سرویس فرهنگی «فردا»: روز 25 محرم، یکی از تاریخ هایی است که احتمال شهادت امام سجاد(ع) در آن وجود دارد. در این روز امامی که یادگار اباعبدالله الحسین (ع) بوده و مدرسی عاشورا و تبیینگری قیام سالار شهیدان را بر عهده داشته است به شهادت می رسد و جد و پدر خویش می پیوندد. بسیاری از آنچه از اشک و آه و دعا و انابه به درگاه پروردگار داریم، از وجود مبارک و پربرکت امام زین العابدین (ع) منتشر شده و امروز در شهادت ایشان، میهمان سفره سخاوت و عنایت ایشان می شویم:
مروری بر زندگانی امام چهارم علیه السلام
امام سجاد علیه السلام در سال 38 هجری پا در عالم خاکی نهاد. در انتهای دوران امامت امام حسن علیه السلام نوجوانی دوازده ساله بود، و در واقعه عاشورا یازده سال امامت پدرش را دیده بود. ایشان در سن 23 سالگی به امامت رسید و در سن 57 سالگی با شهادت از این دنیا کوچ فرمود. مهمترین دوران زندگی امام زین العابدین علیه السلام، دوران امامت ایشان است که با شهادت جانگداز پدر گرامیش در عاشورای سال 61 هجری آغاز شده، سی و چهار سال ادامه یافت. مقایسه اوضاع جامعه در ابتدای دوران امامت حضرت سجاد علیه السلام با انتهای آن به وضوح بیانگر وسعت فعالیت آن حضرت در طول این 34 سال است. زین العابدین علیه السلام بیانی دارد که اوضاع مردم را در زمان امامت ایشان روشن می کند: «در مکه و مدینه بیست نفر که ما را دوست داشته باشند نیست!» این در حالی است که محضر درس فرزندش امام باقر علیه السلام، حلقه تجمع افراد بسیاری است که به شوق فراگیری معرفت، نزد حضرت جمع شده اند. روشن است که چنین تغییری یک شبه اتفاق نمیافتد. تلاش های سی و چهار ساله امام سجاد علیه السلام نقش بیسار مهمی در این تغییر داشته است. شیوه مواجهه امام با حاکمان بسیار بیرحم دوران
خود، جهت گیری هدف دار در برابر عالمان دنیا زده، راهنمایی های دقیق و تشکیلات ساز ایشان به اندک شیعیان باقی مانده و برخورد آن جناب با عموم مردم، در کنار هم، مجموعه ای منسجم و کاملا برنامه ریزی شده از اقدامات را نشان می دهد که نتیجه اش را امام باقر و امام صادق علیهماالسلام برداشت کردند. خطبه های بسیار تند امام در مجلس ابن زیاد و یزید -که لعنت خدا بر آنها باد- از سویی و موضع گیری بسیار نرم و محتاطانه در برابر مسرف بن عقبه(3) نشان از تغییر وسیع شرایط حکام زمان امام سجاد علیه السلام دارد. سخنان سید ساجدان با عالمان دوران خود - عالمانی که با بیانات و احادیث خودساخته شان، دربار ظلم را تأیید می کردند- موضعی است که قسمتی دیگر از نقشه جامع امام را تکمیل می کند.(4) توصیه های خاص و کاملا جهت دار امام به شیعیان که مانند آن را نمی توان در سخنان آن حضرت با عامه مردم و یا در سخن با عالمان درباری دید، مانند توصیه به دوری از دستگاه ظلم (5) و پرهیز از گرفتار شدن در دام هواهای نفس یا مبتلا گشتن به عافیت طلبی و از دست دادن روحیه جهاد و مقاومت، فراخواندن به تبری از حکومت ظلم و پیروی از امام حق و دعوت به تشکیلات منسجم حول محور
امام از توصیه هایی است که امام آنها را به شیعیان گوشزد می فرمود.(6) در مجموعه فعالیت های امام برای اصلاح احوال جامعه، برخورد با فرهنگ عمومی مردم و تلاش برای زنده کردن روح اسلام جایگاه پررنگی دارد. «بزرگترین نقش امام سجاد علیه السلام این است که تفکر اصیل اسلامی یعنی توحید، نبوت، مقام معنوی انسان، ارتباط انسان با خدا و بقیه چیزها را تدوین کرده است».(7) مردمی که از دینداری دور افتاده، غرق در مادیات شده اند محتاج شنیدن معارف ناب اسلامی اند. کنترل اوضاع جامعه بعد از رحلت رسول مکرم اسلام در دست حاکمانی قرار گرفت که هرگز دغدقه دین نداشتند. به خصوص از زمان حکومت معاویه به بعد، فساد حکام به عالمان و از آنجا به مردم سرایت کرد. «از بس تعلیم دین و تعلیم ایمان و تفسیر آیات و بیان حقایق... مهجور شد مردم از لحاظ اعتقاد و مایه های ایمانی به شدت پوچ و توخالی شده بودند.»(8) مردم آنچنان سرگرم امور دنیایی بودند که معنویت و ارتباط عمیق با خداوند از ذهن ها پاک شده بود. در بازه زمانی سال 50 تا 110 هجری بزرگترین خواننده ها، نوازنده ها و عیاشهای دنیای اسلام اهالی مکه و مدینه بودند! مطالعه احوال و وقایع نقل شده در مورد عمر بن ابی
ربیعه مخزومی از شاعران عریان سازی آن دوران اطلاعات تاسف باری در مورد اوضاع جامعه اسلامی ارائه می دهد.(9) نکته قابل توجه این است که عمر بن ابی ربیعه از اشراف، محترمین و بزرگان مکه به شمار می رفت در حالی که شاعری هرزه و فردی مشهور به زنبارگی بوده است!!(10) آنگاه که خبر مرگ این فرد فاسد به مدینه رسید، در مدینه عزای عمومی اعلام شده، مردم در این غصه گریه کردند! نقل شده کنیزی از این غصه به شدت گریان بود. به او گفتند غمگین نباش که جوانی از نسل عثمان پیدا شده که مانند عمر بن ربیعه خوش ذوق و غزل سرا و اهل شعرگفتن درباره زنان است. کنیز شاد شد و گفت: «سپاس خدایی را که حرمش را خالی نگذاشت از جوانمردی که زینت بخش آن باشد و با اهلش انس گیرد و زیبایی زنانش را بگوید!!!» (11) امام سجاد علیه السلام برای هدایت چنین جامعه ای بسیار زیرکانه عمل کرده، از راه موعظه و دعا وارد شد تا معنویت ضعیف شده در جامعه را آرام آرام زنده کند. موعظه مردم و توجه دادنشان به جایگاه والای انسان و یادآوری آخرت در صحبت ها و کلمات آن حضرت و همچنین دعاهای فراوانی که از ایشان صادر شده است بسیار واضح دیده می شود. صحیفه سجادیه، مناجات های خمس عشر (12)،
رساله حقوق (13) و موعظه های آن حضرت برخی از مواردی است که در جهت تغییر فضای دنیایی حاکم بر مردم می توان شمارد. ------------------------------ پی نوشت: 1) به عنوان مثال اگر دقت کنیم که امام حسین علیه السلام بعد از برادر خود امام حسن علیه السلام ، صلح با معاویه را به مدت ده سال و تا مرگ معاویه ادامه داد و تنها با تغییر شرایط به علت روی کار آمدن هتاکی بی سیاست چون یزید دست به قیام زد سۆال فوق از بین می رود. 2) ابراهیم بن محمد ثقفى، الغارات(چاپ جدید)/ج2/ص573. 3) مسلم بن عقبه فرمانده ی خبیث و بیرحم یزید بود که به دستور او مرتکب جنایات فراوانی شد. او به فرمان یزید به مدینه حمله نمود و در این حمله به مدت سه روز جان و مال و ناموس اهل مدینه را بر لشکریان خود حلال نمود! از شدت ظلمش در تاریخ به جای مسلم او را مسرف نامیدند. 4) عالمانی چون حسن بصری که مردم او را در زمره زاهدان روزگار می شناختند یا محمد بن شهاب زهری که کتب احادیثش آنقدر زیاد بود که برای جابجای آنها از دربار ولید، از چهارپایان استفاده می کردند و ... 5) شنأ الحیاة مع القوم الظالمین. 6) به عنوان مثال مراجعه کنید به نامه امام سجاد علیه السلام: کافی (چاپ
الاسلامیة)/ج8/ص15 تا 17. 7) انسان 250 ساله، بیانات مقام معظم رهبری درباره ی زندگی سیاسی مبارزاتی ائمه ی معصومین علیهم السلام،ص 195. 8) همان، ص 181. 9) برای نمونه مراجعه کنید به: التذکرة الحمدونیة/ج6/ص203: ماجرای ملاقات عمر بن ابی ابیعه با دوست دیرینش در ایام حج(!) و حسرتی در دل دوستش باقی است از همنیشینی با زنی زیبا رو! همچنین خزانة الادب و لب لباب لسان العرب/ج8/ص389 که در آن ماجرای گروهی از شعرا را نقل می کند که عازم حج(!) شده، در راه اشعار باطل و هرزه یکدیگر و ماجراهای پشت پرده اش را به رخ هم می کشند! 10) شرح حال مفصل این فرد در انساب الاشراف ج10/ص189 تا ص 197 و الاغانی ج1/ص78 تا ص205 آمده است. 11) انساب الاشراف/ ج10/ ص 197 و الاغانی ج1/ص300. 12) تمام این 15 مناجات بسیار عالی و در عین حال کوتاه در اوایل کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی آمده است. 13) این رساله که نوشته ای از امام سجاد علیه السلام است بیانگر حقوقی است که بر گردن انسان است مانند حقوق تک تک اعضای بدن انسان، حقوق هر یک از عبادات، حقوق زیر دستان انسان و بالا دستان او بر او، حقوق خویشان و... می توانید این رساله را در کتاب تحف العقول (نشر جامعه
مدرسین)/ ص255 ببینید. البته این رساله مستقلا هم چاپ شده است.
بهرهگيرى امام سجاد(علیه السلام) از دعا
حجت الاسلام رسول جعفریان: هنگامى كه جامعه دچار انحراف شده، روحيه رفاه طلبى و دنيا زدگى بر آن غلبه و فساد سياسى و اخلاقى و اجتماعى آن را در محاصره قرار داده و از نظر سياسى هيچ روزنهاى براى تنفس وجود نداشت، امام سجاد(ع)توانست از دعا براى بيان بخشى از عقايد خود استفاده كند و بار ديگر تحركى در جامعه براى توجه به معرفت و عبادت و بندگى خداوند ايجاد كند. گرچه ظاهرا مقصود اصلى در اين دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابيرى كه وجود دارد، مىتوان گفت كه مردم مىتوانستند از لابهلاى اين تعبيرات با مفاهيم سياسى مورد نظر امام سجاد(ع) آشنا شوند. صحيفه سجاديه مشهور، كه اندكى بيش از پنجاه دعا را دربردارد، تنها بخشى از دعاهاى امام سجاد(ع)است كه گردآورى شده است. در مجموعههاى ديگرى نيز به گردآورى دعاها پرداختهاند كه تعداد اين مجموعهها با صحيفه معروف، به شش عدد رسيده و برخى از آنها حاوى بيش از صد و هشتاد است. دعاهاى مزبور نه تنها در ميان شيعيان، بلكه در ميان اهل سنت نيز وجود داشت. و اين حاكى از آن است كه دعاهاى امام سجاد(ع)در جامعه آن روز نفوذ كرده است. در ميان ائمه شيعه، امام سجاد(ع)بيشتر از
همه به ارائه اين گونه دعاها شهرت دارد. در ميان دعاها، تعبيرى وجود دارد كه اغلب تكرار شده و كمتر دعايى است كه از اين تعبير خالى باشد. اين تعبير، «صلوات بر محمد و آل محمد»است و اساسا يكى از علائم دعاهاى درست همين است. زمانى كه حتى قرار دادن نام على بر فرزندان تقبيح مىشد و افراد بدين دليل مورد تهديد قرار مىگيرند و كار امويان جز با دشنام دادن به على(ع)مستقيم نمىشود، به كار گرفتن اين تعبير ارزش خود را بخوبى نشان مىدهد. تعبيرهايى شبيه«محمد و اله الطيبين الطاهرين الاخيار الانجبين»، از نمونههايى است كه چند بار تكرار شده است. تكيه امام در پيوند دادن محمد و آل او، امرى است كه خداوند آن را ضمن دستور بر صلوات بر رسول آورده و اهميت زيادى براى بيان عقايد شيعى دارد. قبل از نقل برخى از مضامين دعاهاى امام، نقل روايتى در تحكيم پيوند محمد و آل محمد از امام سجاد(ع)مناسب است. آن حضرت مىفرمود: خداوند صلوات بر پيامبرش را بر عالم واجب كرده، و ما را نيز به آن مقرون ساخته است. كسى كه بر رسول خدا(ص)صلوات فرستد اما بر ما صلوات نفرستد، صلواتش را بر رسول ناقص گذاشته و دستور خدا را ترك كرده است. همراهى محمد و آل محمد، مىتواند
تاثير مهمى در موضع مردم سبتبه خاندان رسول خدا(ص)داشته باشد. يكى از مضامين مهم سياسى - دينى صحيفه، طرح مساله امامت است. مفهوم امامتبه صورت يك مفهوم شيعى، كه علاوه بر جنبه داشتن احقيتبراى خلافت و رهبرى، جنبههاى الهى عصمت و بهرهگيرى از علوم انبيا و مخصوصا پيامبر اكرم(ص)را در حدى والا نشان مىدهد. در اينجا چند نمونه را نقل مىكنيم. در يك مورد مىفرمايد: رب صل على اطائب اهل بيته الذين اخترتهم لامرك و جعلتهم خزنة علمك و حفظة دينك و خلفائك فى ارضك و حججك على عبادك و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهيرا بارادتك و جعلتهم الوسيلة اليك و المسلك الى جنتك، پروردگارا!بر پاكان از اهل بيت محمد(ص)درود بفرست. كسانى را كه براى حكومتبرگزيدى، و گنجينههاى علوم خود و حافظان دينت گردانيدى و خلفاى خود در روى زمين و حجتخود بر بندگانت قرار دارى، آنان را با اراده خود از هر پليدى و آلودگى پاك و مبرا ساختى و وسيله براى رسيدن به تو به بهشت جاودانت اختيار نمودى. در جاى ديگرى فرموده است: اللهم ان هذا المقام لخلفائك و اصفيائك و موضع امنائك فى الدرجة الرفيعة التى اختصصتهم بها قد ابتزوها. . . حتى عاد صفوتك و خلفائك مغلوبين، مقهورين
مبتزين. . . اللهم العن اعدائهم من الاولين و الاخرين و من رضى بفعالهم و اشياعهم و اتباعهم. خداوندا!مقام خلافتبراى خلفاى توست، برگزيدگان از خلقت و جايگاه امانتهاى تو در درجات عاليه كه تو آن مقام را به آنها اختصاص دادى ولى ديگران از آنان گرفتند. . . تا جايى كه برگزيدگان و خلفاى تو در مقابل ستم ستمكاران، مغلوب و مقهور شده و حقشان بر باد رفت. پروردگارا!بر دشمنان آنها از اولين و آخرينشان، به كسانى كه بر تجاوز دشمنانشان رضا دادند و بر پيروان و تابعين آنها لعنتبفرست. و در جاى ديگرى مىفرمايد: و صل على خيرتك اللهم من خلقك محمد و عترته الصفوة من بريتك الطاهرين و اجعلنا لهم سامعين و مطيعين كما امرت اللهم اجعلنى من اهل التوحيد و الايمان بك و التصديق برسولك و الائمة الذين حتمت طاعتهم. پروردگارا!درود فرستبر بهترين خلقت، محمد و عترت برگزيده او از ميان بندگانت. و ما را همان گونه كه دستور دادهاى مطيع آنان قرار ده. پروردگارا!مرا در شمار موحدان و مؤمنان و باورداران به پيامبر و امامان، كسانى كه اطاعتشان را واجب كردهاى قرار ده. و در جاى ديگر مىفرمايد: اللهم انك ايدت دينك فى كل اوان بامام اقمته علما دعبادك و منارا فى
بلادك بعد ان وصلتحبله بحبلك و جعلته الذريعة الى رضوانك و افترضت طاعته و حذرت معصيته و امرت بامتثال اوامره و الانتهاء الى نهيه و ان لا يتقدمه متقدم و لا يتاخر عنه متاخر فهو عصمة للائذين و كهف المؤمنين و عروة المتمسكين و بهاء العالمين. ... و اقم به كتابك و حدودك و شرائعك و سنن رسولك صلواتك الله عليه و اله و احى به ما اماته الظالمون من معالم دينك و اجل به صداء الجور عن طريقتك و ابن به الضراء من سبيلك و ازل به الناكبين عن صراطك و امحق به بغاة قصدك عوجا. . . و اجعلنا له سامعين مطيعين. پروردگارا!تو در هر زمان امامى را پرچم براى بندگانت و چراغ راهنما در روى زمينت قرار دادى، پس از آن كه رابطه مستقيم ميان خودت و او برقرار فرموده و او را وسيله رسيدن به رضاى خود نمودى و فرمانبردارى از او را واجب و از نافرمانى او بر حذر داشته و بر امتثال اوامر او دستور داده و از ارتكاب به نهى او منع كردى، دينت را تاييد فرمودى. امامى كه به هيچ يك از بندگانتحق تقدم بر او و جدا شدن از وى را ندادى، امامى كه تو محل امنى براى آنان كه روى به سوى تو مىآورند و ايمان محكمى براى آنان كه چنگ به ذيل عنايت و هدايت تو مىزنند و افتخار جهانيان و
پناهگاه مؤمنيناش قرار دادى. . . پروردگارا!كتاب و قوانين و شريعتخود و سنت پيامبرت را به وسيله او بر پاى دار و هر آنچه از معارف و اصول دين تو را ستمكاران به ورطه نابودى كشيدهاند به وسيله او زنده فرما و آلودگيها و انحرافاتى كه به وسيله ستمكاران در راهتبوجود آمده به وسيله او از دامن دينتبزداى و خطرات راهت را به وسيله او از ميان بردارد. ما را براى او مطيع گردانده و در راه جلب رضايت او كوشا ساز. از جملات فوق بخوبى روشن است كه امام در صدد گسترش اعتقاد شيعى در مفهوم امامت، به عنوان مهمترين مفهوم شيعى، بوده است. مشابه اين تمجيدات را درباره اهل بيت، در نهج البلاغه پيش از اين به مناسبتى در بحث از خلافت امام على(ع)آورديم. همان گونه كه اشاره شد، محدوده دعاها به همين جا خاتمه نمىيابد، بلكه اهداف عبادى و فكرى و سياسى ديگرى مورد نظر بوده است. اشاره به يك مورد فكرى مناسب است. به نقل اربلى، امام سجاد(ع)در مسجد رسول خدا(ص)در مدينه نشسته بود. در اين لحظه متوجه شد كه گروهى در بحث اعتقادى خود، خدا را به خلق او تشبيه مىكنند. امام از اين سخنان برآشفت، از جا برخاست و كنار قبر رسول خدا(ص)رفت و شروع به خواندن دعايى كرد كه
مضمون آن نفى عقيده تشبيه بود. آن حضرت چنين به درگاه خداوند تضرع كرد: الهى بدت قدرتك و لم تبد هيئة فجهلوك و قدروك بالتقدير على غير ما انتبه شبهوك و انا برىء يا الهى من الذين بالتشبيه طلبوك ... يكى از اقدامات اهل بيت در دورههاى مختلف آن بود تا به مردم نشان دهند كه اهل بيت رسول خدا(ص)كه تا آن اندازه در قرآن و سنتبراى آنان حقوق و فضايل آمده چه كسانى هستند. بنىاميه در شام خود را اهل بيت رسول خدا(ص)معرفى مىكردند. در حجاز نيز برخى زنان پيامبر(ص) در اين انديشه بودند. به تدريج ازواج رسول خدا(ص)مردند و از آنجا كه فرزندى نداشتند، اهل بيتبودنشان منتفى شد. اكنون پس از آنها جز فرزندان فاطمه اهل بيتى باقى نمانده بود. شناساندن اين امر كارى بود كه بايد انجام مىشد بويژه كه رخدادهاى بعد از پيامبر(ص)سبب خاموشى خاندان رسول خدا(ص)در صحنه سياستبود. در زمانى كه امام سجاد(ع)به شام برده شد، به معرفى اهل بيت پرداخت. اين مطلب هم در خطبه امام معروف است و هم برخى اخبار تاريخى مؤيد آن. اكنون به خبرى كه در اين باره نقل شده توجه مىكنيم. و اتى بحرم رسول الله صلى الله عليه و اله حتى دخلوا مدينة دمشق من باب يقال له«تؤماء»، ثم
اتى بهم حتى وقفوا على درج باب المسجد حيثيقام السبىء و اذا الشيخ قد اقبل حتى دنا منهم و قال: الحمد الله الذى قتلكم و اهلككم و اراح الرجال من سطوتكم و امكن امير المؤمنين منكم. فقال له على بن الحسين: يا شيخ!هل قرات القرآن؟ قال: نعم قد قراته، قال: فعرفت هذه الاية: قل لا اسئلكم اجرا الا المودة فى القربى؟قال الشيخ: نعم. فقال على بن الحسين: فنحن القربى يا شيخ، قال: هل قرات فى سورة بنى السرائيل«و آت ذالقربى حقه»قال الشيخ: قد قرات ذلك، فقال على: نحن القربى يا شيخ، و لكن قرات هذه الاية«و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى، قال الشيخ: قد قرات ذلك، فقال على: فنحن ذى القربى يا شيخ. و لكن هل قرات هذه الايه: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا، قال الشيخ: قد قرات ذلك. قال على: فنحن اهل البيت الذى خصصنا بآية الطهارة. فبقى الشيخ ساعة ساكتا نادما على ما تكلمه، ثم رفع راسه الى السماء و قال: اللهم انى تائب اليك فى ما تكلمته و من بعض هولاء القوم، اللهم انى ابرء اليك من عدو محمد و آل محمد. گريه امام سجاد(ع)در قالب اين دعاها و بندگى و عبادت واقعى امام، درسى آموزنده براى
جامعه فاسد آن روز بود كه بنىاميه اسلام را مورد تمسخر قرار داده بودند. اين گريهها براى واقعه دلخراش كربلا نيز بود و امام مىفرمود: «يعقوب براى يوسف، با اينكه نمىدانستحتما مرده است، آنقدر گريه كرد تا چشمانش سفيد گرديد. اما من به چشمان خود ديدم كه چگونه شانزده تن از اهل بيت(ع)به شهادت رسيدند. چگونه مىتوانم گريه نكنم»؟ بدين ترتيب گريه امام نيز خود به خود موجب گرديد تا در موارد زيادى مردم نسبتبه واقعه كربلا هشيار شوند. اين علاوه بر آن بود كه امام خود وقايع كربلا را در موارد متعدد نقل مىفرمود.
موضع امام سجاد (علیه السلام) نسبت به قیام مختار ثقفی
مختار، فرزند ابوعبيده ثقفى، از كسانى بود كه به دليل قيام عليه قاتلان امام حسين(عليه السلام)شهرت تاريخى يافت. او پيش از قيام امام حسين(عليه السلام) از شيعيان معروف كوفه بود و همان كسى است كه وقتى مسلم بن عقيل، فرستاده امام حسين(عليه السلام)، به كوفه رفت، در منزل وى اقامت گزيد. وقتى يزيد مُرد و شرايط براى قيام مختار در كوفه فراهم گشت، مختار راهى كوفه گرديد. آمدن مختار به كوفه مصادف با آمادگى توّابين براى خروج از شهر بود. چنين نقل شده است كه مختار پس از آن كه موفق شد در كوفه شيعيانى را به سوى خود جذب كند، براى پيشرفت قيامش به امام سجّاد(عليه السلام) نامه اى نوشت و از حضرت يارى جست، ولى امام(عليه السلام) پاسخ مثبت نداد. مختار چون از همكارى امام(عليه السلام)مأيوس شد، نامه اى به محمّد بن حنفيّه نوشت و همان درخواست را كرد. محمّد پذيرفت و مختار به عنوان نماينده محمّد، مردم را به خويش دعوت مى كرد. چنين موضعى از جانب امام(عليه السلام) در آن شرايط و اوضاع سياسى عصر آن حضرت، كاملا منطقى و درست بود; زيرا امام(عليه السلام)نبايد در آن شرايط خاص، اقدام به كارى مى كرد كه نابودى شيعه را در پى داشته باشد. بنابراين،
امام(عليه السلام) مصلحت را در رابطه مستقيم با اين حركت نديد، بلكه با تأييد كلّى نهضت، رهبرى آن را به محمّد بن حنفيّه واگذارد و او را جانشين خود در اين امر ساخت; چنان كه در اين باره فرمود: «اى عمو، اگر برده اى زنگى هم به پشتيبانى از ما اهل بيت(عليهم السلام)خروج كند، حمايت از او بر مردم لازم است و در اين مورد، به شما ولايت دادم; هر گونه صلاح مى دانى، عمل كنى.» شايد دليل واگذارى رهبرى نهضت به محمّد، اين بود كه او از طرف دستگاه حاكم متّهم به مخالفت نبود. گذشته از اين موضع گيرى درست و به جا، امام(عليه السلام)در جاهايى، قيام مختار را تأييد كردند; چنان كه وقتى سر عبيداللّه و ديگر قاتلان امام حسين(عليه السلام)را براى امام(عليه السلام) آوردند، حضرت سجده شكر به جا آوردند و براى مختار دعا كرده، طلب خير نمودند. امام باقر(عليه السلام)نيز در ملاقات با پسر مختار، سه بار براى وى طلب رحمت كردند و در جواب پسر مختار، كه مى گفت مردم درباره پدر من مى گويند كه او كذّاب بوده است، فرمودند: «خدا منزّه است. آيا مختار نبود كه خانه هاى ما را ساخت و قاتلان ما را كشت و خون ما را طلب كرد؟ خدا او را رحمت كند. پدرم به من خبر داد كه
مختار شب ها در خانه فاطمه، دختر على بن ابى طالب(عليه السلام)، مى رفت و او برايش زيرانداز مى گذاشت و تكيه گاه مى نهاد و مختار از او حديث مى شنيد ...» هيچ حقّى از ما نزد كسى نبود، مگر اين كه آن را طلب كرد و قاتلان ما را كشت و خونخواه ما شد. همچنين در روايتى ديگر، امام باقر(عليه السلام)مى فرمايند: «از مختار بدگويى نكنيد كه قاتلان ما را كشت و انتقام خون ما را گرفت و بيوه هاى ما را شوهر داد و در زمان تنگ دستى به ما كمك كرد.»
طرحی در شهادت امام سجاد علیه السلام: مبارزِ قهرمانِ خستگیناپذیر
برای مشاهده طرح در اندازه اصلی، بر روی آن کلیک کنید.
فایل رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
برای دانلود رساله حقوق، اینجا را کلیک کنید.
مرثیه خوانی محمود کریمی در شهادت امام سجاد (علیه السلام)
دیدگاه تان را بنویسید