اجر زیارت حضرت رسولصلی الله علیه و آله، را زیارت خداوند فوق عرش او معرفی کرده‌اند. (۱۱)
برتری زیارت سیدالشهدا (ع) بر حج
در برخی دیگر از روایات که ثواب زیارت معصومین را بیان می‌کنند، قصه از این شمارش‌ها فرا‌تر می‌رود. به وضوح قله‌های مرتفع‌تر و افق‌های روشن‌تری به چشم می‌آید. در فضیلت زیارت امام حسینعلیه السلام، آن را با ده‌ها حج یا صد حج به همراه رسول خداصلی الله علیه و آله مقایسه فرموده‌اند. (۱۲)
امام صادق علیه السلام در حدیث زیبایی چنین می‌فرمایند: به خدا قسم اگر شما را از فضیلت زیارت او (امام حسین علیه السلام) و قبرش خبر می‌دادم به کلی حج را ترک می‌کردید و احدی از شما حج نمی‌گزارد. (۱۳)
بارش رحمت الهی در پی زیارت کربلا شگفتی دارد. واقعا اگر کسی به حقیقت آن آگاهی می‌یافت، حج را به کلی‌‌ رها می‌کرد و صرفا به زیارت امام حسینعلیه السلام اقدام می‌نمود. البته باید توجه داشت که زیارت امام حسین علیه السلام باعث نمی‌شود که تکلیف حج از دوش انسان برداشته شود. روایت شریف در مقام بیان آن است که فضیلت بی‌کران زیارت امام حسینعلیه السلام را یادآور شود. به علاوه در پی آن است که برتری و شرافت آن نسبت به حج آشکار گردد. با این بیان که: اگر می‌دانستید چه گنج‌های ماندنی در اثر زیارت عزیز رسول خداصلی الله علیه و آله نصیبتان می‌شود، دیگر ثواب‌های حج و عمره به چشمتان نمی‌آمد. همه‌اش دلتان می‌خواست که این ثواب‌های افزون‌تر را برداشت کنید. این چنین احدی از شما راه حج نمی‌گرفت. سر و دست برای زیارت امام حسینعلیه السلام می‌شکستید و با هم برای دریافت عطایای الهی آن مسابقه می‌گذاردید. (۱۴)
نویسنده: تحریریه سایت تخصصی امام حسین علیه السلام - سید امیر حسین میرزایی
پی‌­نوشت:
____________________________________
۱- لسان العرب، ج۲ ص ۲۲۶
۲- کتاب العین، ج۳ ص۹
۳- لسان العرب، ج۲، ص۲۲۶
۴- الکافی، کتاب الایمان و الکفر، باب دعائم الاسلام، ح۱
۵- تهذیب الاحکام، ج۵ ص۲۱ ح۶
۶- وسائل الشیعه، ج۱۱ ص۱۵ به نقل از ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
۷- وسائل الشیعه، ج۱۳ ص۳۰۵
۸- من لا یحضره الفقیه ج۱ ص۳۲۵
۹- وسائل الشیعه، ج۱۱ ص۲۳۳
۱۰- تهذیب الاحکام ج۶ ص۲۰
۱۱- کافی، ج۴، ص۵۸۵
۱۲- کامل الزیارات، باب ۶۶، ح۱-۵
۱۳- کامل الزیارات، باب ۸۸، ح۲
۱۴- برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به: کامل الزیارات باب ۲۷ ح۱۶ - باب ۵۶ ح۳
/ از سایت تخصصی امام حسین علیه السلام
در آخرین دیدار دردانه اباعبدالله با پدر چه گذشت؟
در بعضى روايات آمده است : حضرت سكينه عليها السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (كه به احتمال قوى همان رقيه عليه السلام باشد) گفت : بيا دامن پدر را بگيريم و نگذاريم برود كشته بشود(سلام الله علیها).
امام حسين عليه السلام با شنيدن اين سخن بسيار اشك ريخت و آنگاه رقيه عليها السلام صدا زد : بابا! مانعت نمى شوم . صبر كن تا ترا ببينم (سلام الله علیها) امام حسين عليه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشكيده اش را بوسيد. در اين هنگام آن نازدانه ندا در داد كه :
العطش العطش ، فان الظما قدا احرقنى بابا بسيار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسين عليه السلام به او فرمود : كنار خيمه بنشين تا براى تو آب بياورم آنگاه امام حسين عليه السلام برخاست تا به سوى ميدان برود، باز هم رقيه دامن پدر را گرفت و با گريه گفت : يا ابه اين تمضى عنا؟
بابا جان كجا مى روى ؟ چرا از ما بريده اى ؟ امام عليه السلام يك بار ديگر او را در آغوش گرفت و آرام كرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد . (وقايع عاشورا سيد محمد تقى مقدم ص 455 و حضرت رقيه عليه السلام تاليف شيخ على فلسفى ص 550)
آخرين ديدار امام حسين عليه السلام با حضرت رقيه عليه السلام
وداع امام حسين عليه السلام در روز عاشورا با اهل بيت عليهم السلام صحنه اى بسيار جانسوز بود، ولى آخرين صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ايشان با دخترى سه ساله بود كه ذيلا مى خوانيد:
هلال بن نافع ، كه از سربازان دشمن بود، مى گويد: من پيشاپيش صف ايستاده بودم . ديدم امام حسين عليه السلام ، پس از وداع با اهل بيت خود، به سوى ميدان مى آيد در اين هنگام ناگاه چشمم به دختركى افتاد كه از خيمه بيرون آمد و با گامهاى لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسين عليه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانيد. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:
يا ابه ! انظر الى فانى عطشان .
بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام
شنيدن اين سخن كوتاه ولى جگر سوز از زبان كودكى تشنه كام ، مثل آن بود كه بر زخمهاى دل داغدار امام حسين عليه السلام نمك پاشيده باشند. سخن او آنچنان امام حسين عليه السلام را منقلب ساخت كه بى اختيار اشك از ديدگانش جارى شد. با چشمى اشكبار به آن دختر فرمود:
الله يسقيك فانه وكيلى . دخترم ، مى دانم تشنه هستى خدا ترا سيراب مى كند، زيرا او وكيل و پناهگاه من است .
هلال مى گويد: پرسيدم اين دخترك كه بود و چه نسبتى با امام حسين عليه السلام داشت ؟
به من پاسخ دادند: او رقيه عليها السلام دختر سه ساله امام حسين عليه السلام است . (سرگذشت جانسوز حضرت رقيه عليها السلام ص 22 به نقل از الوقايع و الحوادث محمد باقر ملبوبى ج 3 ص 192)
به ياد لب تشنه پدر آب نخورد!
عصر عاشورا كه دشمنان براى غارت به خيمه ها ريختند، در درون خيمه ها مجموعا 23 كودك از اهل بيت عليه السلام را يافتند. به عمر سعد گزارش دادند كه اين 23 كودك ، بر اثر شدت تشنگى در خطر مرگ هستند. عمر سعد اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتى كه نوبت به حضرت رقيه عليه السلام رسيد آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوى قتلگاه حركت كرد.
يكى از سپاهيان دشمن پرسيد: كجا مى روى ؟ حضرت رقيه عليه السلام فرمود: (سلام الله علیها) بابايم تشنه بود. مى خواهم او را پيدا كنم و برايش آب ببرم (سلام الله علیها)
او گفت : آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهيد كردند!
حضرت رقيه عليها السلام در حالي كه گريه مى كرد، فرمود: پس من هم آب نمى آشامم
نيز در كتاب مفاتيح الغيب ابن جوزى آمده است كه ، صالح بن عبدالله مى گويد: موقعى كه خيمه ها را آتش زدند و اهل بيت عليهم السلام رو به فرار نهادند، دخترى كوچك به نظرم آمد كه گوشه جامه اش آتش گرفته ، سراسيمه مى گريست و به اطراف مى دويد و اشك مى ريخت . مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرو نشانم . همين كه صداى سم اسب مرا شنيد اضطرابش بيشتر شد. گفتم : اى دختر، قصد آزارت ندارم . بناچار با ترس ايستاد. از اسب پياده شدم و آتش جامه اش را خاموش ‍ نمودم و او را دلدارى دادم . يكمرتبه فرمود: اى مرد، لبهايم از شدت عطش ‍ كبود شده ، يك جرعه آب به من بده . از شنيدن اين كلام رقتى تمام به من دست داده ظرفى پر از آب به او دادم . آب را گرفت و آهى كشيد و آهسته رو به راه نهاد. پرسيدم : عزم كجا دارى ؟ فرمود: خواهر كوچكترى دارم كه از من تشنه تر است . گفتم مترس ، زمان منع آب گذشت ، شما بنوشيد گفت : اى مرد سوالى دارم ، بابايم حسين عليه السلام تشنه بود ، آيا آبش دادند يا نه ! گفتم : اى دختر نه والله ، تا دم آخر مى فرمود: (اسقونى شربه من الماء) مى فرمود: يك شربت آب به من بدهيد، ولى كسى او را آبش نداد بلكه جوابش را هم ندادند.
وقتى كه آن دختر اين سخن را از من شنيد، آب را نياشاميد، بعضى از بزرگان مى گويند اسم او حضرت رقيه خاتون عليه السلام بوده است . (حضرت رقيه عليها السلام شيخ على فلسفى ص 13)
كناره سجاده ، چشم به راه پدر بود
از كتاب سرور المومنين نقل شده است : حضرت رقيه عليه السلام هر بار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن مى كرد، و آن حضرت بر روى آن نماز مى خواند. ظهر عاشورا نيز ، طبق عادت ، سجاده پدر را پهن كرد و به انتظار نشست . ولى پس از مدتى ، ناگهان ديد شمر وارد خيمه شد.
رقيه عليه السلام به او گفت : آيا پدرم را نديدى ؟ شمر بعد از آنكه آن كودك را در كنار سجاده ، چشم به راه پدر ديد، به غلام خود گفت : اين دختر را بزن . غلام به اين دستور عمل نكرد. شمر خود پيش آمد و چنان سيلى به صورت آن نازدانه زد كه عرش خداوند به لرزه در آمد.
محدث خبير، مرحوم حاج شيخ عباس قمى ((قدس سره )) از كامل بهائى (ج 2 ص 179) نقل مى كند كه : زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى حال مردانى را كه در كربلا شهيد شده بودند بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى داشتند و هر كودكى را وعده مى دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز مى آيد، تا ايشان را به خانه يزيد آوردند. دختركى بود چهار ساله ، شبى از خواب بيدار شد و گفت : پدر من حسين عليه السلام كجاست ؟ اين ساعت او را به خواب ديدم . سخت پريشان بود. زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست . يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد و از ماجرا سوال كرد. خبر بردند كه ماجرا چنين است . آن لعين در حال گفت : بروند سر پدر را بياورند و در كنار او نهند. پس آن سر مقدس را بياوردند و دركنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد اين چيست ؟ گفتند: سر پدر توست . آن دختر بترسيد و فرياد بر آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.
سفری به خرابه های شام + تصویرسازی
عبدالوهّاب بن احمد شافعى مصرى ، مشهور به شعرانى (متوفّى به سال 397 ق )، در كتاب المنن ، باب دهم ، نقل مى كند:
نزديك مسجد جامع دمشق ، بقعه و مرقدى وجود دارد كه به مرقد حضرت رقيّه عليهاالسلام دختر امام حسين عليه السلام معروف است . بر روى سنگى واقع در درگاه اين مرقد، چنين نوشته است :
هذَا البَيْتُ بُقْعَةٌ شُرِّفَتْ بِآلِ النّبِىّ صلى الله عليه و آله و سلم وَ بِنْتُ الحُسَيْنِ الشَّهيد، رُقَيَّة عليهاالسلام
اين خانه مكانى است كه به ورود آل پيامبر صلى الله عليه و آله سلم و دختر امام حسين عليه السلام ، حضرت رقيّه عليهاالسلام شرافت يافته است
به گواه تاریخ نگاران و مقتل نویسان رحلت شهادت‌ گونه حضرت رقیه (سلام الله علیها) اندكی پس از واقعه خونین كربلا در سال شصت و یكم هجری رخ داده است و در این هنگام وی سه یا چهار ساله بوده است و نخستین نكته شگفت درباره حضرت رقیه (سلام الله علیها)، شاید همین باشد كه با چنین عمر كوتاهی، از مرزهای تاریخ عبور كرد و به جاودانگی رسید، آن گونه كه برادر شیرخوارش علی ‌اصغر (علیه السّلام) به چنین مرتبه‌ای نایل شد.
به عبارت دیگر یكی از جلوه‌ های رویداد بزرگ عاشورا تنوع سنی شخصیت‌های آن می‌باشد كه از پایین‌ترین سن آغاز و به بالاترین سنین (حضرت حبیب‌ بن مظاهر) ختم می‌گردد. نكته قابل تأمل دیگر در بررسی این مهم آن است كه در پدید آوردن این حماسه بی ‌بدیل و شكوهمند تنها یك جنسیت سهیم نبوده، بلكه در كنار اسامی مردان و پسران جانباز و ایثارگر این واقعه، نام زنان و دختران نیز حضوری پررنگ و تابناك دارد.
مصائب و شدائدی را كه رقیه (سلام الله علیها) از كربلا تا كوفه و از كوفه تا شام متحمل می‌شود، آنچنان تلخ و دهشتناك است كه وجدان هر انسان آزاده و صاحبدلی را می‌آزارد و قلب و روح را متأثر و مجروح می‌سازد. تحمل گرمای شدید كربلا همراه با تشنگی، حضور در صحنه شهادت خویشاوندان، اسارت و ناظر رفتارهای شقاوت آلود بودن، آزار و شكنجه‌ های جسمی و روحی فراوان، دلتنگی برای پدر در خرابه شام و ... نشانگر مصائب عظمایی است كه یك كودك خردسال با جسم و روح لطیف خود با آن مواجه شده است. از دیگر سو همین قساوت سپاه یزید است كه بر عظمت نهضت سترگ عاشورا می‌افزاید، زیرا حضرت امام حسین (علیه السّلام) با شناخت و پیش‌بینی تمام این مصائب و شدائد به قیام در راه احیاء دین جد بزرگوار خویش قد علم فرمود و چنین دشواری‌هایی نتوانست هیچ گونه خللی بر عزم استوار آن حضرت در راه آزمایش بزرگ الهی پدید آورد.
رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است بر حقانیت قیام امام حسین علیه السّلام كه تنها كسی می‌تواند چنین به مبارزه و مقابله با ستم برخیزد كه مقصدی الهی داشته باشد، و رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است بر مظلومیت عترت پاك پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و رسواكننده سیاهكارانی است كه داعیه ی جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را سر دادند و رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است برای آن كه اوج توحش و سنگدلی دژخیمان دستگاه بنی ‌امیه برای همیشه تاریخ به اثبات بماند، و رقیه (سلام الله علیها) فاتح شام و سفیر بزرگ عاشورا در این سرزمین است، و رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است بر این حقیقت بزرگ كه حق بر باطل پیروز خواهد شد و اینك پس از قرن‌های متمادی آنان كه به مرقد مطهر آن حضرت در شام مشرف می‌شوند به عینه تفاوت میان مقام و مرتبه این كودك سه ساله را با خلیفه جابری چون یزید درمی‌یابند.
برای رؤیت کامل اینفوگرافی روی تصویر زیر کلیک کنید
حضرت رقيه بعد از شهادت امام حسين(ع) و يارانش در عصر عاشورا به همراه ديگر زنان بني‌هاشم توسط سپاه يزيد به اسيري رفت. از درون خرابه‌هاي شام، صداي كودكي به گوش مي‌رسيد. همه آنهايي كه در ميان اسرا بودند، خوب مي‌دانستند كه اين صداي رقيه، دختر كوچك امام حسين (ع) است. او حالا از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را مي‌گرفت. انگار كه خواب پدرش را ديده بود. يزيد دستور داد سر امام حسين (ع) را به دختر كوچك نشان دهند و او را ساكت كنند، اما وقتي حضرت رقيه (ع) و امام حسين ع باز هم به هم رسيدند، اتفاق جانسوزي افتاد. اين بار، پدر در سوگ رقيه نشست:
چقدر بي‌تابي دخترم! اين همه دلشكستگي چرا؟ مگر دست‌هاي كوچكت در امتداد نيايش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نكرد؟ اينك آمده‌ام در ضيافت شبانه‌ات و در آرامش خرابه‌ات. كوچك دلشكسته‌ام! پيش‌تر نيز با تو بودم و مي‌ديدمت. شعله بر دامان و سوخته‌تر از خيمه آه مي‌كشيدي و در آميزه خار و تاول، آبله و اشك، صحراي گردان را به اميد سر پناهي مي‌سپردي. مهربان دلشكسته‌ام! صبور صميمي! مسافر غريب و كوچك من! مگر نگفتي كه بابا كه آمد، آرام مي‌گيرم. اين همه ناآرامي چرا؟ مگر نگفتي بابا كه آمد سر بر دامانش مي‌گذارم و مي‌خوابم؟ نه ...، نه دختركم نخواب! مي‌دانم اگر بخوابي، ديگر عمه نمي‌خوابد. مي‌دانم خواب تو، خواب همه را آشفته مي‌كند. نه ... نخواب دخترم! دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم. نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد. و چنين شد كه رقيه (س)، هنگامي كه سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد.
آرامگاه‎‎‎ ملكوتی‎ دخت‎ سه سـالـه امـام‎‎ سـوم شیعیان‎ در شام‎ كنـار بـاب‎ "الفـرادیـس " مابین‎ كوچه‎ های‎ تاریخی‎ و پر ازدحام‎ دمشـق‎ است‎‎ كه‎‎ هر ساله بسیاری‎ از شیفتگان‎ اهل‎ بیت (علیهم السّلام) را از مناطق‎ مختلف‎ جهان‎ به‎ سوی‎ خود جلب‎ می‎ كند.پروردگارا حرم این فاطمه صغیره در سوریه را از شر دشمنان اسلام و شیعیان رهایی بخش.
خراب آباد ویرانه هوای تازه ای دارد
نوای بلبل ویران نشین آوازه ای دارد
ببین ای مرغ قنطاره فضای آشیانم را
قدو بام خراباتم چه سقف و سازه ای دارد
میان دخترت در دفتر غم برگ زرین شد
کتاب عمر کوتاهم عجب شیرازه ای دارد
لبت را بیشتر وا کن اگر خون ریخت ان با من
دم گرم یتیمانه شفای تازه ای دارد
سحر با سر تو را خواندم به ویر ان یک سخن گویم
که بابا انتظار طفل هم اندازه ای دا رد
من از لبخند این مردم به اشک عمه میمیرم
ندیدی شهر نامردان عجب دروازه ای دارد
شبیه مادر ...
شناخت چشم تر عمه این حوالی را
شناخت تك تك این قوم لا ابالی را
چقدر خون جگر خورد مرتضی شب‌ها
ز یادشان ببرد سفره های خالی را
هنوز عمه برایم به گریه می گوید
حكایت تو و آن فصل خشكسالی را
نمی شود كه دگر سمت معجرش نروی؟
به باد گفته ام این جمله ی سؤالی را
عطش به جای خودش، كعب نی به جای خودش
شكسته سنگ ملامت دل سفالی را
دلم برای رباب حزینه می سوزد
گرفته در بغلش كودك خیالی را
شبیه مادرتان زخمی ام، زمین گیرم
بگو چه چاره نمایم شكسته بالی را؟
(شعر از وحید قاسمی)
مداحی حاج محمود کریمی در عزای سه ساله کربلا
مداحی سید مجید بنی‌فاطمه در عزای سه ساله کربلا
مداحی حاج حسن خلج در عزای سه ساله کربلا
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت