ای مصحف ورق ورق ...

کد خبر: 232695

علی انسانی

اي مصحف ورق ورق، اي روح پيكرم! آيا تويي برادر من ؟ نيست باورم با آنكه در جوار تو يك عمر بوده‌ام نشناسمت كنون كه تو هستي برادرم پامال جور و دستخوش كينه‌ام ببين اي كشتي نجات، گذشت آب از سرم عمر مني كه از كف من رفته‌اي و من بي‌تو گمان بودن خود را نمي‌برم اي خشك‌لب، كنار فرات از غمت ببين درياست در كنار من از ديده ترم با كعب ني كنند جدا از توام و ليك از جان خويش بگذرم و از تو نگذرم ديشب كنار پيكر پاكت چها گذشت كاين خاك‌ها هنوز دهد بوي مادرم؟ ديدم كه دست ظلم، تو را سنگ مي‌زند بگذاشتم دو دست خود آنگاه بر سرم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد