گفتاری از حجت الاسلام شریعت زاده درباره دخت سه ساله حسین(ع)/ استنادات تاریخی وجود حضرت رقیه چیست؟/صوت: شور محمود کریمی در رثای رقیه/فیلم :مرثیه خوانی حاج منصور ارضی

کد خبر: 237220

ديدم سر مقدس با زبان فصيح فرمود: اى دختر من ، مصيبت تو و رجز و تازيانه و روى خار مغيلان دويدن تو تمام شد، و اسيريت به پايان رسيد. اى نور ديده ، چند شب ديگر به نزد ما خواهى آمد آنچه بر شما وارد شده صبر كن كه جز او مزد او شفاعت را در بردارد. حارث مى گويد: من خانه ام نزديك خرابه شام بود، از اينكه حضرت به او فرموده بود نزد ما خواهى آمد منتظر بودم كى از دنيا مى رود، تا يك شبى شنيدم صداى ناله و فرياد از ميان خرابه بلند است ، پرسيدم چه خبر است ؟ گفتند: حضرت رقيه عليها السلام از دنيا رفته است .

حسینیه«فردا»: آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را می‌شنیدم که به عمّه‌ام زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) فرمود : این همان لحظه‌ای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریسته‌اند.زمین و زمان ناله می‌کرد و کودکان می‌دویدند. نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان خون می‌چکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن عمّه‌ام نداشتم. زمان به سختی می‌گذشت.قرار بر رفتن نداشتم. دوست داشتم که بیشتر نزدت می‌ماندم. اماّ مگر داغ تازیانه ها‌ بر جان کوچکم امان داده بود؟ کربلا جهنّم دشمنان تو شده بود و بهشت تو و یارانت. نمی‌توانستم چشم از چشمان به خون نشسته‌ات بردارم. مرا به زور می‌کشیدند. چقدر سخت بود جدا شدن از پاره‌پاره‌های وحی.
نباید ارادت مردم به حضرت رقیه(س) را تضعیف کرد
ثمره سال ها مسئولیت بعثه مقام معظم رهبری در حرم حضرت رقیه (س) دیدن کراماتی است که نقل هرکدام فرصتی طولانی می طلبد. حجت الاسلام شیخ محمود شریعت زاده خراسانی اما این روزها از برخی شبهه پراکنی ها درباره دخت سه ساله اباعبدالله (ع) گله مند است و این ها را از عوامل تضعیف تشیع می داند. در ایام شهادت حضرت رقیه (س) پای سخنان مسئول سابق بعثه رهبر معظم انقلاب در حرم حضرت رقیه نشستیم.

حجت الاسلام شریعت زاده ضمن اشاره به برخی مسائلی که درباره عدم وجود حضرت رقیه(س) مطرح می شود گفت: درباره اهل بیت(ع) عصمت و طهارت به هیچ وجه بدون اطلاع نباید سخن گفت . همه مسائل در این زمینه باید به صورت علمی و مستدل مطرح شود. اما درمورد وجود مقدس حضرت رقیه(س) روایات فروانی وجود دارد که حضرت اباعبدالله (ع) دختری داشته اند که خردسال هم بوده . حالا اینکه نامش چه بوده اقوال مختلف است .

این روحانی در بیان اسناد وجود حضرت رقیه گفت: مثلا در معالی السبطین نقل شده که حضرت دختری دارند به نام فاطمه صغیره که در ادامه گفته می شود این دختر المکنا بالرقیه . یعنی نامش فاطمه بوده و کنیه اش رقیه . در این زمینه روایات فراوان دیگری هم وجود دارد . حالا شاید برخی آقایان هم نظرات دیگری داشته باشند . اما نباید در این زمینه بزرگ نمایی شود.

حجت الاسلام شریعت زاده با بیان اینکه چند سال پیش مقبره حضرت سکینه دختر امیرالمومنین (ع) کشف شد گفت : طی عملیات عمرانی که چند سال پیش در شهر ذرعای سوریه انجام می شد بیل مکانیکی که در آنجا کار می کرد به سنگی برخورد که هرچه تلاش کردند نتوانستند جلوتر بروند . پس از بررسی متوجه سنگ قبری شدند که رویش نوشته شده بود مقبره سکینه بنت علی ابن ابیطالب(ع) .

حال اینکه غیر از سفینه البحار شیخ عباس قمی در هیچ منبعی نشانی از دختر دیگری غیر از زینب کبری و ام کلثوم برای امیرالمومنین (ع) یافت نمی شود. با این حال بنده اطلاع دارم وقتی خدمت مقام معظم رهبری موضوع اطلاع داده شد ایشان فرمودند آن مکان حفظ شود . و همچنین فرموده بودند چنین مکان هایی چون محل حضور مومنین و کسب معارف الهی است از پایگاه های شیعه است و ایشان کمک فروانی هم برای احداث حرم در آنجا کردند.

حجت الاسلام شریعت زاده ادامه داد: این را به طور مثال عرض کردم که اهمیت موضوع را برسانم . حال روایاتی که در باره حضرت رقیه(ع) موجود است از حضرت سکینه دختر حضرت علی(ع) بیشتر است.

بنده به چشم خودم در سال هایی در بعثه حضور داشتم کراماتی فراوان از این بزرگوار دیده ام . حاجات بسیاری از مومنین در آنجا برآورده شده . حتی جوانان زیادی را دیده ام که واسطه این دردانه امام حسین(ع) به درگاه الهی توبه کرده اند. سوال اینجاست که چرا برخی سعی دارند چنین پایگاه هایی را تضعیف کنند.

این همه عرض ارادت مردم به ایشان و توسلات و عزاداری ها به کدام حکم مسلم اسلام خدشه وارد می کند که عده ای تلاش دارند آن را تضعیف کنند. به نظرم در این گونه مسائل باید بسیار سنجیده و با مطالعه حرف زد .

منبع:عقیق

بررسی دیدگاهها درباب وجود حضرت رقیه(س) در کربلا

تذکر: گاهی درمورد وجود حضرت رقیه (س) شبهات و تردیدهایی مطرح می شود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده و یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم می خورد که با توجه به آن نمی توان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت.

در پاسخ باید متذکر شد که عدم ذکر نام «رقیه» در برخی منابع تاریخی نمی تواند دلیل بر خرافه بودن این شخصیت باشد؛ چرا که وجود نامهای اشتهاری(کنیه و لقب) در کنار نام اصلی افراد از رسومات رایج عرب است و همان گونه که عده ای معتقدند، حضرت رقیه(س) همان فاطمه صغری است که نامش در بسیاری از تواریخ ذکر شده است. علاوه بر اینکه بر نام «رقیه» در کتاب شریف لهوف سید بن طاووس و نیز سایر کتب تصریح شده است. مرحوم شیخ علی فلسفی در کتاب « حضرت رقیه (س)» می گوید در بیش از بیست کتاب، نام ایشان را رقیه دیده است.

1 - حائری صاحب کتاب معالی السبطین

در کتاب معالی السبطین حائری آمده است : « کانت للحسین(ع) بنت صغیره ....تسمی رقیه و کان لها ثلاث سنین»(9).

تعبیر« تسمی رقیه» نشان دهنده این مطلب است که «رقیه» نام اصلی ایشان نبوده بلکه به این اسم معروف بوده است.

2 - ابن ابی مخنف ابن ابی مخنف نیز در مقتل الحسین درباره وداع حسین بن علی(ع) می نویسد : « ثم نادی یا ام کلثوم و یا زینب و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا صفیه...»

3 - شیخ بهایی ره شیخ عباس قمی در نفس المهموم و منتهی الامال، ماجرای شهادت حضرت رقیه (علیهاالسلام) را از آن کتای کامل شیخ بهایی نقل می‏کند. هم چنین بسیاری از عالمان بزرگوار مطالب این کتاب را مورد تأیید، و به آن استناد کرده‏اند.

4 - سید بن طاووس ره وی می‏نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه‏السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا می‏خواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست.

امام (علیه‏السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و خویشتن دار باشید].» بنابر نقل ایشان، نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) بارها بر زبان امام حسین (علیه‏السلام) جاری شده است.

5 - طریحی در کتاب منتخب وی سن حضرت رقیه (علیهاالسلام) را سه سال بیان نموده است. پس از او، فاضل دربندی (وفات: 1286 ه.ق) که آثاری هم چون اسرار الشهادة و خزائن دارد، مطالبی را از منتخب طریحی نقل کرده است.

بعدها سید محمد علی شاه عبدالعظیمی (وفات: 1334 ه .ق) در کتاب شریف الایقاد، مطالبی را از آن کتاب بیان کرده است. البته دیدگاه اول که از علامه حایری (وفات 1384 ه .ق) نقل شد از کتاب معالی السبطین از کتاب منتخب طریحی بهره برده است.

در کتاب احقاق الحق نیز آمده است:« ثم نادی یا ام کلثوم یا سکینه یا رقیه یا عاتکه یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام...»

مؤید تاریخی بر وجود رقیه(س)

سه شاهد قوی بر اثبات وجود ایشان در تاریخ ذکر شده است. (1) ابتدا گفتگویی که بین امام و اهل حرم در آخرین لحظات نبرد حضرت سیدالشهدا (علیه‏السلام) هنگام مواجهه با شمر، رخ می‏دهد. امام رو به خیام کرده و فرمودند: «اَلا یا زِینَب، یا سُکَینَة! یا وَلَدی! مَن ذَا یَکُونُ لَکُم بَعدِی؟ اَلا یا رُقَیَّه وَ یا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِیعَةُ رَبِّی، اَلیَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ»؛ ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی می‏ماند؟ ای رقیه و ای ام‏کلثوم! شما امانت‏های خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.

(2) هم چنین در سخنی که امام برای آرام کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان می‏فرماید، آمده است: «یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً»؛ خواهرم ،ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.

(3) سیف بن عمیره از اصحاب امام صادق علیه السلام در شعری دوبار نام حضرت رقیه را آورده: وعبیدکم سیف فتی ابن عمیرة عبد لعبد عبید حیدر قنبر و سکینة عنها السکینة فارقت لما ابتدیت بفرقة و تغیر و رقیة رق الحسود لضعفها و غدا لیعذرها الذی لم یعذر و لام کلثوم یجد جدیدها لثم عقیب دموعها لم یکرر لم انسها و سکینة و رقیة یبکینه تبحسّر و تزخّر یدعون امهم البتولة فاطما دعوی الحزین الوالة المتحیر یا امنا هذا الحسین مجدلا ملقی عفیرا مثل بدر مزهر فی تربها متعفرا و مضخما جثمانة بنجیع دم احمر

این شخص و شعرش در کتب رجالی معتبر آمده اند که به چند نمونه اشاره می کنیم: شیخ فخرالدین طریحی در المنتخب (متوفی: ۱۰۸۵ ه. ق) علامه حلی در خلاصة الاقوال ابن داود در رجالش شیخ طوسی در فهرست شیخ طوسی در رجالش نجاشی در رجالش

ذکر مصیب حضرت رقیه

در كتاب «مبكی العیون» آمده است كه : در شب شام غریبان حضرت زینب (سلام الله علیها) در زیر خیمه نیم سوخته ، اندكی به خواب فرو رفت . ناگاه در عالم خواب حضرت زینب(سلام الله علیها) مادر خود حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را دید. او به مادر خویش عرض كرد :« مادرجان ! آیا از حال ما خبر داری ؟!» حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمودند : «من طاقت شنیدن ندارم» . حضرت زینب(سلام الله علیها) عرضه داشت : «پس من شكوه و شكایت خویش را به چه كسی بگویم ؟» حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمودند : «آن گاه كه سر از تن فرزندم حسين (علیه السلام) جدا كردند ، من حضور داشتم و شاهد این قضیه بودم . اینك از جای برخیز و حضرت رقیه(سلام الله علیها) را پیدا كن» . حضرت زینب(سلام الله علیها) از خواب برخواست . رقیه(سلام الله علیها) را صدا می كرد ، اما پاسخی نمی شنید . سرانجام با خواهرش حضرت ام كلثوم در حالی كه گریه می كردند و ناله سر می دادند ، از خیمه بیرون آمدند و برای پیدا كردن حضرت رقیه(سلام الله علیها) به راه افتادند . ناگاه در نزدیكی قتلگاه صدای حضرت رقیه(سلام الله علیها) را شنیدند . جلوتر آمدند تا اینكه به پیكرهای آغشته به خون رسیدند . در این هنگام مشاهده كردند كه حضرت رقیه(سلام الله علیها) خود را بر روی پیكر پاك و مطهر پدر بزرگوارش حضرت امام حسین) ع) انداخته و در حالی كه دستهایش را به سینه پدر چسبانده با او درد و دل می كند . حضرت زینب(سلام الله علیها) او را نوازش كرد . در این هنگام حضرت سكینه(سلام الله علیها) آمد و آنها با هم به خیمه گاه برگشتند . در بین راه حضرت سكینه(سلام الله علیها) از حضرت رقیه(سلام الله علیها) پرسید : «چگونه پیكر پدر را در این شب تیره و تار پیدا كردی ؟!» حضرت رقیه(سلام الله علیها) پاسخ داد : «آنقدر پدر را صدا كردم و پدر پدر گفتم تا اینكه صدای پدرم را شنیدم كه فرمود : «اینجا بیا ، من اینجا هستم» . (200 داستان از فضایل و كرامات حضرت زینب ، ص 113).

در كتاب بحر الغرائب ، جلد 2، قريب به اين مضامين مى نويسد: حارث كه يكى از لشگريان يزيد بود گفت : يزيد دستور داد سه روز اهل بيت عليه السلام را در دم دروازه شام نگاه بدارند تا چراغانى شهر شام كامل شود. حارث مى گويد: شب اول من به شكل خواب بودم ، ديدم دخترى كوچك بلند و نگاهى كرد. ديد لشگر از خستگى راه خوابيده اند و كسى بيدار نيست ، اما فورا از ترسش بازنشست و باز بلند شد و چند قدم آمد به طرف سر امام حسين عليه السلام كه بر درختى كه نزديك خرابه دم دروازه شام آويزان بود. آرى ، به طرف آن درخت و سر مقدس آمد و از ترس ‍ برگشت ، تا چند مرتبه . آخر الامر زير درخت ايستاد و به سر مقدس امام حسين عليه السلام پايين آمد و در مقابل نازدانه قرار گرفت و رقيه سلام الله عليها گفت : السلام عليك يا ابتاه و امصيبتاه بعد فراقك و اغربتاه بعد شهادتك . بعد ديدم سر مقدس با زبان فصيح فرمود: اى دختر من ، مصيبت تو و رجز و تازيانه و روى خار مغيلان دويدن تو تمام شد، و اسيريت به پايان رسيد. اى نور ديده ، چند شب ديگر به نزد ما خواهى آمد آنچه بر شما وارد شده صبر كن كه جز او مزد او شفاعت را در بردارد. حارث مى گويد: من خانه ام نزديك خرابه شام بود، از اينكه حضرت به او فرموده بود نزد ما خواهى آمد منتظر بودم كى از دنيا مى رود، تا يك شبى شنيدم صداى ناله و فرياد از ميان خرابه بلند است ، پرسيدم چه خبر است ؟ گفتند: حضرت رقيه عليها السلام از دنيا رفته است . (نقل از كتاب حضرت رقيه ص 26)

صوت: شور محمود کریمی در رثای رقیه

فیلم :مرثیه خوانی حاج منصور ارضی

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت